به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11

موضوع: متارکه

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-22
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    6,450
    سطح
    52
    Points: 6,450, Level: 52
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    31

    تشکرشده 43 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    متارکه

    سلام اگر من در جایگاه اصلی خود بودم می بایست مثل بسیاری از دوستان به مشکلات پاسخ میگفتم اما اجبارا شروعم با سوال است انهم سوالی است که نمیدانم چه باید کرد" 19 سال پیش در حالیکه30ساله و دانشجوی مقطع دکترا بودم با خانومم که لیسانس بود ازدواج کردم{البته با یکسری تحقیق و بررسی}.طی یکسال اول زندگی کاملا متوجه اشتباه بودن این وصلت از منظرهای مختلف شدم اما هیچ کاری میسر نبود همسرم باردار و بعلاوه انبوهی از قیود اجتماعی خانوادگی اخلاقی و..... بر گردنم بلاجبار بخودم امید دادم که اول زندگی همه از این مشکلات دارند وهمه چیز بتدریج درست خواهد شد زمان گذشت وفرزندم 4ساله شد درحالیکه من به باور خود بوده و دنبال راهی میگشتم وموضوع را با برخی از دوستان نزدیک خود در میان گذاشته بودم متوجه شدم که همانند بار اول بدون اطلاع وهماهنگی همسرم دو ماهه باردار است چند هفته ای دعوا و کشمکش وحتی او را به خانواده شان برده ولی مدت کوتاهی بعد برگشت تصمیم گرفتم لا اقل این مانع جدید را از سر راهم بردارم هر چه با خود کلنجار رفتم نتوانستم اینکارو بکنم وامروز خیلی شاکرم که این اتفاق نیفتاد و ا ندازه همه دنیا دو فرزندمو بخصوص دومی رو دوست دارم اما دیگر نمیتوانم همانند گذشته ادامه بدم برخلاف انچه [size=x-بایدباشد روز به روز فاصله ما زیادتر میشود اشتباه بودن این وصلت بیشتر مشخص و محرز می گردد و من مانده ام حال که به زعم خودم زنگیمو به خاطر بچه ها وقف کردم ایا فرصتی برای رهائی از وضعی که ازش رنج میبرم دارم یا نه ایا من بعد بچه ها که در سنین 13و18ساله هستند اسیب جدی نمی بینند و کلا چه باید کرد.چند ویزگی همسرم از نگاه من1- بیروح و کم احساس نسبت به همه چیز همه کس حتی خانواده خویش2-عدم وجود یا بروز احساس" عشق حتی به صورت کلامی3-عدم استقبال از رفت وامد حتی با دوستان وفامیل خود4-عدم تمایل به نو پوشی گردش تفریح ارایش اراستگی 5-تمایل به شلختگی پو شش البسه کهنه قدیمی6-رابطه جنسی ما طی این سالها در حداقل ممکن بوده هیچگاه استقبال نمیکند وخود را بی نیز نشان میدهد که احتمالا هم درست است نه این که منظوری داشته باشد.منتظر نظرات شما دوستان دانا و خوشبخت هستم[/size]

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: متارکه

    سلام پدر گرامی،

    من فقط به عنوان یک پسری که پدر مادرش از هم جدا شدند نظر می دهم.
    پدر مادر من وقتی من 23 ساله بودم از هم جدا شدند.
    من دیگر بچه نبودم. ولی باور کنید چنین اتفاقی بدترین ضربه را به فرزندان می زند.
    به اندازه کافی در همین سایت مراجعینی هستند که به علت اختلافهای پدر مادر و جدایی آنها سختی های زیادی کشیدند و مشکلات روحی دارند. یکی از آنها خود من.

    من برای شما احترام زیادی قائل هستم، چون به خاطر بچه هایتون تا به حال از خانمتون جدا نشدید. و از نظر شما تمام این سالها رو به خاطر بچه ها صبر کردید.

    مطمئن باشید بچه های شما هر کاری هم که کنید آسیب خواهند دید. چه 13 ساله، چه 18 ساله.

    امیدوارم با کمک کارشناسان این سایت و همینطور با کمک مشاور به زندگی خودتون برگردید.

    موفق باشید

  3. 6 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (پنجشنبه 25 فروردین 90)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array

    RE: متارکه

    سلام پدر محترم

    منم یه جورایی جزء درد کشیده هام.

    همه حرفای آقا حامد رو قبول دارم اما...

    یه نگاه به زندگیتون بندازید، اگه میبینید دعوا و درگیری بیشتر جاهای اون رو گرفته، حتی روزای تولد بچه هاتون، حتی روزای قشنگی که تعطیله و باید دور هم باشید و ... اگه اینجوریه، بخاطر بچه هایی که از هر کسی بیشتر دوسشون دارید، اینجوری ادامه ندید. یا زودتر درستش کنید یا زودتر جدا شید.
    اگه همینطور ادامه بدید، همه اشتیاق زندگی رو از بچه هاتون میگیرید.

    پیشنهاد من در اولویت جدایی نیست. خواهش من اینه که بخاطر دو تا فرزندتون درستش کنید.

  5. 3 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (سه شنبه 23 فروردین 90)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 91 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    4,847
    سطح
    44
    Points: 4,847, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,967

    تشکرشده 1,971 در 570 پست

    Rep Power
    80
    Array

    RE: متارکه

    سلام پدر بزرگوار
    بهتون خوش آمد میگم

    اینجا تعداد بچه ها بیشتره تا پدر و مادرهای عزیز اما خوشحالیم که یه پدر مهربون و دلسوز به جمعمون تشریف آورده.بازهم خوش امدید

    پدر عزیز!
    شما انقدر تجربه و دانش دارید که به راهنمایی من یکی اصلا نیاز ندارید اما خب دوست داشتم با شما یه خورده صحبت کنم و البته قصد جسارت ندارم

    شما الان حدود 50 سال سن دارید و به احتمال زیاد همسرتون هم تو همین سن و سال باشند.جدایی و طلاق تو این سن برای هردوی شما پسندیده نیست(البته طلاق منفور ترین حلال خداوند شمرده شده و برای همه خوب نیست) چون زن و مرد تو این سن که زحمات و سختیهاشون رو کشیدند و برای راحتی و رفاه ثمرهای زندگیشون هر ناملایمی و ناسازگاری رو تحمل کردند ، حالا باید به یه آرامش نسبی برسند و به اصطلاح به مراقبت از همدیگه نیاز دارند.
    تو این سن جدایی خیلی برای هردوتون سخته.سالهای جوانی رو که با سختی و به خاطر فرزندان تحمل کردید حالا به خاطر آرامش خودتون و باز هم به خاطر بچه ها تحمل کنید.
    پدر و مادر همیشه به خاطر فرزندان به خودشون سختی میدن و زحمت می کشن ، حیف نیست حالا که هر دو گل زندگی شما در اوج نوجوانی و جوانی هستند و با بحرانهای این دوره مواجه هستند اونها رو تنها بذارید و بحران این دوران رو براشون چندین برابر کنید ؟
    حیف نیست با دست خودتون حاصل سالها سازگاری (به سختی) به خاطر بچه ها رو خراب کنید و آرامششون رو ازشون بگیرید ؟
    البته شما و هم حق دارید آرامش داشته باشید و شاد باشید و از زندگی عاشقانه ای که حق هر کسی هست لذت ببرید اما تا بوده پدرو مادرها به خاطر بچه ها کوه سخیتها رو روی دوششون تحمل کردند و از خودشون و نیازهاشون گذشتن.

    باز هم پدری کنید و صبور باشید که خداوند با صابران است

    و البته در کنارش حتما با همسرتون جلساتی رو برید مشاوره که حتما برای بهبود روابطتون مفید خواهد بود.

    براتون آرزوی خوشبختی و موفقیت میکنم.

  7. 4 کاربر از پست مفید فرانک1389 تشکرکرده اند .

    فرانک1389 (پنجشنبه 25 فروردین 90)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 فروردین 92 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1387-9-07
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,142
    سطح
    40
    Points: 4,142, Level: 40
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    284

    تشکرشده 289 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: متارکه

    سلام ....فکر کنم با توجه به تجربه ی زندگی که دارم بتوانم بهتون شاید یک راهکار ارائه بدهم که امیدوارم کارساز باشد .من میپردازم به راهی که خودتون پیشنهاد کردید زیرا فکر میکنم به غنای فکری رسیدیدو نیازی به نصیحت و از این حرفها ندارید ...پس به انتخابتون ..احترام گذاشته و...در مورد بچه ها عرض کنم خدمتتان که روانشناسان اعتقاد دارن بچه ها اگر در سنین زیر 12 سال باشند از جدایی و طلاق والدین اسیب جدی میبینند اما اگر از این دوره گذار کرده باشند اسیب چندانی نخواهند دید و به مرور زمان با مسئله کنار خواهند امد ......باید با انها صحبت کنید و از احساسات و نیازهاتون حرف بزنید من فکر میکنم حتما درک خواهند کرد و اینکه شما دو نفر با هم خوش نیستید وگرنه مادر انها بعنوان مثلا مادر زن خوبی است و شما برایش احترام قائل هستید ............به نظر من با ایشون هم رک و دوستانه در مورد احساسات و افکارتون و تصمیمتان صحبت کنید .....و سعی کنید قانعشون کنید که اگر فکر میکنید اینکار بهترین راهکاره ....که بهترین...گزینه همینی است که شما انتخاب کردید !!!؟؟ در هر حال من فکر میکنم تو این سن و سال باید از درگیری و ..اینجور حرفها پرهیز کرد وبیشتر با مهارتهای کلامی به نتیجه رسید ...شاید این برای همسرتان هم یک تلنگر باشه که به خودش بیاد و بیشتر برای زندگی مشترکش ارزش قائل بشه و وقت و انرزی بگذاره ..البته لازم به ذکره نظرات بنده صرفا با فرض درست بودن حرفهای شماست و صد البته برای قضاوت باید حرفهای طرفین گوش داده بشه در هر حال فکر کنم میتوا نید امتحان کنید ...و ضمنا به اینکه حالا فرض کنید جدا شدید ....چکار میخواهید بکنید ...بچه ها کجا باشند ..مسائل مالی ...ووو را باید روشن کنید ....
    این انتخاب شماست ....چرا که زندگی شماست ..ما یک بار فرصت زندگی داریم ..پس باید به بهترین وجه زندگی کرده و از لحظه هایمان لذت ببریم ....شاد و سلامت باشید

  9. 2 کاربر از پست مفید kimiakhaton تشکرکرده اند .

    kimiakhaton (پنجشنبه 25 فروردین 90)

  10. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: متارکه

    نقل قول نوشته اصلی توسط tanhaman
    چند ویزگی همسرم از نگاه من1- بیروح و کم احساس نسبت به همه چیز همه کس حتی خانواده خویش2-عدم وجود یا بروز احساس" عشق حتی به صورت کلامی3-عدم استقبال از رفت وامد حتی با دوستان وفامیل خود4-عدم تمایل به نو پوشی گردش تفریح ارایش اراستگی 5-تمایل به شلختگی پو شش البسه کهنه قدیمی6-رابطه جنسی ما طی این سالها در حداقل ممکن بوده هیچگاه استقبال نمیکند وخود را بی نیز نشان میدهد که احتمالا هم درست است نه این که منظوری داشته باشد.منتظر نظرات شما دوستان دانا و خوشبخت هستم
    تنها من عزیز
    سلام ، ورودتون رو به تالار همدردی خوش آمد می گویم.
    اول از همه عرض میکنم درخت زندگی ای که 19 ساله است ، نشون از این داره که طوفانهای زیادی رو پشت سر گذاشته و می تونه به حیات خودش ادامه بده اگرچه شاداب و با طراوت نیست و احیانا برخی از شاخه هاش هم خشک شده باشه.

    من هم مثل شما پدر هستم و زندگی مشترکمون چند سالی از شما کوچیکتره.
    بعنوان برادر کوچیک تر چند توصیه براتون دارم :
    1-تو تاپیک بعدی تون حتما چند ویژگی مثبت از همسرتون بنویسید.
    2- به جدائی و متارکه اصلا فکر نکنید ، ببینید این تفکر رو شما 18 ساله با خودتون دارید حمل می کنید (ازدواجمون اشتباه بوده!) ، بنظر من یکسال این موله بار سنگین رو زمین بذارید و در سال 90 اصلا اجازه ورود این فکر رو به خودتون ندید.
    3- حالا برسیم به راههائی برای شادابی این درخت ، کیگین که همسرتون بی احساسه ، آیا شما پر از احساس هستید ، (بدون توجه به بازتاب رفتاری همسرتون) و یا اینکه اوائل پر احساس بودید ولی با واکنشهای همسرتون چشمه احساس شما خشکیده؟
    اگه هستید ، بی چشمداشت احساستون رو بروز بدید ، به فرزندانتون هم یاد بدید که احساسشون رو بروز بدن.

    4- "عدم استقبال از رفت وامد" سوال: آیا اگه شما بگید که فردا مهمون دارید ، همسرتون ناراحت میشن و شروع یه درگیری طولانی مدت بینتون میشه که شما منصرف میشید؟ اگه اینطور نیست شمانسبت به آمدن فامیل استقبال نشون بدید.

    5- "عدم تمایل به نو پوشی گردش تفریح " برنامه های گردش و تفریح را در جمع خانوادگی بریزید بچه ها که حتما از این قبیل برنامه ها استقبال می کنن ، حتی اگر 30% از برنامه ها را هم همسرتون با شما همراهی کرد به فال نیک گرفته و بعد از سفر یا تفریح از او قدر دانی کنید.

    6- "رابطه جنسی" مقالات و کتب بسیاری در خصوص سردی در رابطه جنسی چاپ شده و توصیه های خوبی در اونها هست . اگر مطالعه نکردید مطالعه کنید و توصیه هاش رو بکار بگیرید. یه توصیه اون مراجعه به پزشک هست.

    این زندگی ارزش این رو داره که وقت و هزینه تون رو صرف اصلاحش بکنید و مشترکا و در صورت عدم همراهی همسرتون ، بصورت انفرادی مشاوره حضوری بگیرید.

    دعاگوی خوشبختی و شادابی زندگیتون هستم




  11. 10 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (سه شنبه 23 فروردین 90)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: متارکه

    سلام تنها من عزیز
    می خواستم ازتون سوال کنم ممکن هست بیشتر به جزئیات اختلافتون بپردازید مثلا چی شد که همون اول متوجه شدید که ایشون فرد مورد علاقه شما نیست ؟ چه رفتارهایی از ایشون دیدید؟ انتظار داشتید چطوری رفتار کنن؟
    و این که کدوم رفتار همسرتون بیشتر از همه شما رو ناراحت می کنه؟
    آیا تا حالا شده بشینید و با آرامش با همسرتون در مورد این ناراحتی هاتون حرف بزنید؟
    عکس العمل ایشون چطوری بوده؟
    تا حالا چه قدم هایی برای بهبود زندگی مشترکتون برداشتید؟
    من به عنوان یه زن حس ششمم میگه ایشون هم از مسائلی ناراحت هستند که شاید شما ندونید و اگر هم بدونید زیاد براتون مهم نباشه ، برای همین یه نوع سردی و بیخیالی در رفتارشون دیده میشه، این سردی و بی تفاوتی عکس العمل طبیعی زن ها در برابر مشکلاتی هست که امید به اصلاحش ندارن و یک نوع حالت دفاعی هست، شاید در مورد خانوم شما هم همین باشه
    سوال آخرم اینه که تا حالا مشاوره رفتید یا خیر

  13. 3 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (پنجشنبه 25 فروردین 90)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-22
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    6,450
    سطح
    52
    Points: 6,450, Level: 52
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    31

    تشکرشده 43 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: متارکه

    سلام.
    از همه عزیز انی که لطف کردن به دردنامه من عنایت داشتن ممنونم امیدوارم من هم روزی جائی بتوانم به حال دوستان مفید واقع شوم.در نوشته های شما عزیزان چند پرسش بود که ضمن طرح ان باختصار پاسخ میدم 1-اینکه چی شد ازهمان ابتدا متوجه اشتباه در انتخاب شدم اتفاقاتی که در خانواده او در 3ماهه اول ازدواج افتاد {درگیریهای غیر متعارف بین اعضا}برای من اصالت و وجاهت خانواده ی همسر جزو معیارهای بنیانی بود همسرم خود و خانوادهاش را نزدیک با این معیارها معرفی کرده بود وانچه میدیدم فاجعه بود نسبت به انچه می پنداشتم.2-اینکه حس ششم سابینای عزیز می پندارد ایشان از چیزی ناراحت هست بدرستی بجاست امااین چیز چیه وچطوری باید پیدایش کرد و ایا قابل درمان است با توجه با ینکه به باور من از روز اول این چیز باهاش بوده وبا خودش به زندگی مشترک هم اورده گناه من عدم تشخیص وعدم درمان و.............می بوده است اما منصف باشیم بسیاری از ما به قصد درمان و اصلاح دیگران وپی بردن به درمان ودرد دیگران ازدواج نمیکنیم بخصوص وقتی بروز داده نشه و تا امروز هم گفته نشده3-پیشنهاد مشاوره پذیرفته نمیشه {حس بی نیازی}4-درست است من هم بی احساس شدم توان ساختن کسی که بقول دوستان توی این سن سال باید یار ویاور هم باشند ندارم5-شما بگوئید چه قدمهائی باید بر میداشتم انچه من کردم تامین اسایش کامل ابرو حیثییت موقعیت برای خانواده کار بیش از حد توان گذشتن از خیلی از نیازهای فردی ساختن موقعیتی که او را در جمع خانواده و خویشان خود متمایز میکند وبه ان هم میبالد6-در جواب abiعزیز باید بگویم ان چند ویزگی منفی متاسفانه واقعییته.بقیه سوالات شما هم بماند برای فرصتی دیگر.منتظر نظرات شما عزیزان.

  15. #9
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: متارکه

    tanhaman گرامی

    ورودتون به جمع عزیزان همدردی را خوش آمد می گویم .


    شرایط سختی دارید . می توانم به خوبی درک کنم ، چون شاهد اینگونه مسائل و مشکلات در میان افراد این جامعه و کسانی که فرزندانشان با من در ارتباط بوده راهنمایی می گرفتند بوده ام . پس می توانم بفهمم چه رنجی می برید .

    اما اینرا بدانید که به همسر شما هم خوش نمی گذرد ، به خاطر روحیاتش . بنا به آنچه شما فرمودی این وضعیت چندان طبیعی نیست و نشانه هایی از اختلالات هست که قطعاً فرد با وجود آنها احساس راحتی و آرامش نمی کند . پس مثل فردی که آگاهانه و تعمدی و بازیگرانه چنین می کند او را نبینید ، او را نیازمند کمک برای کسب ارامش و لذت بردن از داشته هایش که یکیش شما هستید ببینید . اگر این نگرش را پیدا کنید در احساس و حال و هوای شما تغییر ایجاد می شود .


    سپس سعی کنید به او کمک کنید .


    اگر او محبت نمی کند ، شما از محبت صادقانه و فعال کوتاهی نکنید .

    اگر او خوب نمی پوشد ، شما از خرید لباسهای باب میل برای او دریغ نورزید و تشویقش کنید به پوشیدن و وقتی عمل کرد ابراز احساس کنید و وی را تحسین کرده ابراز رضایت داشته باشید .


    اگر او اهل معاشرت نیست ، اگر از میل به انزوا دارد که علتش بالینی است و اگر به خاطر فرار از مسئولیت مهمان پذیری است و ... با کمک و همراهی با او وقتی مهمان دعوت می کنید یا حتی کمک کار گرفتن نشان دهید که یاریگر او هستید در این مواقع .


    خلاصه هرچه او هست شما عکس آن را گرم گرم داشته باشید و بعد نتیجه و واکنشها را ببینید و اگر مایل بودید اینجا با ما در میان بگذارید تا بررسی داشت باشیم .


    شما متفاوت از گذشته شوید . حرکت کنید به سوی تغییر ، تغییرات هیجان بخش .

    راستی :

    رابطه همسر شما با فرزندانش چگونه هست ؟



    .

  16. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (شنبه 27 فروردین 90)

  17. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: متارکه

    تنها من عزيز سلام


    بعضي از انسانها به لحاظ مهارتي واقعا بلد نيستند احساسات خود را نشان بدهند در حالي كه از صميم قلب عزيزان خود را دوست دارند . اما بلد نيستند به آنها بگويند كه دوستشان دارند شايد به نوعي يك مسئله تربيتي يا قيود فرهنگي و يا .....اما آيا بلد نبودن به معناي نبود اين احساسات است ؟!

    بعضي از انسانها گيرنده هستند و اين جزئي از شخصيت آنهاست . مي گيرند اما بلد نيستند و معجزه ي شگفت انگيز دهنده بودن را از جايگاه آگاهي تجربه كنند . آيا اين حرف به معناي اين است كه امكان تغيير وجود ندارد ؟!

    و.......

    پس مي بينيد دوست عزيز اينها در بعضي از انسانها هست . شايد ما دوست نداشته باشيم و يا با توقعات و خواسته هاي ما هماهنگي نداشته باشد اما " هست هر آنچه كه هست " وقتي كه انتخاب كرديم و ديون و مسئوليتهايي را در زندگي پذيرفتيم پذيرش ركن اصلي و لازمه ي زندگي مي شود . اما چه بايد كرد ؟

    شما امروز

    مرد اين زندگي و پدر اين نازنين دست گلها هستيد . در پذيرش خانم باشيد اما سرچشمه ي عشق و احساس و مسئوليت يعني دادن بي منت ، يعني بي چشمداشت .

    مي توانيد با هر انگيزه و عشقي كه اين 19 سال زلف شما را به زلف بانو گره زده بي چشمداشت به هسته ي زندگيتان عشق بورزيد ؟!

    اما اين سخن شايد به نظر خيلي آرماني بيايد پس "تنها من" عزيز ما چه ؟

    او بايد ياد بگيرد كه بانك نوازش خودش را از جاي ديگر و به روش ديگر پر كند . "تنها من "خسته است ، "تنها من " احساس نارضايتي دارد ،اما "تنها من " مرد منفعلي نيست . مي تواند دستانش را به مهر به سمت هستي و خانواده اش دراز كند و راههايي را به واقع مناسب پيدا كند كه راه رسيدن به خشنودي و سعادت دروني را به او نشان مي دهد .

    دوستان پيشنهادات مناسبي دادند كه ماحصل عشق - برنامه ريزي - تاثير گذاري - موثر بودن - مسئوليت پذيري - تعهد - دهندگي و خلاقيت و نو آوري و ....است .

    بسم الله .

    هر روز از زندگي روز تازه اي است كه مي توانيد به شكلي كه دوست داريد و مسئولانه هم هست زندگي كنيد تا از همان روز و لحظه لذت ببريد . به عقب برنگرديد . پشت سرتان هيچ خبري نيست جز كوله بار تجربه . خود تجربه را كه بچسبيد و با خود به حال و آينده ببريد خستگي ندارد اما مروز گذشته و رنجهاي حاصل از گذشته شما را خسته مي كند و از نفس مي اندازد .

    مي توانيد در بچه ها كه در سن هيجان و عشق و انرژي و تازه نفس هستند كمك بگيريد . اشكالي ندارد . رابطه افراد خانواده نزديك تر مي شود .

    از بچه ها بخواهيد. با آنها روشن صحبت كنيد كه تصميم داريد روح تازه اي در فضاي خانه دميده بشود و نيازمند همراهي و كمك آنها هستيد . اهداف را براي آنها مشخص كنيد . حد و مرزها را به شكل مسئولانه تعيين كنيد و.مسئوليتها را تشريح كنيد و ........خواهيد ديد كه معجزه به مرور اتفاق خواهد افتاد .

    ضمن اينكه اگر به لحاظ جنسي مشكل داريد . مي توانيد با پزشك زنان و يك مشاور در امر روابط زناشويي مشكل را طرح و از اين افراد كمك بگيريد .


    موفق باشيد . مطمئنم كه زندگي تازه اي در انتظار شماست كافي است كه مديريت جديدي اعمال كنيد و از نيروي جوان در كنار تجربيات خود كمك بگيريد .

  18. 5 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 24 فروردین 90)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.