با سلام
من 20 سال دارم و البته در خانواده ی ما یک دختر بیست ساله حتما تا الان باید ازدواج کرده باشه! در هر حال مسأله اینجاست که دچار تردید شدم خواستگاری با شرایط بسیار ایده آل دارم که البته تقریبا بهشون جواب مثبت دادیم اما من پسر مورد نظر رو دوست ندارم و از طرفی با پسری از طریق نت آشنا شدم که خیلی دوست داشتنی تر از خواستگارمه و ما تقریبا عاشق هم شدیم. به خودم می گم دختر بیخیال احساسات اما دوباره میگم پس اون همه عشق و علاقه بینمون چی میشه؟ ارتباط من با اون آقا پسر بیشتر از سه ماه طول نکشید که قرار شد اون بیاد خواستگاری اما خانواده ام راضی نمی شن به خواستگار اولم جواب منفی بدم. نمی دونم عشق ما در این سه ماه خیلی آتیشی شده . وقتی با خودم صادقانه میشینیم و فکر می کنم ، به این نتیجه میرسم که موقعیت خواستگار اولم بسیار عالیه و البته عشق و علاقه ی من به خواستگار دومم خیلی زیاده وقتی تصور می کنم به خاطر من محل زندگی شغل و همه چی ررو ترک کرد تا به اینجایی که من هستم بیاد از خودم متنفر میشم اگر باهاش ازدواج نکنم . در ضمن نمی تونم به هیچ وجه با خانواده ام در مورد عشق اینترنیتی صحبت کنم. مسلما درک نخواهند کرد که من چی می گم. یکم راهنماییم کنین لطفا چون اینقدر مشکلم رو با خودم مرور کردم که دیگه سرگیجه گرفتم و نمی تونم خوب رو از بد تشخیص بدم!
علاقه مندی ها (Bookmarks)