به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15

موضوع: من و افکارم

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 تیر 90 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1389-7-01
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,988
    سطح
    26
    Points: 1,988, Level: 26
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    من و افکارم

    سلام دوستان وقتتون بخیر
    قبل از هر چیز از مدیریت محترم سایت که امکان دسترسی دوباره منو به سایت فراهم کردند تشکر میکنم
    راستش چند وقت بود که خیلی دلم میخواست با شما درددل کنم ولی مشکلی در ورود من به سایت وجود داشت که با کمک جناب مدیر حل شد
    سال قبل دقیقا همچین روزهایی بود که من به آقایی جهت ازدواج معرفی شدم ما همه جوانب رو بررسی کردیم و صحبتهامونو کردیم و خانواده ها هم در جریان قرار گرفتند ما به هم علاقه داشتیم وایشون خیلی ابراز علاقه میکردند واز انتخابشون راضی بودند
    راستش نمیدونم چطوری توضیح بدم بعد از چند ماه خودم هم نفهمیدم چی شد این آقا بتدریج سرد شدند و از من فاصله گرفتند
    الان حدود 4 ماه از پایان اون رابطه میگذره من قبلا تو تاپیکی با همین نام کاربری موضوعو مطرح کردم
    این اولین بار بود که من به خواستگارم علاقمند شده بودم و واقعا ایشون رو دوست داشتم و ایشون هم معیارهای منو داشتند
    ضربه خیلی سخی خوردم چند ماه اول خودم رو در کار و مطالعه غرق کردم خیلی سخت بود
    یک ماه هم مرخصی گرفتم
    الان مشکل من اینه نمیدونم چرا این اتفاق افتاد مشکل کجا بود آیا مشکل در شرایط من بود؟این سئوال رو هر روز بارها در این مدت از خودم پرسیدم
    اگه مشکلی هست میخوام رفعش کنم
    و دیگه اینکه تمایلم رو برای ازدواج از دست دادم واقعا میترسم که همچین اتفاقی دوباره تکرار بشه بنابرین ترجیح میدم دیگه به ازدواج فکر نکنم
    از طرفی به شدت نگران آینده هستم
    از همه دوستان همدردی خواهش میکنم اگه چیزی به نظرشون میرسه کمکشونو دریغ نکنند

  2. کاربر روبرو از پست مفید tabesh تشکرکرده است .

    tabesh (جمعه 27 اسفند 89)

  3. #2
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: من و افکارم

    سلام tabesh عزیز

    بهتر بود از خود ایشون می پرسیدی ، حالا که این کار رو نکردی فراموش کن ، چون جوابی که میخواهی نمی گیری ، اینجا هیچکس نمیتونه جای ایشون قرار بگیره و بگه که چی شد پس رها کن کنجکاوی را تا بیشتر از این اذیت نشی .

    بهترین کار اینه که از این فکر و خیال بیرون بیایی . وابستگی ای که پیدا کردی و مدتی باید رنج رفع آن را تحمل کنی باعث کنجکاوی زیاد شما و بی رغبتی به ازدواج است ، وابسته به نظر و تایید ایشان شده ای و لذا می خواهی بدانی چه اشکالی در شما دیده . عزیزم تصور کن اون خودش رو لایق ندیده ، یا دیده تفاوتهایی با هم دارید .... همین .
    لزوماً دنبال اینکه چه عیبی دیده نباش ، نخواه که از دید ایشون خودت رو بسنجی .

    باز هم می گم همه چیز رو در رابط با ایشون فراموش کن .

    خودتو اذیت نکن عزیزم .

  4. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (جمعه 16 اردیبهشت 90)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 تیر 90 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1389-7-01
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,988
    سطح
    26
    Points: 1,988, Level: 26
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من و افکارم

    سلام فرشته مهربان
    ممنونم از توجهتون باور کنید من نمیخوام به ایشون فکر کنم میدونم رابطه ای بوده و به هر حال تموم شده من از تکنیک توقف فکری که از شما یاد گرفتم استفاده کردم و چند ماه اول خیلی به من کمک کرد
    میخوام درس بگیرم از گذشتم
    من از خودشون هم زیاد پرسیدم که علت چی هست پاسخهاشون مفاوت بود و منو قانع نمیکرد
    میگفتند تو خوبی ولی من حس میکنم انگیزه ام رو برای ازدواج از دست دادم!مشکل از تو نیست!
    این در حالی بود که ما شرایط هم رو پذیرفته بودیم
    بعد از یه مدت به من گفتند شرایط تو سخته و من میترسم نتونم از پسش برنیام و در ادامه هر دومون دچار مشکل بشیم .اگه نیاز باشه و کمک کنه میخوام شرایطمو براتون توضیح بدم و واقعا ببینم ایرادی دارم
    میدونم اختصاص به آقایون یا خانمها نداره اما من واقعا نمیتونم اینو درک کنم که چطور کسی به این راحتی میتونه چشماش رو روی همه محسنات طرف مقابل(به گفته خود ایشون)ببنده ؟یعنی میشه به این راحتی همه قول و قرارها رو فراموش کرد؟به این راحتی همه احساسی که بوده را به فراموشی سپرد؟
    اگه اینطور باشه ما چطور میتونیم به کسی به عنوان همسر اعتماد و تکیه کنیم؟
    چطور میشه فهمید که شما رو تنها نمیذاره؟
    کسی که اینهمه دم از همراهی و هم حسی میزد به من میگفت فراموش کردن این رابطه برای من راحته من مثل تو نیستم در عرض چند روز همه چیزو فراموش میکنم
    واقعا من در مورد این دنیا و آدمهاش بی تجربه و بی اطلاعم یا واقعیت همینه؟

  6. #4
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: من و افکارم

    tabesh جان

    عزیزم

    درد دلت را می فهمم .

    آنچه که دلخورت کرده درسته که به دیده ضعف بهش نگاه می کنی ( بی توجهی به وعده ها و قول و قرارها و ...... ) و در درونت نسبت بهش موضع گرفته ای ، اما برای تو خیره * ( از اینکه فهمیدی )

    به جای اینکه فکرت رو مشغول ایشون و چرا رفت کنی ٰ،همون دلیلی که آورده را بپذیر و بیا معیارهات و شرایطتت رو اینجا بگو تا کمک کنیم تحلیل کنی که کدام درست و کدام مسئله سازه . به عبارتی از این پیش آمد به نفع خودت برای خودشناسی بیشتر و معقولانه آماده ازدواج شدن و نحوه گزینش خواستگار استفاده کن . دوستان اینجا بهت می تونند در این زمینه کمک کنند اما برای اینکه بفهمی دلیل ایشان چیزی غیر از آنچه گفته بوده هست ،کمکی از دوستان بر نمیاد ، چون ذهن خوانی نه کار درستیه و نه قابل اعتنا و نه با روند مشاوره ای سازگاره .

    در ادامه و پاورقی نکته ای را برای شما و دیگر دوستان دارم


    پاورقی
    =====

    تابش عزیز و دیگر دوستان آماده ازدواج :

    * اگر در خواستگارتون یا دختری که به خواستگاریش رفته اید نکاتی متفاوت یا حتی مغایر با معیارها و حتی اصول انسانی متوجه شدید ، به جای غم و ناراحتی و واگویه های درونی و بیرونی ، مثل : آدمی که ال هست بل هست ...... این چرا اینجوریه ..... ادعا می کنه فلان اما بهمانه ...... و یا با او وارد بحث و جدل شدن ، خوشحال باشید و سکوت کنید و خدا را شکر کنید از نکاتی که متوجه شده اید .

    عادت آموخته شده اغلب ماها موضع گیری است ، یعنی وقتی مواجهه با روحیات و ویژگیهای متفاوت با معیارها یا سلیقه و روحیات خود می شویم ، موضع می گیریم چه درونی چه بیرونی و این اشتباهه ، تحلیل و بررسی ، با موضع گیری فرق می کنه ، این موضع گیری در موضوع ازدواج در جاهایی که طرفمون رو آنگونه که می خواستیم نمی یابیم باعث سرخوردگی و رنج و احساس یأس و حتی ترس یا کاهش انگیزه برای ازدواج می شود .

    بیایید روی این حالت کار کنید ، موضع نگیرید فقط بشناسید و بعد تحلیل و بررسی و ارزیابی مطابق معیارهایتان داشته باشید و دریابید که درصد سنخیت تا چه حد است و تصمیم بگیرید .

    همگی موفق باشید

  7. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (جمعه 16 اردیبهشت 90)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 تیر 90 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1389-7-01
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,988
    سطح
    26
    Points: 1,988, Level: 26
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من و افکارم

    از این پیش آمد به نفع خودت برای خودشناسی بیشتر و معقولانه آماده ازدواج شدن و نحوه گزینش خواستگار استفاده کن .
    فرشته جان باعث افتخار من هست که تاپیک منو دنبال میکنید
    ایشون از نظر من انسانی با شخصیت تحصیلکرده معقول منطقی دارای اطلاعات عمومی وسیع بودند شاید به این دلیل بود که به نظراتشون نسبت به خودم اهمیت میدم
    خانواده ای معتقد و متوسط داشتند با مدرک مهندسی در شرک نیمه خصوصی مشغول بودند و وضعیت مالی قابل قبولی داشتند وساکن تهران
    باز هم تاکید میکنم این اطلاعات رو برای روشن شدن بیشتر مطلب ذکر میکنم وگرنه قصدم یاداوری و آزار دادن خودم نیست هر چند من همچنان برای ایشون احترام قائل هستم و در طول مدت ارتباط رابطه ما کاملا محترمانه و صمیمی بود و دلخوری و ناراحتی بین ما پیش نیومد من هر چند تجربه کمی داشتم ولی سعی میکردم از تجربه های دیگران مخصوصا مطالبی که از این تالار یاد گرفته بودم رو هم در جهت روند شناخت و هم روابط بین خودمون استفاده کنم
    در ادامه سعی میکنم شرایط خودم رو هم تشریح کنم
    از دوستان دیگه هم دعوت میکنم نظر بدن

  9. کاربر روبرو از پست مفید tabesh تشکرکرده است .

    tabesh (سه شنبه 24 اسفند 89)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 91 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1389-9-16
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    3,588
    سطح
    37
    Points: 3,588, Level: 37
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    175

    تشکرشده 175 در 96 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من و افکارم

    دوست خوبم شما تو این 4 ماه قرار بود با هم بیشتر آشنا بشید و اگر دید از هر لحاظ مناسبید با هم ازدواج کنید شاید تو این مدت شما به نحوی برخورد کردید که ایشون به قول خودش شما را در ذهنش فردی پرتوقع دیده طوری که نتونه نیازهای شما را برآورده کنه و این عامل موجب اختلافاتی در زندگی آینده بشه ایشون خوبی های شما را ندیده نگرفته فقط بر اساس رفتار و گفتار شما تو این مدت تصمیم گرفته و این را بدانید اگر فردی بی دلیل شما رها کرده همون بهتر که الان از هم جدا شدید چون اگر ادامه می دادید شاید ضربه شدیدتری می خوردید

  11. کاربر روبرو از پست مفید sara20 تشکرکرده است .

    sara20 (پنجشنبه 26 اسفند 89)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 تیر 90 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1389-7-01
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,988
    سطح
    26
    Points: 1,988, Level: 26
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من و افکارم

    سلامsara20
    ممنون از اینکه نظرتو گذاشتی.راستش از دیروز تا حالا یاداوری این موضوعات باعث شده دوباره احساس افسردگی کنم چون به سختی سعی در فراموش کردنشون دارم وفقط برای همفکری با شما نوشتمشون.
    سارا جان رابطه ما از پارسال شروع شد و 4 ماه پیش تمام شد.از شما و بقیه دوستان خواهش میکنم تاپیکی رو که 4ماه پیش من باز کردمو با عنوان کمک کنید به آرامش برسم http://www.hamdardi.net/thread-14299.html
    مطالعه کنید
    در اولین نگاه ممکنه شما تصور کنید من سخت گیر بودم وشرایط خاصی داشتم در حالیکه معیارهای من برا خودم کاملا تعریف شده است
    راسش من مشاوره حضوری هم که میرفتممیترسیدم از پیش داوری هایی که مشاور ممکنه از شرایط من داشته باشه یا ممکنه منو بشناسه اما اینجا تو فضای مجازی من راحتترم و امیدوارم با کمک شا دوستان به نتیجه برسم
    من 31سال دارم در خانواده فرهنگی معتقد و متوسط بدنیا آمدم پدر و مادرم معلم بودند در یکی از مراکز استانها زندگی میکنم من دختر با هوشی بودم ودرسخوان و بلافاصله بعد از دبیرستان در رشته پزشکی قبول شدم و بعد مستقیما وارد دوره تخصص شدم و بعد از 4سال از اتمام دوره طرح خودم رو در شهرستانی نزدیک به محل سکونتم شروع کردم بیشتر دوره تحصیلاتم و تا الان دور از خانواده ام زندگی کردم
    همیشه سعی کردم انسان شریفی باشم واجبات دینی رو به جا میارم
    من دختر مستقلی بوده و هستم ولی ارتباط خوبی با خانواده ام دارم
    در عین حال که در برخوردهای اجتماع جدی هستم به همون اندازه هم احساساتی هستم
    هیچ زمانی اهل روابط خارج از عرف نبودم و سعی کردم عواطف و احساسام رو برای همسر آیندم نگه دارم
    خوب این شرایط برای من که دور از خانوادم تحصیل میکردم سخت بود اما تحمل میکردم
    میدونم که برای ازدواجم کمی دیر شده شاید اشتباهی که داشتم این بود که هدف اصلیم درسم و کارم بود و فکر میکردم ازدواج و مسائل احساسی مانع پیشرفت من میشه اما الان میدونم که اشتباه میکردم
    خواستگارهایی که داشتم اما دربارشون جدی فکر نمیکردم خیلی از اونها رو هم خانوادم بدون اینکه من بدونم جواب منفی میدادند!خلاصه همه اینها باعث میشد من در ارتباط با جنس مخالف کم تجربه باشم

    من در عین حال سعی مکردم تک بعدی نباشم هم در درس و تحصیل موفق بودم هم سعی میکردم برنامه های آموزشی و ورزشی خارج از رشته تحصیلیم رو دنبال کنم
    از یکسال پیش هم مرتب سایت همدردی و مطالب روانشناسی رو مطالعه میکنم
    در مورد خانوادم باید بگم که در مورد من خیلی حساس هستند بخصوص اینکه تک دختر هستم و خواهری ندارم ودر مورد همسر آینده من خیلی ایده ال فکر میکنند بخصوص تا چند سال قبل که میشه گفت همه خواستگارهای منو به یه نحوی رد میکردند. البته خیلی با اونها مخصوصا در مورد آخری که پیش آمده بود صحبت کردم و امیدوارم که باز هم بتونم در این مورد به همفکری برسیم چون نظر اونها هم برای من محترمه
    از زمانی که تصمیم گرفتم در مورد خواستگارهام جدی فکر کنم (حدود 5 سال پیش)زیر نظر خانواده چند مدت با اونها در ارتباط بودم ولی هیچ کدام به سرانجام نرسیدند و در صورتی که میدیدم با هم تناسبی نداریم یا ممکنه در آینده مشکلی پیش بیاد رابطه رو محترمانه خاتمه میدادم و درگیری عاطفی به صورت جدی پیدا نکرده بودم واگر هم بود بیشتر حالت وابستگی موقت بود هیچ وقت هم اجازه ندادم از حد و مرزهایی که برای خودم در نظر گرفته بودم خارج بشم
    اما مورد آخر که در تاپیک قبلی توضیح دادم فرق میکرد و از نظر عاطفی کاملا درگیر شدم چون بحث ازدواج ما کاملا جدی بود
    ایشون علارقم اینکه از نظر تحصیلات پایینتر از من بودند اما این مساله برای من با توجه به قابلیت های دیگر ایشون اهمیت نداشت واین مساله رو بارها به ایشون گفته بودم و توافق کرده بودیم از طرفی در رفتار و گفتار من هم به گفته خود ایشون نشانی از خود برتر بینی یا غرور و... که بتونه مشکل ساز باشه وجود نداشت و من بخصوص مراقب بودم که از این نظر رفتار اشتباهی نداشته باشم
    سایر شرایط ایشون و مسائل مالی برای من قابل قبول بود
    البته خانواده من ابتدا مخالف بودند اما بعد از اینکه من شرایط ایشون و معیارهای خودم رو براشون توضیح دادم تا حدی نظرشون تغییر کرد اما شاید اشتباهی که کردم این بود که تردید ها و نظرات خانوادم رو به ایشون انتقال میدادم
    خوب تا اینجا برای شما دوستان و فرشته جان توضیح دادم اگه چیزی به نظرتون میرسه بفرمایید ممنون میشم تو ضیح بیشتری هم لازم باشه در خدمتون هستم

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 تیر 90 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1389-7-01
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,988
    سطح
    26
    Points: 1,988, Level: 26
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من و افکارم

    باز هم سلام
    احساس میکنم نتونستم مساله رو توضیح بدم
    ببینید مدت زیادی طول کشید تا در مورد ایشون تصمیم بگیرم که آیا ما میتونیم زوج خوبی باشیم یا نه و نهایتا من ایشون رو انتخاب کردم که خود من فکر مکنم یکی از اشتباهاتم همین تردید و دودلی های اوائل آشنایی بود که به ایشون هم انتقالش میدادم
    اون آقا شرایط منو پذیرفتند در مقابل من هم پذیرفتم که بعد از ازدواج در شهر ایشون ساکن بشیم
    من قصد ادامه تحصیل دارم کار من به صورتی هست که هم تدریس میکنم و هم کار درمانی انجام میدم 2 انتخاب بیشتر مورد نظر من بود اینکه هیئت علمی رسمی بشم که در این صورت تا چند سال باید در همین شهرستان زندگی کنم و دوم اینکه بعد از اتمام دوره طرحم تحصیلاتم رو ادامه بدم مشکل مورد2این هستش که بعد از اتمام تحصیلام باید چند سال دیگه هم در شهرستان باشم و بعد میتونم در شهرهای بزرگتر کار کنم. اینها شرایط سخت شغلی من هست و متاسفانه من چندان نمیتونم درش دخالتی داشته باشم.
    ایشون در مورد شرایط من فکر کردند و پذیرفتند و قرار شد که من در شهر ایشون ادامه تحصیل بدم و همانجا زندگی کنیم و بعد با همفکری شهری رو برای اون چبد سال انتخاب کنیم .میدونم خیلی پیچیده شد
    در مورد سایر مسائل هم به تفاهم رسیدیم
    از نظر مسائل عاطفی هم من برای ایشون کم نذاشتم و علاقه ام رو از ایشون مخفی نمیکردم
    اما بالاخره نتیجه اون شد که خواندید
    خوب حالا با این تفاسیر سئوال من اینه آیا شرایط من طوری هست که باعث شده اون آقا انگیزه اش رو برای ازدواج از دست بده؟من چه باید بکنم من که سعی کردم تا اونجا که ممکنه شرایطمو به ایشون نزدیکتر کنم منکه حاضر شدم به شهر اون آقا برم ؟
    آیا من باید قید خواسته ها و اهداف خودمو بزنم؟آیا دیدگاه من نیاز به تغییر داره؟
    لطفا نظر بدید
    از فرشته مهربان هم خواهش میکنم راهنماییم کنند

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 91 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1389-9-16
    نوشته ها
    195
    امتیاز
    3,588
    سطح
    37
    Points: 3,588, Level: 37
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    175

    تشکرشده 175 در 96 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من و افکارم

    تابش عزیز من تاپیکی که باز کردی را خوندم ، اینطور که از صحبت های شما در آنجا متوجه شدم این بود که آن آقا از ایجاد یک زندگی مستقل و پذیرفتن مسولیت های جدید ترس داشته و این مشکل مربوط به آن آقاست نه شما بهتر اینقدر دنبال علت در وجود خودتون نباشید گاهی اوقات ما در ابتدای راه حاضریم بسیاری از مشملات را بپذیریم ولی وقتی کم کم داریم به مشکلات نزدیک می شیم تازه به آنها جدی فکر می کنیم و میبینیم که نه قادر نیستیم این راه را ادامه بدهیم پس از رفتن منصرف می شیم دوست خوبم مشکل اون آقا هم همین بوده البته از صحبت های شما من اینطوری فهمیدم ایشون شاید در ابتدا به این قضیه و تفاوت هایی که دارید فکر می کردن و احساس می کردن می تونن با این تفاوت ها کنار بیان ولی وقتی کم کم موضوع جدی تر شده باعث شده بیشتر به این موضوعات فکر کنند و آن لحظه دیدن نمی تونن و این نشون می دهد ایشون احتمالا دارای شخصیت قوی نبودن پس خوشحال باش که با همچین آدمی ازدواج نکردی شاید در آینده همین رفتار ایشون موجب مشکلاتی در زندگیتون می شد که از ناراحتی الانت خیلی بدتر بود

  15. 2 کاربر از پست مفید sara20 تشکرکرده اند .

    sara20 (پنجشنبه 26 اسفند 89)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 تیر 90 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1389-7-01
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,988
    سطح
    26
    Points: 1,988, Level: 26
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 13 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من و افکارم

    متشکرم از شما سارا جان حرفات برام مایه دلگرمی بود پس به نظر شما در تصمیمگیری های آینده نیازی به ایجاد تغییر در شرایطم ندارم؟مثلا اگر شرایط مشابهی پیش بیاد بنظرتون چه پیش بینی هایی داشته باشم؟


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.