مشاوره ازدواج

[1364]

ازدواج بین دو انسانی که لحاظ خونسردی و خونگرمی با هم تفاوت زیادی دارند چه نتیجه ای می تواند داشته باشد؟
خانم خونگرم
اقا خونسرد

[داملا]

سلام 1364

منظورت دقیقا چیه ازاینکه میگی خونگرم وخونسرد؟

[MiladR]

سلام
منم همین سول رو داشتم.

مثلا من (22ساله) آدم بسیار خونسرد و منطقی هستم و خیلی خیلی کم عصبانی میشم و مثلا هر چند ماهی شاید یه بار و میتونم خودم رو کنترل کنم! بچه ها بعضی وقت بهم میگن میلاد کاظم (استغفرالله...)!!

زیاد صحبت نمیکنم چون معمولا آدمای اطراف من حرفای زیاد مفیدی نمیزنن (حداقل فعلا!) و من هم خیلی دوست ندارم تو این بحث های کوچه بازاری شرکت کنم... و البته این به این منظور نیست که توانایی های ارتباط اجتماعیم پایین باشه. در حد معمولیه ...

خلاصه اینکه دختر خانمی را که ما انتخاب کردیم، خیلی خونگرم هستند (سیده هستند و میدونید که سادات هم ماشالله جونشون آتیش تو جونشونه!!)
البته من خودم هم دوست دارم که با یه آدم اکتیوتر از خودم ازدواج کنم و خودم رو بکشونم بالا.

حالا بعضا من از اطرافیان میشنوم که میگن این دور و زمونه آدم باید یکی مثل خودش رو پیدا که و با این همه مشکلات که تو زندگی هست دیگه کی حوصله تغییر دادن یکدیگه رو داره و...
هرچند که من خودم به این مورد اعتقاد ندارم و میگم اگه مثلا هر دو خونگرم باشن که سنگ رو سنگ بند نمیشه اگه هم که خونسرد باشن که ممکنه مسیر زندگی رو به رکود ببره.
این اوصاف می خواستم بدونم نظر دوستان ( مخصوصا متاهل ها) چی هست؟ آیا شما که خونگرم/خونسرد هستید با همسرتون که خونسرد/خونگرم هست در زندگی مشترک مشکلی دارید؟؟

ممنون میشم در این مورد راهنمایی کنید.

[نیلا]

معمولا دیده ام که در مشاوره های ازدواج اکیدا توصیه می شود به جای اینکه دنبال مکمل خود باشیم و به این مثل تکیه کنیم که دو قطب ناهمنام آهن ربا همدیگر را جذب می کنند، برعکس سعی کنیم که با کسی ازدواج کنیم که بیشترین شباهت ها و کمترین تفاوت ها را با ایشان داشته باشیم. هر چقدر این شباهت ها بیشتر باشد دارایی های ما در حساب زندگی مشترک بیشتر خواهد بود و هرچه تفاوت ها بیشتر باشند برعکس بدهکاری ها بیشتر خواهند بود.

[tesoke]

بستگي داره كه اين تفاوت تا چه حد باشه. اگه زياد باشه به شدت بايد ترسيد.

زیاد صحبت نمیکنم چون معمولا آدمای اطراف من حرفای زیاد مفیدی نمیزنن (حداقل فعلا!) و من هم خیلی دوست ندارم تو این بحث های کوچه بازاری شرکت کنم...

مثلا شما توي بحث ها به دليلي كه گفتي شركت نمي كني. اما اون خانوم ميگرده واسه اين بحث ها. حالا حرف هاي مفيد هم نزدند، مهم نيست. مي خواد حرف بزنه و بخنذده و ... خب اون وقت شما براي اين كه باهاش كنار بيايي، بايد اول از همه همين حرف هاي غيرمفيد را با گوش جان گوش كني. حالا مي توني؟

آقا يا خانوم 134، شما هم سوالت را بيشتر باز كن.

[MiladR]

بستگي داره كه اين تفاوت تا چه حد باشه. اگه زياد باشه به شدت بايد ترسيد.

زیاد صحبت نمیکنم چون معمولا آدمای اطراف من حرفای زیاد مفیدی نمیزنن (حداقل فعلا!) و من هم خیلی دوست ندارم تو این بحث های کوچه بازاری شرکت کنم...

مثلا شما توي بحث ها به دليلي كه گفتي شركت نمي كني. اما اون خانوم ميگرده واسه اين بحث ها. حالا حرف هاي مفيد هم نزدند، مهم نيست. مي خواد حرف بزنه و بخنذده و ... خب اون وقت شما براي اين كه باهاش كنار بيايي، بايد اول از همه همين حرف هاي غيرمفيد را با گوش جان گوش كني. حالا مي توني؟

نه در اون حد که گوشه گیر نیستم دیگه! اتفاقا با خانم ها خیلی راحت تر رابطه برقرار میکنم و میدونم که نسبت به احساسات اونا میتونم به اندازه کافی پاسخگو باشم چون خودم هم (تا حدودی) ادم احساساتی هستم!
و منظورم از اون حرف ها، حرف های برو بچ مجردی هست که خودتون بهتر میدونید بیشتر تو چه مایه هایی هست!!

معمولا دیده ام که در مشاوره های ازدواج اکیدا توصیه می شود به جای اینکه دنبال مکمل خود باشیم و به این مثل تکیه کنیم که دو قطب ناهمنام آهن ربا همدیگر را جذب می کنند، برعکس سعی کنیم که با کسی ازدواج کنیم که بیشترین شباهت ها و کمترین تفاوت ها را با ایشان داشته باشیم. هر چقدر این شباهت ها بیشتر باشد دارایی های ما در حساب زندگی مشترک بیشتر خواهد بود و هرچه تفاوت ها بیشتر باشند برعکس بدهکاری ها بیشتر خواهند بود.

من دقیقا متوجه نشدم ولی فکر میکنم که منظور از شباهت ها و تفاتها، بیشترم متوجه معیارهای ما میشه که هرچه به هم نزدیک تر و تفاوت کمتر خوب خیلی بهتر خواهد بود.