به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 اردیبهشت 90 [ 13:27]
    تاریخ عضویت
    1389-12-19
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,583
    سطح
    22
    Points: 1,583, Level: 22
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شوهرم به من شك دا ر لطفا راهنمايى كنيد

    سلام شوهرم بيش از حد به من شك دا ر كمكم كنيد چى كار كنم لطفا
    من ۲۹ سلام ۹ سال ازدواج بچه دارم و ايران زندگى نمى كنم،شوهرم اوايلِ زندگى خيلى دوست داشتم اما حالا سرد شدم ،از كوچكترين چيز تو زندگى به من ايراد ميگيره ،ارايش نكن لباس خوشگل نه پوش (الان لباسم به سنِ خودم نمى خوره بيشتر واسه مامان بزرگم خوب تا من گشاد بلند كاملا پوشيده در صورتى كه خودش خيلى شيك پوش و از لباسهاى اندامى استفاده ميكنه چون ورزشكار هم هست و اندام زيبايى داره) با مردها صحبت نكن تو خيابون سرتو بنداز پائين هيچ جارو نگاه نكن بيرون از خونه نرو مدام بهم زنگ ميزنه اگه بگم امروز ميخوام برم اين فروش گا هه نزديكِ خونه مون ۱۰۰۰ بار بهم زنگ ميزنه چك ميكنه اگه ببينه پاى كامپيوتر هستم ميگه دارى چت ميكنى ديگه خسته شدم ۹ سال دارم تحمل ميكنم خيلى باهاش راه آمدم هر چى گفت منم گفتم چشم نميخواستم زندگيم خراب بشه چون دوسش داشتم منم هنوز خيلى جوون ام منم دوست دارم مثل خيلى ها لباس شيك بپوشم ارايش كنم موهامو رنگ كنم بيرون برم باشگاه ورزشى برم مثل خودش و غير.....كارهايى كه هم خواهر هاى خودش هم خواهر هاى من ميكنن پدر و ما درش كمى مذهبى هستن ولى خواهر اش اصلا،لباس باز ميپوشن ارايش و....بهش ميگم نگاه كن زن و شوهر هاى ديگه چه قدر راحت هستن با هم خوبن عاشق هم هستن زندگى و به هم زهر مار نميكنند ميگه اونا زندگى خودشونو دارم من به كسى كارى ندارم من هر چى ميگم تو بايد قبول كنى.....همش فكر ميكردم كه با گذشت زمان بهتر ميشه اما نشد و هر روز بدتر شد مشاور رفتيم چند جلسه اما به خاطره كار زياد شوهرم نشد ادامه بديم ولى خودم خيلى راه ها امتحان كردم كه رابطه مون حفظ بشه اما نشو هميشه به من شك دا ر و فكر ميكنه بهش خيانت ميكنم له ام كرده غر و ر مو شكست خيلى خسته هستم ،حالا هم خيلى نسبت بهش سرد شدم به جدايى راضى هستم اما دخترم خيلى به شوهرم وا بسته هست نميدونم چى كار كنم.
    حالا كمى از شوهرم براتون بگم كه از من بزرگتره يك بار ازدواج كرده و به گفته خودش همسر قبل ايش بهش خيانت كرده (ولى ميگه هنوز هم كاملا مطمئن نيست اينو از تو حرفش فهميدم) ولى چون تحملش كم بوده ازش جدا شده و من فكر ميكنم كه اون زن هم مثل من بهش ظلم شده و به گناه نكرده محكوم اش كردن چون شوهر من به زمين و زمان شك دا ر.زمانى كه تازه ازدواج كرديم ازم پرسيد كه تو قبلا با كسى رابطه نداشتى من هم صادقانه گفتم نه و خودش گفت كه من هم از زمانى كه از همسرم جدا شدم با هيچ كس رابطه نداشتم و من بهش گفتم كه برام زياد مهم نيست كه در گذشته با كى رابطه داشتى الان مهمِ كه با كسى رابطه نداشته باشى اونم قسم و قران كه من دوست دارم جز تو هيچكسو نميخوام ولى بعدا متوجهِ شدم دروغ ميگه يك با ر sms خانمى رو ديدم حتى موقع حرف زدن با تلفن سر رسيدم گفتم كيه اول انكار كرد و گفت دوستم ولى بد قبول كرد ولى گفت كه با هم فقط چند بر تلفنى حرف زدن و همين اينا همه زمانى اتفاق افتاد كه دخترم
    به دنيا امده بود و من مجبور شدم گذشت كنم.حالا دنيا عوض شده به جاى اينكه من به او شك داشته باشم اون به من شك دا ر بدتر از همه اينكه زندگى و حرف ديگران خيلى روش تاثير ميذاره مثلا چند ماه پيش يكى از دوست ها ش با زنش دواش شده بود ميگفت كه خانومم خيلى زنِ خوبى هست ولى همش پاى كامپيوتر در حال چت كردن هست شوهر من هم تا اينو شنيد ميگفت تو هم حتما زياد پاى كامپيوتر ميشينى و چت ميكنى خلاصه اينكه با من دواى درست و حسابى كرد. هيچ وقت دلم نمى خواست اسم طلاق تو زندگيم بياد يا حتى بهش فكر كنم اما الان چند وقتى زده به سرم كه ازش جدا بشم اولين بارى كه بهش گفتم طلاق ميخوام باور نكرد و جدى نگرفت ولى الان بهش گفتم كه ديگه ميخوام ازت جدا بشم چون هيچ راهى ندارم و خسته شدم فكر ميكنم كمى ترسيد اين چكيده از زندگى غمگين و پر ماجراى من بود حالا از شما دوستان محترم ميخوام كمكم كنيد چى كار كنم كه زندگيم بهتر بشه.

    شا نل



  2. کاربر روبرو از پست مفید shanel تشکرکرده است .

    shanel (شنبه 21 اسفند 89)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 اردیبهشت 90 [ 13:27]
    تاریخ عضویت
    1389-12-19
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,583
    سطح
    22
    Points: 1,583, Level: 22
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم به من شك دا ر لطفا راهنمايى كنيد

    چرا هیچ کس جوابمو نمیده کمک کنیییییییییییییییید دارم میمییییییییییییییرم , اینم یادم رفت بگم که تازگی ها هم گیر داده که با مردی که در همسایگی ما هاست رابطه داری و اون همیشه به تو نگاه میکنه تو هم همینطور ،درصورتیکه این مرد خیلی آقای خوب و نجیبی هست و زن و بچه هم داره دیگه خیلی رفته رو عصابم و دارم دیوونه میشم که چطور بهش ثابت کنم که اشتباه میکنه ،هر دفه هم که میخوام باهاش صحبت کنم دعوامون میشه تورو خدا کمکم کنید دارااااااااااام دیووووووووووونه میشم:

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: شوهرم به من شك دا ر لطفا راهنمايى كنيد

    شانل عزیزم داستان زندگیتو خوندم، در فرهنگ ما چیزی به نام غیرت در مردها به رسمیت شناخته شده ولی بعضا این غیرت با شکاک بودن عوضی گرفته می شه و همین باعث میشه دخترهای ما در وهله اول نتونن تشخیص بدن فلان حرف مرد از غیرت و تعصبشه و یا نشونه شکاک بودن و بیماریه
    با بررسی حرفهای شما و بخصوص طلاق اول ایشون خیلی راحت میشه فهمید شوهر شما به نوعی از بیماری شکاکیت رنج می بره و حرف از غیرت و این حرفها گذشته، زن اولش طلاق گرفته و شما بر عکس صبوری کردید و هیچکدوم دردی رو دوا نکرده. بنابراین بهبود این وضعیت از توان شما خارج هست و فکر کنم فقط و فقط یک روانشناس و روانپزشک حاذق هست که میتونه رفتارهای همسرتون رو بهبود بده. اگه بچه نداشتید طور دیگه ای بود ولی الان که بچه دارید باید صبر کنید و یه فرصت دیگه بدید، البته صبر رو با تحمل رفتارهای اشتباه یکی در نظر نگیریم بلکه با رفتن به روانپزشک و شروع دوره درمان فرصتی دوباره به زندگیتون بدید ببینید اصلا این رفتارها اصلاح میشن یانه
    ادامه وضعیت کنونی هم روحیه شما رو کسل و داغون میکنه هم روی دخترتون تاثیر منفی میذاره

  5. 2 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (شنبه 21 اسفند 89)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1388-11-09
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    3,644
    سطح
    37
    Points: 3,644, Level: 37
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 490 در 114 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: شوهرم به من شك دا ر لطفا راهنمايى كنيد

    شانل عزيز
    ميدونم لحظات سختي داشتي ولي بخاطر دختر گلت هم كه شده كمي تلاش كن بعد به طلاق فكر كن باور كن زندگي بعد از طلاق خيلي سخته بخصوص با داشتن يه بچه .
    ابنداي پستت نوشتي چون زندگيمو دوست داشتم هر چي اون گفته گفتي چشم و خيلي باهاش راه اومدي.
    عزيزم بايد از حق خودت با دلايل منطقي دفاع ميكردي اينكه با اون راه اومدي فقط اين حقو بهش دادي كه جسور تر بشه و روحيه تو رو ناديده بگيره
    متاسفانه مردهاي كه شكاك هستن خودشون يه ريگي به كفششون هست
    مشاوره ورفتن به روانپزشك روجدي بگير بعضي مشكلات با صبر كردن و گذر زمان حل شدني نيستن مثل همين مشكل همسر شما

  7. کاربر روبرو از پست مفید saint mary تشکرکرده است .

    saint mary (شنبه 21 اسفند 89)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 اردیبهشت 90 [ 13:27]
    تاریخ عضویت
    1389-12-19
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,583
    سطح
    22
    Points: 1,583, Level: 22
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم به من شك دا ر لطفا راهنمايى كنيد

    سلام ،ممنون از اینکه براتون مهم بودم و به فکرم هستین باور کنید من خودم از کلمه طلاق متنفرم اما چیکار کنم مخصوصا حالا که به این همسای گیر داده دیگه روانی دارم میشم هروز یک ماجرای تازه هرروز هم یک نفر جدید به لیستش اضافه میشه که من باهاش رابطه دارم ,اگه از اون باشه ميگه تو اروپا چادر بپو ش من هم که تحمله اين چيزا رو ندارم،خودش همه جور آزادی داشته باشه بعد من بايد تو خونه بشينم و آفتاب مهتا ب منو نبينه.ديگه نميخو ام سا کت بشينم ميخو ام حقمو ازش بگيرم هر طور که دوست دارم لباس بپوشم آرايش کنم از بس خونه نشستم خيلی چا ق شدم بايد برم سالن ورزشی خودمو لاقر کنم هرچند ميدونم با اين کار ممکنه دوا مون بشه و کار ممکنه به جا ی باريک بکشه اما نميخو ام ديگه کوتاه بيام نظرتو ن چيه کار اي که ميخو ام بکنم درسته يا نه راهنمايم کنيد لطفاً ,حالا هم میخوام به توصیه های شما عزیزان گوش کنم و فرصتی بهش بدم که فکر میکنم عاقلانه باشه چون از وقتی خیلی جدی گفتم که میخوام جدا شم یک کوچولو تغیر کرده دیروز با دخترم رفتیم پارک جلوی خونمون وقتی اومدیم دخترم گفت پاپا رفتیم پایین بازی کردم فقط گفت بهت خوش گذشت دیگه چیزی به من نگفت چرا رفتی کی اونجا بود و از این چرندیات که همیشه میگفت و من باید دقیق توضیح میدادم کی رفتم کی اومدم......حالا صبر میکنم و یک مشاوره خوبه ایرانی پیدا کردم اما شوهرم سرش خیلی شلوغه کارش زیاده باید واسه فکر کنم ۱ ماهه دیگه وقت بگیرم ببینم چی میشه .از همگی تشکر میکنم که دلسوزانه منو راهنمایی کردین.

  9. 2 کاربر از پست مفید shanel تشکرکرده اند .

    shanel (شنبه 21 اسفند 89)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 مرداد 90 [ 10:28]
    تاریخ عضویت
    1389-5-08
    نوشته ها
    120
    امتیاز
    3,665
    سطح
    38
    Points: 3,665, Level: 38
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    85

    تشکرشده 87 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم به من شك دا ر لطفا راهنمايى كنيد

    سلام عزیزم

    من و شوهرم هم خیلی باهم مشکل داریم و البته من بیشتر بهش شکاکم. این رو که می خوام بگم، فقط قصدم اینه که از یه زاویه دیگه هم به قضیه نگاه کنی، از دید کسی که به همسرش شک داره. حالا شاید هم اصلا تناسبی با زندگیه شما نداشته باشه!

    ببین عزیزم من به همسرم شکاک نبودم. ولی شوهرم با کارای خودش این ذهنیت رو درم بوجود اورد. مدام از ظاهرم ایراد گرفت، به زنای دیگه خیلی واضح عکس العمل نشون داد. تو محل کارش، بین فامیل، خانوادش، تو خیابون تحقیرم کرد. نمی دونم برای جلب توجه من یا علت دیگه ای داستان هایی تعریف کرد که دهنیت من رو به زنها و کلا محیط کارش مسموم کرد.

    البته چیزهایی هم ازش دیدم، فیلم سکس، نامه عاشقانه، عکسش با یه نامحرم و ... که کلا فهمیدم برداشتم نسبت بهش غلط بوده!

    ببین کل اینها رو گفتم که بگم گاهی رفتار ما باعث می شه که یکی رو خیلی نسبت به خودمون حساس و بدبین و شکاک کنیم.

  11. 2 کاربر از پست مفید خاموش تشکرکرده اند .

    خاموش (شنبه 21 اسفند 89)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 اردیبهشت 90 [ 13:27]
    تاریخ عضویت
    1389-12-19
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,583
    سطح
    22
    Points: 1,583, Level: 22
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم به من شك دا ر لطفا راهنمايى كنيد

    سلام خاموش عزیز:مرسی از توضیحات
    منظورتو کاملا می فهمم ،اگه با دقت خونده باشی من بالا توضیح دادام ومتوجه میشی که شوهرم اوایل ازدواجمون به من خیانت کرده درصورتیکه من بخشیدمش ,از کسی هیچوقت تعریف نکردم چون میدونم ناراحت میشه و به من شک میکنه همیشه هم ازش تعریف کردم وگفتم که خیلی دوستش دارم (البته اوایل زندگی خیلی بهش میگفتم چون واقعا دوستش داشتم )به حرفاش کاملا گوش میدادم و تحمل میکردم که مبادا شوهرم ناراحت بشه،لباسهای پوشیده میپوشم تو خیابون جرات ندارم سرمو بالا نگهدارم، اگه مردی بخواد از جلوی من رد بشه من طرف مخالفو نگاه میکنم وقتی مهمونی میریم اصلان به من خوش نمیگذره چون دائما داره منو با چشماش تعقیب میکنه که من نکنه نگاه به کسی کنم بلوزم کمی بالا بره یقه لباسم پایین بیاد منم همش باید حواسم به چشمای شوهرم باشه که به من هی اشاره میکنه خلاصه از مهمانی رفتن کاملا پشیمون میشم اینجا هم که جز ۲ تا دوست کسی رو ندارم اگه با انها هم قطع رابطه کنم دیگه از تنهای میمیرم که فکر میکنم یواش یواش اگه همینطوری پیش بره به شوهر دوستم هم گیر میده شما یک لحظه خودتو جای من بذار ببین چه زجرآور وقتی تو غربت باشی از فامیل و آشناها هم که خبری نیست فقط میمونه یه بیرون رفتن که کمی دلت باز شه بعد وقتی میری سرتو باید پایین بندازی کسیو نگاه نکنی خوب این چه بیرون اومدنی میشه تو خونه بمونم راحترم که یا همینطور خونه دوستم نرم سنگینترم خوب بعضی وقتا پیش میاد به کسی نگاه کنی یا تو مهمونی با کسی هم صحبت بشی من که نمیتونم چشمامو ببندم یا با هیچ کس صحبت نکنم این واقعا بی ادبی محسوب میشه چیزی که منو آزار میده اینکه خودش با همه صحبت میکنه میخنده نگاه میکنه حتا بعضی وقتا دیدم خیلی دقیق شده به خانومی خوب منم ناراحت میشم چطور خودش همه کار بکنه اما من نه, مثلا وقتی کنار دریا میریم خودش مایو میپوشه راحت میره شنا میکنه خانومارو دید میزنه همش هم میگه که خیلی خوش میگذره هروز میام اینجا شنا اما من باید با بلوز شلواره کاملا پوشیده بشینم و فقط نگاه کنم خوب منم مثل اون دل دارم اگه خودش نمیکرد میگفتم خوب خودش نمیکنه منم نمیکنم ،منم این اواخر بهش کمی گیر میدم تا بفهمه گیر دادن یعنی چه.

  13. کاربر روبرو از پست مفید shanel تشکرکرده است .

    shanel (شنبه 21 اسفند 89)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 مرداد 90 [ 10:28]
    تاریخ عضویت
    1389-5-08
    نوشته ها
    120
    امتیاز
    3,665
    سطح
    38
    Points: 3,665, Level: 38
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    85

    تشکرشده 87 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم به من شك دا ر لطفا راهنمايى كنيد

    شانل جان کاملا درکت می کنم.

    البته زندگی من و شما شاید به لحاظ فرهنگ متفاوت کشورها (خوب دیگه از خانواده ها گذشته)، شاید اصلا قابل مقایسه نباشه. اما خواستم بگم که منی که الان به شوهرم بینهایت حساسم، اولش اینطور نبودم. منتها شوهرم خودش کرد! (حالا بگذریم)

    منم خواسته شما و دل شما رو درک می کنم. شاید اگه ایران زندگی می کردین، براتون بهتر بود. و محیط شوهرتون رو وادار می کرد که متعادل تر لباس بپوشه و شما هم از لحاظ ظاهر مثل بقیه می شدین. البته از بابت خیانت و چشم چرونی و امثالهم خوب اینجا هم به اندازه کافی سوژه برای اذیت شدن هست!

    می دونی عزیزم اینجا سایت خیلی خوبیه برای درددل و سبک شدن و احیانا تو عصبانیت تصمیم نگرفتن. ولی هم مشکل من و هم مشکل شما به یه نحوی مربوط می شه به هر دو نفر. در واقع شخصیت، خواسته ها، توقعات و احساسات هر دو نفر پنجاه پنجاه سهمیه و متاسفانه این مشکل هست که اینجا همیشه طرف دوم قضیه غایبه!
    این که تصمیم گرفتی بری مشاور خیلی خوبه و من هم همین تصمیم رو دارم. البته خیلی مهمه که چه مشاوری باشه و چقدر رو موضوع مورد نظر تسلط داشته باشه. متاسفانه اینجا تو ایران هیچکس نمی خواد مشتری رو رد کنه. یعنی اگه مشاوره بدونهه که به یه زوج نمی تونه کمکی کنه بازم اینو رک نمی گه و اونقدر جلسات رو کش می ده که خود مراجع ناامید می شه. امیدوارم اونجا اینطور نباشه چون پیدا کردن مشاور خوب خیلی سخته و گاهی واقعا اشتباه مشاوره می دن!
    اما بنظرم تو این مواقع لازمه که هر دو نفر پیش یکنفر بشینن خواسته هاشون، نظراتشون رو خالصانه بگن. تا علت رفتارها و تفکرها معلوم بشه. اون وقته که میشه نظر قطعی داد.

    شاید اینجا با حدس و گمان نسبت به علت رفتارهای نفر غایب نشه، درست مشاوره داد!

  15. کاربر روبرو از پست مفید خاموش تشکرکرده است .

    خاموش (شنبه 21 اسفند 89)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.