نقش زنی که طلاق گرفته در زندگی من ؟

[talebi90]

سلام
خانمی 34 ساله هستم چند سال پیش اقایی به من ابراز علاقه کردند و چون ایشان زن و بچه داشتند عنوان کردند که قصد جدایی از همسرشان را دارند و نظر مرا در مورد ازدواج با ایشان پرسیدند و من گفتم بچه را نگه نمی دارم و همسرت را طلاق دادی بیا
حالا ایشان دوباره برگشته اند و در مراحل طلاق هستند و از من درخواست اشنایی بیشتر دارند و من به ایشان بی نهایت علاقه مندم و همین طور ایشان
به نظر شما اون خانم در اینده فکر نمی کنه که من زندگی اش را خراب کردم و مشکل برای من ایجاد کنه ؟

[talebi90]

ما حدودا دو سال با هم اشنا هستیم اون اقا 12 سال زندگی کرده اند و خودش عنوان می کنه که از روز اول زندگی با هم اختلاف داشته اند و یک دختر 7 ساله هم دارند
اخه اینها از روز اول اختلاف داشته اند . من حتی به اون اقا گفتم که بعد از طلاق می تونیم صحبت کنیم

من قبلا ازدواج نکردم

من سوالم دقیقا تاپیکم هست می خوام بدونم اصلا اون می تونه نقش منفی در زندگی من بازی کنه دخترش را قراره قبول کنه به ازای بخشش نصف مهریه دخترش رو بگیره الان این اقا دارن نصف دیگه رو اماده می کنند

[بهشت]

بله.
دوازده سال زندگی و یک رشته ی پیوند همیشگی ( بچه ) سایه اش تا همیشه روی زندگی شماست. پس به اندازه کافی در آینده برای کنار آمدن با این مساله باید وقت و انرژی بذاری. دیگه خودت بیشترش نکن. الان اگر با اون آقا ارتباطت را ادامه بدی، اون خانوم همیشه شما را مقصر برهم خوردن زندگیش می دونه ( کما اینکه دو سال هم هست که توی زندگیش هستی و کار خوبی نکردی ). برای همین هم به هر شکلی شده آرامشتون را به هم می زنه و حتی از طریق بچه و نفقه و ... دایما تو زندگیته. پس بذار حداقل از شما کینه ای نداشته باشه که اذیتت نکنه.

کاملا بکش کنار. به اون آقا بگو روزی که کارش تمام شد و مدرک طلاقش دستش بود به شما زنگ بزنه که برنامه تان را مشخص کنید. تا قبل از اون هیچ ارتباطی نداشته باشید.

در ضمن تمام مردانی که ارتباط با غیر همسرشون را شروع می کنند از بدی همسر و زندگیشون می گن. قرار نیست بیاد به شما بگه من همسرم و زندگیم را خیلی دوست دارم و حالا هوس کردم با شما باشم و می خوام سرت را کلاه بزارم و یه مدت باهات سرگرم باشم و ... خیلی به حرفهاش اعتماد نکن. اینها که از روز اول مشکل داشتند چرا سال 5 ازدواجشون بچه دار شدند؟ 5 سال وقت داشتند برای جدایی و ... باور نکن.

[talebi90]

می خوام بدونم اون خانم چطوری می تونه منو اذیت کنه ؟ در حالی که اونها از هم جدا شدن ؟
می شه مصداقی توضیح بدید که من بدونم می تونم با مشکلاتش کنار بیام یا نه

این اقا باید نصف مهریه همسرش رو بده حالا از من درخواست کمک کرده البته قراره چک بهم بده
و می گه این زن من دیونه اس چند وقت دیگه بستری تیمارستان می شه و کاری به کارت نداره

[مدیرهمدردی]

کاملا بکش کنار. به اون آقا بگو روزی که کارش تمام شد و مدرک طلاقش دستش بود به شما زنگ بزنه که برنامه تان را مشخص کنید. تا قبل از اون هیچ ارتباطی نداشته باشید.

من اين توصيه را به اين صورت اصلاح مي كنم:

کاملا بکش کنار.
به اون آقا بگو حتي اگر روزی کارش تمام شد و مدرک طلاقش دستش بود به شما زنگ نزنه ،‌چون قصد ازدواج با او را نداريد.

اگر به اين توصيه عمل كرديد. مطمئن باشيد كه شما خانه و زندگي آنها را ويران نكرده ايد.
در غير اين صورت مسئول طلاق آنها فقط مشكلاتشون نبوده بلكه شما هم بوده ايد. و مطمئن باشيد كه از تيررس فشارهاي آن زندگي و همسرش دور نمي توانيد بمانيد. و مشكلات زندگي آنها بر زندگي شما و حتي آبروي شما سايه خواهد انداخت.

خلاصه:
آشنايي و حرف از ازدواج فقط براي كساني كه در تعهد كس ديگري نيستند شروع مي شود. و با هر بهانه اي اقدام به رابطه در وقتي كه زن و شوهري در تعهد هم بوده و طلاق نگرفته اند ، خيانت محسوب مي گردد و مسئوليت آن و مشكلاتش بر عهده كساني هست كه آگاهانه وارد اينگونه رابطه هاي مي شوند .

[بی دل]

ای بابا! اصلا اون آقا زنش رو طلاق بده، یا نده! مشکل دارن، یا ندارن، یا هر چی! چرا هر کی میاد اینجا میخواد به پیشنهاد یک مرد زن دار فکر کنه، یه هو همه بهش حمله میکنن که یک زندگی رو از هم نپاشون! ولی نمیگن: زندگی خود تو با اینکار از هم نپاشون! چرا همش میخواید قضیه را از بعد غیر اخلاقی و غیر انسانی بودنش بحث کنید؟

اتفاقا اون آقا به لحاظ شرعی و قانونی حق داره این کار رو بکنه، اصلا هم اسمش خیانت نیست! حقی است برای مرد در دین و در قانون مملکت ما! و زنانی هم که همسر دوم میشن نه گناه صغیره میکنن نه کبیره و نه کار غیر اخلاقی!

منتها منتها منتها!!!!!! مردها اونقدر کثیف از این حقشون استفاده میکنند و اونقدر با دروغ و مکر و حیله و پدرسوختگی کار رو پیش میبرند که خیلی از این زنانی که همسر دوم میشن نمیدونند که دارند همسر دوم میشن!
یکیش همین مورد خانوم طالبی. خانوم طالبی جان! بنده به عنوان کسی که در این زمینه پروفسورا دارم به حضرتعالی عرض میکنم:
اصلا بی خیال اون زن دیوانه!
گور بابای بچه اونا!
برای من زندگی شما مهم است که آینده ای با این آقا ندارد! داره عین فیلم از جلوی ذهنم رد میشه که چی قراره به سرت بیاد. حتی میتونم ریز کلماتی را که این آقا بهت گفته را برات یکی یکی از حفظ بگم.
ما فرض را بر این میذاریم که این آقا شیاد هم نیست و دروغ هم نمیگه و.... اما! کافیه عقدش بشی و تازه واقعیتها و تبعات این ازدواج براش روشن شه! اونوقت خیلی دیره برای اینکه بفهمی مرد این راه نیست. چطور میخوای به مردی که تحمل نداره چند روز یا چند ماه بحران طلاق با همسرش رو ،یا روبراه کردن زندگیش رو تحمل کنه، اعتماد کنی که بحرانهای وارد شدن شما به زندگیش رو بتونه تحمل کنه و سر وسامون بده؟
این مرد اگر زن دوم میخواد باید رک و راست به شما بگه و شما با توجه به شناخت از خودتون و عواقب فجیع این زندگیها، تصمیم بگیرید. و اگر از الان تصمیم داری به خاطر عشق این آقا بری زن دومش بشی، بسم الله! تبعاتش هم نوش جونت!
اما اگر قراره زنش را طلاق بده بعد بیاد سراغ شما،باز هم این راهش نیست! هر چند که زندگیهای بعد از طلاق هم بدبختیهای خودش رو داره. منتها اگر این آقا میخواد زنش را طلاق بده بعد ازدواج کنه، چرا شما باید وسط دعواهای اینا قرار بگیری؟
ضمن اینکه این قضیه یه جورایی بوداره. یعنی چی که شما مهریه زن اون آقا رو بدی؟ گول چک و سفته و این حرفها رو هم نخور.
بذار برات مثالی بزنم: آقایی بسیار مومن، همین حرفها را به خانمی گفت و قرار شد زندگی تک همسری بسیار شیک و عاشقانه با هم درست کنن، تازه این آقا نه تنها پولی هم از خانوم نگرفت بلکه آپارتمان و... هم به نامش کرد و همه جوره سنگ تمام گذاشت، اما ...........نه تنها خانم اولش را طلاق نداد، بلکه همین آقا بعد از سالها خوراندن زهر زندگی دو همسری به این خانوم، هر جا عرصه بهش تنگ شد، به بهانه عشق به بچه، به اسم آبرو، به اسم..........محکم می ایستاد و میگفت: من نمیتونم از زن و بچه ام دست بکشم، تو اگه نمیتونی تحمل کنی، تکلیفت روشنه. که البته توان طلاق و دل کندن از دومی رو هم نداشت. یعنی یک آدم درمونده بدبختی که قدرت تصمیمات سخت را به هیچ وقت نداشت.

به جرات میگم قریب 99/9 درصد اینهایی که این حرفها رو میزنن، نمیتونن اجراش کنن و این تازه در صورتیه که نیتشون دروغ نبوده باشه و راست گفته باشن. و گرنه وای به حال اوناییکه از اول قصدشون شیادی بوده.

در پایان، دختر 34 ساله ایکه توان پرداخت نصف مهریه یک زن را داره، حتی اگر تنها زندگی کنه، یا با هر مرد دیگه ای با هزار عیب، زندگیش بهتر از وارد شدن در همیچین رابطه هایی خواهد بود.

نگذار عشق چشم حقیقت بین ات رو کور کنه! خودت رو به خدا بسپار و از این رابطه بسیار خطرناک برو بیرون. مطمئن باش حتی اگه به رابطه جنسی هم باهاش تن داده باشی، الان بکشی کنار خیلی به نفعته تا اینکه چند وقت دیگه کاسه چه کنم بدست بگیری.
موفق باشی

.................................................. .........................................

می خوام بدونم اون خانم چطوری می تونه منو اذیت کنه ؟ در حالی که اونها از هم جدا شدن ؟

اولا که هنوز از هم جدا نشدن!

ثانیا، اون خانوم قرار نیست شمشیر بگیره دستش بیاد سراغ شما. کافیه رقیب بیاد! چنان از هنرهای خدادادیش استفاده خواهد کرد که انگشت به دهن بمونی! ضمن اینکه بچه جان هم نقش یک accelerator و یا کاتالیزور را بازی خواهد کرد!

[talebi90]

حقیقتش اینه که من این خانواده رو می شناسم .
این اقا مستقیم به من نگفتند که برای پرداخت مهریه به ایشان کمک کنم ولی می دانم برای پرداخت مهریه مشکل دارند . خود این اقا عنوان می کنه که این خانم خیلی تا به حال پول از من گرفته و اون بخشش نصف مهریه بی خودی نبوده ولی هر دو می دانیم که ما قصد ادامه دو زندگی هم زمان رو نخواهیم داشت . این اقا دیگه نمی تونه با اون خانم زندگی کنه ولی یه خورده درگیر مسائل مالی شده که بنده خدا واقعا حقش نیست .مردی که تا به حال برای زنش خیلی بیشتر از مهریه اش خرج کرده حالا اون زن منکر شده و می گه نصف مهریه رو می خوام و تا زمانی که این پول رو به من ندی من از این زندگی نمی رم بیرون
به نظر من اون خانم خیلی پروروه چون می دونه که شوهرش دوستش نداره ولی حاضره تحقیر بشه و از زندگی نره بیرون
برای همین من دوست دارم یه جورهایی کمک ایشون کنم ولی خودم هم نمی دانم با این زن سرتق چه کار می شه کرد

من خودم از نزدیک شاهد یکی از دعواهای این دو بودم خودم انگشت به دهن مونده بودم یه زن چقدر می تونه وقیح باشه و خیلی دلم برای این اقا سوخت

از طرفی این بچه نگرانم کرده اگه یه روزی این خانم بره ازدواج کنه و من مجبور بشم نگه ش دارم چی ؟ یه نظرتون این خانم می تونه از بچش دور بشه ؟ و اون رو بسپاره به زن بابا ؟

[yasa]

دوست عزيزم
اگر واقعا اون آقا رو دوست داري و ميخواي باهاش زندگي كني بايد فرزندشو هم بپذيري حتي اگر هم خود آقا بچه شو نخواد شما بايد تشويقش كني كه زود به زود به فرزندش سر بزنه و اونو از محبت پدرونه ش دريغ نكنه!
تا حالا آينده ي بچه هاي طلاقو ديدي؟ ميدوني چقدر مشكل دارند؟ شايد شما به اون بچه علاقه نداشته باشي اما بايد علاقه ي همسرت رو به اون درك كني و تقويتش كني به هر حال هر پدري مسئوليتي در قبال فرزندش داره.
اگر مادرش بچه رو به شما تحويل داد به خاطر خدا اون بچه رو بپذير و بهش محبت كن تا خداوند هم مشكلات زندگيتو برات آسون كنه و اگر هرگز توان تحمل اون فرزند رو نداري حتي به اين ازدواج فكر هم نكن

[kamran2007]

حقیقتش اینه که من این خانواده رو می شناسم .
این اقا مستقیم به من نگفتند که برای پرداخت مهریه به ایشان کمک کنم ولی می دانم برای پرداخت مهریه مشکل دارند . خود این اقا عنوان می کنه که این خانم خیلی تا به حال پول از من گرفته و اون بخشش نصف مهریه بی خودی نبوده ولی هر دو می دانیم که ما قصد ادامه دو زندگی هم زمان رو نخواهیم داشت . این اقا دیگه نمی تونه با اون خانم زندگی کنه ولی یه خورده درگیر مسائل مالی شده که بنده خدا واقعا حقش نیست .مردی که تا به حال برای زنش خیلی بیشتر از مهریه اش خرج کرده حالا اون زن منکر شده و می گه نصف مهریه رو می خوام و تا زمانی که این پول رو به من ندی من از این زندگی نمی رم بیرون
به نظر من اون خانم خیلی پروروه چون می دونه که شوهرش دوستش نداره ولی حاضره تحقیر بشه و از زندگی نره بیرون
برای همین من دوست دارم یه جورهایی کمک ایشون کنم ولی خودم هم نمی دانم با این زن سرتق چه کار می شه کرد

من خودم از نزدیک شاهد یکی از دعواهای این دو بودم خودم انگشت به دهن مونده بودم یه زن چقدر می تونه وقیح باشه و خیلی دلم برای این اقا سوخت

از طرفی این بچه نگرانم کرده اگه یه روزی این خانم بره ازدواج کنه و من مجبور بشم نگه ش دارم چی ؟ یه نظرتون این خانم می تونه از بچش دور بشه ؟ و اون رو بسپاره به زن بابا ؟

سلام دوست عزیز،

به همدردی خوش آمدین،

من چند سوال از شما دارم؛

۱. شما از کجا مطمئنین که این آقا دیگر نمی‌توانند با آن خانوم زندگی‌ کند؟

چطور ۱۲ سال تونستن زندگی‌ کنن؟ چطور یک بچه ۷ ساله از این ازدواج حاصل شده و تازه حالا به این نتیجه رسیدن که نمی‌تونن زندگی‌ کنن!؟

مطمئنین از زمانی‌ که این آقا با شما اشنا شدن توانایی زندگی‌ با این خانوم رو از دست ندادن؟

۲. دوست عزیز، شما این خانوم را پررو میدانید چرا که همسرش برای او بیش از مهریه اش خرج کرده،

دقت کنین، هر مردی به عنوان شوهر باید نیاز‌های مالی‌ همسرش رو تامین کنه!

تامین مالی‌ این خانوم وظیفه این آقا بوده و مهریه بحث جدا گانه‌ای داره!

ضمنا، خانومی را که شما سرتق، پر رو، وقیح و ... میدونین،

من و خیلی‌‌های دیگر زنی‌ میبینیم که برای زندگیش ارزش قائله و حالا سعی‌ داره از کیان زندگیش دفاع کنه!

این خانوم، به هر دلیلی‌ ۱۲ سال با این مرد زندگی‌ کرده! یعنی همه جوانی‌اش را! حالا شما انتظار دارید زندگی‌ ۱۲ ساله را که حاصلش یک دختر بچه ۷ ساله هست به این راحتی‌ رها کند و برود؟!؟

۳. با توجه به صحبت هاتون، احتمالا شما قبلا با همین خانومی که الان سرتق مینامید، ارتباط نزدیک نداشتین یا دوست نبودین؟

به هر حال،
شما نه به خاطر این خانوم یا این بچه، به خاطر خودتون از این رابطه بیرون بیایید!

و شک نکنین، اگر به این رابطه ادامه بدین، و حتی ازدواجی هم صورت بگیرد، تا ابد رنگ آرامش را نخواهید دید،

چرا که تا ابد سایه زندگی‌ گذشته این آقا را در زندگیتون خواهید دید!

کامران

[بالهای صداقت]

سلام
من نه شما را می شناسم و نه اون خانم و آقا را
فقط قصد دارم از نظر زنی متاهل با یک فرزند یعنی یک مادر ، اون چه را که برداشت می کنم برایت بگویم
شاید روزی هم تو برای دیگری گفتی

راستی لینک زندگی دانه را هم بخون که شرایطی مثل شما داشت و الان خوشبخت هست

ازدواج دختر مجرد با مرد بچه دار بعد از دوازده سال عاشقی

حقیقتش اینه که من این خانواده رو می شناسم .
این اقا مستقیم به من نگفتند که برای پرداخت مهریه به ایشان کمک کنم ولی می دانم برای پرداخت مهریه مشکل دارند .

خود این اقا عنوان می کنه که این خانم خیلی تا به حال پول از من گرفته


من هم از شوهرم زیاد پول گرفته ام
دخترم هم از پدرش (شوهرم) زیاد پول گرفته
مادر هم از شوهرش زیاد پول گرفته
فکر می کنم اکثر زنها در طول زندگی مشترک از شوهرشون زیاد پول می گیرن
می دونی چرا
آخه مرد به عنوان تامین کننده مخارج زندگی هست و به زبان خودمونی نان آور زندگی است
پس خیلی از مخارج زندگی توسط شوهر تامین میشه

و اون بخشش نصف مهریه بی خودی نبوده

نمی دونم شاید نصفش رو بخشید که بچه اش رو بگیره و نصفش رو می خواد تا خرج و مخارج خودش و بچه اش رو بعد از جدایی تامین کنه
آخه بعید می دونم یه زن و شوهر روز اولی که با هم ازدواج می کنند به هم علاقمند نبوده باشند
احتمالا یه علاقه ای بینشون بوده که بعدها بچه دار شده اند


ولی هر دو می دانیم که ما قصد ادامه دو زندگی هم زمان رو نخواهیم داشت .

معمولا بیشتر همسران تمایل دارند یک زندگی را اداره کنند و اداره کردن دو زندگی مشکلات و سختی های زیادی خواهد داشت

این اقا دیگه نمی تونه با اون خانم زندگی کنه

خیلی ها هستند که دیگه نمی تونن به زندگی با همسرشون ادامه بدهند
اونچه که رایج هست دیگران اکثرا توصیه به یادگیری مسائل و احترام گذاشتن به همدیگر و درک متقابل می کنند و در نهایت این زن و شوهر هستند که می سنجند که آیا با بررسی همه جوانب می تونن به زندگی مشترک ادامه بدهند یا خیر

طلاق حلال خداست ولی با هر طلاق عرش خدا به لرزه میفته چه خوبه که من مسبب این حلال منفور نشوم

ولی یه خورده درگیر مسائل مالی شده که بنده خدا واقعا حقش نیست .


نمی دونم اون بنده ی خدا (زن این بنده ی خدا) حقش هست یا نه؟

مردی که تا به حال برای زنش خیلی بیشتر از مهریه اش خرج کرده حالا اون زن منکر شده و می گه نصف مهریه رو می خوام و تا زمانی که این پول رو به من ندی من از این زندگی نمی رم بیرون

وقتی زن و مردی همدیگر رو نخواهند اگه تمام دریاها پر از مروارید بشوند و کوهها طلا بشوند باز هم حاضر نمیشوند یک لحظه در کنار هم باشند
و برعکس وقتی شخصی به دیگری علاقه داشته باشه به عنواین مختلف سعی می کنه از دستش نده


به نظر من اون خانم خیلی پروروه چون می دونه که شوهرش دوستش نداره ولی حاضره تحقیر بشه و از زندگی نره بیرون

واقعا جای فکر داره
حاضره تحقیر بشه ولی از اون زندگی نره بیرون چرا ؟؟
واقعا چه دلیلی می تونه داشته باشه که خرد بشی ، له بشی ، تحقیر بشی ، توهین بشنوی
اما باز هم به همون زندگی وصل باشی


برای همین من دوست دارم یه جورهایی کمک ایشون کنم

بر فرض محال که این زن به شوهرش بد کرده و نگذاشته حتی یک روز آب خوش از گلوی شوهرش پایین بره
آیا به شما هم بد کرده؟!
چه بدی کرده ؟ که دوست داری به این آقا کمک کنی


ولی خودم هم نمی دانم با این زن سرتق چه کار می شه کرد


میگن اگه ذره ای خوبی کنی می بینی ذره ای بدی هم کنی می بینی
اگه این زن به شوهرش ظلم کرده خدا جزایش را بدهد
اگه خوبی کرده خدا پاداشش را بدهد
خدا جای حق نشسته و خودش از حال و احوال بنده اش با خبر هست مگه نه؟

من خودم از نزدیک شاهد یکی از دعواهای این دو بودم خودم انگشت به دهن مونده بودم یه زن چقدر می تونه وقیح باشه و خیلی دلم برای این اقا سوخت

ای کاش یه جاهایی بشه بر احساساتمون غلبه کنیم
ای کاش یه جاهایی بشه خودمون رو بگذاریم جای طرف مقابل
ای کاش یه جایی گذشت داشت باشیم



از طرفی این بچه نگرانم کرده اگه یه روزی این خانم بره ازدواج کنه و من مجبور بشم نگه ش دارم چی ؟

نمی دونم
مهریه حق زن هست و حق حضانت بچه هم با مرد

یه بچه هم پدر می خواد هم مادر (آخه این زن و مرد هست که با هم بچه دار شدند و یه موجود بی گناه و معصوم را به این دنیا آورده اند ) حالا وقتی نه مادر بخواهد بچه را نگه دارد نه پدر
بسپریمش به امان خدا
خدای اون بچه هم بزرگ هست
دل ما آدم ها هم بزرگ هست
ولی آه گریه ی اون بچه بزرگ نیست اما بد جوری دل رو میسوزونه



یه نظرتون این خانم می تونه از بچش دور بشه ؟ و اون رو بسپاره به زن بابا ؟


زنی که شما ازش تعریف کردی که می تونه وقیح باشه احتمالا این کار هم از دستش بر میاد