RE: گردهمایی های مردونه همسرم
نمی دونم چرا هر چی مشکل خانمهای تالار دارند منم تجربه کردم. شاید به خاطر اینه که بتونم از تجربه هام برای دیگران بگم.
ببین می تونی خیلی قاطع از همسرت بخوای که این کارو نکنه . ولی بدیش اینه که ممکنه کم کم همسرت نسبت به زندگیش ناراضی بشه.
راه حل بهتر و البته زمان بر تر اینه که به همسرت بگی که خیلی از ایمکه شبها تنها بخوابی می ترسی و حالت بد می شه( کار بدو تحلیل کنی نه شخص رو) بعدم بگی به کسی هم دوست ندارم و روم نمی شه بگم که شب تنها هستم (اینجوری حس غیرت شوهرتو بیدار می کنی) . مثلا یا میتونی بگی من اگر شب دستم تو دستهای تو نباشه خوابم نمی بره . از این حرفها.
یک نکته اساسی اینه که باید به همسرت زمانهایی رو بدی که بتونه به فعالیتهاو تفریحات دوران مجردی به تنهایی بپردازه و احساس استقلال کنه. اینجوری قدرتو بیشتر می دونه ولی این زمانها باید هماهنگ شده با وقایع زندگیتون (مثلا نه شب تولد شما) و بدون خدشه وارد کردن به زندگیتون باشه (نباید شب شما تنها بمونید.)
تا اونجا که می تونید با خودتون بودنو براشون خوشایند کنید تا هیچ وقت نخواد یک شب هم دور از شما باشه. موفق باشید.
هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
علاقه مندی ها (Bookmarks)