رسوم متفاوت و کم کاری خانواده همسر؛ چه کار کنم؟

[pooarot]

سلام به همه دوستان

من و خانومم از دو شهر با رسوم متفاوت هستیم. ولی موقع عقد روی یک سری مسائل توافق کردیم.
تا یک ماه دیگه مراسم عروسیمون هست و انشااله میریم خونه خودمون.
زمان مراسم رو هم از قبل از بهمن پارسال مشخص کرده بودیم.
حال تو این ماههای اخر خونواده خانومم یکسری کارایی رو شروع کردن و هزینه خیلی زیادی رو روی اونا صرف کردن (مثل خرید زمین, شروع ساخت و ساز یه زمین دیگه, خرید وسایلی که برای خریدشون عجله وبرنامه قبلی نداشتن و درآخر هم خرید فیش آزاد حج عمره در حالی که مادر خانومم 5 بار دیگه هم حج رفته چون پدر خانومم مدیر کاروانه وفردا هم دارن میرن حج و تا 12 روز دیگه نمیان وخانومم رو با کاراش تنها میزارن, ..... ) به طوری که خانومم دچار استرس شده و خیلی جوش میزنه چون خونوادش اونچیزایی رو که تا حالا می خواستن تهیه کنن رو هی دارن کمتر هزینه می کنن حتی یکسری چیزا رو هم دارن به گردن من و خونوادم میندازن.
من اگر میدونستم واقعا براشون مشکله هیچ وقت ناراحت نمیشدم و حتی بهش فکر هم نمی کردم ولی چون میدونم که میتونستن کاراشون رو عقب بندازن و هزینه های اضافی نکنن و به عروسی تک دخترشون بیشتر اهمیت بدن حسابی دارم حرص می خورم.

حالا جالب اینجاست که خودشون هیچ چیزو مطرح نمیکنن و من و خانومم همش باید در مورد این مسائل صحبت کنیمو اوقاتمون تلخ می شه.
نمیدونم چه جوری این مسئله رو مدیریت کنم که نه سیخ بسوزه نه کباب.

[pooarot]

سلام
تصمیم گرفتم امروز بدرقشون نرم تا نشون بدم از این کارشون ناراحتم. به نظرتون کار درستی میکنم؟

[سارابختیاری]

سلام
ان شالله به سلامتی ومیمنت خوشبخت باشین
نه اصلا کاردرستی نیست ازنظر من شما با اینکار با اونا لجبازی میکنین(البته اگه واقعا اونا منظوری داشته باشن) بهتره آروم باشین وتو این دوران که درحالت طبیعی که همه چیز هم آماده است استرس خاص خودش رو داره دنبال لجبازی و کینه توزی نباشین
یکم درباره خانواده همسرتون توضیح بدین خانومتون بچه چندمه ؟چه چیزائی رو کم میزارن(مثلا جهاز یا...)

[pooarot]

مرسی که توجه کردین خانومم بچه سومه از 4 تا بچه و تک دختره
اره دیگه منظورم جهازه. آخه اونا رسمشون این بوده که داماد باید همه چیزو آماده کنه و عروس خیلی راحت فقط با چمدون لباسش بیاد خونه داماد. البته داداشای بزرگترش هم این رسمو تا حدودی اجرا کرده بودن. ولی ما توافق کردیم 5 تا تیکه بزرگ رو من بگیرم بقیه با خونواده خانومم باشه. حالا دارن به بهانه اینکه ما رسم نداریم بعضی چیزارو به عهده من میزارن( به عنوان یه مثال کوچیک تهیه پرده )

به خدا اگه میدونستم واقعا مشکل مالی دارن و همه سعیشون رو کردن من از جون و دل همشو قبول میکردم. ولی فکر میکنم این موضوع براشون بی اهمیت شده و دارن بهانه گیری می کنن البته تو صحبتاشون همیشه ادعا میکنن که می خوان سنگ تموم بزارن ولی عملشون یه چیز دیگه میگه.

[سارابختیاری]

میدونی دوست عزیز تک داماد بودن سختی های خاص خودش رو داره تا خانواده اونا بتونن کاملابه شماعادت کنن سخته تازه ما 7تاخواهریم خواهر دومم نامزد کرده بابام نمیتونه دامادمون رو هضم کن چون تا حالاداماد نداشته واولین داماده احساس میکنه باید به داماد سخت بگیره واین حرفا شما که یه داماد هستین
تازه رسم ورسوماتشون هم کاملا با شما فرق میکنه درسته قبول کردن ولی تو این مسائل که خانواده ها تجربه ندارن (مثل شما که اولین وتنها داماد هستین)خانواده خیلی تحت تاثیر حرفهای اطرافیان هستین ازهمه سوال میکنن که نکنه توقع داماد رو ببرن بالا ازاول وخیلی چیزای دیگه احتمالا خانواده همسرشما هم جزء اون دسته هستن اطرافیانشونم که جهاز به دختراشون نمیدن حالا دچار دوگانگی شدن
به نظرتون اینجوری نیست؟

[pooarot]

شاید هم اینجوری باشه
ولی تا حالا که یک سال و سه ماه از عقدمون میگزره من توقع زیادی ازشون نداشتم حتی اگه مسئله ای هم بوده به روی خودم نیاوردم.

من اصلا با اینکه یه چیزو بخرن یا نه یا اینکه چه جوری تهیه کنن مشکل ندارم. مشکلم اینه که اونا دارن کم کاری میکنن ولی خانومم توقع داره همه چیزایی که اونا قبول نمیکنن رو من بدون هیچ مخالفتی یا صحبتی قبول کنم و به بهترین شکل انجام بدم. خوب خانواده من هم یه سری انتظاراتی دارن و اینکه درامد من و پدرم از یک جا هست و نمیتونم بیشتر از معمول هزینه کنم.

[پریسا65]

سلام دوست عزیز تو این تاپیک مخالفت مادر در انتخاب همسر که دوسال پیش زده بودی مشکلت با مادرت حل شد؟ . عروس خانوم همون خانم هستن ؟
ببخشید سوالم ربطی به موضوع تاپیک شما نداشت ولی برام سواله

[شكوفه]

سلام دوست عزيز

انقدر سخت نگير مهم خوشبختي تو و همسرت هست و بس

اينا زودگذره و تمام مي شه

من و شوهرم وقتي ازدواج كرديم هيچ كس توي تهيه جهاز و خرج عروسي كمك نكرد هيج

و همه چيز را خودمون تهيه كرديم و خيلي زير فشارهاي مالي و عصبي بوديم

ولي خدا رو شكر الان نه منت كسي بالاي سر ما هست نه كسي به خودش اجازه مي ده

توي زندگي ما دخالت كنه و ازهم مهمتر اينكه من و همسرم قدر تك تك چيزايي رو كه داريم

مي دونيم و خوشبختيم

سعي كن با آرامش اين مرحله سخت و شيرين دوران عروسي رو بگذروني بعدا همش برات

خاطره ميشه

[pooarot]

سلام شکوفه خانوم
من زیاد سخت نمی گیرم یعنی در کل هیچ چیزو سخت نمی گیرم ولی خانومم خیلی براش مهمه و جوش میزنه.
حالا من نمیدونم به خاطر خانومم به همه خواسته های اونا تن بدم یا اگه الان یه کمی سخت گیری کنم بعدا تو حل مسائل دیگه راحت ترم؟

ممنون پریسا خانوم به خاطر توجهت.
بله مشکل من با مادرم حل شد و ایشون به خاطر اینکه فهمیدن علاقه ما به هم واقعی هستش نه وابستگی و عادت با این ازدواج موافقت کردن و الحمدلله که تو این مدت خیلی با هم خوب بودن و مادرم از وقتی موافقت کرده کاملا سعی کرده که با این موضوع کنار بیاد.