«سلام به دوستان همدرد و مهربان همدردی»
برای تالار همدردی و اعضای مهربونش دلم تنگ شده بود.
برای خواهرا و برادرای خوبم دلم تنگ شده بود.
گاهی می اومدم سر میزدم اما سکوت میکردم و میرفتم
وقتی خبر خوبی از دوستی میخوندم خوشحال میشدم و لبخند میزدم و خدا رو شکر میکردم ، وقتی هم که خبر ناگواری می شنیدم ناراحت می شدم و با غصه میرفتم.
از جمله اتفاقاتی که برای دوست عزیزمون " روزن " افتاده.
دوست عزیزم ، روزن جان!
از اتفاقی که برای طفل معصومتون افتاده از عمق وجودم ناراحت و غمگین شدم . بهت تسلیت میگم و از خداوند برای فرشته کوچولی تو و همسرت بهشت برین و برای خودتون صبر و سعادت طلب دارم.
خدا بهتون صبر بده عزیزم، غم آخرتون باشه، خدا شوهرتو برات نگه داره.
.روزن جان!
نوشته هات رو خوندم از ابتدا تا انتها...
از اتفاقی هم که برای همسرت افتاده متاثر شدم و براش دعا کردم.
از اینکه حالش خوب شده خوشحالم و امیدورام زود زود شاد یو نشاط به زندگیتون برگرده و باز هم با عشق و علاقه کنار هم زندگی کنید.
گلم نمیشه ناراحت نباشی اما سعی کن تو این روزها بیشتر از هر زمانی حتی بیشتر از وقتی که از دواج کردی، امید رو همراهی کنی و تنهاش نذاری.
اون به ترحمت نیاز نداره بلکه به عشقت نیازمنده، همون عشق اولیه!
پس امیدت رو دریاب عزیزم
به فرانک1389 هم درگذشت پدرشون رو تسلیت میگم و برای روح پدر مرحومشون آرامش و مغفرت و برای فرانک و خانواده محترمشون صبر آرزو میکنم.
تو تاپیک " حال و احوال" دیدیم که دوستان لطف داشتند و از احوالم پرسیده بودند .
مثل فرشته مهربان و بالهای صداقت و آقای محمد ابراهیمی و دیگر عزیزان
خانم دکتر سارای عزیز هم برای ایمیل فرستاد و جویای حالم شد.
سارای عزیزم، شب قبل از ینکه برام ایمیل ارسال کنی خوبتون دیدم! باور کن خواب دیدم با هم می رفتیم روضه!
فرشته مهربان عزیزم!
به یاد خودت و سفر کرده ات بودم و هستم!
امیدوارم هردو سلامت باشید و سفر کرده ات به سلامتی برگشته باشه(انشاء الله)
از همه تون ممنونم دوستان عزیز
فکر کردم اگه نیام لطف دوستانم بی جواب میمونه و بی ادبی میشه .این بود که مزاحم شدم.
الحمدالله حالم خوبه و زیر سایه شما زندگی میکنم . اگه یه نیم نگاهی به زیر پاتون بندازید خواهید دید که هستم و به یادتون هستم.
دعاگوی همه شما عزیزان هستم و فراموشتون نمیکنم.
دلم براتون تنگ میشه و به یادتون هستم...
این گلها به رسم دوستی تقدیم شما عزیزان
التماس دعا
خواهرتون : زهرا
ببخشید که نمیتونم تو تاپیک حال و احوال پست بذارم واسه همین اینجا پست گذاشتم
بالهای صداقت عزیزم!
اشکال نداره، ناراحت نشو میدونم ذوق زده شدی، ممنون عزیزم
هم آقای مدیر هم خانم آنی باهات شوخی می کنند
ببخش، تقصیر منه که سرزده اومدم .این بود که تو هول شدی و قانون رو زیر پا گذاشتی وگرنه تو که اینکاره نبودی
دیدی بیخودی دلت برام تنگ شده بود، اومدنم برات درد سر داشت
آقای مدیـــــــــــــر!
یعنی شما هم ذوق زده شدید که عکس آبجیمو خط خطی کردید و یادتون رفت به من خوش آمد بگید ؟؟
فرشته جان نیست ؟
دلم براش تنگ شده
خاتم آنی!
دلم برای شما هم تنگ شده بود
یادتونه بهتون میگفتم : آنی مادر ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)