به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array

    لطفا" بگید چی درست

    سلام
    من و همسرم کاملا" سنتی ازدواج کردیم. با خانواده های هم دیگم رابطمون عالی بود
    خانواده همسرمم خیلی دوستم داشتن و احترام میذاشتن منم همیشه سعیم تو این بود که روابط همسرم با خانوادش گرمتر کنم شاید بیشتر از اینکه محبت ببینم همیشه سرویس دادم محبت کردم. ولی خودم و همسرم به شدت با هم درگیریم البته مسایلی از طرف خانوادش دیده بودم ولی همیشه به حساب احترام مادر بودن و ... رد می کردم تا اینکه من و همسرم 7 ماه پیش سر مسایلی با هم بحثمون شد و اون با خانوادش مطرح کرد و اونام با اینکه همیشه میگفتن و میدونستن ایراد از پسر خودشون و همیشه میگفتن ما شانس اوردیم تو عروس مایی ولی به خاطر بدی احساسات یا هر چیز دیگه ای که نمیدونم خیلی تلاش کردن که ما از هم جدا شیم البته باید بگم پدر همسرم فوت شده مادرشون هست و یه خواهر مجرد 20 ساله خلاصه ما از هم جدا نشدیم از اون روز رابطه من به کلی با اونا قطع شد و همسرم هم اصرار به ادامه این قطع ارتباط من با اونا داره البته خودمم راضیم چون به شدت دلگیرم از رفتارهاشون .ولی مشکل اینجاست که خانوادش کاملا" همسرم با خانواده من چپ انداختن با اینکه هیچوقت از سمت خانوادم غیر عزت و احترام هیچی ندیده حتی تو بحثامون هم خانوادم حرمت نگه داشتن جلو نیامدن ولی حالا از سر لجبازی یا هر چیزی که نمیدونم اونم با خانواده من قطع ارتباط کرده که این به شدت داره روانم اذیت می کنه و احساسم حتی به همسرم تحت تاثیر قرار داده
    خواهش میکنم راهنماییم کنید واقعا" درمونده شدم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 اسفند 97 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1389-6-20
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    7,354
    سطح
    57
    Points: 7,354, Level: 57
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    209

    تشکرشده 280 در 139 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: لطفا" بگید چی درست

    درود
    آقایون اصولا خیلی دوست دارند که همسرشون به خانواده شون احترام بذاره.پس ارتباط برقرار کردن بهترین راهه.اما با همسرتون صحبت کنید بگید تو هم باید پشت من باشی گذشته ها گذشته و باید رفتار بهتری رو با هم داشته باشیم.اونم باید با خانواده شون صحبت کنه تا در مورد قهر یا گذشته و مشکلات خیلی خیلی خلاصه صحبت کنند و ازش بگذرند.هرچقدر که این بحث ها کمتر بشه رابطه شما با همسرتونم بهتر میشه.
    حد و مرز هارو نگهدارید.
    بازم میگم:اگر میخواید همسرتون باهاتون باشه از خانواده اش دورش نکنید و رابطه را نزدیک کنید

  3. 2 کاربر از پست مفید footer تشکرکرده اند .


  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array

    RE: لطفا" بگید چی درست

    سلام ممنون از پاسختون footer
    من همسرم از خانوادش دور که نکردم همیشه نزدیکم کردم ولی الان خیلی از خانوادش دلگیرم یه جورایی متنفرم
    ارتباط با اونا اصلا" برام مهم نیست ولی رابطه همسرم با خانوادم با توجه به اینکه از اونا جز احترام ندیده اذیتم می کنه این رابطرو چه جوری درست کنم؟؟

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 اسفند 97 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1389-6-20
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    7,354
    سطح
    57
    Points: 7,354, Level: 57
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    209

    تشکرشده 280 در 139 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: لطفا" بگید چی درست

    درود
    sahra عزیز اگر میتونی بیشتر اطلاعات به ما بده که چرا سعی کردن شما رو از هم دور کنند؟؟
    موضوع را باز کنید و نوع برخورد خواهر و مادر همسرتون و خود همسرتون در این مورد و اینکه نظر ایشون چیه.
    کلا بیشتر توضیح بدید تا بتونیم بهترین کمکو بهتون بکنیم

  6. کاربر روبرو از پست مفید footer تشکرکرده است .


  7. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array

    RE: لطفا" بگید چی درست

    نقل قول نوشته اصلی توسط footer2
    درود
    sahra عزیز اگر میتونی بیشتر اطلاعات به ما بده که چرا سعی کردن شما رو از هم دور کنند؟؟
    موضوع را باز کنید و نوع برخورد خواهر و مادر همسرتون و خود همسرتون در این مورد و اینکه نظر ایشون چیه.
    کلا بیشتر توضیح بدید تا بتونیم بهترین کمکو بهتون بکنیم
    ***************
    FOOTER عزیز ممنون از توجهت
    راستش دعوای من همسرم اغلب سر رفتارهای عصبیش و رفت و امد هامون بود
    خانواده همسرم خیلی خیلی کمن از طرفی حتی مادرش مارو ماهی یکبارم به خونشون دعوت نمی کرد البته هر سری کاری داشتن مشکلی پیش میومد من میرفتم اونجا حل کنم من شام نگه میداشتن ولی اغلب من اونارو دعوت میکردم (از طرفیم همسرم چشمش به خانوادش می افتاد رفتارش بد می شد میدونست من احترام نگه میدارم چیزی نمی گم بد رفتار میکرد و خانوادشم ازش حمایت میکنن یا نهایتا" میگن عززززیییییزززم بسه دیگه!!!!)
    شما فکر کنید من از مادرش پذیرایی میکردم جای تشکر دعوا میکرد اینقد خودت اذیت نکن یا شبیه این
    خلاصه تو دعوای اخیر ما سر این شد که بر خلاف خانواده اون پدر مادرم دوست دارن همسرم ببینن از طرفی خونه نه ما نه برادر هامم سالی یکبار هم نمیان غیر مواقعی که کار وجود داره
    ولی در عوض هفته ای یکبار دعوتمون میکنن غیر عزت احترامم چیزی نیست
    خلاصه یه جمعه مارو دعوت کردن همسرم گفت نمیام منم سکوت کردم از پدر مادرم عذرخواهی تا روز جمعه صبح فامیلشون تل زد که ما تولد گرفتیم شب بیاین منم چون همسرم روز قبلش گفته بود فقط می خوام خونه بمونم به همسرم گفتم بگو نمیایم اونم عصبانیSMS داد به مامانش گفت به فامیلشون بگه . 2MIN.بعد دیدم فامیلشون تل زد خونه ما همسرم گوشی انداخت تو دست من خلاصه منم تو رودروایستی گفتم میام ولی خیلی ناراحت بودم اخه همیشه من اونور میرم ولی اون بابت هرجاییم که اگه بیاد گریم یا قبلش یا بعدش در میاره
    خلاصه منم یه نامه نوشتم به همسرم که خودت برو هدیه بخر خودمم رفتم خونه مامانم یه سر دم عصر که داشتم میومدم خونه حالم بد شد به ترافیک خوردم انگار پدرم تل زده بوده همسرم گفته اقاجون دلمون واست تنگ شده کجایی اونم گفته با مامانم اینا تو راه مهمونی
    بابام بمن تل زد گفت اون داره میره مهمونی بهش گفتم منم میام دنبال تو که تنها نباشی ببرمت خونمون حالت بد شد بریم دکتر اونم گفته باشه انگار واسه مهمونی به من تل زده بوده منم گوشیم اونجا انتن نداده بوده
    من خلاصه اومدم خونه خودمون همسرمم 15 MINبعد یهو اومد خونه انگار بابام گفته بود حال من بد خجالت کشیده برگشته خلاصه من گفتم لباسم عوض کنم میخوای بریم اونجا بریم دیدم جواب نمیده از اونورم بابام اومد دنبالم دید همسرم برگشته رفت
    فرداش مامانش تل زده بابام که بیاین دخترتون ببرید خونتون !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! (چون مهمونی یکبار نرفتم سمت اونا )
    پدر منم با خالم که وکیل و پدر بزرگ اون اومدن خونه ما همسرمم رفته بود خونه مامانش
    خواهرش اومده جلو خونه ما میگه همه بیان پیش مامانم شما نیاین ما بزرگترا میخوایم تصمیم بگیریم ( حالا بچه 20 ساله شده بزرگتر من) میخواستن من نباشم که مسایل رو شه وگرنه چه ترسی داشتن په اصراری که من حضور نداشته باشم خلاصه پدر من بقیه رفتن اونجا انگار مامانش حسابی از حرکتش شرمنده شده عذرخواهی کرده به ظاهر ولی همسر من دو هفته اونجا موند تو این دو هفته گفت طلاق پدر منم گفت مهرت ببخش نمیخوام این پول بیاد تو زندگیت جهازتم صدقه سرت واسه اینا بهترش برات فراهم میکنم
    خلاصه این وسط خاله من که وکیل با همسرم صحبت کرد و ... همسرم برگشت بعد به من گفت من طلاق نمیخواستم مادرم و ... گفتن هی طلاق بگیر و از طرفیی ام خواهرش و... به خالم پیغام داده بودن ما به اینا 3 ماه فرصت زندگی میدم
    حالا شما فکر کن 3 روز قبلش خواستگار داشت همه دیزاین خونشون من درست کرده بودم یا مادرش فقط میگفته ما از این غیر محبت ندیدیم ولی همه تلاششون کردن که ما جدا شیم با اینکه میدونن گیر همسرم
    مثلا" همسر من عصبانی میشد هرچی جلو دستش بود میشکست بعد مادرش میگفت اااا حالا 4 تا وسیله بود چیزی نیست که
    یا همسرم اصلا" باهام خرید نمیومد مامانش میگفت خوب نیاد حالا خوب بود معتاد بود روزی 3 بارم میزدت !!!!!!!
    یعنی خدایی نکرده یه تذکر به پسرش نمی داد ولی اگه خودش خرید داشت همیشه دلم میسوخت تنها باشه باهاش میرفتم کل تهران میگشت همسرمم به زور میبردم که مادر گناه داره ولی اگه همسرم بعد 7 ساعت خسته میشد چیزی میگفت وای به حالش شده بود مادرش ناراحت میشد که پسرمی وظیفته ولی پسرش همسر من که نیست؟؟؟ که وظیفش باشه با من بیاد خرید!!!!!!!!
    یا خودشون هر ماه مسافرتن حالا فامیل ندارن یه بند با دوستاشونن دخترشم که یه بند با دوست پسراش اینور اونور ولی من اگه ماهی 4 تا دونه مهمونی دعوت میشدم خیلی زیاد بود پسرشون حق داره خسته میشه !!!! مگه من ادم نیستم به خدا اغراق نمیکنم واقعا" مسایل اینجوری بود البته به ظاهر خیلی با شخصیتن نمیدونم بدجنس هم نیستن ولی حس میکنم زیادی به پسرشون وابستن احساسین احمقانه فکر می کنن
    بعد از این اتفاقاتم ذهن همسرم به پدر مادر من خراب کردن که اون دیگه اونجا نمیاد به خدا قسم بریدم


    http://www.hamdardi.net/thread-16478.htmlاینم تاپیک مشکل شخصی من همسرم

  8. کاربر روبرو از پست مفید sahra100 تشکرکرده است .

    sahra100 (پنجشنبه 05 خرداد 90)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 11 تیر 90 [ 10:01]
    تاریخ عضویت
    1389-8-30
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,083
    سطح
    27
    Points: 2,083, Level: 27
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    90

    تشکرشده 90 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفا" بگید چی درست

    دوست عزيز مطالب شما رو خوندم ويك سري اشتباهات شما رو در اين موارد ديدم كه يكي يكي عنوان مي كنم:
    1/بزرگترين اشتباه شما اين است كه سعي مي كنيد گلايه هاي شوهرتون رو پيش خانوادش ميكنيد. ببين گاهي اوقات خانواده شوهر از عروس طرفداري مي كنند.ولي اين در مورد همه صادق نيست. خود من اوايل ازدواجم همين فكر رو مي كردم.اما بعد از مدتي فهميدم كه خانواده شوهرم از اين صنف نيستن وتازه وقتي ببينند كه باهم اختلافي داريم سعي مي كنند كه به اون دامن بزنند.به خاطر همين الان اگه اختلافي هم با شوهرم داشته باشم حتي اگه اونها هم از طريق شوهرم مطلع شده باشن ولي اصلا به روي خودم نميارم كه با هم مشكل داريم.در نتيجه اونها هم نمي تونن اظهار نظر كنن .
    پس اصلا وابدا مشكلات بين خودتونه وشوهرتون رو با اونها درميون نذاريد .ومثلا از مادرشوهرتون نخواين كه پسرش رو به خاطر فلان كارش سرزنش كنه.
    2/پيش كشيدن خالتون كه وكيل هستن هم كار درستي نبوده .درواقع شما مي خواستين بااين كار از شوهرتون زهر چشم بگيريد والبته شايد موفق هم بودين اما بهتر بود به اين سرعت وارد عمل نمي شديد وميگذاشتيد حرمت هاي بين شما وخانواده هاتون حفظ بشه.حالا شوهرتون فكر ميكنه خيلي ها از دعواي شما باخبر شدن واحساس حقارت ميكنه
    3/سعي كنيد در اختلافاتتون خانواده ها رو در گير نكنيد.نه خانواده خودتون ونه خانواده شوهرتون رو.دلگيري بين شما وهمسرتون زود از بين ميره.اما دلگيري بين شما وخانواده همسرتون وهمين طور بين همسرتون وخانواده شما به سختي كمرنگ ميشه
    4/يادتون باشه شما نمي تونيد رابطه بين شوهرتون با خانوادتون رو به دلخواه خودتون تغيير بديد .شما فقط مي تونيد تاثير غير مستقيم داشته باشين.وبه مرور اون رو اصلاح كنين .پس بيخودي اعصاب خودتون رو خورد نكنين
    5/تاجايي به خانواه شوهرتون محبت كنين كه بعد از اون خودتون رو به خاطرش سرزنش نكنيد
    چون همين سرزنش كردنها باعث ميشه تابه جاي ايجاد محبت بينتون ازاونها كينه ونفرت پيدا كنيد
    6/وبالاخره من نمي دونم كه چرا شما انقدر اصرار دارين كه رابطه بين خانواده هاتون خوب باشه.شما كه زندگي مستقلي دارين پس رابطه اونها چه ربطي به شما داره؟؟
    سعي كنين به زندگيتون بچسبيد ورابطه بين خودتون وشوهرتون رو بهتر كنين وزياد به اينكه ديگران با هم چه رفتاري دارن فكر نكنين.شما مسوول رفتار خودتون هستيد نه مسوول رفتار ديگران.ومانمي تونيم تعيين كننده روابط ديگران با هم باشيم.
    خلاصه كلام اين كه تمام انرژيتون رو صرف بهتر كردن رابطه خودتون با همسرتون كنين

  10. 3 کاربر از پست مفید sima3030 تشکرکرده اند .

    sima3030 (دوشنبه 16 خرداد 90)

  11. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: لطفا" بگید چی درست

    سلام

    پیش زمینه ای از تاپیک قبلیتون ندارم و صرف همین دوتا پستی که اینجا زدید خواستم مطلبی بنویسم
    پست sima3030 خیلی نکات مهم را عنوان کرده در تکمیل پست ایشون مطالب زیر به ذهنم رسید

    عنوان تاپیکت " لطفا بگید چی درسته؟ " این برداشت رو داره که دچار تعارض شده ای ( تعارض بین آنچه که در ذهن و فکرت داری ، کارها و اعمال و رفتار و ازخودگذشتگی هایی که از نظر خودت انجام داده ای و بازخورد نامناسبی که دریافت میداری با توصیه ها و راهکار دیگران)

    دوست گرامی
    برای اینکه بتونی از این حالت بیرون بیایی و راه درست و صحیح رو پیدا کنی ، باید از عینک دیگری مشکل را ببینی و بررسی کنی
    مادامی که شما از طرز فکری که هم اکنون داری ( شما خوب مطلق و همسر و خانواده اش قدرنشناس مطلق) پیروی کنی هیچ توصیه ، راهکار ، مشاوره ای برایت کارساز نخواد بود

    ** پست sima3030 را با دقت بخون و مطالبش رو برای خودت حل و فصل کن
    ** مقاله هایی در خصوص مهارت های کلامی زن و شوهر را مطالعه کن
    ** در خصوص نحوه برقرار کردن ارتباط با افراد ، حدود و حریم های این ارتباط ها ، نحوه تعامل همسر و راه های جذب کردن همسر در محیط خانه ، اطلاعات کسب کن
    ** زمان اون رسیده که خانواده را اینگونه معنا کنی : "خانواده یعنی من و همسرم "
    ** لازم هست در خصوص قاطع بودن و در رودربایسی نموندن و مسئولیت تصمیمات خویش را بر عهده گرفتن ، نیز بیشتر تمرین کنی

    موفق باشی

  12. 2 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (دوشنبه 16 خرداد 90)

  13. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array

    RE: لطفا" بگید چی درست

    simaye عزیزم سلام
    ممنون از پاسخ های بسیار خوبت
    حرفاتون دقیقا" درست و من تقریبا" همون اوایل فهمیدم اطلاع پیدا کردن خانوادش از مسایل ما به ظاعر به نفع من هست و از همون موقع هیچ مساله ای رو دیگه مطرح نکردم
    ولی وقتی من و همسرم بحثمون شده و خانوادش میان وسط ماجرا من چه کنم؟؟
    وقتی مادرش به پدر من زنگ زده میگه بیاین دخترتون ببرید خوب معلومه پدر من که بچه نیست بلند شد اومد به همراه خالم و رفت پدر بزرگ شوهرم رو هم اورد که بشینن ببینن این چه وضعیه
    راجع به اصرارم واسه ایجاد رابطه رک وراست میگم چون خیلی تنها شدم 9 ماهه غیر پیدر مادرم که اونجام تنها میرم هیچ جای دیگه ای نرفتم خوب دارم اذیت میشم . به خدا قسم اگه کوچکترین بی احترامی از سمت خانوادم به همسرم شده بود ناراحت نبودم ولی پدر مادرم شما نمیدونید چقدر احترام میذارن و حرمت نگه میدارن

    میخوام به این چیزا فکر نکم و فقط به خودمون فکر کنم ولی به مرور دارم از همسرم خسته تر و دلزده تر میشم با اینکه فعلا" هیچ مساله جدی دیگهای غیر این مساله بینمون نیست
    ممنون میشم بهم راه حل بدبد

    بالهای صداقت دوست گلم سلام

    ممنون بخاطر پاسخ و توجهت
    به خدا نه خودم خوب مطلق میدونم نه اونارو مقصر مطلق ولی حتی خانواده خودش که اصرار به طلاق ما داشتن وقتی هرکی ازشون پرسیده بود ایراد من چی بوده هیچ جوابی نداشتن فقط میگفتن چرا گردش دوست داره !!!!!!!!
    به خدا خودشون که فامیل ندارن دختر مجردش تو خونه ول میکنه (البته تا قبلا" هروقت دخترش تنها بود همش دعوتش میکردم خونه خودمون) میره با دوستاش مسافرت و گردش .دخترشم همش با دوستای پسر و دخترش اینور اونورن بعد شمشا بگید تقاضای این که من از همسرم بخوام تو هفته یکبار که پدر مادرم خونشون دعوت میکنن که همه همدیگرو ببینیم و یکسره هم دارن جلو ما دولا راست میشن احترام میذارن بریم اونجا تقاضای زیادیه؟ همیشه باید گریم دربیاد حتی عروسی برادرم؟؟؟!!!!!!!!!!!
    به خدا ادم بی انصافی نیستم ولی چون خانواده خودش سالی یکبار هم غیر مواقعی که مشکل دارن مارو دعوت نمیکنن یعنی طرف ما هم نباید بریم به خدا 4 سال هروقت خانوادش دعوت کردن احترام گذاشتم رفتم و فقط یکبار نرفتم و نتیجش تلفن مامانش شد !!!!! ولی هروقت طرف ما دعوت شدیم یا نرفتیم یا قبل یا بعدش گریم دراورده
    به خدا تو این مدت همیشه خانوادش مرتب دعوت کردم یا وقتی مشکلی داشتن مرتب منزلمون نگهشون داشتم 3 روز 4 روز پذیرایی کردم ولی خانواده من اینقدر تعارفی هستن که پدر مادرم تو این مدت فقط 4 بار اومدن خونه ما اونم بیشتر از 2 ساعت نموندن !!!! 2 سه بار دیگه ای هم که اومدن واسه کمک به اسباب کشی و ... بوده
    حالا شما قضاوت کن این برخورد همسرم حقشون؟؟؟ به خدا قسم تو حرفام اغراق نمی کنم عین واقعیت
    بالهای صداقت عزیزم شما بهم راهکار بده فقط تورو خدا نگو خانوادت بیخیال شو که این مساله به شدت داره ازارم میده

  14. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: لطفا" بگید چی درست

    سحر گرامی
    نوشتی

    به خدا نه خودم خوب مطلق میدونم نه اونارو مقصر مطلق
    پستم رو با دقت تر بخون خصوصا پست sima3030

    اگر واقعا می خواهی و تصمیم گرفته ای که این مشکلات را حل کنی

    ======================================

    پی نوشت 1:

    برایت نوشتم که تو خودت رو خوب مطلق ندون اونها رو هم قدر نشناس مطلق
    پرنگ و برجسته اش هم کردم تا شما رو تحریک کنم توی همین قضیه

    من اشتباهاتی که همسرت و خانواده همسرت داره رو انکار نمی کنم
    منتها این شما هستی که بهتون دسترسی داریم نه اونها ، پس شاه کلید حل مشکل از طریق شما عمل می کنه

    اگر ایده ال نگر نباشی ( همون مطلق دیدن) از کنار اون تحریک من به راحتی می گذشتی و عکس العمل نشون نمی دادی

    اما چون سخنم تند و احساسات برانگیز بود و شما هم ایده ال نگر ، تحریک شدی که پاسخ بدهی و کلی دلیل و مثال بیاری که خودت رو تبرئه کنی که این خصلت مطلق دیدن را نداری

    امیدوارم با این توضیحات گرفته باشی منظورم چی بوده

    سعی کن دیدگاهت رو نسبت به زندگی تغییر دهی ، یعنی چی ؟
    یعنی مبنا را بر این بگذاری که شما درصدد اصلاح رفتارهای خودت بربیایی و کم کم روی همسرت اثر بگذاری

    راه شروعش هم راهکارهای پست sima3030 هست


    پی نوشت 2:
    اگر در پست هایی که زدی و خصوصا همین پست آخرت و قسمت خطاب به من پتانسیل و اشتیاق شما رو در حل مشکلت نمی دیدم ، برایت اینگونه پستم را تحلیل و هدفم از پست رو باز نمی کردم

  15. کاربر روبرو از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده است .

    بالهای صداقت (شنبه 21 خرداد 90)

  16. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آبان 98 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    480
    امتیاز
    12,382
    سطح
    72
    Points: 12,382, Level: 72
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 66.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    645

    تشکرشده 634 در 321 پست

    Rep Power
    61
    Array

    RE: لطفا" بگید چی درست

    بالهای صداقت عزیزم سلام
    ممنون برای راهنماییت من این پست هارو چندین بار خوندم شما درست میگید.راجع به اصلاح رفتارهای خودم راستش بکم گیجم یعنی نمی دونم مشکل خودم الان کجاست اونایی که میدونستم یعنی جاهایی که اشتباه رفتم سعی در حلش کردم یا حداقل بهتره بگم برای دوبار یه اشتباهم تکرار نکردم و مرتبم سعی کردم همه چی مرتب کنم و الان مشکل خاصی با همسرم ندارم یا بهتر بگم فکر میکنم مسایلی که دارم با راهکارهای خوب شما دوستان همه قابل حل هست در رابطه با خانواده همسرمم به خدا منصفانه به همه چی نگاه کردم ولی هیچ رفتار و نحوه برخوردی غیر از احترام و محبت با اونا ندیدم ولی این برخوردشون برام هضم نمیشه البته سعی میکنم یواش یواش هضمش کنم و نسبت به قبل که هرروز صبح ناخوداگاه تو ذهنم همش باهاشون درگیر بودم خیلی بهترم ولی مساله ای که الان ازارم میده و تو همه جنبه های رابطم داره اثر میذاره قطع ارتباط بی دلیل همسرم با خانوادم هست که واقعا" داره ازارم میده و هیچ راهیم براش نمیدونم


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست حذف کاربری، خواهشمند است مدیران سایت توجه فرمایند
    توسط ترنم1 در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 آبان 95, 17:13
  2. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 20 خرداد 91, 14:03
  4. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.