سلام دوستان مشكل جديدي واسم پيش اومده نميدونم چيكار كنم
راستش مادر شوهرم الان چند روزيه كه خونه ماست .اين وسط يه روز همسرم از محل كار زنگ زد گفت يه مسافرت واسمون پيش اومده كدوم شهر بريم مشهد مازندران و اصفهان.و....
تاريخ مسافرتمون سه روز ديگه است يعني 5 شنبه و همون روز هم مادر شوهرم قرار بود بره خونه دخترش كرج . ولي از وقتي اسم مسافرت اومده سكوت اختيار كرده و اسم رفتنو نميزنه و ديروز هم ميگفت من كي تا حالاجايي تفريح رفتم. بماند كه تنهايي كربلا سوريه تازگيا رفته . خونه بچه هاش هم دونه به دونه ميچرخه از تهران و كرج و بوشهر و كرمان !
امروز صبح هم نشسته بود واسه پسرش در مورد اخلاقهاي قديم شوهرش كه چقدر مادر شوهرمو كتك زده ميگفت
حالا من به همسرم گفتم چهارشنبه بريم خونه مامان و بابام تا مامانم دختر مونو بره حموم . هميشه اون ميبره. همسرم فعلا گفته نه
(توي دلم گفتم اگه بريم خونه مامان و بابام مادر شوهرم مجبوره ميشه بره خونه دخترش
)
بعد از عروسيمون كه يه مشهد رفتيم اين اولين مسافرت تفريحي مونه دوست دارم فقط خودمون باشيم
بعدش كافيه يكي ديگه توي مسافرت همراه ما باشه همسرم ديگه انگار نه انگار ما هم هستيم اين رفتارش توي سفر مشهد كه دوستش هم با بود حرصمو درآورد همش با اون بود و با اون چسبيده بود
حممنون ميشم كمكم كنيد چيكار كنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)