من 21 ساله هستم
حدود 2 سال هست که با خانمی اشنا شدم که همسن خودم هست (2 ماه بزرگتر هستن از من )و الان با هم دوست هستیم بنده به شدت به ایشون علاقه دارم و میدونم که این حس 2 طرفه هستش من این مسئله رو تو خونه مطرح کردم و الان تو خونه در جریانه دوستی من با این خانوم هستن و مطلع هستن که به ایشون علاقه دارم و از الان ایشون رو برایه اینده ی خودم انتخاب کردم و هیچ مشکلی خوشبختانه وجود نداره چون همه لحاط در یک سطح هستیم خانوم سنگینی هستن طرز پوشش کاملا معمولی هست و اصلا افراطی نیست همه چیز این خانوم دقیقا همان چیزی هست که میخوام به جز یک مورد (راستی این رو یادم رفت بگم که ایشون خیلی انسان صادقی هستن حتی اگه به ضررشون باشه) ایشون در گذشته خودشون به اقتضای سن و سال شیطنت هایی داشتن که شاید در اکثر دختر هایی هم سن و سال مشترک بوده ولی یک مورد که واقعا تو این 2 سال که با هم هستیم هر روز به ذهن من میاد دوستی ایشون در سن 18 سالگی با یک اقای 28 ساله هست که به ایشون ابراز علاقه میکرده و با هم به مدت 3 یا 4 ماه دوست بودن و نوع رابطه طوری بوده که من رو هر روز به فکر وا میداره و ازارم میده ایشون دقیقا حد رابطشون رو به من گفتن که شاید اینج جایی برا گفتن نباشه ولی خوب چون واقعا این مسئله ازارم میده مجبورم بگم حد رابطه ایشون در این حد بوده که این اقا دست ایشون رو میگرفته و از کلمه هایه عاشقانه استفاده میکرده و متاسفانه یک بار به گفته خوده ایشون یک بوسه (باز گو کردنه این حرفا قلب بنده رو به رنج میاره) ولی ایشون الان کاملا از رفتارشون پشیمونن و گریه کردن و گفتن که واقعا حس تنهایی که در اون سن داشتن با ایشون بودن و اصلا علاقه ای بهش نداشتن و الان نیز کاملا پشیمونن از کاراشون من بخاطر راست گویی ایشون و اینکه واقعا از کرده خودشون پشیمون هستن ایشون رو بخشیدم ولی واقعیت اینه که این مسئله هر روز و هر روز تو ذهن من هستش و من رو ازرده میکنه خیلی تلاش کردم که این مسئله رو فراموش کنم اما نشد وقتی اصلاح شده ی ایشون رو میبینم در حاله حاضر از خیلی از دخترها سر هستن اما گذشته روی من خیلی تاثیر گذاشته وقتی تو محیط دانشگاه یا جامعه میبینم خیلی از دخترا متاسفانه کارهایی بسیار بد تر انجام میدن بارها شنیدم که چه دخترهایی با چه وضعیت های اخلاقی با دروغ ازدواج کردن و خودشون رو یک دختر پاک جا زدن حال درخواست من از شما اینه که راهنمایی کنید من رو که چیکار کنم راه خلاصی از این افکار چیه ایا به دلیله اشتباهات گذشته ایشون باید رهاشون کنم؟(واقعا این کار برام نشدنیه به دلیل علاقه زیاد) یا راه حلی برایه نحوه فراموش کردن این افکار برایه من دارید؟(چون خوده من با تمامه سعی و تلاش نتونستم فراموش کنم) خیلی ممنون میشم که کمک کنید بخدا خیلی سعی کردم که دیگه به این موضوع فک نکنم اما به دلیل عشق زیادی که به این خانوم دارم این مسئله خیلی من رو ناراحت میکنه
علاقه مندی ها (Bookmarks)