به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 39
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 اسفند 89 [ 13:38]
    تاریخ عضویت
    1389-12-23
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    1,609
    سطح
    23
    Points: 1,609, Level: 23
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 8 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Arrow شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!

    سلام
    خسته نباشید به همه
    من پروین هستم 27 سالمه و 5 ساله که ازدواج کردم و یک دختر تقریبا 2ساله دارم
    من در خراسان هستم ، ابتدا با پدر ، مادرم و برادرم در زابل زندگی میکردم اما بعد مدتی پسری را دیدم به نام حمید که عاشق همدیگه شدیم ( حمید الان 25 سالشه یعنی از من 2سال کوچیکتره )
    من بخاطر حمید جلوی روی خانوادم ایستادم و به دنبال حمید به مشهد اومدم برای زندگی
    یک مدت گذشت و من متوجه رابطه حمید با یک دختر دیگه شدم ولی هیچوقت توی خونه طوری رفتار نمیکرد که من متوجه این موضوع بشم
    بعد که پیگیر شدم دیدم با چندین دختر رابطه داره و وقتی هم بهش گفتم ، گفت من از تو جونترم و میخوام وقتی پیر شدم بگم که کیف دنیارو بردم
    من به یکی از اون دخترا زنگ زدم و بهش گفتم من زنشم
    بعد اون دختره به حمید این قضیه رو گفته بود و حمید گفته من دارم دروغ میگم و وقتی اومد خونه ، منو کلی کتک زد!
    من بخاطر همین تقاضای طلاق دادم
    مهرم رو بخشیدم و بچم رو گرفتم
    اما بعد مدتی دیدم بدون حمید نمیتونم زندگی کنم
    و دوباره برگشتم باهاش و یک عقد غیر محضری کردیم و گفت من وقتی مطمئن بشم تو با این موضوع مشکلی نداری باهات دوباره ازدواج میکنم
    من زندگیمو دوست دارم و نمیخوام حمید رو از دست بدم اما حمید مدام میگه دوست دارم و با دختر های دیگه هم رابطه داره و میگه چیز خاصی نیست بعد یه مدت میذارم کنار
    الان اون هم سر کار نمیره و من از صبح ساعت 10 میرم سر کار تا 9 شب
    نمیدونم چیکار کنم
    خانوادم منو پس میزنن
    حمید هم اینطوری میکنه
    الان دیگه به فکر خودکشیم
    کمکم کنید

  2. 5 کاربر از پست مفید ezdeham تشکرکرده اند .

    ezdeham (جمعه 27 اسفند 89)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 مرداد 90 [ 10:28]
    تاریخ عضویت
    1389-5-08
    نوشته ها
    120
    امتیاز
    3,665
    سطح
    38
    Points: 3,665, Level: 38
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    85

    تشکرشده 87 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!

    سلام دوست عزیز
    به تالار همدردی خوش آمدی
    داستان زندگیت خیلی ناراحت کننده بود و بسیار متاثر شدم.
    همدردی من رو بپذیر

    فکر می کنم شما خیلی احساسی تصمیم می گیرین. سعی کن مقداری منطقی تر باشی. الان فکر کردن به خودکشی همون احساسیه که بهت گفت ازدواج کنی و بعدش پشیمون شدی. بهت گفت طلاق بگیری و مهرت رو ببخشی و بعد پشیمون شدی.
    پس مطمئن باش بابت این یکی تصمیمت هم پشیمون خواهی شد!



    نقل قول نوشته اصلی توسط ezdeham
    اما بعد مدتی دیدم بدون حمید نمیتونم زندگی کنم
    عزیزم می شه یه مقدار توضیح بدی که چرا نتونستی بدون حمید زندگی کنی؟


  4. 9 کاربر از پست مفید خاموش تشکرکرده اند .

    del (چهارشنبه 09 مرداد 92), خاموش (پنجشنبه 26 اسفند 89)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 فروردین 90 [ 23:14]
    تاریخ عضویت
    1389-4-09
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,051
    سطح
    27
    Points: 2,051, Level: 27
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 41 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!

    میدونم این موضوع چقدر آزارت میده.
    دوست نداری برگردی پیش خانواده پدریت چون جلوشون ایستادی قبلن، درکت می کنم.
    اما عزیزم بدبختانه این تنوع طلبی و بی وفایی موضوعی هست که خیلی رایج شده. به دید من شما چند تا راه حل داری:
    1- طلاق بگیری و جدا زندگی کنی، که این دو تا نتیجه می تونه داشته باشه:
    اول اینکه خودت کار می کنی و بالاخره می تونی از پس دخترت و خودت بر بیای
    دوم اینکه تنهایی و مطلقه بودن رو نتونی تحمل کنی و دوباره برگردی پیش شوهرت.

    2- اینکه تبدیل بشی به یم سیب زمینی کاری که اکثر زنهایی که دچار این مشکل هستند و بچه هم دارند انجام می دند، خودشون رو می زنند به نفهمی. و زندگی شو نو به صورت یک شو حفظ می کنند اگر اینکار رو کردی:
    اول اینکه مواضب باش بیماری ج.نسی یا دیگه ای از همسرت بهت منتقل نشه چون معلوم نیست او با چه جور زنهایی دوست هست، آیا هنوز باش رابطه جنسی داری؟
    دوم اینکه سعی کن کمک مالی بش نکنی؛ چون بیکار هست و دوست دختر داشتن هم خرج داره پس اگه بخواد کیف دنیا رو ببره بهتره بره خودش کار کنه مردک بی وفا
    سوم اینکه تا جاییکه می تونی سعی کن پس انداز مالی داشته باشی و از او پنهونش کنی می تونی دفترچه حساب یا عابر کارتت رو پیش مادر یا خواهر یا حتا برادر و پدرت امانت بذاری تا برای سالهای بعدت پشتوانه مادی داشته باشی
    چهارم اینکه سعی کن به همسرت محبت کنی و چیزی براش کم نذاری، سعی کن دیگه باش راجع به این موضوع بحث یا دعوا نکنی چون ایشون معلومه بد گرگی هست، پس سعی کن تمام تلاشتو بکنی تا رابطه خودتون حتا شده به ظاهر خوب باشه، هر چی باشه تو یه بچه داری و درمورد اون کوچولو مسئولیت داری، اما حواست باشه این کحبت مالی نباشه امیدوارم ازت درخواست پول نکنه.

  6. 4 کاربر از پست مفید memul تشکرکرده اند .

    memul (دوشنبه 23 اسفند 89)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!

    سلام،

    من هم به شما خوش آمد می گویم.

    اول نمی خواستم چیزی بنویسم چون کم تجربه تر از آن هستم که بخواهم شما را راهنمایی کنم. ولی خیلی از این اتفاقی که برای شما افتاده متاثر شدم.

    شما به دلیل اینکه دیدید نمی توانید با چنین مردی زندگی کنید (که به نظر من 100% حق هم داشتید) تصمیم به جدایی گرفتید. ولی اینکه شما می خواهید مجدداً با او ازدواج کنید به نظر من تصمیم عجولانه و اشتباهیست.

    درست است، یک مرد وظیفه شناس و قدردان خیلی می تواند در ادامه زندگی کمک شما باشد. ولی یک مردی که با وجود داشتن زن و بچه دنبال دختربازی است و می خواهد کیف دنیا را بکند، و کار هم نمی کند آیا باری نیست روی دوش شما؟ چرا می خواهید دوباره برگردید؟ شما که خدا را شکر روی پای خود ایستاده اید و کار می کنید. به زندگی خودتان ادامه بدهید، خدا بزرگ است. شاید این بنده خدا هم یک روز سرش به سنگ خورد و آمد دنبال شما و دخترش. برای خودتان احترام قائل باشید. آخر چرا باید بسوزید و بسازید؟ چرا آدم باید به هر قیمتی فقط برای اینکه اسم یک شوهر رویش باشد زندگی کند؟

    دختر شما البته که به وجود پدرش نیاز دارد. ولی این پدرش است که باید این را متوجه شود و به سراغش بیاید. درست است که وظیفه مادر خیلی سنگین است، ولی به نظر من یک مادر نباید برای اینکه بچه اش تا حدودی زندگی بهتری داشته باشد، خودش و زندگیش را فراموش کند. شما هم حق دارید. مطمئنم دختر شما هم وقتی بزرگ شد شما را درک خواهد کرد.

    از آنجا که آقا حمید می گوید به شما هم علاقه دارد شاید یک روزی برگردد. البته واقعاً متاسفم که اینطور است. ولی اگر شما برگردید یعنی این اجازه را به او می دهید که هر کاری خواست بکند و شما هم حق هیچ اعتراضی ندارید، چون خودتان خواسته اید. آخر چرا؟ اگر واقعاً شما را دوست دارد، از همه بگذرد، بیاید و شما مطمئن شوید که واقعاً پشیمان است. اگر توانستید او را ببخشید.

    متاسفانه خانواده به شما پشت کرده اند و کار برای شما خیلی سخت شده. من فکر می کنم اول از همه شما سعی کنید دوباره با خانواده آشتی کنید و دل آنها را به دست بیارید تا یک پشت و پناه داشته باشید. نگذارید دل پدر مادر از شما رنجیده باشد. هر طوری هست آنها باید شما را ببخشند، وگرنه این مسئله در زندگی شما خیلی تاثیر بدی خواهد گذاشت، همانطور که تا به حال گذاشته. وقتی با آنها آشتی کنید پشت شما گرم می شود و می توانید به زندگی ادامه بدهید. آن وقت می توانید خیلی منطقی تر تصمیم بگیرید.

    خدا بزرگ است، به او توکل کنید.

  8. 11 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (سه شنبه 24 اسفند 89)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array

    RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!

    خوب معلومه که زنی که صبح تا شب کار میکنه و شوهرش بیکار میگرده آخرش چه اتفاقی میافته!
    نکته جالب قضیه اینجاست که شما به خاطر خیانت ایشان جدا شده اید. بعد ایشان الان برای شما شرط تعیین میکند که اگر با خیانتم کنار بیایی و دم نزنی برت میگردانم! و باید اجازه بدهی منهم کیف خودم را ببرم.
    شما تا دیروز همسر این آقا بودید، حاضر شد شما را از دست بدهد اما دست از کارهاش بر ندارد. حالا شما همین طوری خودت را در اختیار این آقا گذاشته ای، خودت میگویی عقد همین جوری. منظور صیغه است دیگر؟
    خانوم جان این آقا الان از هفت دولت آزاد است. برای چه باید خودش را به دردسر بیندازد. زنش را که مفت و مجانی دارد، خرجش را هم لابد شما میدهی. کیفش را هم که میکند، خوب مرگ میخواهی برو گیلان!
    خانوم عزیز من هم یک زنم. شرایط شما را خوب میدانم. حتی عقبه شما را ( خانواده و جریان عروسی شما) را هم تجربه کرده ام و با تمام وجودم حس میکنم چه میکشی. اما این راهش نیست.
    بد ترین کار ممکن همین است که شما داری انجام میدهی.
    به نظر من هر چه سریعتر صیغه را تمام کن. و برو دنبال اون کاری که به ظاهر سخت تره: تحمل طلاق.
    طلاق را باور کن. بهت قول میدم چشم رو هم بذاری مهر این مرد از دلت رفته و به وضع جدید عادت میکنی. منتها خوب باید روی خودت کار کنی.
    نتیچه ای که از این کار عایدت میشه ممکنه یکی از این دو حالت باشه:
    1. شوهرت جدیتت را باور کند. و آنقدر فرصت پیدا کند که بفهمد زن و زندگیش از دستش رفت. بیاید و با عزت و با عذر و بخشش شما را برگرداند. که در این صورت هم نیاز هست که به صداقت گفتار ایشان اطمینان پیدا کنی.
    2. این آقا اهل زندگی نیست. دنبال شما هم نخواهد آمد.
    که در این حالت دوم بعد از طی دوران بحرانی جدایی، انشا الله زندگی شما سر و سامان خواهد گرفت و چه بسا فرصت های بهتری برای ازدواج پیدا کنی. دیگه بدتر از یک مرد خیانتکار هوس باز بیکار که نداریم!
    میمونه بچتون، به نظر من دختر را هم به ایشان بده! یا حد اقل نفقه دختر و مهریه و... را طلب کن.

    و اما! شاید من هم اگر مرد بودم و کمی بی جنبه! همسرم از صبح تا شب نبود، خرجم رو هم میداد، خوب منم هوس کیف دنیا به سرم میزد.
    احساس ضعف شما رو همسرتون به خوبی درک کرده و داره در نهایت زرنگی سو استفاده میکنه. لازمه که ضعف رو بذاری کنار و با اقتدار برای زندگیت تصمیم بگیری.


  10. 7 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    mehdihn (شنبه 12 مرداد 92), بی دل (پنجشنبه 26 اسفند 89)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 تیر 90 [ 14:12]
    تاریخ عضویت
    1389-11-05
    نوشته ها
    349
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,381

    تشکرشده 1,389 در 345 پست

    Rep Power
    48
    Array

    RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!

    سلام ezdeham عزیز

    ما منتظریم که بیشتر بشنویم تا بهتر بتوانیم کمک کنیم.اگر به سوال زیر پاسخ دهید ممنون می شوم :


    چرا به نزد خانواده ی خود (یعنی پدر و مادرتان) باز نمی گردید؟آیا از این می ترسید که شما را قبول نکنند؟


    به نظر من پدر و مادرتان که یک عمر زحمت شما را کشیده اند بیشتر از این حق به گردن شما دارند.متاسفانه همان طور که می بینید حق با خانواده ی شما بوده و این آقا مناسب ازدواج با شما نبوده اند.در حقیقت این وسط تنها کسانی که خیر شما را می خواستند و نظر درستی داده بودند همان خانواده ی شما بودند.تصور کنید که اگر همان موقع به صحبت های خانواده تان گوش می دادید و این ازدواج را نمی کردید ....








    البته اینکه خانواده تان پشتتان را خالی کردند کار درستی نبوده.اما چرا از این منظر نگاه نمی کنید که همه در زندگیشان اشتباه می کنند.مثل من ، خود شما و ... .

    خانواده تان پشتتان را خالی کردند ، همسرتان هم پشتتان را خالی کرده.ولی میان این دو تفاوتی عمیق وجود دارد.خانواده تان خیر خواه شما بوده اند و کاری را کردند که فکر می کردند درسته (پس زدن شما را به دلیل عدم علم کافی نسبت به موضوع انجام می دهند و به عبارت دیگر پیش خودشان تصور می کنند این گونه به شما فشار می آورند تا راه درست را انتخاب کنید) ، ولی همسرتان ابدا این چنین فکر نمی کند.

    شما به دو جمله ای که خودتان نوشته اید و فاصله ی چندانی هم با هم ندارند دقت کنید :
    من زندگیمو دوست دارم و نمیخوام حمید رو از دست بدم
    حمید هم اینطوری میکنه
    الان دیگه به فکر خودکشیم

    اینکه نمی توانید بدون همسرتان زندگی کنید احتمالا به دلیل این است که فعلا در همه دنیا ، همسرتان تنها کسی است که شما دارید.انسان موجودی اجتماعی است و این نیاز طبیعی شماست که با یکنفر هم صحبت شوید و به او ابراز احساسات کنید و او نیز شما را دوست داشته باشد.منتها شخص مورد نظرتان را اشتباه انتخاب کرده اید.شما به جز همسرتان کسان دیگری را نیز در کنار خود دارید.مادرتان ! پدرتان و خویشاوندانتان.


    حالا هم دیر نشده.شما قسمت اعظم زندگیتان باقی مانده و کلی وقت دارید تا دوباره به زندگی خود سر و سامان دهید.اگر تلاش کنید روزی خواهید دید که به یکی از موفق ترین افراد تبدیل خواهید شد.

    کافی است به منزل برگردید و دست مادر و پدر خود را ببوسید.من مطمئنم هرگز خانواده تان شما را با یک دختر کوچک تنها نخواهند گذاشت.اگر این کار را به خاطر تمام زحماتی که خانواده تان در قبال شما انجام داده اند نمی کنید ، حداقل به خاطر خودتان و دخترتان این کار را انجام دهید.

    بزرگترین اشتباه ، تجربه را تجربه کردن است


    شما هنوز جوان هستید.انشاالله در آینده ای نه چندان دور همسری را خواهید یافت که قدر شما را بداند




    برای شما و دخترتان آرزوی خوشبختی می کنم

    ارادتمند


  12. 9 کاربر از پست مفید arix تشکرکرده اند .

    arix (پنجشنبه 26 اسفند 89)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 اسفند 89 [ 13:38]
    تاریخ عضویت
    1389-12-23
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    1,609
    سطح
    23
    Points: 1,609, Level: 23
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 8 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!

    نقل قول نوشته اصلی توسط خاموش
    سلام دوست عزیز
    به تالار همدردی خوش آمدی
    داستان زندگیت خیلی ناراحت کننده بود و بسیار متاثر شدم.
    همدردی من رو بپذیر

    فکر می کنم شما خیلی احساسی تصمیم می گیرین. سعی کن مقداری منطقی تر باشی. الان فکر کردن به خودکشی همون احساسیه که بهت گفت ازدواج کنی و بعدش پشیمون شدی. بهت گفت طلاق بگیری و مهرت رو ببخشی و بعد پشیمون شدی.
    پس مطمئن باش بابت این یکی تصمیمت هم پشیمون خواهی شد!



    نقل قول نوشته اصلی توسط ezdeham
    اما بعد مدتی دیدم بدون حمید نمیتونم زندگی کنم
    عزیزم می شه یه مقدار توضیح بدی که چرا نتونستی بدون حمید زندگی کنی؟

    نمیدونم چرا
    ولی من عاشق حمیدم
    با این که با دختر های دیگه دوسته ولی باز عاشقشم
    یک جورایی اصلا نمیتونم ازش جدا بشم

    سلام
    من چند مورد را فراموش کردم بگم
    پدر من بعد از اینکه من رفتم ، یک زن دیگر گرفت و مادرم را رها کرد
    الان مادر من انقدر بدبختی دارد و غصه میخورد که اگر من هم بروم پیشش دیگر دق میکند
    پدرم هم دیگر اصلا مرا نمیشناسد
    برادرم هم مثل پدرم
    ----------------------------------
    شوهرم میگه میره سر کار
    اما از سر کار به قول خودش جیم میزنه میره سر قرار
    و این میشه کار شوهرم
    ----------------------------------
    من آنقدر قسط و بدهکاری دارم که هیچ چیز نمیتوانم پس انداز کنم
    ----------------------------------
    من در نوشته هایم یک اشتباه کردم و نوشتم حمید هم همینطور مثل پدرم مرا پس میزند
    نه
    پس نمیزند
    فقط من احساسم اینه
    اگر میخواست پس بزند مرا از خانه بیرون میکرد و همین صیغه هم بهم میزد و نمیگفت تا بعد عید اگر تونستی با این موضوع دختر بازی من کنار بیای باهات دوباره ازدواج میکنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط arix
    سلام ezdeham عزیز

    ما منتظریم که بیشتر بشنویم تا بهتر بتوانیم کمک کنیم.اگر به سوال زیر پاسخ دهید ممنون می شوم :


    چرا به نزد خانواده ی خود (یعنی پدر و مادرتان) باز نمی گردید؟آیا از این می ترسید که شما را قبول نکنند؟


    به نظر من پدر و مادرتان که یک عمر زحمت شما را کشیده اند بیشتر از این حق به گردن شما دارند.متاسفانه همان طور که می بینید حق با خانواده ی شما بوده و این آقا مناسب ازدواج با شما نبوده اند.در حقیقت این وسط تنها کسانی که خیر شما را می خواستند و نظر درستی داده بودند همان خانواده ی شما بودند.تصور کنید که اگر همان موقع به صحبت های خانواده تان گوش می دادید و این ازدواج را نمی کردید ....








    البته اینکه خانواده تان پشتتان را خالی کردند کار درستی نبوده.اما چرا از این منظر نگاه نمی کنید که همه در زندگیشان اشتباه می کنند.مثل من ، خود شما و ... .

    خانواده تان پشتتان را خالی کردند ، همسرتان هم پشتتان را خالی کرده.ولی میان این دو تفاوتی عمیق وجود دارد.خانواده تان خیر خواه شما بوده اند و کاری را کردند که فکر می کردند درسته (پس زدن شما را به دلیل عدم علم کافی نسبت به موضوع انجام می دهند و به عبارت دیگر پیش خودشان تصور می کنند این گونه به شما فشار می آورند تا راه درست را انتخاب کنید) ، ولی همسرتان ابدا این چنین فکر نمی کند.

    شما به دو جمله ای که خودتان نوشته اید و فاصله ی چندانی هم با هم ندارند دقت کنید :
    من زندگیمو دوست دارم و نمیخوام حمید رو از دست بدم
    حمید هم اینطوری میکنه
    الان دیگه به فکر خودکشیم

    اینکه نمی توانید بدون همسرتان زندگی کنید احتمالا به دلیل این است که فعلا در همه دنیا ، همسرتان تنها کسی است که شما دارید.انسان موجودی اجتماعی است و این نیاز طبیعی شماست که با یکنفر هم صحبت شوید و به او ابراز احساسات کنید و او نیز شما را دوست داشته باشد.منتها شخص مورد نظرتان را اشتباه انتخاب کرده اید.شما به جز همسرتان کسان دیگری را نیز در کنار خود دارید.مادرتان ! پدرتان و خویشاوندانتان.


    حالا هم دیر نشده.شما قسمت اعظم زندگیتان باقی مانده و کلی وقت دارید تا دوباره به زندگی خود سر و سامان دهید.اگر تلاش کنید روزی خواهید دید که به یکی از موفق ترین افراد تبدیل خواهید شد.

    کافی است به منزل برگردید و دست مادر و پدر خود را ببوسید.من مطمئنم هرگز خانواده تان شما را با یک دختر کوچک تنها نخواهند گذاشت.اگر این کار را به خاطر تمام زحماتی که خانواده تان در قبال شما انجام داده اند نمی کنید ، حداقل به خاطر خودتان و دخترتان این کار را انجام دهید.

    بزرگترین اشتباه ، تجربه را تجربه کردن است


    شما هنوز جوان هستید.انشاالله در آینده ای نه چندان دور همسری را خواهید یافت که قدر شما را بداند




    برای شما و دخترتان آرزوی خوشبختی می کنم

    ارادتمند

    ممنون که راهنمایی کردید
    اما من یک چیزی رو یادم رفت بگم

    پدر من بعد از اینکه من رفتم ، یک زن دیگر گرفت و مادرم را رها کرد
    الان مادر من انقدر بدبختی دارد و غصه میخورد که اگر من هم بروم پیشش دیگر دق میکند
    پدرم هم دیگر اصلا مرا نمیشناسد
    برادرم هم مثل پدرم


  14. 3 کاربر از پست مفید ezdeham تشکرکرده اند .

    ezdeham (سه شنبه 24 اسفند 89)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مرداد 92 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    600
    امتیاز
    6,453
    سطح
    52
    Points: 6,453, Level: 52
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,919

    تشکرشده 1,958 در 415 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!

    خيلي متاسفم كه اين اتفاق براتون افتاده دوست خوبم .
    مي دونم وقتي يكي رو دوست داشته باشي و نتوني تركش كني يعني چي . من خودمم خيلي تحقير شدم ولي متاسفانه به خاطر اينكه زندگيمو دوست دارم و همينطور شوهرم رو نمي تونم دل بكنم از زندگيم . شما سختي هات از من بيشتره يه بچه داري و خانوادت هم كنارت نيستن . ولي عزيزم من فكر نمي كنم مادرت دق كنه از ناراحتيت اتفاقن مي توني با رفتن پيش اون هم تو به اون كمك كني و دلداري و اميد بدي هم اون .
    نمي دونم خودت فكر مي كني آيا شوهرت آدمي هست كه اگه تركش كني بعد يه مدت به اشتباهاتش پي ببره و به خاطر بچتون هم كه شده دست از كاراش برداره يا نه ؟
    دوستان من لينك تاپيك چكامه رو ندارم ولي مي گم شايد بشه با راهنماييه كارشناساي اين تالار زندگي ايشون هم مثل چكامه جان سر و سامان پيدا كنه ؟

  16. کاربر روبرو از پست مفید saboktakin تشکرکرده است .

    saboktakin (سه شنبه 24 اسفند 89)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 91 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1389-8-28
    نوشته ها
    725
    امتیاز
    3,175
    سطح
    34
    Points: 3,175, Level: 34
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,056

    تشکرشده 2,054 در 617 پست

    Rep Power
    86
    Array

    RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!

    با توجه به پیشینه ی خانوادگیتان و مشکلاتی که از خانواده ی پدری داشتید و غیره ... شما ترسو و وابسته هستید ( ببخشید لغات رسمی و مودبانه ترش را نمی دانم ).

    علیرغم اینکه مستقل هستید و بار زندگی همسرتان بر دوش شماست و از یک جنبه هایی بسیار توانا هستید اما خودتان این توانایی را باور ندارید.

    خودتان را باور کنید. این همه خودت را تحقیر نکن. این همه آویزون یک مرد هوسران و بی ادب که برای زندگیش شرط هوسرانی می گذارد نشو.

    به خودت بیا. اگر مادرت ازدواج نکرده برگرد و با ایشون زندگی کن. همین خرجی را که داری برای همسرت می کنی برای مادرت بکن. برای عشق بدون قید و شرط مادر .....

    فکر می کنم مشاوره حضوری لازم دارید.

  18. 8 کاربر از پست مفید بهشت تشکرکرده اند .

    بهشت (سه شنبه 24 اسفند 89)

  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 تیر 90 [ 14:12]
    تاریخ عضویت
    1389-11-05
    نوشته ها
    349
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,381

    تشکرشده 1,389 در 345 پست

    Rep Power
    48
    Array

    RE: شوهر من با چند تا دختر رابطه داره!

    با سلام


    هنوز هم نظر من این است که به نزد مادر خود بروید و با وی زندگی کنید.چرا فکر می کنید با این کار بر ناراحتی مادرتان می افزاید؟!

    بلکه کاملا برعکس.مادرتان در حال حاضر هیچ کس را به جز شما در این دنیا ندارد.چه چیزی بهتر از آن که دختر و نوه اش پیش وی زندگی کنند و در خانه هم صحبتی داشته باشد.در حقیقت شما با این کار به مادرتان لطفی بزرگ خواهید کرد که اگر حتی شرایط زندگیتان این چنین نبود باز هم بهتر بود مدتی را به خانه ی وی می رفتید و او را با غم هایش تنها نمی گذاشتید.

    هیچ چیز در این دنیا بدتر از تنهایی نیست.مخصوصا وقتی غم بزرگی در سینه داشته باشی

    حال شرایطی پیش آمده که این کار به نفع خود شما و دخترتان هم هست.یعنی شما نیز تنها نخواهید بود و دخترتان که از فقدان عشق پدر غمگین است به زودی در خواهد یافت : مادربزرگ جایگزین مناسبی به جای پدر خواهد بود که هر چند نمی تواند جای پدرش را بگیرد ولی سهم به سزایی در آرامش فکری دخترتان ایفا می کند و در مواقعی که شما سر کار هستید مادربزرگ از دختر نگهداری می کند.توجه کنید که این نگهداری برای مادر شما نه تنها یک بار اضافی نیست بلکه فرصتی است که ذهن مادرتان از غم های گذشته آزاد شود و مادرتان احساس مفید بودن بکنند.

    از زاویه ی دیگر اغلب روانشناسان طی تحقیقاتشان معتقدند تربیت اصلی کودک تا سن پنج سالگی شکل می گیرد و حتی متد هایی به کار می برند که طی آن ها علت مشکلات حال افراد را در این سنین جستجو می کنند.دختر شما در حال حاضر در این سن حساس قرار دارد و اگر این تنش ها ادامه یابد وی بسیار در این ماجرا ضرر خواهد کرد.حتی اگر بخواهید در آینده با همسرتان زندگی کنید باز هم در حال حاضر که زندگی زناشویی شما شرایط خوبی ندارد برای دخترتان بهتر است که به دور از این تنش ها بزرگ شود.پس باز هم رفتن به نزد مادرتان توصیه می شود.

    در نتیجه این اقدام هم برای مادرتان ، هم شما و هم دخترتان سودمند است.

    حتی این می تواند فرصتی باشد تا همسرتان به خود آید و شاید خود را اصلاح کند در حالی که اگر نزد وی بمانید و شرایطش را بپذیرید هیچ گاه تغییری در همسرتان نخواهید دید.


    برای فراموشی احساساتتان می توانید از تکنیک های توقف فکر استفاده نمایید.



    مدیر همدردی در توضیح این تکنیک می فرمایند :

    در روانشناسی و در رویکرد رفتار درمانی تکنیکی به عنوان «توقف فکر» داریم. که مانند طرح ترافیک باید عمل کرد. یعنی پیوسته مواظب باشیم که آزادنه هر میزان فکر و هر نوع فکر و خیال مخصوصا از نوع آزارنده در ذهن ما عبور و مرور نداشته باشند.

    یک کار مفید و عملی در مورد کنترل فکر و عبور و مرورش در ذهنمان داشتن خاصیت ارتجاعی در پیگیری هایمان هست.
    یعنی هر وقت فکر و خیالی در ذهنمان می آید، آزادانه اجازه ندهیم حرکت کند و ما فقط نظاره گر باشیم. به محض اینکه یادمان افتاد و این فکر را دیدیم، آنرا بگیریم و بازداشت کنیم و به جای آن با انتخاب خود فکر صحیحی را اجازه انتشار دهیم. اگر باز گریخت دوباره بازداشتش کنیم، اگر دوباره گریخت باز مجددا بازداشتش کنیم و اینقدر این کار را تکرار کنیم ، که چنین فکرهایی منفعل شوند، نه ما

    دقت کنید در اینجا ما می توانیم از روشهای مختلفی استفاده کنیم.
    بعضی ذهنی هست و با ممارست در حساس بودن به افکارمان،
    و گاهی باید خود را از حجم انبوه محرکهای خارجی برای مدتی آزاد کنیم تا تمرکز بیشتری بر خود بیابیم.

    موفق باشید



    همچنین با اینکه من موافق ماندن شما در کنار همسرتان نیستم ، ولی برای اینکه تمام جنبه های قضیه روشن شود من لینک دو تاپیک زیر که توسط چکامه نوشته شده اند را در زیر قید می کنم.

    توضیحات مختصر : چکامه در آستانه ی طلاق بود و کاملا از زندگی مشترک خود ناامید گشته بود.ولی با صبر و تلاش فراوان و توصیه های دوستان عزیز ، بالاخره توانست با همسرش یک زندگی مشترک موفق را پی ریزی نماید :


    لینک تاپیک اول چکامه (قبل از به نتیجه رسیدن)

    http://www.hamdardi.net/thread-3701.html


    لینک تاپیک دوم چکامه (پس از به نتیجه رسیدن)


    http://www.hamdardi.net/thread-6124.html



    امیدوارم توانسته باشم کمکی بکنم

    با احترام


  20. 6 کاربر از پست مفید arix تشکرکرده اند .

    arix (پنجشنبه 26 اسفند 89)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.