به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 تیر 90 [ 08:48]
    تاریخ عضویت
    1390-3-16
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    1,343
    سطح
    20
    Points: 1,343, Level: 20
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Talking كسي كمكم نمي كنه

    سلام به همه دوستان
    من يك دختر 28 ساله هستم. ليسانس دارم و شاغلم. پدرو مادرم خيلي روي من حساس هستن و توقع دارن كه يك همسر بي نظير داشته باشم .يك سال پيش با آقايي هم سن خودم در رابطه با يك موضوع كاري آشنا شدم. پدرم ايشون رو ديدن البته نه به عنوان داماد و خواستگاري.ايشون اهل كرمانه و پدرم اب اهالي اين شهر خيلي مشكل داره و اعتقاد داره كه ايشون معتاده.ما به هم علاقه پيدا كرديم و پنهاني با هم ارتباط داريم. يكي دو بار با مادرم صحبت كردم و اجازه خواستم كه به خواستگاري بيان و حتي مادرمو با زور پيش مشاوري كه قبلا با دوسنم رفته بوديم بردم ولي حاضر به حرف زدن نمي شن و عمده ترين دليل مادرم اينه كه ميگي نميتونم به عنوان داماد قبولش كنم و معتاده. گفتم به من ثابت كنيد كه هست ديگه ادامه نمي دم ولي همين كارم نمي كنن. چيكار بايد بكنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 04 مرداد 93 [ 18:17]
    تاریخ عضویت
    1389-10-29
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    3,401
    سطح
    36
    Points: 3,401, Level: 36
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    465

    تشکرشده 473 در 146 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: كسي كمكم نمي كنه

    سلام دوست خوب

    فقط می تونم بگم هر وقت سر هر مسائلی با پدرم اختلاف سلیقه داریم بهم می گه:

    "تو مو میبینی و من پیچش مو"!!

    یا مثلا می گه:
    "آنچه جوان در آینه بیند، پیر در خشت خام بیند"

    خدایا سایه شون همیشه بالاسرمون باشه

  3. 2 کاربر از پست مفید lonely sky تشکرکرده اند .

    lonely sky (چهارشنبه 18 خرداد 90)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 تیر 90 [ 08:48]
    تاریخ عضویت
    1390-3-16
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    1,343
    سطح
    20
    Points: 1,343, Level: 20
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: كسي كمكم نمي كنه

    سلام
    به خدا من هميشه بهشون احترام گذاشتم و ميذارم و بيشتر از جونم دوسشون دارم . فقط ميخوام باهام منطقي برخورد كنن. من پدرمو بهتر از هر كسي ميشناسم . ميتونه در آن واحد از يك شخص يا موضوعي بي نهايت خوب يا بد بگه. موندم اين وسط. هر كس راه حلي به نظرش ميرسه بگه . ممنون ميشم

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: كسي كمكم نمي كنه

    دلیلشون چیه که میگن ایشون معتاده؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید نیلا تشکرکرده است .

    نیلا (چهارشنبه 18 خرداد 90)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 تیر 90 [ 08:48]
    تاریخ عضویت
    1390-3-16
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    1,343
    سطح
    20
    Points: 1,343, Level: 20
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: كسي كمكم نمي كنه

    ميگن زيادي لاغره و اون روزي كه بابام به اين نتيجه رسيدن اون سر درد داشته. من گفتم هر زمان و بدون اطلاع قبلي دلشون خواست ببرنش آزمايش . با اينكه توهين آميزه ولي خودش راضيه كه اي كارو بكنن

  8. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: كسي كمكم نمي كنه

    ببین عزیزم
    من اصلا نمی گم ایشون خدایی نکرده اعتیاد داره یا خیر
    می گم که پدر و مادر یه دوتا پیرهن بیشتر از ما پاره کردن
    وقتی میان می گن معتاده یا شک کردن یا به هر طریق ممکنی می خوان شما رو منصرف کنن
    شما اصلا نباید بهش می گفتی که پدرتون اینطوری گفتن چون اگر باهاش ازدواج کنی بعدها هی سرکوفت می شنوی و میونه ش با پدرت بد می شه اگر نه اگر خدایی نکرده معتاد هم باشه وقتی از قبل بهش میگی خوب میره یه کارهایی می کنه که آزمایش جوابش غلط باشه
    حالا این که چرا اینقدر پدرتون و مادرتون مخالفن هم جای بحث داره، باید دید دلایلشون چی هست، اگر منطقی هست که باید پذیرفت و اگر نیست باید قانعشون کرد
    دوست خوبم بهت توصیه می کنم اولا که حرفهایی که توی خونه زده میشه بهش انتقال ندی، ثانیا حتما یه تیم تحقیقاتی بفرستی شهرشون چون همشهری نیستید تو شناخت باید بیشتر دقت کنی، ثالثا من نمی دونم بدون بردن به آزمایش میشه اعتیاد رو تشخیص داد یا خیر ولی تا اونجایی که میدونم یک قرص هایی هستن که ترک اعتیاد هستند و اگر فرد معتاد بعد از مصرف قرص بخواد بکشه درجا حالت تهوع می گیره و روده هاش به هم می ریزن و غیره، سعی کن از این طریق های غیر مستقیم بفهمی که ایشون خدایی نکرده موردی دارن یا خیر

  9. 2 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (چهارشنبه 18 خرداد 90)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 تیر 90 [ 08:48]
    تاریخ عضویت
    1390-3-16
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    1,343
    سطح
    20
    Points: 1,343, Level: 20
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: كسي كمكم نمي كنه

    ممنونم از جوابهايي كه دادين و راهنمائيهاتون

    واقعا خيلي گيجم. ما به هم خيلي بيش از حد وابسته شديم و علاقه پيدا كرديم. خودش قبل از اينكه ازم خواستگاري كنه ميدونست كه تفكر خانواده ام چيه و براي دفعه اول از من نشنيد. من قسم خوردم كه اگه معتاد باشه در هر شرايط و موقعيتي كه باشم و مطمئنم كه خيلي سختمه ولي كنارش مي ذارم.ولي نمي خوام كه مدام خانوادم بي دليل و مدرك اين حرفو بزنن. آيا اين اشتباهه كه بخوام بهم دليل معتبر تري جز شك و ترديد نشون بدهند؟هميشه در خانواده ي من هر كس مشكلي داشته من پا در ميوني كردم و سعي كردم كه حل كنم ولي حالا كه خودم مشكل دارم واقعا حس مي كنم كه تنهام. از مادرم پرسيدم كه غير از اعتياد چه مشكل ديگه اي داره ؟ ولي فقط ميگه كه شما به درد هم نمي خورين . آخه من دليل منطقي مي خوام. در ضمن برادر من كه 5 سالي ازم كوچكتره و با يك دختري كه با ما همشهري نيست داره ازدواج مي كنه و مادرم مدام ميگه كه نمي خوام تو هم اي مسئله را تكرار بكني . يعني ديد خوبي نسبت به شهر هاي ديگه نداره. واقعا از اين شرايط خسته شدم. تو رو خدا اگه مشاوري كه واقعا مفيد باشه ميشناسين بهم معرفي كنيد. ممنون

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 تیر 90 [ 08:48]
    تاریخ عضویت
    1390-3-16
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    1,343
    سطح
    20
    Points: 1,343, Level: 20
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question با اين همه سر سختي چه كنم؟؟؟؟؟؟؟؟

    سلام
    من قبلا يه كمي از مشكلاتمو گفتم ولي الان ميخوام كاملتر بگم.من يه دختر 28 ساله و اهل تهران هستم.فرزند اول خانواده هستم. ليسانس دارم و شاغلم. درامد خوبيم دارم.نزديك 2 سال پيش با آقايي كه 5 ماه ازم كوچكتره بر سر يك موضوع كاري آشنا شدم. اوم موقع در تهران شاغل بود. (ايشون اهل كرمانه) تحصيلاتش ديپلمه.خانواده من ايشونو يه همون دليل كاري ديده بودن. بعد از 4-5 ماه همكاري به من پيشنهاد ازدواج داد و با هم خيلي در اين زمينه حرف زديم . من پذيرفتم و شديدا به هم علاقه پيدا كرديم و ارتباط داريم. بعد از 3 ماه مسئله را به مامانم گفتم ولي اون خيلي عصباني شد و رفتار بدي باهام داشت.منم چند روزي ناراحتيمو نشون دادم تو خونه تا اينكه با دوستم تصميم گرفتيم كمي صبر كنيم تا شرايط مالي اون بهتر بشه و با هم ارتباط داشتيم. خانوادش منو ديدن و تلفني هم با هم ارتباط داريم و خيلي مشتاق اين ازدواج هستن و ميگن كه خانواده من هر شرطي داشته باشن مي پذيرند. بعد از گذشت چند ماه با دوستم پيش مشاور رفتيم و باهاش صحبت كرديم و متوجه شد كه ما عاقلانه فكر كرديم و احساسي نبوده و پيشنهاد كرد كه دوستم كمي شرايط ماليشو بهتر كنه و مشكل سربازي رو هم حل كنه. بعد از چند ماه تصميم گرفتيم كه مامانمو بيش همون مشاور ببريم البنه مامانم نميدونست كه ما با هم پيش اون مشاور رفتيم(به پيشنهاد مشاور)با هزار مشكل و گريه زاري بردمش. اونجا هم پاشو تو يه كفش كرد كه نننننننننننننننننننننننه. دلايلشم اينه
    1) تحصيلاتش ازم كمتره (واسم مهم نيست . چون اين 6 سالي كه شاغلم چيزايي از آدمايه تحصيل كرده ديدم كه ديگه واسم معيار نيست)
    2) قدش به اندازه 5 سانت ازم كوتاهتره ( من جزو دختراي بلند قد دسته بندي مي شم و نه اينكه واسم مهم نباشه ولي اينقدر دوسش دارم كه واسم مهم نيست)
    3)درامدش كمه (ما نمي خوايم همين امروز ازدواج كنيم . ميتونيم بهش زمان بديم)
    4)با هم همشهري نيستيم(به نظر من مهم نيست و كمي انعطاف پذيري مي خواد)
    5)ميگه معتاده ( ولي من بهش ايمان دارم و امتحانش كردم . نيست . ولي با اينحال خواستم كه در صورتي كه ثابت كنن هست . با وجودي كه نفسم به نفسش بستست كنارش مي ذارم)
    مشاور پيشنهاد كرد كه پدرم از خواستگاري با خبر بشه. مامانم هم بهش گفت ولي نگفت كه نظر من مثبته . بابام بي نهايت عصباني شد. ما هم بازم تصميم گرفتيم كه پنهاني ادامه بديم ولي خيلي از اين شرايط هر دو مون خسته شديم و دلمون مي خاد كه مثل خيلي جونايه ديگه زندگيه مشترك داشته باشيم . داريم 30 ساله مي شيم .
    خيلي طولاني نوشتم . تورو خدا راهنماييمون كنيد

  12. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 04 مرداد 93 [ 18:17]
    تاریخ عضویت
    1389-10-29
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    3,401
    سطح
    36
    Points: 3,401, Level: 36
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    465

    تشکرشده 473 در 146 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: با اين همه سر سختي چه كنم؟؟؟؟؟؟؟؟

    عزیزم چرا تاپیک قبلیت رو ادامه ندادی؟

    من باز هم می گم:

    آنچه جوان در آینه بیند، پیر در خشت خام بیند!

    اما در مو رد دلایل مادرتون:

    1- هم حق با مادرتونه و هم شما، بستگی داره به تحصیلات به چه دیدی نگاه کنید، برای بعضیها (مثل من و خانواده ام) خیلی مهمه!
    2- در این مورد هم حق با هر دوتونه و به دید شما بستگی داره!
    3- پول خوشبختی نمی یاره ولی نبودش بدبختی میاره!
    4- شما بعد از ازدواج کجا می خواید زندگی کنید؟ در این مورد صحبت کردید؟
    5- ......!!!

    چرا فکر می کنی چون داری 30 ساله می شی باید زودی ازدواج کنی؟؟؟ گمونم دیگه باید این اعتقادات قدیمی رو بذاریم توی گاوصندوق!! به دلیل سنت عجله در انتخاب نکن!

  13. کاربر روبرو از پست مفید lonely sky تشکرکرده است .

    lonely sky (چهارشنبه 18 خرداد 90)

  14. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 تیر 90 [ 08:48]
    تاریخ عضویت
    1390-3-16
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    1,343
    سطح
    20
    Points: 1,343, Level: 20
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با اين همه سر سختي چه كنم؟؟؟؟؟؟؟؟

    سلام
    مرسي از راهنماييتون

    نه من بخاطر سنم هيچ عجله اي نكردم. آدمي هستم كه تا حالا به هيچ وجه عجله واسه ازدواج نداشتم. حتي اگه مجردم مي موندم واسم مسئله نبود ولي حالا كه عاشق هستم دلم نمي خواد عمرمو به تنهايي بگذرونم.
    راجع به پول نظرم با شما يكيه و هر دو مون هم تصميم گرفتيم كه پس انداز خوبي براي زندگيمون بذاريم. ما فقط الان ازشون دلگرمي ميخاييم.راجع به محل زندگي . اولين موضوعي بود كه صحبت كرديم . قراره تهران باشه و ميتونه كارشو اينجا هم ادامه بده. البته الان با توجه به تغييرات اعمالي در وزارتخانه ها . اگه بيكار بشم بدم نمياد كه چند ساليو شهرستن زندگي كنم. اونجا خيلي زودتر ميشه رشد مالي داشت . من تجربه برادرمو دارم. بازم راهنمائيم كنيد ممنون ميشم . از مدير تالار هم ميخوام كه كمكم كنن


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمی دونم تا کجا ادامه بدم؟؟؟؟؟؟؟؟
    توسط sonia73 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 16 آذر 92, 09:26
  2. با شوهر بد دهن چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟
    توسط abs در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 آبان 92, 14:32
  3. بر سر دوراهی ادمه زندگی و طلاق؟؟؟؟؟؟؟؟
    توسط mahshid61 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 خرداد 91, 01:42
  4. مصاحبه سازمان ها؟؟؟؟؟؟؟؟
    توسط kooch2000 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 17 اردیبهشت 90, 13:46
  5. +نمیدونم بگم یا نگم؟؟؟؟؟؟؟؟
    توسط blue heart در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: سه شنبه 08 بهمن 87, 10:25

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.