به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 فروردین 90 [ 19:33]
    تاریخ عضویت
    1390-1-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,531
    سطح
    22
    Points: 1,531, Level: 22
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نیاز به راهنمایی در مورد تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش دارم

    سلام
    وقتتون بخیر، الان که دارم این مطالب و مینویسم یه روز بعد از عید سال نو، امیدوارم هر کسی که داره اینو، هروقت میخونه، سال خوبی داشته باشه.
    راستش من ترم آخر مهندسی هستم. یه سری مشکلات خانوادگی داشتم، که باعث شده بود به ازدواج فکر نکنم و اینکه همیشه مجرد باشم. من پسرم، حدود 24 سالمه، علاوه بر اون مشکلات یه سری دیگه مثل کار نداشتن و.. هم هست.
    خوب مثل همیشه داشتم یه زندگی یکنواخت رو تجربه میکردم، تا اینکه یه روز بعد از ماجرایی فهمیدم یکی از همکلاسیها که خیلی با اخلاق بودن بهم علاقه داره، من تا قبل از اون فقط از اخلاقشون خوشم میومد. حالا یه سری ماجرا اتفاق افتاد، که نمیخوام طولانیش کنم. ولی چیزی که هست این بود، اول به دروغ به دلیل مشکلاتی که داشتم، گفتم که علاقه ای نیست البته نه مستقیم. بعد دیدم وقتی به یادشون میوفتم، ضربان قلبم میره بالا، شاید حدود دو سه هفته واقعا بهم فشار اومد، تا اینکه ازش خواستم که تو دانشگاه یه قراری بزاریم و عین دو تا آدم بالغ هر چیزی تو دلمون هست بگیم به هم. منم شرو کردم مشکلاتمو بهش گفتم و با اینکه سخت بود به زبون آووردم که دوستش دارم و ایشونم یه جورایی اینو بهم گفت. من قصدم از این قرار این بود که خیلی منطقی همه چیز رو تموم کنیم و شاید اگه ناراحتی تو ایشون بود برطرف شه و منم قلبم آروم بگیره. ایشون گفتن که این مشکلات کمتر از اون چیزیه که من فکر میکردم، و چیز خاصی نیست و بریم پیش یه مشاور و من گفتم نه.
    بهر حال بعد از یه روز بهشون ایمیل زدم و گفتم که باید با عقل تصمیم گرفت، و آخرین باری هست که واستون چیزی میفرستم و خواستم که همه چیز تموم شه، میخواستم اینو اون روز که دیدمشون بگم ولی نتونستم اصلا واسه همین قرار گذاشته بودم. این کارو هم برای خونوادم و هم برای خود ایشون کردم، چون نمیخواستم آینده سختی داشته باشه. آدم کاملی بود، و واقعا دوستش داشتم و دارم. یه جورایی با اینکه فکرشو نمیکردم هیچ وقت عاشق بشم، عاشقشون شده بودم. احساس میکردم عقایدمون هم خیلی به هم نزدیک بود، آدم با ایمانی بودن.
    حالا بعد از این ماجرا میخوام هر جوری شده فراموشش کنم، نمی دونم چه جوری؟ گاهی اونقد بهش فکر میکنم، که ناراحت میشم و این ناراحتی اونقد زیاد میشه که میرم یه دو رکت نماز میخونم تا آروم بگیرم. البته در مورد اون تصمیمه به نظرم کاملا منطقی بود و شکی توش ندارم.
    لطفا راهنماییم کنید

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 91 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1389-8-28
    نوشته ها
    725
    امتیاز
    3,175
    سطح
    34
    Points: 3,175, Level: 34
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,056

    تشکرشده 2,054 در 617 پست

    Rep Power
    86
    Array

    RE: نیاز به راهنمایی در مورد تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش دارم

    سلام دوست عزیز،

    سال نو شما هم مبارک. انشالله که شما هم سال خوبی در پیش داشته باشید.

    مشکلی که مطرح کردید را خیلی از ماها تجربه کردیم. سخته، ولی شدنیه.
    اگه یه چرخی توی تالار بزنید متوجه می شید که چقد نمونه های مشابه داشتیم.

    یک کار مهم این هست که نباید تو زندگیتون حضور داشته باشه. یعنی ارتباط کاملا قطع. دیدن کاملا قطع (حتی دیدار از دور و توی دانشکده را تا حد ممکن کم کنید ) و فکر کردن به ایشون و موضوع هم کاملا قطع ( این یه خورده سخته). برای این قسمت آخری باید از تکنیک توقف فکر استفاده کنید که کارشناسان تالار زحمت کشیدند و توضیح دادند.

  3. 5 کاربر از پست مفید بهشت تشکرکرده اند .

    بهشت (چهارشنبه 03 فروردین 90)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 96 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1389-12-04
    نوشته ها
    404
    امتیاز
    6,886
    سطح
    54
    Points: 6,886, Level: 54
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    533

    تشکرشده 600 در 287 پست

    Rep Power
    55
    Array

    RE: نیاز به راهنمایی در مورد تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش دارم

    سلام دوست عزیز
    سال نوی شما هم مبارک
    خانم بهشت دوست خوبمون راهنمایی لازم رو کردن.
    ولی من می خوام ازت بپرسم جرا می خوای ولش کنی اگه بنظر هم خوبید؟اگه مشکل شرایط نداشتنه که نمی خواد همین امروز برید سر خونه زندگیتون.اگر به نظرت بر خلاف عقایدت میاد می تونی از طریق عقایدت نامزد بشید و بعد عروسی!

  5. 2 کاربر از پست مفید tamas تشکرکرده اند .

    tamas (سه شنبه 02 فروردین 90)

  6. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نیاز به راهنمایی در مورد تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش دارم

    سلام ناشناس عزیز،

    خوش آمدی.

    اینکه شما چون در حال حاضر آمادگی ازدواج رو نداری، نخواهی فعلاً برای ازدواج اقدام کنی کاری عاقلانه است.
    ولی چرا نمی خواهی تا آخر عمر ازدواج کنی؟ اگر دوست داشتی بیشتر از نگرانیهایت بگو، شاید بتوانیم کمکت کنیم.

    در مورد فراموش کردن هم سخت است، ولی شدنی است.
    مهم تر از همه گذشت زمان است. هرچقدر زمان می گذرد، علاقه کمتر می شود.
    ولی برای اینکه کمتر بشود، لازم است که شما دیگر به او فکر نکنی. تا فکرت میرود به سمت او، باید سریع فکرت را عوض کنی. برای خودت برنامه بگذار و اجازه نده ساعات روزت با فکرهای بیهوده تلف شود.

    این را باید بدانی که خودت تنها نیستی و خیلی ها این سختی را تحمل کردند و موفق شدند.

  7. 3 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (چهارشنبه 03 فروردین 90)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 فروردین 90 [ 19:33]
    تاریخ عضویت
    1390-1-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,531
    سطح
    22
    Points: 1,531, Level: 22
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نیاز به راهنمایی در مورد تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش دارم

    ممنونم از پاسخ هاتون
    ببخشید، یکم طولانیه ولی لطفا حتما کامل بخونید، آخریه.
    دیروز داشتم یه سرچی تو اینترنت میزدم، دیدم نوشته بود تفاوت بین عشق وهوس، فکر کنم یه چنین چیزی بود: اینو یادمه یکی از چیزایی که نوشته بود این بود که، کسی که عاشقه تفاوتش با هوس تو اینه که طرف مقابل رو واسه خود اون طرف دوست داره، نه برای خودش.

    اینکه تا الان ناراحت می شدم شاید واسه این بود که تا الان اونو واسه خودم دوست داشتم و دیروز یه مقدار فکر کردم دیدم اگه عاشق شده باشم، که شدم، اون رو برای خودش دوست دارم، پس کاری که به نظرم براش درست تر بود رو انجام دادم، این جوری از کارم لذت بردمو آروم شدم این ذهنیتیه که با یه مقدار فکر کردن بهش رسیدم.

    یه چیز دیگه هم هست نمیدونم مطرح کنم یا نه، و اینم منو تو شک میندازه. اینکه اصلا قبل اینکه یه چنین ماجراهایی اتفاق بیوفته من دست به یه سری جنگای سنگین با نفس خودم زده بودم و هر چی گناهه با تمام قدرت دورش می کنم و یه سری چیزای خوبه که سعی میکنم یه روزی بهشون برسم اصلا دنیا رو یه جور دیگه دارم میبینم. حالا مشکل کجاست؟ دقیقا بعد از کنار گذاشتن اون گناها حالا بماند چی بودن (بیشتر نسبت به خودم بودن) از خدا خواستم من اونا رو کنار میذارم جاش بهم یه چیز خوب بده، این اتفاق بعد از مدت کوتاهی شاید 2، 3 روز افتاد.

    اینام چی؟ مهم نیستن، بهشون توجه نکنم؟ من قبلا اصلن به اینجور چیزا توجه نمیکردم، جدیدا یه سری اتفاقاتی افتاد که یه جورایی باورشون کردم.

    بعد یه چیز دیگه، ایشون به یکی از دوستانم گفته بود که از من بخواد ببینم به کسی علاقه دارم یا نه اگه آره به چه کسی، اون دوستم تا الانم نگفته چه کسی این حرفا رو بهش زده، و کاملا مورد اعتماد همه تو دانشگاست، من تو اون لحظه کاملا حس میکردم کیه، گفتم نه، هم شرایطشو نداشتم و هم واقعا در حد دوست داشتن اخلاقشون بود. بعد از دو، سه هفته، چون فقط به اون فکر میکردم، خودم ادامه دادم با ایمیل و مشکلاتمو بهش گفتم و اینکه یه قرار بذاریم و همه چیزو بهم بگیم، آخرشم گفتم تموم کنیم.
    حالا آیا کارم طبیعی بوده؟ با این کارم اذیت شده یا نه؟ اگه آره چی کار کنم؟ البته واسم مهم نیست راجع به من چی فکر میکنه، مثلا از من بدش بیاد و..
    من خودم نظرم اینه که اصلا پیچیده ترش نکنم و تا همینجا بسه. این درسته؟

    یه راهی هم هست که ذهنمو به خودش مشغول کرده،اینه که بهش بگم الان 20 سالشه و تا 25 یا 26 سالگی اگه موقعیته بهتری واسش پیش اومد بره و منم خوشحال میشم. اگه نه من سعی میکنم تا اون موقع تمام تلاشمو برای رفع مشکلاتم بکنم و اگه ازدواج نکرده بودن ...
    این راه به نظرم اشتباه میاد(و ممکنه بدتر کنه)، همینطوره؟

    یه چیز دیگه واقعا با این که ذهنیتم عوض شد و واقعا عاشقش شدم (برای خودش دوستش دارم)، یادمه وقتی داشتیم با هم حرف میزدیم و گفتم چی تو دلتون هست، نفساش بند اومده بود، هیچ وقت اون لحظه رو تا آخر عمرم نمیتونم فراموش کنم. البته فکر نمیکنم دیگه از اینکه به هم نرسیم ناراحت بشم، همینکه یه روزی بفهمم خوشبخت شده واسم کافیه. با این تفاسیر لازمه فراموشش کنم؟

    و اینکه آیا این مطالبی که دارم بیان میکنم طبیعیه، یعنی برای همه آدما ممکنه پیش بیاد یا من مشکل دارم، مثلا نیاز به روانشناس دارمو از این جور چیزا؟

    بازم ببخشید طولانی شد، لطفا در مورد این چند تا هم راهنماییم کنید. دیگه مزاحمتون نمیشم
    تشکر

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت
    سلام دوست عزیز،

    سال نو شما هم مبارک. انشالله که شما هم سال خوبی در پیش داشته باشید.

    مشکلی که مطرح کردید را خیلی از ماها تجربه کردیم. سخته، ولی شدنیه.
    اگه یه چرخی توی تالار بزنید متوجه می شید که چقد نمونه های مشابه داشتیم.

    یک کار مهم این هست که نباید تو زندگیتون حضور داشته باشه. یعنی ارتباط کاملا قطع. دیدن کاملا قطع (حتی دیدار از دور و توی دانشکده را تا حد ممکن کم کنید ) و فکر کردن به ایشون و موضوع هم کاملا قطع ( این یه خورده سخته). برای این قسمت آخری باید از تکنیک توقف فکر استفاده کنید که کارشناسان تالار زحمت کشیدند و توضیح دادند.
    ممنونم از جوابتون

    راستش قبلا هم، فقط چند مورد درسی بوده نه چیز دیگه ای. ما حتی تو ایمیل هامون همه چیز رو رعایت کردیم. تو دانشگاه هم حتی سمت همدیگه نمریم. فقط یه سه ماه مونده تا کلا دانشگاه تموم شه اونم تو یه کلاس.
    یه چند تا سوال دیگه هم تو این تاپیک پرسیدم ممنون میشم جواب بدید.

    تشکر

    نقل قول نوشته اصلی توسط tamas
    سلام دوست عزیز
    سال نوی شما هم مبارک
    خانم بهشت دوست خوبمون راهنمایی لازم رو کردن.
    ولی من می خوام ازت بپرسم جرا می خوای ولش کنی اگه بنظر هم خوبید؟اگه مشکل شرایط نداشتنه که نمی خواد همین امروز برید سر خونه زندگیتون.اگر به نظرت بر خلاف عقایدت میاد می تونی از طریق عقایدت نامزد بشید و بعد عروسی!
    راستش، آخه شرایطم طوریه که نمیتونم به یقین بگم که تا مثلا 5 دیگه، همه چیز درست میشه، برای همین موضوع این کارو کردم.
    تشکر

    ممنونم از جوابتون

    اینکه تا آخر ازدواج نکنم، ساده ترین مشکلم اینه که باید از مادرم نگهداری کنم. من زیاد دیدم و تجربه کردم که هر چقدر مادر خوب باشه، بازم یه سری مشکلات برای عروسه پیش میاد و.. البته مادرم چون خودش این مشکلاتو داشته نسبت به زنداداشم کاملا رعایت کرده و میکنه. این ساده ترین مشکلمه، یه چند تا دیگه هم هستن که بماند و البته برا من قانع کنندن، بهر حال زیاد دوست ندارم در مورد مشکلاتم صحبت کنم، چون راحت باهاشون کنار اومدم. الان مشکلم فقط همینیه که مطرح کردم.

    تشکر

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 96 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1389-12-04
    نوشته ها
    404
    امتیاز
    6,886
    سطح
    54
    Points: 6,886, Level: 54
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    533

    تشکرشده 600 در 287 پست

    Rep Power
    55
    Array

    RE: نیاز به راهنمایی در مورد تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش دارم

    دوست عزیز
    بهت تبریک می گم که دنبال یک احساس واقعی هستی و انقدر به طرفت ارزش می دی که نمی خوای ضربه بخوره در این دوره زمانه واقعا قابل تقدیره.
    بنظرم میاد شاید شناخت کافی از ایشون رو نداری چون چیزی در این مورد برامون ننوشتی و از حسنها و ایراداته ایشون هم چیزی نگفتی.
    و نحوه ی اشنایی و برخوردهاتون هم چیزی نگفتی.
    به چه دلیل دوستش داری؟ شما که هنوز چیزی از هم نمی دونید به نظرت این یک حسه واقعیه؟
    با این اطلاعات من نه به این نتیجه می رسم که چیزی رو شروع کنی و نه چیزی را تمام.بنظرم هم اشتباه کردی همچین قراری گذاشتی که همچین حرفی زدی چی رو تموم کنید ؟
    دوست عزیز فرایند شناخت پروسه ی پیچیده اییه و موضوعیه که گذشت زمان کمک زیادی بهش می کنه.شما در بررسی اولیه بنظر مناسب هم می یاید می تونه طی یک رابطه ی معقول به شناخت هم بپردازید و اگر مناسب هم بودید که خواستگاری و بقیه موارد حالا نمی خواد که حتما همون موقع عروسی و خانه و ... بگیرید .مهمترین مسئله در این مورد امادگی طرفیین برای این موضوعه.
    دیدم ادمهایی رو که به خاطر از دست دادن شخص مناسب تا اخر عمر حسرت خورده اند پس دقت بیشتری داشته باش.

  10. 2 کاربر از پست مفید tamas تشکرکرده اند .

    tamas (چهارشنبه 03 فروردین 90)

  11. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نیاز به راهنمایی در مورد تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش دارم

    من هم حرفهای tamas عزیز رو قبول دارم.

    در مورد آن سوال هم که پرسیدید:
    و اینکه آیا این مطالبی که دارم بیان میکنم طبیعیه، یعنی برای همه آدما ممکنه پیش بیاد یا من مشکل دارم
    بله، اینها طبیعیه. به این می گویند عاشقی :)
    به اندازه کافی این بلا سر خود من هم اومده. فکر می کنم غیر از من و شما هر کسی اینجاست هم روزی این را تجربه کرده. هیچ جای نگرانی نیست.

    زیاد دنبال این نباش که در بیاری این عشق واقعیه یا هوسه. شما با دیدن یک دختر و چند بار همصحبت شدن به او علاقه مند شدی (من هم همینطور بودم!). ولی این عشق صحیح نیست. شاید رومانتیک باشه :) ولی در آخر باعث اذیت شدن هر دوتای شما می شود.

    فعلاً که شما می گویی آمادگی برای ازدواج نداری، پس به نظر من سعی کن به اون دختر فکر نکنی و فراموشش کن.
    حتی اگر هم بخواهی با او ازدواج کنی، این عشق چشمت را کور می کند و نمی گذارد درست او را بشناسی. اصلاً خوب نیست اگر در مرحله شناخت آدم عاشق طرف مقابل باشه. چون آدم عاشق همه چیز به چشمش زیباست و نمی تواند عیب ها را ببیند!

    هشیار کسی باید کز عشق بپرهیزد
    وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد

  12. 2 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (پنجشنبه 04 فروردین 90)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 فروردین 90 [ 19:33]
    تاریخ عضویت
    1390-1-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,531
    سطح
    22
    Points: 1,531, Level: 22
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نیاز به راهنمایی در مورد تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط tamas
    بنظرم میاد شاید شناخت کافی از ایشون رو نداری چون چیزی در این مورد برامون ننوشتی و از حسنها و ایراداته ایشون هم چیزی نگفتی.
    به چه دلیل دوستش داری؟ شما که هنوز چیزی از هم نمی دونید به نظرت این یک حسه واقعیه؟
    با این اطلاعات من نه به این نتیجه می رسم که چیزی رو شروع کنی و نه چیزی را تمام.بنظرم هم اشتباه کردی همچین قراری گذاشتی که همچین حرفی زدی چی رو تموم کنید ؟
    واقعیتش، دو سال بودن تو دانشگاه، و همکلاسی بودن، و این که سر یه سری مسائل درسی به هم کمک کردیم، مشخصا ایشون توی همدوره ای های ما جزء آدمای مثبت، تو ذهنم بودن و تو مثبتا هم از همه بهتر بودن. بهر حال آدم وقتی دور و برش رو میبینه تفاوت بین مثلا خانومای همکلاسی رو بعد از دوسال میتونه تشخیص بده.
    مثلا من کسایی رو دیدم که خیلی (از نظر من) اخلاق سبکی دارند، وقتی لزومی نداره، زود صمیمی میشن و.. ولی من و ایشون حتی از فعلهای مفرد تو صحبتامون استفاده نمیکردیم
    (که این نکات نشون دهنده نزدیک بودن فکرامون به همه) این که میگم تو مثبتا هم بهترن، واسه اینه من تو بعضی شرایط، از همکلاسی خانوم که به نظرم مثبت بودن، چیزایی دیدم که اصلن انتظار چنین رفتاری نداشتم، ولی ایشون نه، همونطوریکه انتظار داشتم رفتار میکنن. لبخند بجاش و .. بهر حال هم رشته ای هم بودیم و ..
    من بدلیل مشکلاتی که داشتم تجربیات زیادی تو زندگی دارم، شاید نتونم دقیقا اونا رو بیان کنم، ولی از اونا میتونم کمک بگیرم تو هر شرایطی.
    از دستش بدم، و زندگی خوبی نداشته باشه حتما خیلی ناراحت میشم. اینکه گفتم سریع تموم کردم، واسه این بود که درسش خوب بود، و ایشونم واسه ارشد برنامه داشت، نمیخواستم این کارم، باعث بشه تو ارشد، ضربه ببینه.
    گفتم با توجه به شرایطم، که جالب نبود، دیگه به من فکر نکنه. اینجوری ممکن بود فشار بیشتری به من بیاد، که اومد. ولی حداقل ایشون فکر میکنه از طرف من همه چیز تموم شدست، و به درساش و آینده بهتر فکر میکنه.
    البته من اگه ارشد قبول شم که احتمالش کمه تو رشتمون، چون شرایطه مثبتم از منفی، سنگین تر میشه، اونوقت به احتمال زیاد میتونم خوشبختش کنم. تمام سعیمو میکنم ولی باید منطقی باشم، با وضعیت درسی من، احتمالش کمه لطفا نگید که ارشد همه چیز نیست که این حرفا همش کشکه، مثل اینه که آدم بگه کسی که کارمند مخابراته و راننده آژانس یکی هسن! البته میشه تو هر شرایطی از زندگی لذت برد، همیشه شرایط بدتری از شرایط بدمون هستن...
    همین و تشکر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Hamed65
    فعلاً که شما می گویی آمادگی برای ازدواج نداری، پس به نظر من سعی کن به اون دختر فکر نکنی و فراموشش کن.
    حتی اگر هم بخواهی با او ازدواج کنی، این عشق چشمت را کور می کند و نمی گذارد درست او را بشناسی. اصلاً خوب نیست اگر در مرحله شناخت آدم عاشق طرف مقابل باشه. چون آدم عاشق همه چیز به چشمش زیباست و نمی تواند عیب ها را ببیند!
    مرسی من یه جواب به آقا یا خانوم tamas دادم. این شناخته همچین کم هم نبود. اگه شرایطشو داشتم، خدا رو شکر اونقدر تجربه تو زندگیم دارم (البته نه از این تجربه ها،) که بتونم بیشتر بشناسم و..

    تشکر


  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 91 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1389-8-28
    نوشته ها
    725
    امتیاز
    3,175
    سطح
    34
    Points: 3,175, Level: 34
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,056

    تشکرشده 2,054 در 617 پست

    Rep Power
    86
    Array

    RE: نیاز به راهنمایی در مورد تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش دارم

    من خودم نظرم اینه که اصلا پیچیده ترش نکنم و تا همینجا بسه.

    یه راهی هم هست که ذهنمو به خودش مشغول کرده،اینه که بهش بگم الان 20 سالشه و تا 25 یا 26 سالگی اگه موقعیته بهتری واسش پیش اومد بره و منم خوشحال میشم. اگه نه من سعی میکنم تا اون موقع تمام تلاشمو برای رفع مشکلاتم بکنم و اگه ازدواج نکرده بودن ...
    این راه به نظرم اشتباه میاد(و ممکنه بدتر کنه)، همینطوره؟


    چون گفته بودید که می خواهید فراموشش کنید، من هم راه های فراموش کردن را که حتما خودتون هم می دونستید براتون تکرار کردم.

    در مورد پیچیده تر نکردن موضوع و فکر نکردن بهش هم باهاتون موافقم.
    در مورد اشتباه بودن منتظر نگه داشتن ایشون و خودتون هم موافقم. این کار نمی دونم چه تاثیری روی آقایون داره، ولی برای خانمها خیلی سخت و آزار دهنده است. اصلا بهش فکر نکنید.

    سوال کردید که لازمه برم روانشناس و مشاوره. نظر من غیر تخصصی و غیرکارشناسی است. اما حس می کنم بله. نه به خاطر این دختر خانم، بلکه کلا.

    اما من هم یه سوال و یک توضیح دارم.

    سوال: چرا نمی خواهید جدی به ازدواج با ابشون فکر کنید. شرایط را ایجاد کنید ( سربازی، کار و ... ) و از ایشون خواستگاری کنید؟

    توضیح: مادر شما به هر دلیلی که به مراقبت شما احتیاج داشته باشند، راضی نیستند که شما همه ی عمر به خاطر این مراقبت مجرد بمونید. ضمن اینکه لازم هم نیست. اگر مساله مراقبت فقط مادی و اقتصادی است که با کمی تلاش بیشتر می تونید مسئولیت زندگی ایشون را هم به عهده بگیرید. اگر مساله ناتوانی جسمی و کمک در این زمینه است، باز هم می تونید براشون پرستار نیمه وقت یا تمام وقت ( بسته به وسعتون ) بگیرید. فقط کافیه یک کم بیشتر تلاش کنید و امیدوار باشید. راه حل مشکلات فرار از اونها یا پاک کردن صورت مساله نیست.

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 11 فروردین 90 [ 19:33]
    تاریخ عضویت
    1390-1-01
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,531
    سطح
    22
    Points: 1,531, Level: 22
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نیاز به راهنمایی در مورد تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت
    سوال: چرا نمی خواهید جدی به ازدواج با ابشون فکر کنید. شرایط را ایجاد کنید ( سربازی، کار و ... ) و از ایشون خواستگاری کنید؟
    یه چیزی، ایشون الان 20 سالشونه، منم یه 7 ماهی مونده تا 24 ساله شم! مونده تا کامل شیم..
    اتفاقا با یکی مشورت کردم، گفته بود، اصلا این کار باعث میشه که انگیزه بیشتری مثلا برای ارشد داشته باشید، اگر هم این اتفاق نیوفته، من که میدونم قصد بدی ندارم (از خودم مطمئنم)و ایشونم یه چنین حالتی دارن، حداقل اینه که شناخت بیشتری نسبت به هم پیدا میکنیم و به هم کمک میکنیم. من رو بی تجربگی یه مقدار زود تصمیم گرفته بودم.
    یه اتفاقی افتاد که دوباره به ایشون ایمیل زدم، بماند که چی بوده. در ضمن تو ایمیل، لینک اینجا رو بهشون دادم. پس هر راهنمایی که میفرمایید، ایشون هم میبینند.

    میخوام یه شرط (لازم) رو برای به هم رسیدن بزارم(یم)، من میخوام بهشون بگم، که باید و باید ارشد قبول شیم. تمام تلاشمون رو بکنیم. فعلنه نپرسید چرا ارشد، برای سنگین تر شدن شرایط مثبتی که دارم از شرایط منفی(که الان سنگینه و بهم فشار میاره)، حتما لازمه. چون اگه قبول نشیم شرایطه جالبی نیست، باید منطقی بود، با اینکه خیلی کشورم رو دوست دارم، ولی تو این کشور باید سرمایه دار باشی یا شغل خوب یا مدرک داشته باشی. که الان هیچ کدومو نداریم، پس باید برای راحترینش، مدرک تلاش کنم(یم). چون الان تقریبا مشکلی نداریم بهترین زمان و فرصت برای تلاش کردنه.
    به نظرتون این تصمیم خوبیه؟ لطفا ننویسید که همه چیز ارشد نیستو از این قبیل چیزا.. این لازمه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت
    توضیح: مادر شما به هر دلیلی که به مراقبت شما احتیاج داشته باشند، راضی نیستند که شما همه ی عمر به خاطر این مراقبت مجرد بمونید. ضمن اینکه لازم هم نیست. اگر مساله مراقبت فقط مادی و اقتصادی است که با کمی تلاش بیشتر می تونید مسئولیت زندگی ایشون را هم به عهده بگیرید. اگر مساله ناتوانی جسمی و کمک در این زمینه است، باز هم می تونید براشون پرستار نیمه وقت یا تمام وقت ( بسته به وسعتون ) بگیرید. فقط کافیه یک کم بیشتر تلاش کنید و امیدوار باشید. راه حل مشکلات فرار از اونها یا پاک کردن صورت مساله نیست.
    نه خدا رو شکر سالم هستن، ولی یه مشکلی دیگه ای هم هست که به ایشون گفتم و میدونن، نمیخوام اینجا مطرح کنم.

    ممنونم از جوابتون


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  2. ازدواج کسی که دوستش داشتم
    توسط hhhh در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 مهر 93, 19:21
  3. خودخواهی کسی که دوستش دارم و درموندگی من
    توسط arameeshgh20 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: سه شنبه 24 تیر 93, 04:15
  4. راهنمایی دوستان،مخالفت خانوادم با پسر هم کلاسی به خاطر فرهنگ لر بودن
    توسط engit در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 آذر 92, 01:23
  5. برادرکسی که دوستش دارم!!!!!!!!!!!!
    توسط srr72 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 30 مهر 90, 21:12

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.