سلام
از دیروز تا حالا دارم فکر میکنم که با شوهرم چطور رفتار کنم
میدونم کار درستی نکردن، اما خیلیی کنجکاو شده بودم که چرا شوهرم قسمت پیغام موبایلش رو رمز گذاشته که کسی نتونه واردش بشه. منم چند وقت بود که شوهرم رو ندیده بودم (میخوام به طور خلاصه بگم)
دیروز کنارش نشست بودم که دیدم به موبایلش پیغام اومد گوشیشو برداشت که چک کنه، دیدم گوشیش رو طوری گرفته که من نتونم ببینم کی پیغام داده، منم شک کردم، از حالت دستش فهمیدم که چه رمزی وارد کرد.
موبایلشو گذشت و رفت تو اتاق. موبایلشو بردهستم ، رمز رو زدم، دیدم هیچی مورد مشکوکی پیدا نمیشه، تا اینکه رفتم تو قسمت پیامهای ارسال شده، دیدم بعله آقا دکتر هم از اینکارا میکنه.. پپیغام داده بود واسه یکی و نوشته بود : عزیزم شنبه میام میبینمت بوس بوس!!! (شنبه یعنی امروز)
من چیزی نگفتم بهش.. شب موقهٔ خواب بهش پیغام دادن، بهش گفتم پیغام داری،، گوشیشو گرفت تو صورت خودش و خوند بعدشم پاکش کرد، گفتم کی بود گفت یه از بچهها خانمش شمارهٔ تورو خسته که وقتی میره بیرون زنگت بزنه باهاش بری..
بد گفت میبینی رمز گزشتما، گفتم آره مگه تو صندوقچه اسررت چی پنهون کردی که رمزیش کردی، چیزی نگفت. گفتم حالا برو ببینم چیا داری توش از انجایی که خودش نمیدونست دستش رفت رو پیامهای ارسال شده ،،یدفه گفتم این کیییییه! دیگه گفت که دوست دخترمه،...و حرفای دیگه. تا الان که ساعت ۶ هست نخوابیدم، یریز گریه کردم.
منتظر بودم که از خونه بره بیرون، تا بیام اینجا موضوع رو مطرح کنم
خیلی داغون شدم، همش سوال میاد تو سرم.. نمیدونم چجوری باهاش برخورد کنم که پشیمون بشه از اینکارش، ی اینک دیگه سراغ دختر نر. میترسم دیگه واقعا میترسم، به خدا دیوانه میشم ،،دق میکنم
امیدم اول به خداست بد به شماها، تورو خدا کمکم کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)