به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 بهمن 89 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-11-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,609
    سطح
    23
    Points: 1,609, Level: 23
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    رسيدن به عشقم

    1368 بود توی کلاس ادبيات نشسته بوديم منتظره استاد ترم اولی ذوق زده.سرم پايين بود پون يه پسره اذيتم می کرد.و قصدش ازدواج بود.که یهو یه پسری از در اومد تو سرمو ناخداگاه بلند کردم چشم تو چشم شدیم .قلبم هوری ریخت. حالم خراب شد دستام لرزید.نمی دونم تو چشماش پاکی صداقت می دیدم.و آرامش خاصی.اون ترم گذشت هر روز شیفته تر می شدم.ولی به پسر معلوم نکردم.چون منتظرش بودم.نيومد ترم دوم اون پسری که قصدش ازدواج بود اومد خواستگاريم.اينقدر رفت و آمد کرد طوری که فاميلامون ديده بودن و بابام هم گفت ازدواج کنين.البته يکم ازش خوشم میومد ولی عشق اون پسر اذيتم می کرد تا اينکه ازدواج کردم به اين ديد که اون پسر دوسم نداره.ولی نتونستم فراموشش کنم.دو ترم به بهانه تغيير رشته مرخصی گرفتم ولی فراموشش نکردم تا اينکهترم چهار باهم سر پروژه کار کرديم اوايل پروژه بود که بحث دوستم بود که گفتم اون نامزده و من ازدواج کردم .وقتی اينو شنيد شوکه شد و من از حال خرابش فهمیدم که دوسم داره.اون شب فکرش اذيتم کرد فرداش قرار بود بريم پيش استاد تو شرکت.رفتيم اون پسر با لپ تاپ من کار کرد من هم کنارش نشستم ازش پرسيدم چرا حالتون خراب شد اونروز و با اصرار من گفت ازتون خوشم میومد و خلاصه من گفتم من از ترم اول عاشقتون بودم وقضیه رو تعریف کردم.بعد هم تلفنی با هم در تماس بودیم تا اینکه ایشون گفت بهتره با چت روی پروژه کار کنيم.و من هم باهاش چت می کردم.که تو همون چت عشقهارو ابراز کردیم.تا اینکه من همه چیزو به شوهرم گفتم که من اون پسرو دوست دارم.ولی شوهرم به پدرم و مادرم و خانوادش معلوم کرد.من ازش قول خواسته بودم که خودمون حلش کنيم ولی همون کارش باعث شد که من ازش متنفر شم.بعد بعضی مسائل پیش اومد که من خواستم طلاق بگیرم.خانواده شوهرم واقعا ...هستند اصلا با من در یک سو نیستند .مسئله کش پیدا کرد طوری که شوهرم چتو بهونه کرد طوری که حتی جلوی خود شوهرم چت میکردم اما عصبی می شدو منو کتک می زد.اون پسرروهم تهدید می کرد تا اینکه منو تهدید کرد که اگه فراموشش نکنم دانشگاه نمیذاره و اون پسره م به خاطره من عقب کشید.حالا من نمی تونم فراموشش بکنم می خوام از شوهرم طلاق بگیرم.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 تیر 90 [ 14:12]
    تاریخ عضویت
    1389-11-05
    نوشته ها
    349
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,381

    تشکرشده 1,389 در 345 پست

    Rep Power
    48
    Array

    RE: رسيدن به عشقم

    سلام

    به تالار خوش آمدید

    از ما چه کمکی بر می آید؟شما که تصمیمتون را گرفته اید.

    به هر حال ما در خدمتیم



  3. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: رسيدن به عشقم

    سلام مشتاق عزيز

    به كلبه ي همدردي خوش آمدي عزيز.


    ضمن اينكه شما را درك مي كنم اما

    به نظرم زندگي زناشويي را خيلي شوخي گرفته اي و مسئولانه با هيچ كدام از اين آقايان و از جمله خودت برخورد نكرده اي و تعهدت را با همسرت شكسته اي و در ذهنت در پي يك سراب هستي .

    ضمن اينكه ما بهاي هر انتخابي را بايد پرداخت كنيم و شما متاسفانه راهي را انتخاب كرده ايد كه در آن بحث پرداخت بها نيست بلكه راهي است پر هزينه . آيا حاضر هستيد هزينه اي چنين گزاف پرداخت كنيد ؟!


    آگاه هستي چه بازي خطرناكي را شروع كرده اي ؟ و تاكيد مي كنم كه شروع كننده ي بازي شما بوده ايد .




    شما لطفا به اين سئوالها پاسخ بده .

    1- اگر عاشق اين آقا بوديد و خود از علاقه ي خود به اين آقا آگاه بوديد چرا به فرد ديگر پاسخ داديد و ازدواج كرديد ؟

    2- وقتي كه ازدواج كردي آيا نسبت به همسر و زندگي تان احساس مسئوليت نمي كرديد كه در كنار اين نشستيد و از مسائل گذشته صحبت كرديد ؟!

    3- اگر شما به جاي همسرتان بوديد و او چنين موضوعي را با شما در ميان مي گذاشت چه واكنشي نشان مي داديد ؟

    4- چرا فكر مي كنيد خانواده ي همسرتان .....هستند ؟ اگر خانواده ي شما چنين موضوعي را در رابطه با دامادشان مي شنيدند چه واكنشي نشان مي دادند ؟

    5-امروز از همسرتان چه توقعي داريد ؟

    6- فكر مي كنيد در صورت طلاق به خوشبختي و روياي عشق شيرين خود دست پيدامي كنيد و....؟

    7- چه ويژگي خاصي در اين آقا مي بينيد كه همسرتان فاقد آن است ؟

    8-آيا اين آقا را خوب مي شناسيد و مطمئن هستيد كه مرد روياهاي شيرين شماست ؟

    9-آيا اين آقا را فرد مسئول و متعهدي مي دانيد ؟


    10-آينده ات را چگونه ترسيم و تجسم مي كني ؟


    ضمن اينكه تاكيد دارم حتما با مشاوره و كمك گرفتن از يك مشاور مجرب از اين بحران و بحرانهاي آينده گذر كنيد .




  4. 6 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (یکشنبه 24 بهمن 89)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 بهمن 89 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-11-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,609
    سطح
    23
    Points: 1,609, Level: 23
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رسيدن به عشقم

    به خاطر يک سری شرايط مجبور شدم ازدواج کنم.من تعهد به زندگی دارم .و زندگیمو شوخی نگرفتم . کاملا جدی با اون برخورد می کنم.تنها مشکل من اون حسیه که نسبت به اون آقا دارم .نمی تونم فراموشش کنم.
    شما بگيد من چکار کنم؟؟؟؟

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 تیر 90 [ 14:12]
    تاریخ عضویت
    1389-11-05
    نوشته ها
    349
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,381

    تشکرشده 1,389 در 345 پست

    Rep Power
    48
    Array

    RE: رسيدن به عشقم

    شما بگيد من چکار کنم؟؟؟؟
    خب عجله نکنید.به این سرعت که نمی توان به نتیجه رسید.شما برای شروع به تمام سوالات ani عزیز جواب کامل بدهید


    منتظریم




  7. کاربر روبرو از پست مفید arix تشکرکرده است .

    arix (یکشنبه 24 بهمن 89)

  8. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: رسيدن به عشقم

    مشتاق جان

    خواهش مي كنم به سئوالها پاسخ بده


    در حال حاضر مشكل شما محدود به فراموشي شماست ؟
    آيا زندگي شما با بحران مواجه نشده ؟
    آيا همسرت آسيب نخورده و مي تواند ترا ببخشد ؟ نظر ايشان در باب اين موضوع چيست ؟



    براي اينكه خيلي عجله داري تا بداني كه چگونه بايد اين آقا را فراموش كني .

    اولين گام قطع ارتباط كامل است . چه به لحاظ ديداري و با بهانه ي پروژه ، چه به لحاظ فضاي چت و پيش بردن پروژه و چه تلفني و ........

  9. 3 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (یکشنبه 24 بهمن 89)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 بهمن 89 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-11-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,609
    سطح
    23
    Points: 1,609, Level: 23
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رسيدن به عشقم

    خیلی وقته اون سوالارو همیشه از خودم می پرسيدم.و جوابهایی برای هرکدوم دارم.

  11. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: رسيدن به عشقم

    آیا طلاقت به خاطر اون پسرست؟حرفی،قولی راجه به ازدواج به شما داده؟آیا خودش مجرده؟ینی چی خانواده شوهرم هستند؟

    توی چت ابراز عشق کردی،این نوعی خیانته.بعد رفتی به شوهرت گفتی من یکی دیگه رو دوست دارم؟چه انتظاری داشتی؟

    مرد ایرانی روی زنش تعصب داره.می دونی چه ضربه سنگینیه زنی به مردش بگه من یکی دیگه رو دوست دارم؟اصلن

    خودت می تونی تحمل کنی؟اگر اون پسر بهت بگه من یکی دیگه رو دوست دارم؟رفتارهای شوهرت کاملن منطقی بودن.

    اینم بدونم خیلی خاطرتو می خواد که طلاقت نداده.آیا هنوز عقد هستید یا عروسی کردید؟

    سال 68 دانشگاه رفتی ترم دو ازدواج کردی،سه سال بعد سر پروژه کار کردید.با لب تابت کار کرد.اون زمان که لب تاب نبود.

    تاریخو اشتباه نوشتی.


    پنداری دیر پست کردم.

  12. 4 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (یکشنبه 24 بهمن 89)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 بهمن 89 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-11-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,609
    سطح
    23
    Points: 1,609, Level: 23
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رسيدن به عشقم

    درسته.من اشتباه کردم .اون 1386 ببخشيد.

  14. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: رسيدن به عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط مشتاق
    خیلی وقته اون سوالارو همیشه از خودم می پرسيدم.و جوابهایی برای هرکدوم دارم.
    لطفا جوابهايت را با ما شريك شو و بيان كن .

    اين اتفاق در اثر يك سري اتفاقات دروني و بيروني افتاده و در حال حاضر كه اينجايي و درخواست كمك كرده اي بايد ذهن ما را با صحبت كردن با ذهنيتهاي خودت آشنا كني تابهتر بتوانيم دركت كنيم و درست راهنمايي ات كنيم .


    لطفا همكاري كن و توجه و تمركزت بر روي موضوعات اصلي باشد تا فرعيات



  15. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (یکشنبه 24 بهمن 89)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهرم بسيار حساس، ريزبين و بدبين است. بسيار به كمكتون نياز دارم.
    توسط به دنبال محبت در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: یکشنبه 06 فروردین 91, 03:39
  2. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 30 مرداد 90, 21:14
  3. رازهائي براي رسيدن به حقيقت زندگي
    توسط niloofar 25 در انجمن آگاهی ها، مهارتها و روشها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 اردیبهشت 89, 19:20
  4. هفته بسيج
    توسط omed در انجمن معارف و مناسبت ها
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 آذر 88, 19:27
  5. اگر از خدا نمي ترسيدم ديگر نفس نمي كشيدم
    توسط a_b در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 20 شهریور 87, 16:53

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.