به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 36
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 اردیبهشت 91 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1390-3-09
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    1,452
    سطح
    21
    Points: 1,452, Level: 21
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 45 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شوهرم نمیخواد باور کنه بزرگ شده. چیکار کنم؟

    سلام
    یازده ساله که ازدواج کرم .38 سال دارم و شوهرم 37 ساله اس.مشکلم اینه که خیلی بچه اس. تمام رفتارها و کارهاش مثل یه نوجوان 14-15 ساله اس.حاضره بمیره اما ازش انتقاد نشه حتی اگه اون انتقاد در حد این جمله باشه که چرا شیری که خریدی تاریخش گذشته؟اونوقت از ناراحتی بنفش میشه و با عصبانیت میگه: حالا نمیشد شیر رو بریزی دور ولی به من نگی که تاریخش گذشته؟!روزی یکی دوبار سر چیزهای بی ارزش قهر نکنه روزش شب نمیشه.نفس کشیدن من و دخترمون هم جوری تنظیم شده که مبادا اون قهر کنه.مثلا اگه قرار باشه مهمون بیاد؛میگه غذارو توی فلان ظرف بکش؛ و اگه بگم اون ظرف برای این غذا مناسب نیست 10 روز قهر میکنه!جالبش اینجاست که در هر موردی هم نظر میده.مثلا میگه توی خورش کرفس لوبیا بریز!میگم آخه نمیشه که ؛اونوقت فکر میکنن من آشپزی بلد نیستم.میگه تو چیکار به حرف مردم داری؟ من دوست دارم لوبیا بریزی !
    تا مدتها بعد از ازدواجمون هر روز میرفتیم خونه مادرش و شوهرم سرشو میذاشت روی پای مادرش و گریه میکرد!! مادرش هم بهش میدون میداد و اوضاع رو بدتر میکرد.حتی وقتی داشت از دانشگاه به خاطر مشروط شدن اخراج میشد هر کاری کردم که بره با اساتیدش صحبت کنه و یه فرصت دیگه ازشون بگیره گفت:نه؛باید مامان بره باهاشون صحبت کنه!
    به خاطر تصمیم گیری های بدون فکر و بچگانه اش کلی اول زندگیمون به مردم چک بی محل داد و وقتی طلبکارها اومدن در خونه اشون؛ رفت زیر رختخواب ها قایم شد و مامانشو انداخت جلو! در تمام این یازده سال از من انتظار داره که مامانش باشم و مثل یه بچه لوسش کنم. اگه کار اداری پیش بیاد میمونه توی خونه و جلوی تلویزیون تخمه میشکنه و میگه تو برو! وقتی برای اجاره خونه میخوایم بریم بنگاه؛ میگه :تو برو صحبت کن اما خونه رو خودم میچینم و تو دخالت نکن!
    همه چی باید طبق سلیقه اون چیده بشه؛ خریده بشه؛پخته بشه ؛ حتی رنگ لباس زیر منم باید مطابق میل اون باشه. وقتی برای خرید کفش یا لباس برای دخترمون هم میریم اگه اون مدل و رنگی که شوهرم میخواد انتخاب نکنیم قهر میکنه و برمیگرده خونه

    اگه مغازه دار بهش تخفیف نده خریدشو پس میده و با حالت قهر میاد بیرون؛
    تمام تصمیمگیری هاش عجولانه و بچگانه اس واسه همین هم توی این 11سال 8 بار شغل عوض کرده (اگه در محل کار بهش از گل کمتر بگن قهر میکنه و دیگه نمیره) .
    زن گرفتنش هم عجولانه بود؛ نه کار داشت ؛ نه پول؛ نه تحصیلاتش تموم شده بود(که آخرشم نشد) ؛ نه سربازیش تموم شده بود ( به خاطر دانشگاه؛سربازیش نیمه تموم مونده بود) و نه حتی یک ریال پول توی جیبش بود که وقتی بیرون میریم کرایه تاکسی بده!
    البته قبل از ازدواج خلاف همه ی اینهارو گفته بود که بماند ؛ اگه لازم شد بعدا نوضیح میدم.
    خلاصه اینکه 11 ساله دارم یه بچه ی لوس و ننر رو بزرگ میکنم که اگه بزرگ میشد دلم خوش بود ولی هیچ تغییری هم نمیکنه
    بابت این اخلاق و رفتارش خیلی زجر کشیدم و تاوان پس دادم که هنوزم همینطوره؛ و اگه تحمل کردم فقط به خاطر دخترمونه و به خاطر اینکه میدونم توی دلش هیچ چیز نیست اما عقلش نمیرسه و از قدیم گفتن که عقل که نباشه جون در عذابه و من واقعا نمیدونم چطور از این عذاب راحت بشم؟
    نمیدونید چقدر حسرت میخورم وقتی میبینم زنهای دیگه پشتشون به شوهرشون گرمه و یه تکیه گاه دارن اما من از احساس بی کسی و تنهایی دارم میمیرم پیش مشاور هم نمیاد؛ فکر میکنم از اینکه مشاور بگه یک درصد هم اون مقصره میترسه.
    لطفا راهنماییم کنید. هم شما دوستانی که این درددل رو میخونید و هم از آقای مدیر همدردی کمک میخوام
    ممنون

  2. کاربر روبرو از پست مفید innocent تشکرکرده است .

    innocent (جمعه 13 خرداد 90)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مرداد 93 [ 22:12]
    تاریخ عضویت
    1390-1-04
    نوشته ها
    166
    امتیاز
    3,467
    سطح
    36
    Points: 3,467, Level: 36
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    386

    تشکرشده 356 در 119 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: شوهرم نمیخواد باور کنه بزرگ شده. چیکار کنم؟

    دوست عزیز سلام
    به تالار خوش اومدی
    خانومی در مورد رفتارهای خودت و عکس العمل هایی که در رابطه با ایشون نشون میدی بیشتر توضیح بده
    ایشون وابستگی شخصیتی دارن و نیازمندند کسی حمایت و تاییدشون کنه که رفتارهای نادرست اطرافیان نیز از جمله مادرشون و خود شما وابستگی ایشون رو تشدید کرده ضمن اینکه اعتماد به نفسشون هم ضعیفه
    خب اگه در مورد واکنش های خودتون بیشتر توضیح بدین بهتر میشه راهنمایی کرد

  4. 4 کاربر از پست مفید سبزه تشکرکرده اند .

    سبزه (پنجشنبه 12 خرداد 90)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 اردیبهشت 91 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1390-3-09
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    1,452
    سطح
    21
    Points: 1,452, Level: 21
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 45 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم نمیخواد باور کنه بزرگ شده. چیکار کنم؟

    سلام
    ممنون که جواب دادید
    راستش تا همین سه سال پیش(یعنی 8 سال اول زندگیمون) خیلی مراعاتشو کردم.روی حرفش حرف نزدم که اگه غیر از این هم بود به خاطر قهر کردنهاش روزهای من و دخترم هم تلخ میشد. اما وقتی دیدم دیگه داره شورشو در میاره یه کم محکمتر جلوش ایستادم. هشت سال تموم به من میگفت که اگه من با تو ازدواج کردم واسه این بوده که تو فوق لیسانس بودی و من روی درآمدت حساب کردم اگه فکر میکردم سرکار نمیری باهات ازدواج نمیکردم! حتی دو سال عمدا نرفت سرکار و میگفت: اگه تو بری سرکار سه برابر من حقوق میگیری پس چرا من برم سرکار؟ اما من هر رفتاری رو تحمل کردم و کوتاه نیومدم چون اگه میرفتم سر کار اون دیگه تا ابد بیکار میموند توی خونه. تا سه سال پیش که زد به سیم آخر و گفت یا میزی سر کار یا میای با مادرو دوتا برادر مجردم توی یک اتق در حومه ی شهر زندگی میکنی یا طلاق میگیری. منم وانمود کردم که طلاق میگیرم و تا دادگاه هم رفتیم و آخرش خودش پا پس کشید و منصرف شد. از اون روز دیگه اصراری به سرکار رفتن من نکرده و به زور هم که شده سر کارش وایساده اما در سایر موارد همونطور لوسه و با هر حرکتی قهر میکنه میره خونه مامانش. وقتی با من قهره با دخترمونم حرف نمیزنه و طفلی دخترم از این وضع خسته شده

  6. کاربر روبرو از پست مفید innocent تشکرکرده است .

    innocent (پنجشنبه 12 خرداد 90)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 مهر 90 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    1,878
    سطح
    25
    Points: 1,878, Level: 25
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    308

    تشکرشده 310 در 114 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم نمیخواد باور کنه بزرگ شده. چیکار کنم؟

    شما هم مثل من فکر نکرده و بررسی نکرده ازدواج کردید. ایشون از شما کوچکتر هستند و خوب به اندازه شما از مسائل درک ندارند. خیلی هم حساس هستند احتمالا فقط از خرید برای خودشون لذت میبرن و بقیه هم یه جور وظیفه محسوب میشه. شما هم که احتمالا همونطور که خودتو گفتید نقش بزرگ کردن ایشون را داشتید . حالا به نظر من تنها راه اینه که دیگه از این به بعد رسما خیال کنید ایشون خیلی از شما بزرگتر هستند. اگر قهر کرد اصلا به روی خودتون نیارید. آدم بزرگ که قهر نمیکنه. تا وقتی خودش به حرف نیومده چیزی از قهرش نگید یا بهش نگید چرا قهر کردی؟ شما خرید خودتون رو بکنید. اما خریدهایی که میبینین معمولا با هم در اختلاف میافتید از قبل تصمیمتون رو بگیرید یا دربست نظر ایشون رو بپذیرید یا اصلا ازشون نظر نخواید. اگر هم بعدا پرسیدن چرا ازم نظر نخواستی بگید: میدونم سلیقه هامون شبیه همه. اگه گفت نه شبیه هم نیست بگید: خوب من سعی میکنم از سلیقه قشنگ شما کپی کنم که خودم تنهایی بتونم مثل شما باشم.
    خلاصه اینکه اول شما باید بپذیرید که ایشون بچه نیستند.
    یک مثال واضح در این مورد میزنم : پدر و مادرها همیشه فرزند خودشون رو بچه میدونند. حتی اگر ۷۰ ساله باشند و فرزندان هم همیشه خودشان را در مقابل فرزندانشان بچه میبینند.
    [color=#800000]ببینید من خودم شوهرم چند ماهی از من کوچکتر است و ناخودآگاه رفتار های مادرانه به او دارم این باعث میشه هر وقت بیرون بریم درد سر ایجاد بشه چون ایشون احساس میکنند من نظرشون رو به عنوان یک مرد قبول ندارم و حتما این به طرز رفتار من برمیگرده. مردها دوست دارند که مخصوصا در اماکن عمومی مردیشون رو نشون بدن و مردهای کوچکتر با این رفتار که کسی روی حرفشون حرف نزنه این مردی رو میسنجند من خودم امتحان کردم که اگر بخوام برای خرید با ایشون بیرون برم حتما باید نظرشو قبول کنم برای همین برای خرید هایی که ترجیح میدم نظر ندن بهتره تنها میرم که مشکلی پیش نیاد.

    البته این خصوصیت در شوهرتون که مدام کارشو عوض میکنه خوب نیست. اما شما که اومدید اینجا دوست دارید زندگی آرومی داشته باشید پس باید فقط روشی رو پیش بگیرید که شما رو به آرامش برسونه وگرنه روشهای دیگه که به ذهن خودتون هم میرسه.

  8. 2 کاربر از پست مفید 100maah تشکرکرده اند .

    100maah (جمعه 13 خرداد 90)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مرداد 93 [ 22:12]
    تاریخ عضویت
    1390-1-04
    نوشته ها
    166
    امتیاز
    3,467
    سطح
    36
    Points: 3,467, Level: 36
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    386

    تشکرشده 356 در 119 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: شوهرم نمیخواد باور کنه بزرگ شده. چیکار کنم؟

    دوست عزیز
    اینکه در مورد سر کار نرفتن روی حرفتون ایستادید کار خوبی کردید اما یه جاهایی هم باید تشویقش کنید
    وقتی کاری انجام میده حتی کم و کوچیک ازش تشکر و تعریف کنید مثلا در مورد اینکه گفتید از انتقاد خوشش نمیاد شما نباید به محض اینکه کار اشتباهی انجام داد اونو به رخش بکشید و حتی با تعریف از ویژگیهای خوبش سعی کنید عزت نفس رو در وجودشون تقویت کنید
    شما فکر نکنید که ایشون از رفتارهای خودش راضی هست نه، بلکه ایشون بیش از شما رنج میبره چرا؟
    چون یه سری ویژگیها جز طبیعت مرداست مثل اینکه تکیه گاه زنش باشه اما وقتی این طور نباشه در واقع عکس نیازش رفتار کرده
    نکته ی بعدی اینکه همسر شما از اشتباه کردن و بازخواست شدن در مورد اشتباهش میترسه لذا شما باید اجازه بدی ایشون اشتباه کنه بدون اینکه به او تذکر بدی
    [color=#000000]وقتی شیر میخره که تاریخش گذشته نباید بهشون اینو متذکر بشی
    در عوض تشکر کن که واست این کار رو انجام داده
    اجازه بده همسرت به مرات اشتباه کنه و خودش مسولیت کارهای مردونه رو به عهده بگیره تا تبدیل به مرد بشه

    نکته ی دیگه که یادم افتاد بگم اینه همون طور که صد ماه عزیز گفتن شما نباید برای ایشون نقش مادرانه داشته باشید باید مسولیت هایی از زندگی رو به ایشون بسپرید و نگران خطا کردنش هم نباشید و به محض اینکه خطا کرد از او سلب مسولیت نکنید حتی اگه حق با شما باشه

  10. 2 کاربر از پست مفید سبزه تشکرکرده اند .

    سبزه (پنجشنبه 12 خرداد 90)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 اردیبهشت 91 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1390-3-09
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    1,452
    سطح
    21
    Points: 1,452, Level: 21
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 45 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم نمیخواد باور کنه بزرگ شده. چیکار کنم؟

    ممنون دوستان عزیز که به حرفهام گوش میدید
    اما اینکه میفرمایید باهاش خرید نرم شب عید چند روز اینکارو کردم که اعتراض کرد و گفت بقیه خریداتونو بذارید وقتی منم بودم با هم بریم. جالبش اینه که خودشم دوست داره حتی اگه میره سیب زمینی بخره هم من باهاش برم
    عید امسال تمام برنامه ریزی های مارو به هم زد و با مامانش رفت مسافرت! هر چی ازش خواهش کردیم که مارو تنها نذاره گفت شما هم یه فکری به حال خودتون بکنید منکه مسئول دلتنگی و تنهایی شما نیستمو جالب تر اینکه گفت یه وقت من نبودم سینمایی چیزی نریدها! وایسید منم بیام با هم بریم
    قابل ذکره که رابطه خونواده اش با من خوب نیست و به همین علت ترجیح دادم با اونا نریم ضمن اینکه مادرش هم فقط از اون خواست که باهاش بره( این خودش جریانات مفصلی داره)
    نکته دیگه که فرمودید اینه که من نباید ازش انتقاد کنم و موضع بگیرم. اصلا مشکل منم اینه که نمیتونم انتقاد کنم وگرنه باید منتظر عواقب طولانی مدت اون باشم. اونقدر رعایت میکنم که چیزی نگم یا یه جوری نگم که ناراحت بشه که در عوض خودم داغون میشم . نمیتونم مثل زنای دیگه با شوهرم راحت باشم. دائم باید حرفها و رفتارهامو حلاجی کنم و مزه مزه کنم که اگه گفتمشون یه وقت بهش برنخوره
    باور کنید من و دخترم دائم در استرسیم. دخترم همش مواظبه که نکنه باباش باز قهر کنه. هی میگه :مامان تورو خدا کانال تلویزیون رو عوض نکنی ها؛ بابا قهر میکنه! نگی بریم فلان جا؛بابا قهر میکنه! نمیدونید چه انرژی صرف میکنیم و این
    کار چه قدر روی اعصاب من و دخترم تاثیر بد گذاشته.ناسلامتی ما یک خونواده ایم اما همیشه طوری رفتار کردیم که انگارفقط او باید راضی باشه و ما فقط برای تعریف و تمجیداز او آفریده شده ایم و لا غیر.اگه من برای هر چیزی از او انتقاد میکردم که حالا این حرفها روی دلم انباشته نشده بود

  12. کاربر روبرو از پست مفید innocent تشکرکرده است .

    innocent (پنجشنبه 12 خرداد 90)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مرداد 93 [ 22:12]
    تاریخ عضویت
    1390-1-04
    نوشته ها
    166
    امتیاز
    3,467
    سطح
    36
    Points: 3,467, Level: 36
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    386

    تشکرشده 356 در 119 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: شوهرم نمیخواد باور کنه بزرگ شده. چیکار کنم؟

    خانومی
    من گفتم انتقاد نکنید نگفتم سکوت کنید
    شما باید به جای منفعل بودن نقش فعال در زندگی داشته باشید
    سعی کنید با مثبت نگری و فوکوس کردن روی ویژگیهای مثبت شوهرتون به او نزدیک شوید و این فاصله ای رو که بین شما و ایشون و خترشون ایجاد شده رو از بین ببرید
    پیش دخترتون به هیچ وجه از شوهرتون بد نگید در عوض بگید بابا ادم خیلی مهربونیه که من و تو رو دوست داره
    این تصویر استرس زایی که در ذهن دخترتون از پدرش شکل گرفته باید از بین بره چون برای اینده ی دخترتون هم خیلی خطرناکه
    علت اینکه وقتی با شما قهر میکنه با دخترتون هم حرف نمیزنه اینه که شما و دخترتونو در یک جبهه و علیه خودش میدونه
    [color=#FF0000]احساس نیاز به قدرت رو در همسرتون ارضا کنید و برای او تبدیل به یک دوست شوید

  14. 2 کاربر از پست مفید سبزه تشکرکرده اند .

    سبزه (پنجشنبه 12 خرداد 90)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 اردیبهشت 91 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1390-3-09
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    1,452
    سطح
    21
    Points: 1,452, Level: 21
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    45

    تشکرشده 45 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم نمیخواد باور کنه بزرگ شده. چیکار کنم؟

    سبزه عزیز از راهنماییت ممنونم ولی باورکن که من همیشه سعی میکنم به همسرم اعتماد به نفس بدم و اگه انتقادی هم دارم غیر مستقیم و حتی با خنده و شوخی بیان کنم اما از همه چی ناراحت میشه. اعتماد به نفس فوق العاده پایینی داره که در نتیجه در قبال همه چی موضع میگیره. در مورد دخترمون هم بارها و بارها از همسرم خواهش کردم که رابطه اشو صمیمی تر کنه وگرنه در آینده ممکنه خدای نکرده دخترم خلا وجود پدرشو بخواد با وجود یه مرد دیگه پر کنه اما اصلا گوشش به این حرفها بدهکار نیست.
    در ضمن من همیشه سعی میکنم دخترمو متقاعد کنم که پدرشو همینطوری که هست بپذیره و بهش احترام بذاره اما اونم با همه ی بچگیش یه چیزایی رو حس میکنه با این حال وقتی من و پدرش با هم حرف نمیزنیم از دخترم میخوام روزی چند بار به بهانه های مختلف به پدرش زنگ بزنه و بگه مثلا: بابا دلم برات تنگ شده؛ کی میای و ... و وقتی پدرش میاد خونه میدوه میره جلو سلام میکنه و خسته نباشد میگه اما پدرش فقط یه سلام با هزارتا اخم تحویلش میده و میره سراغ کامپیوتر یا میخوابه
    طفلک دخترم ؛ خیلی دلم براش میسوزه ولی دلداریش میدم و تشویقش میکنم که ادامه بده
    هیچوقت به دخترم اجازه ندادم که حتی در غیاب پدرش بخواد به او توهین یا بی احترامی بکنه.

    در مورد تاکید روی خصوصیات مثبت شوهرم هم باور کنید که همه تلاشم رو میکنم اما اون انتظار داره که بپرستمش و روزی هزاربار مثل یه بت جلوی پاش تعظیم کنم
    مثلا وقتی یه واشر شیر رو عوض میکنه منو صدا میزنه و میگه: ببین چه قدر خوب واشرو عوض کردم! منم میگم: آره دستت درد نکنه واقا خوب شد. دیگه آب هدر نمیره؛ خدا خیرت بده. اما دست بردار که نیست؛هر دفعه که میره دستشویی میگه :ولی واقعا عجب کار خوبی کردما! خیلی خوب شده؛مگه نه؟ و من هر دفعه باید اونو تائید و تحسین کنم.
    یا میگه: به همه گفتی که من لوله کشی لباسشویی رو خودم انجام دادم یا نه؟ خوب عکس العمل اونایی که بهشون گفتی چی بود؟
    مثل بچه های دو ساله برای هر کار پیش پا افتاده ای که هر بچه 10ساله ای هم میتونه انجام بده ذوق میکنه و انتظار تشویق هزارباره داره که البته منم برخلاف میلم و فقط برای خوشحال کردنش این کارو میکنم اما هیچ وقت راضی نمیشه و من واقعا خسته شدم و مدام به این فکر میکنم که کاش شوهرم مرد بود؛ یه مرد واقعی

  16. 2 کاربر از پست مفید innocent تشکرکرده اند .

    innocent (پنجشنبه 12 خرداد 90)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مرداد 93 [ 22:12]
    تاریخ عضویت
    1390-1-04
    نوشته ها
    166
    امتیاز
    3,467
    سطح
    36
    Points: 3,467, Level: 36
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    386

    تشکرشده 356 در 119 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: شوهرم نمیخواد باور کنه بزرگ شده. چیکار کنم؟


    خانوم گل
    افرین به شما که تصویر خوبی از همسرتون در ذهن دخترتون ترسیم میکنید
    [/color]اگر میخواهید همسرتون تبدیل به یک مردی بشه که بهش تکیه کنید باید اول در ذهن خودتون بپذیرید که ایشون مرده و قابل احترام
    تا زمانی که در ذهنتون بر این باور باشید که او هنوز بالغ نشده این پالس منفی را ناخوداگاه ساطع میکنید و ایشون اون رو دریافت میکنه

    در مورد کارهایی که همسرتون انجام میدن و نیاز به تعریف دارن باید بگم تقریبا همه ی اقایون نیازمند این هستن و این مختص همسر شما نیست که اون رو به صورت یک مشکل قلمداد کنید

    فقط باید در این مسیر صبور باشید و خسته نشید

    شما قبل از اینکه خودشون بخوان شروع به تعریف و تشکر کنید سعی کنید از تنوع در کلامتون استفاده کنید
    پیش بقیه از ویژگیهای مثبتش تعریف کنید در واقع ایشون و شخصیتشون رو بزرگ جلوه بدید
    [color=#FF0000]باور داشته باشید که همسرتون قابل تکیه کردن هست پس به او به چشم یک نابالغ نگاه نکنید:72

  18. کاربر روبرو از پست مفید سبزه تشکرکرده است .

    سبزه (جمعه 13 خرداد 90)

  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array

    RE: شوهرم نمیخواد باور کنه بزرگ شده. چیکار کنم؟

    innocent عزیزم سلام
    یه سوال؟ اگر شما 10 روز متوالی غذا بپزید و غذاتونم خیلی خوشمذه از دید بقیه نباشه ولی خودتون با توجه به وقت و انرزی که صرف کردید خیلی براتون عالی به نظر بیاد ولی بقیه خیلی ساده فقط یه تشکر کنن به طب شما انتظار توجه ویژه ای رو از بقیه دارید ولی اونا هم حق داشتن چون خیلی غذای ویژه ای نبوده بعد 10 روز سعی نمیکنید هی خودتون به اجزای غدا ریز شده و هی تعریف کنید؟؟!!! این فکر میکنم یه مشکل ویژه همسرتون
    ایشون خودش لایق تر از شرایط فعلیش میدونه و انتظار سپاسگذاری ویژه و تایید خاصی رو از شما داره (هرچند اینطور نیست) حالا این تایید از شما دریافت نمیکنه که طببیعی هم هست تا حدودی رفتارتون و سبب میشه اون معترض بشه
    ببین اون احتمالا" خانوادهای داره که خیلی تاییدش می کنن و این احساس ارزشمندی کاذب درش ایجاد کردن حالا اون این تایید از هرجایی اعم از شما یا کار دریافت نکنه شماهارو مقصر میدونه
    ببین گاهی محبت خوب ولی به جاش تنبیه خوبه ولی به جاش!!!
    تایید همسرتون عالیه ولی در موقعیت هایی که رفتار مثبتی ازش سر میزنه حالا شما میتونید وقتی میبینید این رفتار های قابل تایید کم ایجاد میشه خودتون ایجاد موقعییت کنید مثلا" اگه شیر دستشوییی خراب شد با اینکه شما خودت میتونی عوضش کنی از همسرت بخواه مثلا" بگو عزیزم این کار برام یهکم مشکل اخه مردونس !! میشه شما زحمتش بکشی؟؟ بعد انجام کار هم اگه قبلا" 10 بار تشکر کردی اینبار 5 بار تشکر کن و به جاش یه ابمیوه به دستش و بزار 2 روز بعد یهو بگو واقعا" شیر عالی شده ببین شما تعداد درخواست هات ببر بالا |(اگر قبلا" هفتهای 3 تا درخواست داشتی الان بکن هفتهای 6 تا درخواست)ولی میزان تشکر بابت هر رفتار بیار پایین از مسولیت های محدود تر شروع کن
    (همسر شما گاها" احساس ضعف شدیدی تصور میکنم داره)
    در عین حال شما همسرت مثل یه بچه شرطی کردی یاد گرفته با قهر میتونه به خواستش برسه حالا شرایط عوض کن ولی اروم اروم یعنی وقتی راجع به کانال tv قهر کرد نترس بها نده اگر مثلا" قبلا" ظرف 1 ساعت منت کشی میکردی حالا بدون اینکه نشون بدی ناراحت عصبی هستی با یه رفتار کاملا" عادی برخورد کن و بذار مثلا" 3 ساعت بعد بگو عزیزم شام سرد شد بیا اون باید یاد بگیره این حربه جوابگو نیست ولی تاکید میکنم باید به ارومی این رفتارهارو انجام بدی که نخواد مقاومت کنه با نرمش و محبت
    و به قول یک دوستی جمله زیبایی خوندم ازش اگر میخواهی مردت مرد باشه بی رحمانه بهش تکیه کن
    تا زمانی که شما بخوای مرد ایشون باشی ایشون میشن زن شما
    (البته اینها همه باورهای شخصی من هست)

  20. 2 کاربر از پست مفید sahra100 تشکرکرده اند .

    sahra100 (جمعه 13 خرداد 90)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.