به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 44
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array

    رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش


    حالا من دوباره نیاز به کمک دارم
    اون روز با گل وشیرینی رفتم دفترش(روز قبلش روز معلم بود) اولش خیلی تحویل نگرفت ولی بعدش نزدیک 3 ساعت!!!با هم حرف زدیم
    می گفت مطمئنه که کار من نیست ولی از اینکه توی این مدت کاری نکردم خیلی ناراحت بود خیلی (نمیتونم جزئیات رو بنویسم طولانی و در نهایت قفل میشه !)
    خلاصه کلی دردل کردیم و بعد از اون روز تقریبا هر وقت دانشگاست میرم دفترش
    امروز دوباره رفتم پیشش میخواستم یه جوری بحث ریحانو باز کنم ولی وقتی رفتم نتونستم چیزی بگم اصلا نمیدونستم از کجا شروع کنم
    درست همون موقع ریحان اومد !
    وقتی منو دید سلام کرد و بعد رفت پیش پدرش اون لحظه دوباره همه اون حدسها و احتمالات و اون نگاهها و خلاصه هراتفاق بدی که ممکن بود رو تو ذهنم مرور کردم (اولین بار بود که از دیدن ریحان خوشحال نشدم دلشوره عجیبی داشتم وای !!)
    ریحان خدافظی کرد و رفت (اخه الان وقت اومدن بود؟؟؟)
    استاد بهم نگاه کرد منم سعی کردم خونسرد باشم با یه لبخند کوچولو گفتم بله خانم م (همون ریحان خودمون ) خیلی با استعدادن بعضی وقتا سرکلاسشون میرم بله
    استاد گفت اره اتفاقا ریحان میگفت یکی از اسیستا تو رو میشناسه خیلی ازت تعریف میکنه کلی فکر کردم تا فهمیدم تویی اخه اسمتم یادش رفته بود

    !!!!!

    بقیه اشو دیگه یادم نیست اصلا یادم نیست چه جوری با هم خدافظی کردیم
    همش به این فکر میکنم که ریحان دقیقا به پدرش چی گفته ؟؟ همینایی که استاد گفتو گفته ؟ یا بیشتر ؟
    مثلا گفته که من بهش علاقه دارم ؟ گفته سر کلاس همه حواسم به اونه ؟
    وای !! مثلا گفته که این پسره بیشعور !! خیلی بد به من نگاه میکنه ؟!!!!
    چند بار راجع به من باهاش حرف زده ؟ صحبتشون چقدر طول کشیده ؟
    دقیقا کی با استاد حرف زده ؟ قبل از اولین باری که استادو دیدم ؟ یا بعدش ؟ کی ؟
    دلم میخواد خانوما جزیی تر جواب بدن که ممکنه این قدر ریز راجع به من با پدرش حرف زده باشه ؟؟؟
    استاد هیچ واکنش خاصی نشون نداد یعنی نتونستم هیچ حدسی بزنم !
    چی کار کنم ؟ کی با استاد حرف بزنم ؟ اصلا در حال حاضر این کار درسته ؟






  2. 6 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    meysamm (یکشنبه 18 اردیبهشت 90)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مرداد 93 [ 22:12]
    تاریخ عضویت
    1390-1-04
    نوشته ها
    166
    امتیاز
    3,467
    سطح
    36
    Points: 3,467, Level: 36
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    386

    تشکرشده 356 در 119 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش

    سلام برادر عزیز
    از اینکه می بینم رابطتون با استاد خوب شده و بی گناهیتون ثابت شده خیلی خوشحالم.
    به نظر من هنوز واسه ی مطرح کردن مساله ریحان شاید یه کم زود باشه و باید بیشتر به استاد نزدیک بشی تا فکر نکنه قصدت از این عذرخواهی صرفا ریحان بوده اما در مورد اینکه ریحان با پدرش در مورد شما صحبت کرده باشه بعید میدونم چون خانومها تو این زمینه حجب و حیا دارن و حتی اگه متوجه علاقه ی شما شده باشه با پدرش درمیون نخواهد گذاشت و منتظر میمونه تا خود شما اقدام کنید( خصوصا با تعریفایی که از ریحان خانوم داشتین به نظر دختر زرنگی میاد که بی گدار به اب نمیزنه)

  4. 7 کاربر از پست مفید سبزه تشکرکرده اند .

    سبزه (سه شنبه 20 اردیبهشت 90)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش

    سلام. در همین حد که اومدی و خلاصه برامون تعریف کردی، خیلی خوشحالمون کردی.
    خوشحالم که بالاخره تونستی با استفاده از توانایی های خودت این رابطه رو ترمیم کنی و به روز اولش برگردونی.

    در مورد سوالی که پرسیدی، که ممکنه چقدر راجع به شما با پدرش صحبت کرده باشه، بنظرم برای دخترای مختلف فرق میکنه.من دختری رو میشناسم که ریزترین مسائلش رو هم با پدرش در میون میذاره. اما بین این همه دختری که میشناسم، یه دونه فقط اینجوریه. پس فکر میکنم معمولا دخترا اینجوری نیستن. و راجع به مسائل ریز احساسیشون با پدرشون صحبت نمیکنن. (به هزار و یک دلیل)
    این از جواب سوالی که پرسیده بودی.

    اما من متوجه نمیشم که اینا چه تاثیری توی روند خواستگاری شما داره؟!! باور کن داری زیادی به خودت سخت میگیری. (مثل قبل از اینکه بری پیش استادت و هی همه جزییات رو میدیدی و با ترس از همه ی اون جزییات صحبت میکردی.)
    برای انجام یه کار یا گرفتنِ یه تصمیم، باید فکر کرد و سبک و سنگین کرد. اما اینایی که الان توی ذهن شماست، اسمش سبک سنگین کردن نیس. یه سری تفکرات که چندان مهم هم نیس، جای تفکرات اصلی رو توی ذهنت گرفته. تفکراتت رو یه مرور بکن و اونایی که اضافیه بیرون بریز تا دیدت باز بشه و راحت تر ببینی چه کاری باید انجام بدی.

    در مورد زمانِ گفتن، بنظرم یه خورده بگذره بهتره. اما واقعا نمیدونم چقدر.

    امیدوارم کمکی کرده باشم. موفق باشی.

  6. 4 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (سه شنبه 20 اردیبهشت 90)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش


    نمیدونم چی کار کنم
    ریحان اصلا قابل پیش بینی نیست
    روابط ما به 3 بخش تقسیم میشه

    اول : با اینکه داشتم بهش علاقمند میشدم رفتارم خیلی عادی بود بهش خیلی کمک کردم اونم استقبال میکرد به بهانه درس و کلاسش خیلی باهاش حرف زدم
    خیلی مهربون تر بود و هر از گاهی میومد دفترم (البته اونموقع بحث مسابقه اشم بود )

    دوم :کاملا بهش علاقمند شدم و تصمیمم برای ازدواج قطعی شد خب رفتارم خیلی تابلو بود نمیتونستم خودمو کنترل کنم وقتی میدیدمش یادم میرفت چی میخوام بگم دلم میخواست تنها بودیمو من فقط نگاش میکردم (الان که یادم میاد از خودم بدم میاد ) رفتار اونم عوض شد دیگه اصلا دفترم نمیومد حتی وقتی میخواستم یه کتاب بهش بدم به یه بهانه ای دوستشو فرستاد خیلی کوتاه باهام حرف میزد و همش سعی میکرد بحثامون دونفره نباشه
    (خیلی حرصم داد)

    سوم :نیم ساعت اخرو میرم سر کلاسشون (بی معرفت یه سلامم نمیکنه !) تمام تلاشمو میکنم که خیلی بهش فکر نکنم مخصوصا سر کلاس اونم که اصلا نگام نمیکنه خیلی وقته بیشتر از چند کلمه باهاش حرف نزدم

    فکر کنم اگه همین روند و ادامه بدم خوب باشه
    میترسم این کاراش نشونه بی علاقگیش باشه

    دلم میخواد تکلیفم زودتر معلوم شه خیلی کلافه ام

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش


    اگه دوست داشتین یه چیزی بگین

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش

    تا دوستان دیگه سرشون خلوت بشه و تشریف بیارن،

    میترسم این کاراش نشونه بی علاقگیش باشه
    بنظر من اگه علاقه ای هم باشه نباید جوری رفتار کنه که شما متوجه بشی.
    کار درست رو داره ریحان خانم انجام میده. شما نسبتی با ایشون نداری که بخواد با شما رفتاری داشته باشه که نشون دهنده ی علاقش باشه.
    اگه تصمیمت جدیه، که میدونم هست، به محض اینکه شرایط رو مساعد دیدی اقدام به خواستگاری رسمی کن.
    تازه بعد از خواستگاریه که شما باید روی حس ایشون نسبت به خودت فکر کنی. اون موقع همه چیز معلوم میشه و از بلاتکلیفی در میای.

  10. 7 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (سه شنبه 20 اردیبهشت 90)

  11. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش



    کی از احساس حرف زد؟
    من ابراز علاقه نمیخوام
    اما این رفتارشم اصلا درست نیست
    خب حداقل باید مثل قبل رفتار میکرد
    حالا منم میگم تابلو بودم ولی نه اینقدر که اینجوری باهام رفتار کنه
    یه جورایی داره بهم توهین میکنه نمی تونم تحمل کنه همش 19 سالشه ولی ببین چه جوری داره با اعصابم بازی میکنه
    زندگی برام نذاشته
    دختره پررو تو راهرو منو میبینه سلام نمیکنه !انگار نه انگار منو ندیده!!!
    دارم باهاش حرف میزنم مثلا نشنیده سرشو میندازه پایین میره!!!!

    دیگه از حدش گذشته اصلا این همه صبر از من بعید بود !

    عشق و عاشقی یه طرف احترام و ملاحظه هم طرف دیگه

    حالشو میگیرم نمره پروژشون بامنه
    از هفته بعد کرکسیوناشون شروع میشه یه کاری میکنم که فکر و ذکرش بشه پروژش

    فکر میکنه اینجوری میتونه نمره مفت بگیره کور خونده پوستشو میکنم!

    شما هم موافقین ؟


  12. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 فروردین 93 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    نوشته ها
    1,249
    امتیاز
    16,138
    سطح
    81
    Points: 16,138, Level: 81
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 212
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,122

    تشکرشده 8,124 در 1,482 پست

    حالت من
    Vaaaaay
    Rep Power
    141
    Array

    RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش

    سلام خارپشت گرامی:

    قبل از هر چیز من تاپیک شما رو از اول مطالعه کردم ..ارام ارام پیش رفتم تا ببینم دقیقا چه چیزی در ذهن شماست (آشنای دیروز ) مسلمان خیلی خوب شما رو هدایت کردندو علی رغم گاها تندروی های موجود در تاپیک تا حدودی تاپیک رو به سلامت هدایت کردند ولی چیزی که در ارسال های شما تک به تک مشخص هست و همین طور این ارسال آخر که محرکی بود که هرچند ناچیز منم نظرمو بگم...به نظر من شما کاملا دچار عدم کنترل احساس هستید و دارای رفلکس های انفجاری در شرایط احساسی برای همین هست که علی رغم اینکه فردی چالش برانگیز در مباحث سیاسی خودتون هستید ولی در مباحث احساسی از منطق دور می شید و کاملا در چنگال احساسات خودتون اسیر می شید..به نظر من جدا از بحث آرام شدن استاد و بخشیدن شما ...شما بهتره از تالار و مکان های آموزشی اون برای ساختن خودتون بیشتر بهره بگیرید..ببینید من با گفتن این صحبت ها نه قصد عیب گویی دارم نه هیچ قصد دیگر ..من فکر می کنم اگر خانم مقابل شما حتی به شما علاقه مند باشد هم اگر بعدا در رابطه نزدیک تر با شما این قبیل انفجارهای احساسی و گاها دور از منطق رو ببینن ازرده خواهند شد و مطمئنا شما همچین هدفی ندارید..
    دوست من اینکه دختر خانم مورد نظر به شما بی محجلی می کند نه به معنای بی احترامی به شخصیت شماست و نه خدای نکرده کوچک کردن شما ..خیلی از خانم ها در چهارچوب احترام در موقع قرار گرقتن کنار کسی که دوستشون داره سعی می کنند دورتر باشند تا راحت تر فکر کنند در ثنی در ایران که قصد آقایون تا قبل از خواستگاری مشخص نیست خیلی از خانم ها از این حربه استفاده می کنند تا اسیر چنگال احساسات نشوند ..پس چه خوبه شما به جای حلاجی کردن هر رفتار ایشون و برداشت های شخصی و پر و بال دادن به اون ها سعی کنید کنترل احساس خود را بدست گیرید.فردی که حقیقتا عاشق باشد نمی تواند پستی چون ارسال قبلی شما را بزند ..من شما رو دعوت می کنم به واکاوی احساسی که به خانم مورد نظر دارید.بالا بردن مهارت های فردی و ارتباطی..کنترل ذهن و مهار احساسات انفجاری و در نهایت تصمیم گیری...که برای تک تک این موارد در تالار بسیار مقاله ها موجود هست...شاید ما آدم های بسیار برجسته ای در دنیا باشیم ولی مهارت زندگی کردن به هیچ یک از این ها وابسته نیست...
    شما به جای برداشت از اینکه دختر خانم مورد نظر راجع به شما چه فکر می کند سعی کنید با مهار احساس خود و انجام دادن عکس العمل های منطقی ایشان را درک کرده و عشق حقیقی لمس کنید و در کنارش قضیه رفع کدورت با استاد را هم پیش ببرید....
    امیدوارم موفق و موید باشید...

  13. 10 کاربر از پست مفید سارا بانو تشکرکرده اند .

    سارا بانو (دوشنبه 19 اردیبهشت 90)

  14. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش

    شما کاملا دچار عدم کنترل احساس هستید و دارای رفلکس های انفجاری در شرایط احساسی برای همین هست که علی رغم اینکه فردی چالش برانگیز در مباحث سیاسی خودتون هستید ولی در مباحث احساسی از منطق دور می شید و کاملا در چنگال احساسات خودتون اسیر می شید.

    1_انفجار؟؟؟!!! نه دیگه به اون صورت!
    2_ببخشید متوجه نشدم من چالش برانگیزم یا بحثای سیاسی ؟!
    3_بله من کاملا اسیر چنگالو از این حرفام . . .

    در ثنی در ایران که قصد آقایون تا قبل از خواستگاری مشخص نیست خیلی از خانم ها از این حربه استفاده می کنند تا اسیر چنگال احساسات نشوند

    4_بله اون به هیچ وجه اسیر چنگالو از این حرفا نیست
    5_حربه ریحان=بی توجهی و گاها بی احترامی به من
    6_ تلفیق گزینه های 3 4 و 5 =حربه من=بی توجهی و گاها سختگیری به ریحان (دانشجو باید پوست بندازه )

    فردی که حقیقتا عاشق باشد نمی تواند پستی چون ارسال قبلی شما را بزند

    7_جمله بالا =من عاشق حقیقی نیستم! (نمیدونم شاید !)

    شما به جای برداشت از اینکه دختر خانم مورد نظر راجع به شما چه فکر می کند سعی کنید با مهار احساس خود و انجام دادن عکس العمل های منطقی ایشان را درک کرده و عشق حقیقی لمس کنید و در کنارش قضیه رفع کدورت با استاد را هم پیش ببرید....

    8_من احساسمو مهار میکنم +من منطقی میشم +من استاد و راضی می کنم =من عشق حقیقی رو درک میکنم (گارانتی هم داره؟)

    و در اخر اینکه من اصلا قصد اذیت کردنشو ندارم (ریحانو نمیدونم)فقط میخوام منطقی باشم
    هیچوقت هم ادعای داشتن عشق حقیقی رو نکردم
    این اولین عشقیه که تجربه میکنم نمیدونم اسمش چیه
    تا حالا هم هیچوقت مجبور نبودم احساسمو کنترل کنم چون اصلا وجود نداشت
    بله درسته باید مهارتمو بیشتر کنم

    به شدت سپاسگذارم
    بازم تاپیکمو دنبال کنید به کمکتون نیاز دارم

  15. کاربر روبرو از پست مفید meysamm تشکرکرده است .

    meysamm (دوشنبه 19 اردیبهشت 90)

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 بهمن 90 [ 22:04]
    تاریخ عضویت
    1387-12-27
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    3,166
    سطح
    34
    Points: 3,166, Level: 34
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 32 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رابطه در حال ترمیم من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش

    سلام
    آقا من هم نظر بدهم
    استاد گفت اره اتفاقا ریحان میگفت یکی از اسیستا تو رو میشناسه خیلی ازت تعریف میکنه کلی فکر کردم تا فهمیدم تویی اخه اسمتم یادش رفته بود
    خوب از این من می فهمیم که ریحانه خانم فقط برای پدر از یک پسر مقدمه سازی کردند، برای اینکه تابلود نشه گقتند اسمش یادم نمیاد ، نگه میشه با این همه تعریف اسمت یادش رفته باشه

    بعد احتمال می دهم استاد شما هم یک گوشزدی در مورد شما به دخترشون کرده باشند که حواسش جمع باشه ، و عاقلانه فکر و عمل کنند ، الان هم توپ تو زمین شماست
    حالا میخوای شوت کنی !! سانت بکشی ، استاد رو دریبل کنی و یا پاس بدی با خودته
    بازی جوانمردانه یادت نره
    بازی هم که چند دقیقه هست
    90 دقیقه
    موفق باشی

  17. 2 کاربر از پست مفید mohsen2 تشکرکرده اند .

    mohsen2 (دوشنبه 19 اردیبهشت 90)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس های مبهم و استرس
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 12:37
  2. داستان غم زندگیه من
    توسط پدربزرگ در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 23 تیر 91, 11:05
  3. داستان زندگی کارافرین برتر کشور..احد عظیم زاده
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 14:49
  4. نقش ورزش در کاهش استرس(مدیریت استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 88, 10:57
  5. داستانی از عشق (داستان کوتاه)
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 87, 17:12

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.