به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 63
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 آبان 91 [ 14:32]
    تاریخ عضویت
    1389-10-26
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,931
    سطح
    26
    Points: 1,931, Level: 26
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question مشکلات من با همسرم و خانواده اش در شروع زندگی مشترک

    با سلام و عرض خسته نباشید مدت 6 ماه است که نامزد هستم و نامزدم با خانواده ام بد شده ابتدا از مادرم شروع کرد و گفت که مادرت به من اخم کرده و القاب زشت به او نسبت می داد . حدود چند ماهی است که پدرم هم به اضافه شده و دائما از من و خانواده ام ایراد می گیرد.پدرم شخصیتی ساکت دارد و با او مخالف است .و همین رابهانه قرار داده که چرا من آمدم پدرت مرا تحویل نگرفته و 3 ماه است که به خانه ما رفت آمد نکرده چند بار خواستم که این قضیه را تمام کنم اما بخاطر آبروی خانوادگی کوتاه آمدم در ضمن پشتوانه مالی هم ندارد و خانواده اش هم کمکی به او نمی کنند او در این مدت که من درس می خواندم و شهریه می پرداختم هیچ کمکی نکرد و دائم به من می گفت وظیفه پدرت است که خرج تو را بدهد و این مانند نیش درجان من می نشست چون پدر من استطاعت مالی ندارد و من با قرض دانشگاهم را تمام کردم .هر روز به من می گوید من شانس ندارم و به ناحق به خانواده من بی احترامی می کند و به آنها ناسزا می گوید . می گوید حرف حرف من است . پدرش مغزش او را شستشو داده . بعضی وقتها که خوب می شود می گوید مجبورم فعلا حرف پدرم را گوش کنم چون از خودم چیزی ندارم . چند روز پیش امد و گفت اگر می خواهی زندگی کنی باید حرف مرا گوش دهی . طوری که هرجا می رود نباید حرفی بزنم اما من اگر بخواهم تنها تا سرکوچه خریدی کنم نمی توانم . چند بار با پدرش بحثم شد و دیگر به خانه آنها نرفتم چون اعصاب دارد . من بهش گفتم نمی تونم زندگی کنم و ادامه نمی دهم . قبول کرد اما پس فردای اونروز به محل ما امد تا من را سرکوچه دید امد گفت سوار ماشین شو که خانواده من قبول نکردند چون نمی خواستم بروم به خانه پدرش هم دوست داشتم با او باشم . کار به جایی رسید تو محل داد می زد من زنمو می خوام همه مردم جمع شده بودند منم به گفته خانوادم به خانه رفته بودم از دور میدیدم . تا 40 دقیقه اونجا بود تا تمام شد بعد من به گفته خانوادم از او شکایت کردم برای آبرو و احانت و ضرب و شتم چون موقعی که منو می کشید جای دستهاش روی بازوم بود . همه با اون مخالفن من هم می دونم اگر بخواهم زندگی کنم سخت است اما نمی دانم چرا به جای بدیهاش ، خوبی هاش تو زهنم تداعی می شه . و یه بدی دیگر ما یه اشتباه بزرگ کردیم در این دوران نزدیکی کامل داشتیم . خواهشمندم در اسرع وقت مرا در این زمینه راهنمایی کنید ممنون

  2. 3 کاربر از پست مفید so0zi94 تشکرکرده اند .

    so0zi94 (یکشنبه 23 مهر 91)

  3. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: چی کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟

    سلام و خوش امدی گویی ام را به تالار پذیرا باش

    مشکل اساسی تو در جای دیگه ای هست

    یه کم ارام باش شما اولین نفری نیستی که مشکل داری و اخرین نفر هم نیستی مهم اینکه بتونی مشکلت رو ریشه یابی کنی و بعد راه حل کردنش رو یاد بگیری

    خوب
    شما و همسرت چند سالت هست
    و هرکدومتون فرزند چند خانواده هستید
    عقد هستید و یا محرم شده اید؟

  4. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (یکشنبه 23 مهر 91)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 بهمن 90 [ 15:12]
    تاریخ عضویت
    1389-11-25
    نوشته ها
    215
    امتیاز
    3,790
    سطح
    38
    Points: 3,790, Level: 38
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    227

    تشکرشده 229 در 108 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: چی کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟

    میتونم ازت بپرسم شغل شوهرت به خانوادش مربط میشه؟ من هم تو دوران نامزدیم مشکل تو را داشتم از نظر رابطه جنسی.واین بزرگترین مشکل من بود.ولی با کمک خدا حل شد.امیدوارم مشکل تو هم حل شه 0میتونی صفات بدنامزدت را دقیقا بیان کنی؟

  6. 2 کاربر از پست مفید شاپرک جون تشکرکرده اند .

    شاپرک جون (یکشنبه 23 مهر 91)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 آبان 91 [ 14:32]
    تاریخ عضویت
    1389-10-26
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,931
    سطح
    26
    Points: 1,931, Level: 26
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چی کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟

    با سلام به شما عزیزان

    من 24 سالمه و همسرم 23 .
    2 تامون فرزند اول خانواده هستیم .
    و عقد هستیم .

    دقیقا شغلش مربوط به خانوادشه مغازه پدرش کار میکنه .

    هر دفه که با پدرش بحث میکنه از اونجا میاد بیرون یا پدره میگه نیا بعد میگه خودم کار پیدا میکنم .
    بعد یه هفته دوباره بر میگرده .

    پدرش خیلی دخالت میکنه ما دعومون میشد اولا زنگ مزد خونه ما که چرا اینجوری میکنید .
    یه بار بابام بهش (باباش) گفت که حرف داشتی به خودم بگو که دیگه زنگ نزد به غیر از آخریا.
    کلا انگار میترسن پسرشونو ازشون بگیرم .

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 بهمن 90 [ 15:12]
    تاریخ عضویت
    1389-11-25
    نوشته ها
    215
    امتیاز
    3,790
    سطح
    38
    Points: 3,790, Level: 38
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    227

    تشکرشده 229 در 108 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: چی کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟

    عزیزم انگار بیشترین مشکل فقط پدر شوهرت. به نظر من اگه ازش بخای یا شرط بزاری کارشو جدا کنه یا مغازه رهن کنه یا در هرصورت رابطشون کمتر شه میتونی نتیجشو ببینی مشکلتو ریشه یابی کنی این فقط نظر منه میتونی بهش فکر کنی چون به نظر من اگه دوست داشته باشه به راحتی از دستت نمیده و شرایطتتو قبول میکنه

  9. کاربر روبرو از پست مفید شاپرک جون تشکرکرده است .

    شاپرک جون (یکشنبه 01 اسفند 89)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 91 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    4,847
    سطح
    44
    Points: 4,847, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,967

    تشکرشده 1,971 در 570 پست

    Rep Power
    80
    Array

    RE: چی کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟

    آقای فرهنگ منظور از عقد ، عقد دائم هست و محرمیت همون عقد موقت هست که مدت کوتاهی فقط برای اینکه دو طرف بتونن با هم در ارتباط باشن و از همدیگه شناخت بدست بیارن ، این خطبه رو میخونن تا رفت و آمدشون مشکل شرعی نداشته باشه...البته نباید از این فرصت سوء استفاده کرد !

    عزیزم درسته که کار همسرت اشتباه بوده که تو محل داد و بیدا راه انداخته اما کار تو و خانوادت هم درست نبوده که فورا شکایت کردید.
    باید هرطور هست تا جایی که امکان داره در مورد مشکلات موجود صحبت کنید و خودتون مشکلات رو حل کنید نه اینکه فورا شکایت کنید.
    ببین دوست من، همسرت تحت تاثیر پدرش یه کارایی میکنه که تو میگی اشتباهه اما خودت هم همینکارو کردی و تحت تثیر خانوادت رفتی شکایت کردی.
    عزیز دلم اول زندگی و شکایت بازی اصلا خوب نیست .شما الان باید بهترین دوران زندگی رو طی کنید و عشق بدید و عشق بگیرید نه اینکه مدام جنک و دعوا راه بندازید.
    اگه هردوتون لجبازی کنید و هرکی حرف خودشو بزنه که نمیشه عزیزم.

    میگن سنگ تا وقتی ینگه که رو زمین باشه و وقتی از زمین بلند شد دیگه سنگینی نداره!
    زندگی مشترک هم همینطوره تا وقتی زن و شوهر روابطشون رو حفظ کنن و مشکلات احتمالی رو با درایت و صبوری حل کنن خوبه اما اگه کار به شکایت و کلانتری و دادگاه و ...برسه کارتون سخت میشه

    وقتی یه طرف لجبازه و بی منطق اون یکی باید سعی کنه (سخته اما باید سعی کنی) اوضاع رو آروم نگه داره و تلاششو بکنه خدا هم کمکتون میکنه.

    شما قبل از عقدتون چه مدت وقت گذاشتید بر ای شناخت همدیگه ؟

    چطوری با هم آشنا شدید؟

    ایا خانواده اش با یک سال اختلاف سنی تون مشکل ندارن ؟

    تحصیلاتش چقدره ؟


  11. 3 کاربر از پست مفید فرانک1389 تشکرکرده اند .

    فرانک1389 (سه شنبه 05 دی 91)

  12. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: چی کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟

    عقد رسمی که توی دفتر خانه ثبت میشه ولی بعضی از خانواده ها هرگونه برقراری رابطه برای آشنایی بین دختر و پسر را نادرست می دانند و صیغه محرمیت با مدت کوتاه می خونند ( که از نظر شرعی همانند عقد میشه ) و منظور من از محرمیت مورد دوم بود

    البته حق با شماست
    بهتر بود می پرسیدم آیا عقد کرده اید؟


    ===
    (از نظر شخص بالهای صداقت
    وقتی عقد صورت می پذیرد و زندگی شکل می گیرد تلاشم بر این هست بر افزایش مهارت های ارتباطی بین زن و شوهر تمرکز کنم و در اون راستا کمک کنم
    و چنانچه در مرحله شناخت باشند سعیم بر این است که مراحل شناخت و معیارهای ازدواج بیان بشه تا مراجع بتونه با توجه به کشش احساسی که پدید اومده با چشم بازتری انتخاب صورت بگیره )

  13. 2 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (شنبه 12 شهریور 90)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 14 آبان 91 [ 14:32]
    تاریخ عضویت
    1389-10-26
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,931
    سطح
    26
    Points: 1,931, Level: 26
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات من با و همسرم و خانواده اش در شروع زندگی مشترک

    سلام فرانک جون

    ما قبل عقد 6 ماه با هم رفت وامد داشتیم البته فقط من و خودش دانشگاه 1 ساعت راه بود که با هم رفت وامد می کردیم . تو دانشگاه یکی از دوستام که همکلاسیش بود مارو به هم معرفی کرد . اون گفته بود که دنبال یه دختر خوب می گرده .
    قصد ازدواج هم نداشت اما بعد از چند وقت 1 ماه به قول حودش مثل من پیدا نمی کرد که پیشنهاد ازدواج داد .
    تازه به سختی هم به هم رسیدیم . یه بار بابای من جواب رد داد . که دوباره اومدن . خانوادش نمی خواستن زود ازدواج کنه . اما وقتی عقد کردیم اولاش خیلی خوب بودن . کم کم نمی دونم چی شد .

    من فکر می کنم خانوادش زیر گوشش می خوندن که باید یکاری کنه که من زیر سلطه اون باشم .
    حرفشم گوش می کردم اما بعضی وقتها غیر منطقی بود .

    تحصیلاتش فوق دیپلم .


  15. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشکلات من با و همسرم و خانواده اش در شروع زندگی مشترک

    دوست عزیز
    بیا یه کم از خودت بگو و تمرکزت رو از شوهرت به خودت معطوف کن
    به نظر من واکنش های شوهرتون احتمالا به خاطر یکسری سوء تفاهم ها باید باشه


  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 92 [ 09:40]
    تاریخ عضویت
    1389-7-21
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    7,206
    سطح
    56
    Points: 7,206, Level: 56
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,662

    تشکرشده 1,673 در 522 پست

    Rep Power
    85
    Array

    RE: مشکلات من با و همسرم و خانواده اش در شروع زندگی مشترک

    منم با خانوم بالهای صداقت موافقم.سوء تفاهم ها باعث شده و همینکه از نظر مادی به خونوادش وابستس.آیا این امکانو داره یه مغازه دیگه مستقلا باز کنه؟(البته به خونوادش نگه که شما ازش خواستید تابهتون بدبین نشن بلکه به عنوان خواسته خودش مطرح کنه)
    راستی خانوم بالهای صداقت میشه تو تاپیک من هم ، راهنماییم کنید.
    [align=center]خدايا آن گونه زنده ام بدار كه نشكند دلي از زنده بودنم
    و آن گونه بميران كه كسي به وجد نيايد از نبودنم...
    [/align]


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رابطه نامشروع (موضوع فراگیر، راه حلی هست؟)
    توسط رامتین 777 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 اردیبهشت 97, 00:08
  2. عشق ممنوع
    توسط فرشته درون در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 23 فروردین 94, 23:59
  3. پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 تیر 93, 04:32

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.