به خود دروغ نگوييد، بگوييد اشتباه كردم...
«مادرم ميگه وقتي آدم مايله شاگردي خوب باشه، معلم مورد نياز هم پيدا ميشه.»
«من تو ی اين تعطيلات آخر هفته خيلي چيزها ياد گرفتم؛ حالا ميدونم اگه به خودت دروغ بگي، دروغ گفتن به ديگران، عادت هميشگي و ثانويهت ميشه. ياد گرفتم با اينكه ممكنه دشوار به نظر برسه، اولين كاري كه بعد از هر اشتباهي بايد بكنم اينه كه به اين حقيقت بچسبم كه اشتباه كردهم، نه اينكه براي اشتباهم عذر و بهانهاي بيارم يا سعي كنم اونو موجه جلوه بدم. من حالا واقعاً مسؤوليت كاري رو كه كردهم، گردن ميگيرم و براحتي اونو ميپذيرم و براي عذرخواهي از كساني كه به اونا آزار رسوندم، سريع عمل ميكنم و نشون ميدم كه چه احساسي دارم.
سعي ميكنم به طريقي كار اشتباهم رو جبران كنم و بدين طريق به اون شخص نشون ميدم كه در عذرخواهي صادق هستم. اما مهمتر از همه، متوجه شدم تا زماني كه رفتارم رو تغيير ندم، اعتماد شخصي كه ازم رنجيده، جلب نميشه.»
انتونی گفت: «تو خيلي چيزها ياد گرفتي. من ميدونم تو چه احساسي داري. اين بحثهاي خونوادگي واسه من خيلي مهمه. به همين دليله كه از اومدن به خونه لذت ميبرم. و هر وقت بتونم ميام. درسي كه بارها بارها از والدينم گرفتهم در مورد قصور و كوتاهيه.»
برگرفته از كتاب:
بلانچارد، كن؛ عذرخواهي يك دقيقهاي؛ برگردان عطيه رفيعي؛ چاپ دوم؛ تهران: انتشارات ليوسا 1384.
علاقه مندی ها (Bookmarks)