به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1388-11-09
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    3,644
    سطح
    37
    Points: 3,644, Level: 37
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 490 در 114 پست

    Rep Power
    34
    Array

    از حرفاش خسته شدم

    با سلام
    اين مشكل رو قبلا همرا با تاپيك هميشه به جدايي فكر ميكنم گفته بودم http://www.hamdardi.net/thread-15349-page-3.htmlولي جوابي دريافت نكردم اميدوارم اينجا راهنماييم كنيد
    همسرم از اوايل آشنايي تا حالا با اشتياق در مورد رابطه با جنس مخالف براحتي صحبت ميكنه اوائل كه واكنش منو ميديد ميگفت من اصلا عرضه اين كارها رو نداشتمو ندارم ولي بعد از گذشت دو سال باز هم همون حرفها رو هميشه ميگه ولي ديگه دفاعي از خودش نميكنه و حق خودش ميدونه . البته چيزهاي هم ازش ديدم كه قبح اين روابط واسش از بين رفته بود . مثلا يه بار توي گوشيش كه صداها خودبخود ضبط ميشد و يواشكي گوش دادم با دوست دختر دوستش صحبت كرده بود.قبحي واسش نداره يا ديدم كه داشت برادر كوچيكش رو كه توي يه شهر ديگه زندگي ميكنه به ازدواج موقت تشويق ميكنه .يا اينكه فلان دوستش شبها خونه زني ميره كه شوهرش معتاده و نميتونه نياز جنسي زنش رو برآورده كنه و دوستش براحتي ميره خونشون و ..يا در مورد زنهاي خيابوني ميگه وقتي خودشون ميخوان چرا نه !و....چيزهايي كه شنيدنش منو داغون ميكنه .ازش خواهش ميكنم كه اين چيزا رو توي خونه نگه ولي با شوق تعريف ميكنه گاهي وقتا با خودم ميگم كه همسرم حتما بايد به يه روانپزشك مراجعه كنه چون با حسرت در مورد روابط آزاد صحبت ميكنه ميگه واسم يه عقده شده .
    يه بار ميگه اگه من با يه دختر توي خيابون دوست بشم چيكار ميكني بهش هم ميگم زن دارم و وقتايي كه خونه ام به گوشيم زنگ نزنه . حتي توي خواب هم در مورد فلان دختر حرف ميزنه .تمام ذهن و فكرش رو اينجور روابط گرفته و بقول خودش قبل ز ازدواج هم واسه ازدواج موقت خيلي مصم بوده ولي موفق نشده (اينجاي حرفش رو قبول ندارم چون واكنشهاي منو ميديد ته ماجراجو رو عوض كرده )
    در ضمن يه خط ديگه هم خريده كه هميشه پيششه و هميشه دو تا گوش همراهشه
    واسه همين تمام اين دو سال رو با بدبيني و بي اعتمادي زندگي كردم شايد اگه اين مشكل نبود مشكلات ديگه اي رو كه توي تاپيك هاي ديگه ارسال كردم اينقدر واسم پر رنگ نميشد ممنونم ميشم راهنمايي كنيد

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 بهمن 90 [ 15:12]
    تاریخ عضویت
    1389-11-25
    نوشته ها
    215
    امتیاز
    3,790
    سطح
    38
    Points: 3,790, Level: 38
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    227

    تشکرشده 229 در 108 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: از حرفاش خسته شدم

    سلام عزیزم نمیتونم زیاد راهنماییت کنم اما اینو میدونم که خیلی جدی تر باید با این مسئله برخورد کنی

  3. کاربر روبرو از پست مفید شاپرک جون تشکرکرده است .

    شاپرک جون (سه شنبه 10 اسفند 89)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 فروردین 90 [ 12:52]
    تاریخ عضویت
    1389-12-01
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,566
    سطح
    22
    Points: 1,566, Level: 22
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از حرفاش خسته شدم

    سلام دوست عزیزم
    با توجه به مسائلی که مطرح کردید به نظر من وقتش رسیده که با همسرتون یک برخورد جدی تر بکنید.البته همسرتون با صحبتهای مکرر در مورد مسائلی که فرمودین سعی کرده که قبح این مسائل شکسته بشه و این موضوعات حداقل برای خودشون تبدیل به مسائل عادی بشه.به نظر من شما باید نارضایتی خودتون را نشون بدین ولی در اصل سعی کنید که قبح این مسائل شکسته نشه.در مورد گوشی دوم ایشون بیشتر تحقیق کنید بدون اینکه ایشون متوجه بشن. اگر با این مسائل به نتیجه نرسیدید بهتر است شرایط را طوری فراهم کنید که در شرایطی کاملا دوستانه با همسرتون حرف بزنید و نظرات و عقیده ها و موضوعاتی که ناراحتتون میکنه را باهاش مطرح کنید.

    امیدوارم که به نتیجه مطلوب برسید.

  5. کاربر روبرو از پست مفید bita-rad تشکرکرده است .

    bita-rad (سه شنبه 10 اسفند 89)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 96 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1389-12-04
    نوشته ها
    404
    امتیاز
    6,886
    سطح
    54
    Points: 6,886, Level: 54
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    533

    تشکرشده 600 در 287 پست

    Rep Power
    55
    Array

    RE: از حرفاش خسته شدم

    اینها مسائلیه که در موردش قبل از ازدواج و انتخابتون باید در موردش فکر می کردید.بنظر می یاد که ایشون الان هم با کسی یا کسانی ارتباط دارن،الله هو اعلم ، که اگر هم نداشته باشن فرقی نمی کنه چون ارزوش رو که دارن!
    بهتر حتما پیش یک مشاور خوب برید چون با گذشت زمان وفع بدتر می شه که بهتر نمی شه.
    به هر حال ایشون می تونن بگن ازدواج موقت حقه مره هم قانئنیه هم شرعیه و شما هم متاسفانه حق اعتراضی در این باره تو مملکنه ما ندارید!!!
    بشینید با هاش صحبت کنید و انتظاراتی که ازش دارید رو صاف و پوس کننده مطرح کنید.شاید شما هم نمی تونید خوب ارضای جنسی و روحیش کنید شاید اون هم نمی تونه این کار رو بکنه.
    می شه سن و تحصیلات و کار ایشون و خودتون رو بگید؟اگه ایشون بخوان ازدواج موقت یا دوست دختر داشته باشن شما تا چه حد ناراضی هستید؟
    هرچه زودتر به مشاور مراجعه کنید.

  7. کاربر روبرو از پست مفید tamas تشکرکرده است .

    tamas (سه شنبه 10 اسفند 89)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1388-11-09
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    3,644
    سطح
    37
    Points: 3,644, Level: 37
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 490 در 114 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: از حرفاش خسته شدم

    سلام بيتا راد عزيز ممنونم
    برخورد جدي رو هر وقت كه كه اون شروع به اين حرفا ميكرد داشتم حتي يه بار به خونه پدرم زنگ زدم كه بياين منو ببرين ولي به دست و پام افتادو خواهش كرد و گفت كه دوستم داره .(البته هيچ وقت خونوادم در جريان مشكلات ما نبودن ومن چيزي بروز ندادم)
    ممنونم از تماس كه خوندين من از نظر جنسي نهايت تلاشمو ميكنم و تا اونجايي كه فكر ميكنم كوتاهي نكردم اگرچه به نظرم باز هم ريشه خيلي از اين رفتارها به مشكلات جنسي برميگرده ومنظورتون از اينكه شايد اون نميتونه منو ارضاي جنسي و روحي كنه چيه ؟ يعني تاثير داره ؟
    من 25 و همسرم 28 هر دو ليسانس من خونه دارم وايشون پليس
    در مورد سوال دومتون با خودم هميشه ميگم اگه يه روز از رفتارش مطمئن بشم اين زندگيو رو براي هميشه ترك ميكنم و اين حرف رو هم به خودش گفتم و اون گفت يعني تو جاتو به يه رقيب ميدي و ازش محافظت نميكني اون مياد جاتو ميگيره

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 مرداد 91 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1389-11-06
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 29 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از حرفاش خسته شدم

    تنها چیزی که من میتونم درباره شما بگم اینه که تا حالا هم که برای رفعش اقدام جدیتری نکردید اشتباه کردید هر چه زودتر به 1مشاور مراجعه کنید.

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1388-11-09
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    3,644
    سطح
    37
    Points: 3,644, Level: 37
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 490 در 114 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: از حرفاش خسته شدم

    سلام
    دلم گرفته و نااميدم از اينكه اين همه سهل انگاري كردم از اين كه اين همه صبوري كردم و كاري نكردم از اينكه اين همه تودارم از اينكه همسرم با حرفهاش بارهاو بارها منو ناراحت كرده و من چشم پوشي كردم

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1388-11-09
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    3,644
    سطح
    37
    Points: 3,644, Level: 37
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 490 در 114 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: از حرفاش خسته شدم

    سلام
    چند روز پيش متوجه شدم كه همسرم همش حواسش به گوشيشه و منتظر اس ام اسه . وقتي ازش پرسيدم كيه بهش برخورد و گفت كسايي كه قبلا يه ريگي به كفششون بوده حالا به همه شك ميكنن !در صورتيكه قبلا وقتي ازش ميپرسيدم كيه ميگفت مثلا خواهرمه يا فلان دوستمه .
    من يواشكي اون شماره رو برداشتمو زنگ زدم اون هم چند بار كه ببينم خانمه يا آقا كه گوشي روي پيغامگير بود ولي صداي زن بود . البته از نوع اس ام اس ها متوجه شدم كه طرف خانومه . دو روز گذشت و من چيزي بروز ندادم اتفاقا سعي كردم بيشتر از قبل باهاش بگم و بخندم و به خودم برسم ولي از درون غم بزرگي داشتم .
    تا اينكه ديروز ازش پرسيدم از زندگيمون راضي هستي؟
    گفت آرهاگه بگم صد در صد راضيم دروغه.چون يه كم و كاستي هايي هميشه و توي همه زندگيها هست .
    گفتم حالا چرا راضي هستي ؟
    گفت چون هردوتامون اهل هيچي نيستيم ! و مشكلاتي كه ديگران دارن ما نداريم مشكلاتي كه بعضيا كارشون به جاهاي باريك ميكشه
    اونهم از من پرسيد كه راضيم ومن هم گفتم آره و يه سري از خوبيهاش هم گفتم و....
    تا اينكه شب واسش يه اس ام اس اومد كه يهو كلي پكر شد و توي خودش غرق شد اومد ازم پرسيد گوشيت كو؟ گفتم اون اتاقه .فهميدم كه متوجه شده به طرف زنگ زدم
    اومد و گفت واست متاسفم گفت به شماره هاي ديگه هم زنگ ميزدي شماره بدون اسم توي گوشيم زياده .
    رفت اون اتاق نشست بدجور توي فكر بود منم از فرصت استفاده كردم و صداش زدم اما نيومد من رفتم و شروع كردم كه
    . من تو رو خوب ميشناسم فكر ميكني من احمقم . من حتي از نوع نگاهت ميفهمم چته ؟
    چرا مثل بچه ها ميموني اگه يه زن اشتباهي هم شماره تو رو بگيره تو ديگه ول نميكني
    هرچي به خودم ميگم اشتباه فكر ميكنم شيطون داره اذيتتم ميكنه همش بر شيطون لعنت ميگم هرچي هيچي نميگم تو شورشو درآوردي اگه از دست زندگيمون ناراضي هستي بگو؟ اگه از دست من ناراضي هستي بگو .اگه دست و پاتو بستم بگو تا جمع كنم برم
    اين وسط فقط ستايش بيچاره گير افتاده (دخترم)
    اون هم هيچي نميگفت و توي اون اتاق يه آهنگ غمگين گذاشته بود و اس ام اس داد كه
    (چشم بسته قضاوت نكنيد مردم را بدون دليل كه از زبان ديگران شنيده ايد بد نشماريد . نديده در شهادت نسنجيده در قضاوت نفهميده در انتقاد وارد نشويد)
    فقط گفت اشتباه فكر ميكني . گفتم اگه اشتباه فكر ميكنم از خودت دفاع كن بگو ماجرا چي بوده ؟ ولي اون فقط سكوت ميكرد
    بعد از يك ساعت گفت كه طرف هميجوري يه اس ام اس داده فكر كردم پسر فلان دوستمه من هم جواب دادم و ادامه پيدا كرده .
    گفتم اصلا چرا جواب دادي تو از خداته .......خيلي سعي كرد از دلم دربياره . همش صدام ميزد . مثلا حرفهاي قشنگ ميزد . ولي من توي اين دنيا نبودم .
    من باهاش قهرم نميدونم شب كه مياد چه جور رفتار كنم تو رو خدا كمكم كنيد ببخشيدطولاني شد خيلي حرفها رو ننوشتم كه مثلا كوتاه بشه .


  12. کاربر روبرو از پست مفید saint mary تشکرکرده است .

    saint mary (سه شنبه 17 اسفند 89)

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array

    RE: از حرفاش خسته شدم

    حالا كه اينطوري شده شب بهش بگو به شرطي ادامه ميدم كه در اولين فرصت بريم پيش مشاور. آدرس مشاورهاي خوب توي اين لينك هست.
    http://www.hamdardi.net/thread-13488.html

  14. کاربر روبرو از پست مفید سرافراز تشکرکرده است .

    سرافراز (جمعه 13 اسفند 89)

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 31 اردیبهشت 90 [ 17:33]
    تاریخ عضویت
    1389-12-11
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,690
    سطح
    23
    Points: 1,690, Level: 23
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    87

    تشکرشده 87 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از حرفاش خسته شدم

    سلام
    ببین به نظر من این فکرا و شیطنت ها تو سر اکثر مردا هست و بعضی مردا از ترس زنشون یا اینکه شرمشو میاد بیان نمیکنن ولی خوب شوهر شما ظاهرا" زیادی راحته و از گفتن این چیزا ابایی نداره
    اما خودتو بدبخت فکر نکن که فقط این افکار تو سر شوهر توه و بقیه مردا اصلا" تو این فکرا نیست و دلشون نمیخواد ..چر ا90% مردا تنوع طلبن و ته دلشون دوست دارن این روابط رو و فرقشون در اینه که عده ای درجه خودداریشون بالاتره و میتونن به دلایای مثل:عشق به همسرشون،دینداریشون و..خودشون کنترل کنن و خطایی مرتکب نشن و عده ای هم متاسفانه نه..
    و پس فرقشون در درجه خودداریشونه وگرنه متاسفانه تنوع طلبی تو ذات مرده...حالا یکی شدید تر یکی خفیف تر..
    و اتفاقا" فکر میکنم شوهر شما از اوناییه که بیشتر حرفشو میزنه ولی کاری نمیکنه..شنیدی میگن":نترس از آنه های وهوی دارد ،بترس از آنکه سر به تو دارد..
    مطمئن باش اگه شوهرتون واقعا" داشت یه کاری میکرد مریض نبود انقدر بخواد جار بزنه و بگه.. تازه برعکسشو نشون میدادو هیچی نمیگفت
    و بنظر من جای اینکه انقدر حرص بخوریو ناراحت باشی سعی کن تا مبتونی خودتو بهش نزدیک کنی و عشقش رو به خودت بیشر کنی و این چیزیه که مانع میشه از اینکه بخواد خطایی بکنه

  16. 2 کاربر از پست مفید باران5656 تشکرکرده اند .

    باران5656 (شنبه 14 اسفند 89)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.