به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13

موضوع: خدای من!

  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 اسفند 91 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    423
    امتیاز
    5,445
    سطح
    47
    Points: 5,445, Level: 47
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 105
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    3,495

    تشکرشده 3,519 در 509 پست

    Rep Power
    56
    Array

    خدای من!

    خدای من!
    در اوج گناه بودم،غرق درمعصیتی که دچارش بودم،همون موقع بودکه باهمدردی آشنایم کردی،کمکم کردی،به دادم رسیدی وبالاخره همراهم بودی تا این راه پرفرازونشیب را به سلامت طی کنم.
    بعدآن دچارعذاب وجدانی شدم که آرام وقرار را ازوجودم ربوده بود،خدای من توچقدربزرگی!
    چقدرباگذشتی!دلم میخواست حس کنم بخشیده شدم،این احساس زندگیم را متزلزل ساخته بود.مثل همیشه،کنارم بودی بازهم تنهایم نگذاشتی.اشکهایم رادیدی وساده ازشون رد نشدی! درست موقعی که ازشدت گریه خوابم برده بود،برای چندمین بار عظمت خودرانشانم دادی،چندلحظه بیشترطول نکشید که بیدارشدم وپی به قدرت بی کرانت بردم.
    به اینکه میتونی ما آدمارو باوجود هرگناهی ببخشی.حالادیگه مطمئنم بخشیده شدم.مطمئنم خیلی دوستم داری!سپاس خدای من،سپاس.
    من آن آرامشی راکه دنبالش بودم اکنون یافتم،توراهزاران بار شکر میگویم.

    آرزو میکنم خداوند تمام جوانها رابه راه راست هدایت کندوآرامش حقیقی را بردل تمامی انسانها حاکم.

  2. 18 کاربر از پست مفید داملا تشکرکرده اند .

    بخشنده مهربان!!! (یکشنبه 22 اسفند 95), داملا (شنبه 15 مرداد 90)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خدای من!

    خدایی می شناسم که آنقدر مهربان و بخشنده است که درک آن برای من ممکن نیست.
    من از بخشندگی او سوء استفاده می کنم، به امید بخشش از فرمانش سرپیچی می کنم.
    او را از یاد می برم...
    می دانم که باید به سوی او بروم، ولی باز شیطان از جای دیگر صدایم می زند و خدا را فراموش می کنم...
    می گویم بگذار من فعلاً به دنیا مشغول باشم... فرصت زیاد است!!!

    ولی هر وقت لحظه ای به او فکر می کنم، حس می کنم او هنوز مشتاقانه منتظر من نشسته است!
    مثل یک عاشق که منتظر یارش هست و یارش بی وفاست...

    پس شما هم آن خدا را می شناسی...

  4. 20 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (شنبه 03 دی 90), بخشنده مهربان!!! (یکشنبه 22 اسفند 95)

  5. #3
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: خدای من!

    فقط می دانم او مرا خوب می شناسد و همین مرا آرام می کند . می دانم که می داند در کجا سلامتم به خطر می افتد . از چه درمانده می شوم ، و با چه به آرامش و رشد دست می یابم . چه کس می تواند یاور راستینم باشد آنجا که هم همرهی نیاز هست .

    و به من فهمانده تو فقط رو به راه داشته باش ، راهی که هم ترسیمش کرده و هم راهدارهایی قابل بر آن نشانده که با نشانه ها و و مقررات و پیچ و خمهای راه آشنایند و آشناو هدایتم می کنند ، تا صحیح و سالم به مقصد برسم .

    بر من و تو خوانده که همه چیز را برای تو خلق کردم و تو را برای خودم ، و فهمانده که این یعنی کافیه به راهی که خودش میاندار آن است وارد شده و مراقب باشیم از آن خارج نشویم ، همه عوالم ، در این مسیر موظفند که خدمات لازمه را برای من داشته باشند ( یعنی همه برای من خلق شده اند ، برای همین خدمت رسانی ) و فهمانده تا زمانیکه در راه خودش باشم ، همه چیز به این گونه ، روبراه خواهد بود ، و هرگاه چنین نشد ، یقین بدانم از مسیر خارج شده ام ، باید راه را دوباره پیدا کنم و برگردم .

    و........................

  6. 11 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 05 خرداد 90), بخشنده مهربان!!! (یکشنبه 22 اسفند 95)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: خدای من!

    خدايا!
    به كه واگذارم مي كني؟
    به سوي كه مي فرستي ام؟
    به سوي آشنايان و نزديكان؟تا از من ببرند و روي برگردانند.
    يا به سوي غريبان و غريبه گان تا گره در ابرو بيافكنند و مرا از خويش برانند؟
    يا به سوي آنان كه ضعف مرا مي خواهند و خواري ام را طلب مي كنند؟
    من به سوي ديگران دست دراز كنم؟در حالي كه خداي من تويي و تويي كارساز و زمامدار من.
    اي توشه و توان سختي هايم!
    اي همدم تنهايي هايم!
    اي فرياد رس غم وغصه هايم!
    اي ولي نعمت هايم!
    اي پشت و پناهم در هجوم بي رحم مشكلات!
    اي مونس و مامن و ياورم در كنج عزلت و تنهايي و بي كسي!
    اي تنها اميد و پناهگاهم در محاصره ي اندوه و غربت و خستگي!
    اي كسي كه هر چه دارم از توست و از كرامت بي انتهاي تو!
    تو پناهگاه مني!
    تو كهف مني!
    تو مامن مني!

    اي آنكه :
    با خوبي و احسانش خود را به من نشان داد.
    و من با بدي ها و عصيانم در مقابلش ظاهر شدم.

    اي آنكه:
    در بيماري خواندمش و شفايم داد.
    در جهل خواندمش و شناختم عنايت كرد.
    در تنهايي صدايش كردم و جمعيتم بخشيد.
    در غربت طلبيدمش و به وطن بازم گرداند.
    در فقر خواستمش و غنايم بخشيد.
    من آنم كه بدي كردم ، من آنم كه گناه كردم.
    من آنم كه به بدي همت گماشتم.
    من آنم كه در جهالت غوطه ور شدم.
    من آنم كه غفلت كردم.
    من آنم كه پيمان بستم و شكستم.
    من آنم كه بد عهدي كردم…..
    و ……. اكنون باز گشته ام.
    باز آمده ام با كوله باري از گناه و اقرار به گناه.
    پس تو در گذر اي خداي من!
    ببخش اي آنكه گناه بندگان به او زيان نمي رساند.
    اي آنكه از طاعت خلايق بي نياز است و با ياري و پشتيباني و رحمتش مردمان را به انجام كارها ي خوب توفيق مي دهد.
    معبود من!
    اينك من پيش روي توام و در ميان دست هاي تو.
    آقاي من!
    بال گسترده و پر شكسته و خوار و دلتنگ و حقير.
    نه عذري دارم كه بياورم نه تواني كه ياري بطلبم.
    نه ريسماني كه بدان بياويزم.
    و نه دليل و برهاني كه بدان متوسل شوم.
    چه مي توانم بكنم؟ وقتي كه اين كوله بار زشتي و گناه با من است ؟!
    انكار؟!
    چگونه و از كجا ممكن است و چه نفعي دارد وقتي كه همه ي اعضا و جوارحم به آنچه كرده ام گواهي مي دهند؟
    خداي من!
    خواندمت پاسخم گفتي.
    از تو خواستم عطايم كردي.
    به سوي تو آمدم آغوش رحمت گشودي.
    به تو تكيه كردم نجاتم دادي.
    به تو پناه آوردم كفايتم كردي.
    خدايا!
    از خيمه گاه رحمتت بيرونمان مكن.
    از آستان مهرت نوميدمان مساز.
    آرزوها و انتظارهايمان را به حرمان مكشان.
    از درگاه خويشت ما را مران.
    اي خداي مهربان!
    بر من روزي حلالت را وسعت ببخش.
    و جسم و دينم را سلامت بدار.
    و خوف و وحشتم را به آرامش و امنيت مبدل كن.
    و از آتش جهنم رهايم ساز.
    خداي من!
    اگر آنچه از تو خواسته ام عنايتم فرمايي , محروميت از غير از آن زيان ندارد.
    و اگر عطا نكني هر چه عطا جز آن منفعت ندارد.
    يا رب! يا رب! يا رب!
    خداي من!
    اين منم و پستي و فرو مايگي ام.
    و اين تويي با بزرگي و كرامتت.
    از من اين مي سزد و از تو آن ....
    " چگونه ممكن است به ورطه ي نوميدي بيافتم در حالي كه تو مهربان و صميمي جوياي حال مني."
    خداي من!
    تو چقدر با من مهرباني با اين جهالت عظيمي كه من بدان مبتلايم!
    تو چقدر درگذرنده و بخشنده اي با اين همه كار بد كه من مي كنم و اين همه زشتي كردار كه من دارم.
    خداي من!
    تو چقدر به من نزديكي با اين همه فاصله اي كه من از تو گرفته ام.
    تو كه اينقدر دلسوز مني! .....
    خدايا تو كي نبودي كه بودنت دليل بخواهد؟
    تو كي غايب بوده اي كه حضورت نشانه بخواهد؟
    تو كي پنهان بوده اي كه ظهورت محتاج آيه باشد؟
    كور باد چشمي كه تو را ناظر خويش نبيند.
    كور باد نگاهي كه ديده باني نگاه تو را درنيابد.
    بسته باد پنجره اي كه رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.
    و زيانكار باد سوداي بنده اي كه از عشق تو نصيب ندارد.
    خداي من!

    مرا از سيطره ي ذلت بار نفس نجات ده و پيش ازآنكه خاك گور بر اندامم بنشيند از شك وشرك رهايي ام بخش.
    خداي من!
    چگونه نا اميد باشم در حالي كه تو اميد مني!
    چگونه سستي بگيرم ,چگونه خواري پذيرم كه تو تكيه گاه مني!
    اي آنكه با كمال زيبايي و نورانيت خويش چنان تجلي كرده اي كه عظمتت بر تمامي ما سايه افكنده.
    يا رب! يا رب! يا رب!


    برگرفته از دعای عرفه مولایمان امام حسین (ع)

  8. 7 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (جمعه 05 مهر 92), baby (شنبه 05 آذر 90), بخشنده مهربان!!! (یکشنبه 22 اسفند 95)

  9. #5
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: خدای من!

    نمی دانم کی و چگونه یافتم که عمیقاً در آغوش مهرت جا دارم!!!! .

    تا آنجا که یاد دارم همیشه تو را باور داشته ام ، شروع آگاهانه اش از کی بوده ، نمی دانم .

    اما خوب می دانم درک قدرت لایزل و بی همتائیت چه وقت بود .

    بر من گذشته است ، اما تو هم اکنون همان لحظات و روز را می بینی .

    روزگار کودکی بود ..... پدر ، ما را طبق روال هر ساله بهار و تابستانها که تا فرصتی دست می داد به دامن طبیعت می برد ، به سیر و گشت دل دشت و کوه برده بود ، ..............در این میان برگ درختی را بر گرفتم و خیره بدان شدم ......... لحظاتی توجهم را جلب کرد و تا دقایقی دیگر اطرافم را نفهمیدم ، همه ابعاد و زوایای اون برگ برام بزرگ شد ، چه می گویم خدایا ، من کوچک شده بودم .
    اون برگ شد یک دنیا که من کوچک شده و در آن غرق شدم ، خدایا می دانم هر کس بشنود تصور می کند دارم اغراق می کنم ، اما بارها خودم وقتی کارتون سفرهای علمی را می دیدم ، همین خاطره یادم می آمد ، من را به همچین سفری در دل آن برگ بردی و ...... عجایب سلولها و رگ برگهایش را دیدم و چقدر زیبا بود . دیدم که این برگ درخت ساده که از کنارش می گذریم چه عالمی دارد ، رگ برگهایش عجیب منو مبهوت خودش کرده بود ، که چه جالب غدا و آب می رسانند و .... قادر بودن ، و بی همتائیت را همانجا در آن برگ دیدم و فهمیدم . در مقابل عظمتت که در آن برگ جلوه گر شده بود ، من چقـــــــــــــــــدر کوچولو بودم و این به من آرامش و اطمینانی عجیب بخشید . که به جرأت می گویم با وجود آن یادم نمی آید بیش از تعداد انگشتان یک دست ترس را تجربه کرده باشم ، حتی در میان دود و آتش بمبارانهای شهرمان ......

    و تو اینچنین همه را در پرتو مهر خود به سفرها می بری اگر غافل نباشیم .

    بخواه و سبب ساز که در مسیر انس با تو همان بی آلایشی و صافی و صداقت کودکانه را داشته باشیم که غبار غفلت ندارد .


    خدایا
    خدایا
    خدایا

    تو چقـــــــــــــــــــــــ ـدر مهربانی و من چقـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــدر ناتوانم از درک وسعت این مهربانی . می دانم که فقط باید غرق باشم که واژه ها را یارای بیان نیست که خود مخلوقهایی عاجزند .


    خدایا



    .

  10. 9 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (شنبه 05 آذر 90)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 خرداد 98 [ 14:08]
    تاریخ عضویت
    1389-1-27
    نوشته ها
    155
    امتیاز
    8,847
    سطح
    63
    Points: 8,847, Level: 63
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 203
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    420

    تشکرشده 448 در 136 پست

    Rep Power
    32
    Array

    RE: خدای من!


    بارها نوشتم و پاک کردم تا شاید گوشه ای از حرف دلم رو بزنم.
    خیلی سخته خیلی.
    حرفها اونقدر زیادن که حمله ور می شن. به هم مهلت نمی دن.
    و در آخر چیزی نمی مونه جز یک آه.

    فقط:
    خدای من
    میدونم که من در مقابل تو حتی ذره ای هم نیستم
    به کوچکی و ناچیزی من نگاه نکن
    به بزرگی خودت نگاه کن
    و ...






  12. 6 کاربر از پست مفید جاودان تشکرکرده اند .

    جاودان (پنجشنبه 09 تیر 90)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 اسفند 91 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    423
    امتیاز
    5,445
    سطح
    47
    Points: 5,445, Level: 47
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 105
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    3,495

    تشکرشده 3,519 در 509 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: خدای من!

    آه ... خدای من!
    هرگاه دلم گرفت یادی ازاین تایپیک می کنم.

    خدای من، بهتر از هرکسی به ضعفم آشنایی وخوب میدانی تحمل دردوناراحتی رو ندارم.
    خدای من، دردو رنج رابرای کسی نگهدارکه قوتش راداشته باشد یا اگر دردی می دهی قوتش راهم بده.
    خدای من، چه کنم که درپس همه ناامیدیها من امیدوارم،به همه داشته هام ونداشته هام.
    خدای من، آرامش دوباره ام رابازاز تو می خواهم.
    خدای من، همدردی بهتر ازتو ازکجا بیابم؟همدردی که به تمام احوالم آشناست.همدردی مهربانتر وشکیباتر ازتو؟؟؟!!!!
    دیگر حتی ذهنم هم برای نوشتن جملاتم مرا یاری نمی کند.قلبم امروز به دردآمده ودیگر تحمل ندارد.امروز دریافتم که
    هنوز هزار راه نرفته برای خودسازی ام باقیست.دراین راه کمک حالم باش.مثل همیشه.

  14. 5 کاربر از پست مفید داملا تشکرکرده اند .

    داملا (چهارشنبه 15 تیر 90)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 اسفند 91 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    423
    امتیاز
    5,445
    سطح
    47
    Points: 5,445, Level: 47
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 105
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    3,495

    تشکرشده 3,519 در 509 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: خدای من!

    چرا حس می کردم منو بخشیدی نمیدونم!!!
    کاش می شدآدم بتونه یه نکته اززندگیش رو پاک کنه.چراگناهی که مرتکب شدم یادم نمیره؟چرا نمیتونم به آرامش برسم؟اصلا چراباید مرتکب میشدم که حالا به این روز بیفتم؟
    این چراهایی که ازخودم می پرسم،می دونم حق ندارم تو رو باچرا محکوم کنم.توخوبی اونیکه بد بود من بودم وهستم.
    خدایاچقدر دلم گرفته!دلم میخواد می تونستم جایی باشم تنهای تنها،خودم باشم وخودت.به همه گناهام اعتراف کنم،ازت بخوام منوببخشی.دلم می خوادزارزار گریه کنم کسی نپرسه چرا.
    خدای من،فقط تویی که می دونی چیا برام گذشته وازچی دارم حرف می زنم.گوشه چشمی به این بنده حقیرو گناهکارت بنداز.
    پارسال این موقع ها یادته چی ازت می خواستم؟ ای کاش میشد به عقب برگشت وراه درست رو انتخاب کرد.ای کاش یه تبصره ای تو کارت بود.بغض داره خفه ام می کنه... خدایا جزتو کسی رو ندارم که باهاش درددل کنم.به کی بگم بهتر ازخودت که بشنوه وسرزنشم نکنه، به کی بگم که بتونه درکم کنه وشعار نده؟ چه احساس بدیه وقتی فکر کنی بهترین دوستت که می تونه فقط خداباشه، ازت دلت دلگیره وتو نمیدونی چیکار کنی تا ازدلش دربیاد.من مستحق همه این دردهایی هستم که داره سرم میاد حتی بیشتر ازاون.
    خدای من ، کمکم کن. به نام خودت قسم که هیچ کس نمی تونه بفهمه تودلم چی میگذره؟چقدر حالم بده...
    دیگه خسته شدم ازبس بغضم رو قورت دادم تا نپرسن چرا وچی شده... خسته شدم ازبس نتونستم یه جا پیدا کنم وباهات درد دل کنم.، خسته شدم ازاینکه حتی نتونستم حرفامو تو یه صفحه کاغذ برات بنویسم.خدایا به همه آرزوهاش برسون کسی روکه اینجا رو دایر کرده تا یکی مثل من بیادو لااقل اینجابتونه باهات درد دل کنه.
    بعضی وقتها دلم میخواد سرمو بکوبم به دیوار انقدر محکم باشه که یا بمیرم یاهمه چی فراموشم بشه.
    مردم ازپشت پنجره دارن زندگیمو می بینن وصدتا حسرت پشت سرش که زندگی خوب،همسرخوب،کارخوب.واقعا آدم چی اززندگیش می خواد که من ندارم.ولی ای دل غافل که از این آرامش روحی مستثنی شدم.احساس گناهی که منو پیش خدای خودم شرمنده کرده.دلم واسه 10 سال پیش خودم تنگ شده.یه دختر پاک ومعصوم .همون دوره بود که شناختمت ،فهمیدم فقط تویی که می تونی بهترین دوستم باشی ولی من لیاقتشو نداشتم.

  16. 3 کاربر از پست مفید داملا تشکرکرده اند .

    داملا (دوشنبه 24 مرداد 90)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    RE: خدای من!

    خدایا! چقدر آرام و روان در دلم جای گرفتی!
    وقتی احساس کردم که بهت نیاز دارم؛ صدام کردی و بهم گفتی که ازت چی بخوام!
    خواستم و بهم دادی!
    باز هم ناشکری کردم که ای خدا! این ها چه چیزهایی بود که بهم دادی! باز هم گریه و اشک و آه که من که اینجوری نمی خواستم یه جور دیگه ای میخواستم!
    باز هم دستم رو گرفتی و آوردی اینجا و گفتی: بیاموز و به کار ببر!
    باز هم وقتی تاپیکی زدم و خوب گوش نکردم؛ ناامید شدم که ای خدا! اینجا هم هیچی نصیبم نشد! باز هم گفتی بهم که صبور باش و خوب فکر کن!
    خوبه خوب؛ بررسی کن و دوباره شروع کن! باز هم یه تاپیک دیگه و یه توکل و امید دیگه!
    و این اتفاق بارها و بارها تکرار شد تا من شدم، پخته و پخته تر! و امروز که رسیدم به اصل اون چیزهایی که روز اول به دلم انداختی که ازت بخوام! میخوام بگم! خدایا! با همه ی وجودم میگم شکرت!

  18. 2 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 21 مهر 90)

  19. #10
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: خدای من!

    خدایا

    از دل و حال داملا تو بهتر از همه ما خبر داری

    اما خدایا ، بهش بفهمان که چقدر دوستش داری . او نمی داند که تو چقدر بخشنده ای . نمی داند که دشمن سرسختی دارد که نمیخواهد وسعت مهربانی و بخشش تو را درک کند . نمی داند این دشمن شیطان است که اول تا آنجا که می تواند تلاش می کند ما را به گمراهی و گناه بیاندازد و اگر فریبش را خورده و در دام افتادیم سعی می کند که بیشتر غرق شویم ، اما تو هم با مهربانی بنده ات را متوجه می کنی و اگر ما متوجه و بیدار شویم که نجایت یافته ایم چون خود را در پناه تو می بینیم که بیدارمان ساخته ای . اما این شیطان لعین اینبار القاء می کند که او ترا نمی بخشد تو بنده خوبی نبودی و ... حتی بزرگی و مهربانیت را به رخمان می کشد تا نا امید شویم که بخشنده ای .

    خدایا مطمئنم که شیطان داملا را در این عذاب مدام انداخته تا فرسوده و خسته شود و بتواند از ضعف و خستگی او برای در دام انداختنش به نوعی دیگر بهره برد . خدایا ، ای خدای مهربان ، خودت مواظب داملا باش . کمال گرایی را از او دور کن تا آنچه گذشته و تو از او بخشیده ای را فراموش کند و در پناهت از شر ابلیس لعین محفوظ بماتند و مراقب خودش باشد که دیگر در دامش گرفتار نشود .

    خدایا ممنونم که هوای داملا را داری اگر نداشتی که او را بیار و هدایت نمی کردی . به کوری چشم شیطان داملا خواهد دید چقدر بخشنده ای و نباید این همه خود را اذیت کند .


    .

  20. 6 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (شنبه 05 آذر 90)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.