دو راهی

[سارا بانو]

سلام به همه دوستان تالار همدردی:

اول از همه باز هم عید رو به همه شما تبریک می گم و امیدوارم امسال که معادل سال سوم حضور من تو تالاره بتونیم تالارو پر بارتر از قبل همه باهم پیش ببریم...

دوستان راستش این تاپیک رو برای یکی از دوستانم زدم که دچار مشکل بسیار جدی شده و مدت کوتاهی فرصت داره....با فرشته مهربان مشورت کردم و نظر خوبشون رو شنیدم ولی دوست دارم نظر سایرین هم بدونم تا دوستم بخونه و بتونه بهتر تصمیم بگیره...
راستش دوست من چند وقتیه عقده حدود 1.5 سال و الان حدود 1-2 هفته دیگه عروسیش هست...و علت اینکه به من این رازو گفته ( چیزی که حتی پدر و مادرش هم نمی دونن) این بود که بلکه من با دارو کمکش کنم که اونم غیر ممکنه تو این فرصت کم...
حالا اصل موضوع..
این دوست ما اخیرا گویا به دنبال استرس شدید ازدواج و جدا شدن از خانواده اش دچار وسواس موکنی شده و یک قسمت از موهای سرشو کنده ...البته می گه حدودا چند ماهیه این کارو کرده ...نمی دونم این عادتو از کی داشته ولی میگه هیچکس نمی دونه و تا الان هیچکس هم نفهمیده چون وسعتش زیاد نیست و موهای خودش پرپشته و معلوم نمیشه ...
الان که چند هفته به عروسیش مونده این موضوع شده واهمه اش..یکی اینکه چطور به همسرش بگه؟یعنی اصلا بگه یا نه ؟ و اگر بگه برخورد همسرش چیه و آیا ممکنه دیگه دوسش نداشته باشه و طلاقش بده؟
مشکل دیگه اش هم اینه که هیچکس جر خودشو خداش و من فعلا گویا نمی دونیم...
فعلا این دوست من شده کارش گریه و زاری ..می ترسه چیزی به همسرش بگه ..منم نمی دونم چی بگم بهش..راستش خودمم می ترسم چیزی بگم..من راهکاری از فرشته جون گرفتم ولی این دوستم می ترسه اون کاری که فرشته جان گفتن بکنه ..می خوام بدونم نظر جمیع دوستان چی هست و بهترین راه چیه ...
خیلی برای این دوستم ناراحتم واقعا دختر خوبیه ..واقعا هم همسرشو دوست داره و همسرشم اینو دوست داره ولی نمی دونم تا چه حده دوست داشتنشون....
به نظرتون بهترین راه چیه....
مردهای تالار اگر شما بودید و این مورد همسر شما بود چه می کردید؟چه انتظاری داشتید؟
خانم های تالار اگر شما جای این فرد بوید تو این فرصت کم چه می کردید؟
من منتظر راهنمایی هاتون هستم و دوستم هم می خونه و من حرفهاشو در جواب شما تایپ می کنم...
ممنونم...

[baby]

سارای عزیز
الان مشکل اصلیش موهای کنده شده س است و یا گفتن این موضوع به بقیه (همسر و خانواده اش؟)

اگه مشکل کندن موهاش هست ، همونطورکه گفتید اینقدر نبوده که برا عروسیش ضایع بشه و با آرایش و ... رفع میشه.

اما اگه دو راهی تو اینه که به همسرش بگه یا نه ، بنظر من ضرورتی به گفتنش نیست ، اما در خصوص نگرانی هاش بهتره با او صحبت کنه ، بطور معمول همسرش هم به او دلداری میده.

اما از اینا مهمتر و سازنده تر اینه که از این موضوع درس بگیره ، و به افکار مخرب اینقدر اجازه مانور نده که موجبات استرس شدید و ... بشه.
باید خودش رو برا ازدواج آماده تر کنه ، خاطرات خوب شما از ازدواج خودتون می تونه در راستای غلبه بر ترسها و استرسهای ناشی از اون بسیار مفید باشه.
در نهایت برا این دوستتون آرزوی خوشبختی می کنم.

[سارا بانو]

سارای عزیز
الان مشکل اصلیش موهای کنده شده س است و یا گفتن این موضوع به بقیه (همسر و خانواده اش؟)

اما اگه دو راهی تو اینه که به همسرش بگه یا نه ، بنظر من ضرورتی به گفتنش نیست ، اما در خصوص نگرانی هاش بهتره با او صحبت کنه ، بطور معمول همسرش هم به او دلداری میده.

.

سلام:

ممنونم بی بی عزیز...
نه نگرانی اون از گفتن این موضوع به همسرشه و اصلا قصد نداره به خانواده اش بگه ..چون خجالت می کشه....منتها ترس از همسرش داره..درسته که برای عروسی و توی مردم مشکل پیدا نمی کنه ولی نمی تونه که مثلا جلوی شوهرش موهاشو شونه نکنه!! یا مثلا نذاره شوهرش به موهاش دست بزنه !! خب اگر نگه و بعد از عروسی همسرش بفهمه دروغگویی حساب میشه انوقت چی...؟
اون بیشتر نگران بعدش هست که همسرش بفهمه..البته من ازش پرسیدم پس تو عقد چطور همسرت نفهمیده ..گفت اولا وسعتش اونقدرها نیست ولی میگه با سایر موهاش که پرپشت بوده روشو می پوشونده...و شوهرش اصلا تا الان نفهمیده هیچ..تازه عاشق موهاشم هست!!!ولی بعدش اگر بفهمه چی............
من براش از عروسی خودم و...خیلی گفتم ولی اون مشکلش بعد از اون هست..یعنی اگر همسر شما خدای نکرده بود و بهتون نمی گفت و بعد عروسی می فهمیدید ناراحت نمی شدید؟

[baby]

ببین سارا جان
موضوع بنظر من اینقدر اساسی نیست که بخاطر اون دوستتون به این موضوعات بخواد فکر کنه.
من کسی رو می شناسم که سینه شو بخاطر سرطان از دست داد و همچنان هم همسرش ازش حمایت میکنه ونه تنها تو روابطشون خللی وارد نشده بلکه از دید من خیلی خیلی بیشتر از قبل به هم محبت میکنن و زندگیشون خیلی زیباست.

حالا اگه ایشون خیلی حساسه ، می تونه یه بار (با توجه به شرایط مکان و زمان) به همسرش غیر مستقیم موضوع رو مطرح کنه ، مثلا بگه اگه یه بار صبح که پاشدی ببینی مثلا یه عضو بدنم ناقص شده چه احساسی بهم خواهی داشت؟
نظرش رو بگیره ، بعد سبک سنگین کنه که بگه یانه.

" اگر همسر شما خدای نکرده بود و بهتون نمی گفت و بعد عروسی می فهمیدید ناراحت نمی شدید؟"

خیر ، اما من از طرز فکری که باعث این خود آزاریها بشه متاسف میشم و نه از این کار، این کار مقطعیه و بسته به یه عواملی ممکنه اتفاقی باشه اما این طرز بینش که نتیجه ش این کنش هست نگران کننده هست.

[سرافراز]

با اجازه از بزرگان تالار من با نظرات baby عزيز كاملا موافقم. اينكه الان يه قسمتي از موهاش كم پشت تره مهم نيست اينكه چرا اينكارو كرده مهمه. نظر شخص بنده اينه كه بگه بخاطر حساسيت پوستي كه قبلا ايجاد شده بوده يه قسمت موهاي سرش كم پشت تر شده و الان داره خوب مي شه(اين دقيقا براي يكي از دوستام اتفاق افتاد و با همون حالت كم مويي هم ازدواج كرد.دارو مصرف مي كرد و توي خوابگاه من با روسري مي ديدمش). بعدشم حتما حتما ريشه اصلي اين موكني ها رو در درونش بخشكونه و خداي نكرده بعد عروسي بعد هر مشكل يا دعوايي جلوي شوهرش موهاشو نكنه كه ديگه خيلي ضايع است

[m25teh]

با سلام

انشالله كه خوب ميشن الهي امين .

بگذريم كه من نميتونم دركش كنم چون وقتي ميخوام به عملش فكر كنم دردم ميگيره ولي ميخواستم بگم كه :

با مسئله اي كه بالاخره معلوم ميشه و بايد حتما آشكار بشه : مي بايست با درايت برخورد كرد :

يعني اگر من باشم و قرار باشه با يه مسئله اي روبرو بشم ترجيح ميدم بجاي استرس عقب انداختن زودتر اقدام كنم و به قول معروف بحراني كه ايجاد ميكنه رو بگذرونم و از اينكه هي عقب بندازم و استرس كه بخورم هيچ بلكه امتياز داوطلبانه گفتن رو هم از دست بدم و بعدش هم تازه به اضافه خطاكار بودن بايد تاوان ديركرد خودمم بدم كه احتمال داره مثلا اعتماد طرف مقابلم از بين بره نسبت به من . براي همين داوطلبانه ميگم تا احساس همدردي رو در مرحله بحران به نفع خودم مصادره كرده باشم .

اينو بلد نبودم ها ياد گرفتم شايد هم توي بعضي جاها جنبه سوء استفاده پيدا كنه بايد ديد كه چطوري ازش استفاده ميشه و كجاها .

( آقاي بي بي خيلي خيلي ممنونم برادر عزيزم ، من پيام نميتونم بفرستم ، حسابي عرق ريختم توي اين مدت تا به امروز رسيدم . نميدونم بگم درسته يا نگم . ولي خيلي سخت بود اين دوره مخصوصا تعطيلات عيد . پير شدم برادر) از اينكه در محل عمومي پيغام دادم معذرت ميخوام

[دانوب]

راستش نظر من تخصصی نیس! ولی فک میکنم این حق همسرشونه که از موضوع خبر داشته باشن. تازه به نظرم اصلا مشکل حادی نمیاد ولی اگر درست باهاش برخورد نشه شاید در آینده مشکل ساز بشه. نمی دونم اگر جای اون خانوم بودم چکار میکردم ولی اطمینان دارم که صداقت به زندگی برکت میده

[احمد علي]

سلام

یکی اینکه چطور به همسرش بگه؟یعنی اصلا بگه یا نه ؟ و اگر بگه برخورد همسرش چیه و آیا ممکنه دیگه دوسش نداشته باشه و طلاقش بده؟

طلاق واسه اين؟؟؟؟!!!!
نظر افراد متفاوته ولي اگه بخوام خودم رو جاي شوهرش بزارم
ترجيح ميدم كه بهم بگه تا زودتر بهش كمك كنم
حتي اگه بعدش هم بدوم ناراحت نميشم
و سعي ميكنم كه مكشل رو با هم حل كنيم

باز هم ميگم نظر افراد مختلف متفاوته
اين نظر من بود كه ظاهر اهميت زيادي نداره

[هستی]

سلام سارا جان
سال نو شما و دوستتون و همه اعضا مجددا مبارک
فرا رسیدن سالروز عروسی دوستتون هم مبارک

یک سوال دارم؛ آیا موهای دوستتان مجددا رشد می کند یا کلا از بین رفته است؟

نکته بعدی اینکه؛ آیا این عادت کندن مو در حال حاضر در دوستتان وجود دارد یا از بین رفته است؟

حقیقتش اگه بنده بعنوان زن یا مرد با چنین قضیه ای روبرو می شدم و صرفا بحث بی مو بودن موقتی قسمتی از سر بود، خود موضوع برایم اهمیتی نداشت. ولی علت این امر خیلی مهتر از خودش است. یعنی شاید نگران می شدم که همسرم مشکل اعصاب دارد و بعدها اگر در فشار زندگی قرار بگیرد، ممکن است رفتارهایی از این دست از او سر بزند و این نگرانم می کرد.

کاش دوست شما در صدد درمان این عادتش برآید و اگر مطمئن شد که بعد از ازدواج نیز مشکلی از لحاظ روحی نخواهد داشت، بابت کم مو بودن موقتی قسمتی از سرش حتی می تواند دروغ مصلحت آمیز بگوید. (مثلا که هنگام بابلیس کشیدن یا اتو زدن یا ... موهایش را سوزانده و آرایشگر بهتر دیده که کلا بتراشد تا رشدش سریعتر شود )

اما در مورد بیماریش چنانچه مجددا امکان بروزش باشد، قضیه فرق می کند‍!

[hamed65]

با سلام،

نظر من تخصصی نیست.
فقط به عنوان یک پسر نظر می دهم.

اینطور که من فهمیدم ایشون قسمتی از موهای سرشون رو کندند که البته دوباره رشد می کنه.
مهمترین کار اینه که ایشون دیگه این کار رو نکنند.

در مورد شوهرشون، اگر خودم رو توی این شرایط قرار بدهم:
اگر با دختری ازدواج کنم و وقتی برای اولین بار موی سر او را می بینم متوجه کچلی بشوم، شاید اول کمی بترسم و نگران بشم. ولی فکر کنم چند روز اول رویم نشه که از او چیزی بپرسم.

من خودم ترجیح می دهم قبل از اینکه چنین چیزی رو ببینم، دختر خانم یکطوری که من رو بدتر نگران نکنه مثلاً بگه: به خاطر استرسهای این چند وقته با موهای سرم بازی می کردم و آنها را می کندم. یک موقع دیدم که یک قسمت سرم کم پشت شده. البته الآن چند وقته که دیگه این کار رو نمی کنم و دوباره داره جایش مو در میاد.

همه اینها بستگی داره که چقدر معلومه. اگر پسر نگاه کنه یا دست بکشه متوجه می شه یا نه. اگر متوجه نمی شه که اصلاً نیاز به گفتن هم نداره.

... علت این امر خیلی مهتر از خودش است. یعنی شاید نگران می شدم که همسرم مشکل اعصاب دارد و بعدها اگر در فشار زندگی قرار بگیرد، ممکن است رفتارهایی از این دست از او سر بزند و این نگرانم می کرد.
...
اما در مورد بیماریش چنانچه مجددا امکان بروزش باشد، قضیه فرق می کند‍!