سلام به همگی. راستش مشکل من اینه که هیچ کی منو جدی نمیگیره یعنی الان من 27 سال دارم و خواهرم 24 اما همه یه جوری با من رفتار میکنن که اینگار هیچی نمیفهمم
مثلاً 1 سال پیش رفتم به بابام گفتم من با کسی دوستم به نام ف... بعد منطقی قبول کرد 3 روز بعد رفتم گفتم بابا اجازه هست با ف... برم بیرون یهوعصبانی شد گفت فرید دیگه کیه؟(روز از نو روزی از نو) بعدش همیشه میرفتم بیرون دروغ میگفتم.
3ماهه پیش رفتم باز جدی با پدرم صحبت کردم که میخوام با این آقا ازدواج کنم برای اینکه بیشتر به قصد ازدواج بشناسمش اجازه بده با خانوادش آشنا شیم و بیان خونمون،بابام گفت بیان خونمون که چی بشه؟ همسایه ها چی میگن؟ ایشالله خواستی باهاش آشنا شی باهاش برو خارج اونجا آشنا شین و ازواج کردین ما واسه جشنتون میایم
حالا همین موقعیت 1 هفته پیش با خواهرم: خواهرم خواست که برای تولدش دوستش و خانوادشو دعوت کنه بابام خیلی راحت اجازه داد و اونا اومدن تو تولد آشنا شدن 1 بارم ما رفتیم خونشون و این در حالی که من خیلی با این حرکت داغون شدم و هنوزم برای بیرون رفتنم بهشون دروغ میگم و همین رفتار با خواهر بزرگترم قبل ازدواج: شوهر خواهرم وقتی با خواهرم دوست بود خیلی راحت خونمون میومد حتی شب میموند(اینارو میگم که بدونید اونقدرام بابام سخت گیر نیست) اما این حرکتش درست بود؟
الان خواهرم اینقدر راحت در مورد دوستش با بابام حرف میزنه که احساس میکنم من هنوز بچه ترم و هنوز نوبتم نشده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)