آیا به تغییر می شه دل بست ؟(یک سئوال)

[tamas]

اگه از کلیت یک فردی خوشتون بیاد اما با یک سری از مواردش مشکل داشته باشین می شه به تغییرش دل بست؟ ادمها برای اماده شدن برای زندگی مشترک تا چه حد ممکنه در جهت بهبود تغییر کنن واین تغییرات تا چه حد پایداره؟ایا فکر نمیکنید بعد از ازدواج ممکنه به حالت اولش برگرده؟
در چه مواردی این تغییر منطقی بنظر میاد یعنی به صرف اینکه اونی رو که دوست داره بدست بیاره نیست و واقعا تغییر کرده؟

[arix]

سلام تماس عزیز

اگر دو نفر به این دل ببندند که طرف مقابلشان مطابق میلشان تغییر می کند = دعوا

اگر دو نفر به این دل ببندند که خودشان را مطابق میل طرف مقابلشان تغییر می دهند = زندگی ایده آل


معمولا یک چیزی بین این دو قابل قبول است

[بهشت]

شما خانم هستید یا آقا؟

آقایون هیچ تغییری نمی کنند. اصلا امیدوار نباشید به یک ذره تغییر. بعضی از رفتارهاشون هم ممکنه مصنوعی و جلوی شما اینطور باشه و بعد از ازدواج اون اصلیه را رو می کنند و کلی سورپریز می شین!

کلا هم سالهای پایه ای و اصلی زندگی فرد پشت سر گذاشته شده، انتظار تغییر تقریبا انتظار بیهوده ای است.

[tamas]

سلام بهشت عزیز
من پسر هستم و 27 سالمه
منظورم قبل از ازدواج بود،بعضی خصوصیا ترفتاری کمک طرف مقابل تا چه حد می تونه موثر باشه؟

[arix]

تماس عزیز.مساله را کلی مطرح نکنید.لطفا خصوصیات طرف مقابلتان را شرح دهید تا بهتر به نتیجه برسیم

[بهشت]

اگر ممکن است رفتار یا خصوصیت مورد نظرتون را بنویسید. چه رفتاری هست که شما انتظار تغییرش را دارید؟

اگر فرد متقاعد نشه و باور نداشته باشه که رفتارش اشتباه است و فقط بخاطر شما این کار را بکند، احتمال برگشت به قبل زیاد است. اما اگر بپذیرید و رفتارش را اصلاح کند شاید ثبات داشته باشد.

[tamas]

arix و بهشت عزیز
با تشکر از شما
مثلا اگر کسی ادم ضعیفی باشه می شه امیدوار بود با سر کار رفتن و بیشتر در اجتماع بودن این مشکلش حل بشه؟
میشه امیدوار بود کسی که با شخص دیگری یک ارتباط شدید عاطفی داشته و قضیشون بهم خورده اون رو فراموش کته؟
من تا حدودی مورد خودم رو در پست http://www.hamdardi.net/thread-15479.html
(اگه دوست نداشت چرا رفتارش نشان نمی داد)توضیح دادم خوشحال میشم اون رو بخونید
من حدود 9 ماه امید داشتم که یکسری از خصوصیات بدش رو که خودش هم قبول داشت کنار بگذار من هم بهش کمک کردم ولی اخر ...
مدام فکر می کنم شاید من اصلا اشتباه کردم تصور می کردم امید به تغییر صحیحه شاید من خوب کمکش نکردم ...

[بهشت]

من الان تاپیک قبلیتون را خوندم. کاش این را در ادامه ی همون می زدید.

شما عاشق چی این دختر شدید؟ قیافه اش؟

ببخشید که اینقدر رک می گم. چون رفتارش اصلا ثبات نداره. اصلا نرمال نیست. برای من که خیلی عجیب بود. یا شدیدا نیازمند توجه است و کمبود عاطفی دارد یا ؟؟ نمی دونم.

شاید دختر ساده و مهربانی باشد. اما دختر ساده به درد زندگی نمی خورد. شما باید با دختر عاقل و سالم ازدواج کنید. این دختر اصلا تکلیفش با خودش و زندگیش مشخص نیست. تغییرات خیلی اساسی هم لازم دارد که در این سن و شرایط بعید است. سادگی ایشون می تونه ضربه های وحشتناکی به زندگی مشترکتون بزنه.

************************
من نمی دونم وقتی می گن قضاوت نکن و در مورد فرد ندیده نظر نده و ... چطور باید به این تاپیک جواب داد و قضاوت نکرد؟ من دلم نمی خواد در مورد فردی که اصلا نمی شناسم و غایب هست حرفی بزنم که شاید صحت نداشته باشد اما از طرفی با صحبتهای این دوستمون حس کردم این دختر خیلی آشفته است و تکلیفش با زندگیش معلوم نیست. اگر نباید می گفتم خوشحال می شم که بدونم.

[tamas]

بهشت عزیز
از اینکه نوشته های قبلی من رو خواندید بی نهایت از شما سپاسگذارم
اتفاقا قیافه ی چندان خوبی نداره ، البته در بحث ازدواج همین که قیافه طرف برات قابل تحمل باشه کافیه و خوب قیافش برای من قابل تحمل بود و من باهاش مشکلی نداشتم اما عامل جذب من نبود.
باید بهتون تبریک بگم انالیز شما از این شخصیت کاملا درسته و من بعد از 2 ماه از شروع رابطه به این مسئله پی بردم و در 7 ماه بعد از اون همش امید داشتم که ایم مشکلش که بزرگترین مشکلش بود حل بشه که ظاهرا نشد و من هم نتونستم در این مورد کمکی بهش بکنم
اما خصوصیاتش
بر خلاف دخترهایی که در این دوره زمانه هستن به هیچ وجح اهل سوء استفاده از پسرها نبود که من بارها امتحانش کردم و این تیپ دخترها رو خوب تشخیص می دم
مودب بود و رفتار خوبی با همه داشت.اداب معاشرت رو می دونست.ساده بود در بعضی مسائل واقعا ساده بود
لجباز و یک دنده اوایل مهربونتر بود ولی این اخریها بنظرم مهربون نبود
خانواده ی صمیمی ایی نداشت با اینکه با فامیل رفت و امد داشتن و زیاد به مسافرت می رفتن ولی باهاشون احساس صمیمیت زیادی نمی کرد پدر فوق لیسانس فلسفه مادر وکیل و برادی که 6 سال از ش بزرگتر بود و به شدت اون رو زیر نظر داشت و خواهری که 6 سال از خودش کوچکتر بود.از مادرش بخاطر اینکه نگذاشته بود به عشقش برسه ناراحت بود
اصلا مادی نبود،تقریبا صادق زیاد از رابطه ی قبلیش برام گفته بود از همون اول با اینکه بعضی قسمتها رو درست نگفته بود ولی می تونم بگم نسبتا صادق بود
کم دروغ می گفت بر خلاف خیلی ها.کارت پیوند اعضا گرفته بود که واقعا ارزشمنده
کمکش کردم عذاب وجدانش کم بشه و توبه کنه اخه دوست سابقش رو بوس کرده بود چندین مرتبه
به من پناه اورده بود نمی تونستم بگذارمش کنار تا اینکه ...
بهشت عزیز شما از کجا متوجه شدید مشکل عاطفی داره ؟چون بنظر من هم همینطور بود

بهشت عزیز
حق با شماست بهتر بود این موضوع رو در ادامه موضوع قبلی میاوردم ولی از اول قصد نداشتم ایم موضوعات رو با هم قاطی کنم.
این روهم اضافه کنم ما یک کلاسی در دانشگاه داشتیم که استادمون موجی بود و بسیار حرفهای زشتی می زد من تنها پسری بودم که حرفهای زشت اون نمی خندیدم اون هم تنا دختری بود که نمی خندید و رفت به زور با یک استاد دیگه اون درس رو گرفت من سر این کلاس مدام فکر می کردم ایا واقعا دختری هست که به این حرفها نخنده؟و اون تنها دختری بود که نخندید
و مسئله ی دیگه خوابی بود که خواهرم دیده بود که من پام رو کردم توی یک کفش می خوام برم خواستگاری یک دختری که سرطان لوزول معده داره این سرطان سرطانیه که هیچ درمانی نداره و طرف بعد از 1 ماه فوت میکنه 4 ماه بعد از شروع رابطه بود که خواهرم این خواب رو دید زمانی که من می خواستم دیگه با هاش ادامه ندم
تعبیر این خواب این بود:برادر شما دختری رو دوست داره که یک سری مشکلاتی داره اون هم یک سری مشکلات داره ولی مشکلات جفتشون حل می شه و خوبه !
استخاره هم کردم چون واقعا نمی دونستم ادامه بدم یا نه
جواب استخاره اومد خوبه ولی سختی داره،یک ماه پیشم همین جواب دوباره اومد
عجیب نیست؟
با خودم می گفتم شاید قسمته سر راهه هم قرار بگیریم تا من بهش کمک کنم و یک جور ازمایش باشه
این بود که کاری رو انجام دادم که شاید چندان منطقی بنظر نمی یومد
نمی دونم اشتباه کردم یا نه معمولا در روز چندین مرتبه به این موضوع فکر می کنم

[بهشت]

من از مجموعه ی توضیحات شما این نتیجه را گرفتم که شاید هم درست نباشد. به هر حال من که روانشناس نیستم. اما شاید ما خانمها خودمون را بهتر می شناسیم. می دونم وقتی یه دختر دنبال محبت هست و بلد نیست با سیاست و درایت این محبت را جلب کنه، چه جوری گیج می زنه.

تصمیم گیرنده ی نهایی شما هستید. ما فقط نظر می دهیم. اما من می گم چرا وقتی می شه یه همسر خوب و با ثبات و سالم پیدا کرد بری دنبال کسی که مشکل دارد؟

اتفاقا این همه صداقتش در ارتباط با شما هم نشانه ی سادگی اش است و خطرناک برای زندگی مشترک. دلیلی ندارد یک دختر همه ی زندگیش را برای یک پسر غریبه بگوید و دو ماه بعد هم برود و یک ماه بعد هم برگردد و ... برای بقیه هم همین ها را گفته و همین سادگیها را دارد.
اگر نتواند بعد از ازدواج این اخلاقش را کنترل کند چی؟؟ با همکار و دوست و آشنا و ...