سلام به دوستان عزیز تالار
همیشه دوست داشتم بدونم برای متنوع کردن زندگی چکارمیشه کرد.ازتون میخوام اگه کارخاصی بوده که بعنوان سوپرایز تو زندگیتون داشتین بگین که ایده ای باشه برای من ودیگروون
تشکرشده 352 در 169 پست
سلام به دوستان عزیز تالار
همیشه دوست داشتم بدونم برای متنوع کردن زندگی چکارمیشه کرد.ازتون میخوام اگه کارخاصی بوده که بعنوان سوپرایز تو زندگیتون داشتین بگین که ایده ای باشه برای من ودیگروون
سارابختیاری (دوشنبه 03 مهر 91)
تشکرشده 3,519 در 509 پست
سلام
جونم براتون بگه که من وهمسرم کلا زیادی اهل سورپرایز کردن همیم وهردفعه سعی داریم تا کاری کنیم تا طرفمون کم بیاره.
اصولا همسرم همیشه به این معتقدبود که جشن ولن تاین برای خارجی هاست وما هم که ازخود بیگانه نیستیم نبایدبرامون مهم باشه.منم حرفی نداشتم.
اماااااا ،ولن تاین 89 سرکاربودم وطبق معمول سرم شلوغ بود که نگهبان اومد گفت خانوم ... یه آقایی دم درکارتون داره! تعجب کردم گفتم کیه؟ گفت راننده آژانسه ومیگه باشما کارداره.یه جوری هم می گفت که معلوم بود ازتعجب دهنش وامونده!!!! با هزارتا علامت سوال توی ذهنم رفتم پایین دم در.راننده آژانس نزدیکتراومد درحالی که یه دسته گل خوشگل هم دستش بود.گفت این گل برای شماست.گفتم: نه ازطرف کیه؟
گفت: نمیدونم خانوم ازگلفروشی ... برای شما فرستادن. من که واقعا متعجب شده بودم گفتم نه آقا اشتباه می کنید کسی قرارنبود برای من گل بفرسته!خیلی ترسیده بودم ازاینکه دوربین مداربسته ، نگهبان ... وای خدای من الان تو کل شرکت می پیچید، یعنی ازطرف کی می تونست باشه؟
خلاصه راننده وقتی دید نه واقعا من بی اطلاعم یک تکه کاغذ بهم دادکه روش اسم من و آدرس شرکت نوشته شده بودوقتی متوجه دست خطش شدم خندیدم وباخوشحالی تشکرکردم.
از آنجایی هم که خانومهای شرکت ما چشم دیدن منو ندارن، این ماجرا وقتی تو کل شرکت پیچید نمیدونیدچه حسی داشت! یک هفته فقط حرف اون بود . بچه ها داشتند می ترکیدن.الان هم هنوز ازحرص اونروزشون و اینکه چه روزبدی براشون بوده میگن.
خلاصه من اونروز واقعا کم آوردم.خیلی شیرین بود!
khaleghezey (یکشنبه 15 دی 92), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92), داملا (جمعه 19 آبان 91)
تشکرشده 352 در 169 پست
مرسی آریانا جون
الهی یعنی هیچکس دیگه تا حالا سوپرایز نشده ؟خانوما چی شما تا حالا همسرتون رو سوپرایز نکردین ؟بگن بابا شاید یکی تولدهمسرش باشه ولی ایده ای نداشته باشه وحرف شما باعث بشه یه روز خوب داشته باشن دعاتون هم میکنن.خسیس بازی ممنوع
مریم85 (جمعه 30 فروردین 92), سارابختیاری (دوشنبه 03 مهر 91)
تشکرشده 96 در 17 پست
من همیشه با خانومم که می رم بیرون و مبینم یه چیز خاص رو خیلی دوست داره ولی امکان خریدش نیست اونو نو ذهنم نگه میدارم و تو یک شرایط خاص سورپرایزش می کنم و بهش هدیه میدم
تشکرشده 4,314 در 675 پست
آویژه (دوشنبه 03 مهر 91)
تشکرشده 1,958 در 415 پست
يه بار تولدم بود اوائل ازدواجم بود . رفته بودم سركار وقتي برگشتم ديدم شوهرم خونست . خونه رو پر از شمع كرده بود و روشنشون كرده بود . يه مقدار گل رو پرپر كرده بود و ريخته بود كنار شمعها . و يه كادو هم برام گرفته بود . تازه خونه رو هم عين دسته گل كرده بود (البته ناگفته نماند بعد از تولد فهميدم هرچي دم دستش بوده به زور همينجوري چپونده تو كمدا كه فقط جلوي چشم نباشه در كمدو وا مي كردي مي ريخت بيرون ) . وقتي اومدم خونه خيلي خوشحال شدم . خيلي فضاي رمانتيكي بود اونروز بهم خيلي خوش گذشت .
يادش بخير . خدايش بيامرزد.
khaleghezey (یکشنبه 15 دی 92), saboktakin (چهارشنبه 04 بهمن 91), مریم85 (جمعه 30 فروردین 92)
تشکرشده 352 در 169 پست
سارابختیاری (دوشنبه 03 مهر 91)
سلام خدمت همه دوستای خوبم.یه چند روز پیش که روز زن بود با همسرم روز قبلش رفتیم و برام دوتا النگو گرفتیم.راستش زیاد راضی نبودم چون همیشه دوست دارم یه چیز کادو بگیرم که ندونم توش چیه بعد باز کنم وذوق کنم.خلاصه اومدیم خونه واون روز به پایان رسید فردای اون روز یعنی روز زن صبح زود همسرم در خونمو زد رفتم جلوی در ودیدم یه کادو تو دستشه خیلی خیلی ذوق کردم توی اون کادو همون کفشایی بود که چند هفته قبل من دیده بودم و خوشم اومده بود ولی چون پولمون کم بود نتونسته بودیم بخریم خیلی خوشحال شدم خیلییییییییییی.
تشکرشده 8,600 در 1,498 پست
راستش من آلزایمر دارم و یادم نمیاد قشنگترین سورپرایز کدوم بوده. بنابراین آخریش رو میگم.
اما ماجرای زندگی ما دیگه نه از خدا پنهونه و نه از دوستان و نه از خواجه حافظ شیرازی! الغرض بنده در شهری زندگی میکنم که از همسرم قدری دورم. و ایشان در شهر دیگری زندگی میکنند به دلیل حالا کارشون و همینطور محل اقامت فرزندانشون که از ابتدا آنجا بوده. این است که ما دائم در کنار هم نیستیم و هرچند وقت یکبار چند روزی را به شهر ما میاد. این دوری به همراه آرامشی که به همراه داشته گاهی هم خوب دلخوریهایی را ایجاد میکند. اما همسر بنده همواره نهایت سعیش را کرده که به انواع مختلف جبران کند که کاستی های دیگر را پوشش دهد. روی این اصل با اینکه همواره به اشکال مختلف کلامی و یا با خرید هدیه و ... مورد لطف و تفقد ایشان قرار گرفته ام، اما گاهی اوقات سورپرایزها خیلی به دلم نشسته که یکیش همین چند روز پیش بود و به مناسبت روز زن. بعد از مدتی که از همسرم دور بودم، از دیروز اومدند خونه. اما قبل از آن درست شب تولد حضرت فاطمه (س) با اینکه تبلیغات و تبریکات مربوط به تولد اون حضرت رو دیده بودم اما به هیچ وجه به ذهنم کلمه روز زن خطور نکرده بود تا اینکه ایشون تماس گرفت و گفت که برای من کادویی در نظر گرفته گفتم به چه مناسبت گفت روز زن... خوشحالیم زمانی بیشتر شد که انتخاب کادو و فلسفه اون انتخابشون رو فهمیدم. قرار شد وقتی اومد با هم بریم بخریم اون رو. هر چند که از دیروز که اومده هنوز وقت نشده که بریم برا خرید اما حتی اگر هم این کادو را عملا دریافت نکنم، شیرینی اون سورپرایز و ابتکار عمل ایشون از بین نخواهد رفت.
به هر حال برای اینکه ما هم در این تاپیکها سهمی داشته باشیم و به بدبینی محکوم نشیم، این هم یک خاطره بود که از خودم در وکردم.
khaleghezey (یکشنبه 15 دی 92), بی دل (دوشنبه 03 مهر 91)
تشکرشده 352 در 169 پست
مرسی معلومه روز زن سوپرایزای خوبی داشته امیدوارم بقیه دوستان هم دوباره به ایت تاپیک سری بزنن و ازسوپرایزهاشون بگن
سارابختیاری (دوشنبه 03 مهر 91)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)