به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 بهمن 89 [ 23:25]
    تاریخ عضویت
    1389-11-06
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    1,554
    سطح
    22
    Points: 1,554, Level: 22
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    من مشکل پیدا کردن

    با سلام
    من 22 سال سن دارم و حدود یکسال میشه که با یکی از هم کلاسیام دوستم یعنی اولش باهم دوست شدیم و حالا بعد از یکسال فک میکنم که فرد مناسبی برای ازدواج با خودم پیدا کردم
    آدم منطقی هستم و سعی کردم که از روی احساسات تصمیم نگیرم و تمام جنبه های ممکن رو چه از نظر فردی، چه از نظر خانوادگی و ... بررسی کردم و انتخابم رو انجام دادم البته تصمیم هردوی ما اینه که بد از تموم شدن درسمون باهم ازدواج کنیم و سن 22 سالگی برای ازدواج زوده دوس داریم که 25-26 سالگی ازدواج کنیم که حداقل یکسری از مشکلاتمون از جمله ادامه تحصیل و کار و شرایط اقتصادی حل بشه
    خدارو شکر با هم سر خیلی از مسائل هم عقیده ایم و در مورد کوچکترین مشکل باهم سر فرصت صحبت میکنیم و سعی میکنیم حلش کنیم
    در مورد مشکلات بعد ازدواجم هم اگاهی دارم
    رابطه واقعا خوب عاطفی هم با هم داریم
    خلاصه مرادم از طرح مسائل بالا اینه که در مورد هر چیزی تا اونجا که شده و تونستم فکر کردم که تصمیم درستر و آگاهانه تری بگیرم
    باری، مشکل من متاسفانه در گذشته نامزدمه
    اون قبل از من با یکی برای یه مدت کوتاه( حدود 2-3 ماه ) آشنا شده بود که من به واسطه هم کلاسی بودن کاملا در جریان این رابطه بودم بعد از این مدت رابطشون کاملا قطع شد
    حقیقتش داشتن این رابطه از نظر من مشکلی نداره ولی مشکلی که من پیدا کردم و اصلا نمی تونم حلش کنم اینه که یهو یه فکری که نمی دونم چیه (در مورد دوستیشون) میاد سراغم که کل بدنمو به هم میریضه طوری که اصلا نمیتونم بش فک نکنم. خیلی غریبه و عین ملیخولیا کل فکرمو مشغول میکنه
    کاش میدونستم این چیه ولی نمیدونم و همین باعث میشه نتونم حلش کنم
    این رابطه و نامزدم برام واقعا مهمه و به هیچ قیمیتی حاضر نیستم بخاطر این فکرهای احمقانه خرابش کنم
    طرفم رو دوس دارم ولی میترسم این فکر و مشکل من مارو از هم جدا کنه
    من و اون داریم واسه آیندمون تلاش میکنیم شاید یکسال زیاد نباشه ولی تقریبا هر لحظشو باهم بودیم و این پیوند عمیقی بینمون ایجاد کرده طوری که تو کل دانشکده و هم ورودیامون همه مارو مثال میزنن
    نمیخوام فیلم هندی تعریف کنم ولی این رابطه واسم واقعا مهمه و میخوام ادامه داشته باشه و به خاطر این مشکل حاضر نیستم از دستش بدم
    ممنون میشم کمکم کنید
    راهنمایی درست شما حتما میتونه آینده منو عوض کنه
    منتظر جواب و همدردیاتون هستم



  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 اسفند 90 [ 12:21]
    تاریخ عضویت
    1389-8-21
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    3,440
    سطح
    36
    Points: 3,440, Level: 36
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    761

    تشکرشده 743 در 207 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: من مشکل پیدا کردن

    سلام . دوست عزيز، لازمه ي هر رابطه اي اعتماده. اگر اعتماد نباشه، اون رابطه خانه بر باد بنا كردنه. و اينچنين كه بر مياد شما هنوز به شخص مورد علاقتون اعتماد ندارين. بي اعتمادي مانند يه وسواسه كه اشخاص درگيرش ميشن و فقط دو راه براي درمانش هست:
    1. يا بايد ايشون رو يك هفته كنترل كنيد تا مطمئن شيد رابطه اي ندارن، و يا
    2. بايد اين افكار رو از خودتون دور كنيد و قبول كنيد اگر طرفتون دختر خوبيه، يه رابطه 3 ماهه رو به رابطه يكساله ترجيح نميدن. يعني در حقيقت ديد خودتونو عوض كنيد كه البته اين به انسانيت نزديك تره چون مورد يك چندان كار درستي نيست.

    نكته: حواستون باشه، ممكنه اين وسواسي كه الان شما داريد، بعد از ازدواج هم رهاتون نكنه! بنابرين يا همين الان اين شك رو از خودتون دور كنيد يا اينكه تصميم ديگري براي ازدواجتون بگيريد.
    موفق باشين.

  3. 2 کاربر از پست مفید hamishetanha تشکرکرده اند .

    hamishetanha (پنجشنبه 07 بهمن 89)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 08 بهمن 89 [ 23:25]
    تاریخ عضویت
    1389-11-06
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    1,554
    سطح
    22
    Points: 1,554, Level: 22
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من مشکل پیدا کردن

    دوست عزیز من سلام
    اول از همه واقعا از اظهار نظرت ممنونم
    درمورد مطالبی که فرمودی باید عرض کنم که بحث اعتماد نیست من به طرفم مثه چشام اعتماد دارم مشکلی که هست اینه که این اتفاق ( به قول شما دوست گرامی من ، وسواس) چیز ناخواسته ایی که دچارش شدم فکری که منو با خودش میبره تمام این مدت تلاشم این بوده که از بینش ببرم ولی نشده
    من آدم متعصب و ذهن بسته ای نیستم و روابط اجتماعی خیلی خوبی دارم حتی هیچ مشکلی با داشتن یه همچین رابطه هایی ندارم ولی نمیدونم این فکر چرا رهام نمیکنه
    دوست دارم بدونم راه حلی برای درمان این به قول شما وسواس هست؟
    نمیدونم این خودمم که دارم موضوع به این بی اهمیتی رو بزرگش میکنم یا اینکه این یه روال طبیعی حاصل از دوست داشتن زیاده که قابل حل شدنه!!
    من دوس ندارم مثه خیلیا که طرف مقابلشون رو به چشم ملک نگاه میکنن باشم و حس کنم صاحب همسرم هستم
    من همسرم رو به عنوان یه دوست قبول کردم دوستی که به شدت دوستش دارم و دارم تمام تلاشم رو میکنم که حفظش کنم ولو به قیمت اذیت شدن خودم (راستی اون در مورد این مسئله که به عقیده من یه بیماریه چیزی نمی دونه)
    در ضمن زمانی رو که با اون هستم خوبم ولی وقتی واسه یه مدت مثل تعطیلات بین 2ترم از هم دوریم این فکر میاد سراغم
    از توجهتون ممنونم
    همچنان منتطر راهنمایی هاتون هستم

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 اسفند 90 [ 12:21]
    تاریخ عضویت
    1389-8-21
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    3,440
    سطح
    36
    Points: 3,440, Level: 36
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    761

    تشکرشده 743 در 207 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: من مشکل پیدا کردن

    دوست خوبم اين قبيل وسواس ها معمولا بروزشون به صورت خودخوري و نگرانيه. از اونجايي كه به مرور زمان تبديل به عادت ميشن، تنها كاري كه ميشه براشون انجام داد اينه كه نسبت به اينگونه افكار بي اهميت بود تا گذشت زمان بتونه اين افكاري رو كه ملكه ذهن شده پاك كنه. بنابرين شما بايد به محض اينكه اين افكار مياد سراغتون از بارگذاريشون در ذهن ممانعت كنيد. دوست خوبم توكل به خدا و در نظر گرفتن مشيت الهي ميتونه كمك زيادي بهتون كنه. اگر هنگام حمله ي اين افكار به ذهنتون به خودتون بقبولونيد كه به خدا توكل كردين و هرچي خداوند صلاح بدونه پيش مياد و اينكه اگر بسپاريدش به خدا در غياب شما از او مراقبت خواهد كرد، اونوقت راحت ميتونيد اين افكار رو از خودتون دور كنيد.

    براتون آرزوي موفقيت ميكنم.

  6. کاربر روبرو از پست مفید hamishetanha تشکرکرده است .

    hamishetanha (پنجشنبه 07 بهمن 89)

  7. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: من مشکل پیدا کردن

    هشدار1:تا زمانی که به عقد هم در نیومدید از واژه همسرم استفاده نکن.باعث می شه حس دلبستگی به ایشون پیدا

    کنی و خیلی از موارد رو نتونی ببینی یا ازشون رد بشی که بعدن خودشونو نشون می دن.

    هشدار2:این دختر خانم قبلن با یه نفر بوده الآنم با شماست،ضمن اینکه باید علت جداییشونو بررسی کنی و اینکه آیا

    خودتم تو این جدایی نقش داشتی یا نه.پیشنهاد می کنم همیشه آمادگی اینو داشته باشی که یه روزی ترکت کنه.

    نمونه همچین دختری تو تاپیک رابطه ای در آستانه ی نابودی.پیشنهاد دومم اینه که به این رابطه رسمیت بدی ینی به

    دوستت بگی می خوایم بیایم خاسگاریت اگر قبول کرد خیالت تا حد زیادی راحت می شه ولی اگر بهونه اُورد حالا زوده

    درسمون تموم بشه و ... اون وقت باید به طور جدی خودتو برای ورود نفر سوم آماده کنی.

    البته من دوستتو نمی شناسم.ایناییم که گفتم هم برای پسر می تونه پیش بیاد هم دختر.این دوستی ها مثل

    مسافرت می مونه همیشه خطر در کمینه اونایی جون سالم بدر می برن که موارد و نکات ایمنی رو رعایت کرده باشن.

  8. کاربر روبرو از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 07 بهمن 89)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست طلاق دادم ولی مادر شوهرم پیش همه دروغ میگه وآبرومو پیش همه میبره چکار کنم؟
    توسط یاصاحب زمان ادرکنی در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 آذر 95, 11:16
  2. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 بهمن 93, 00:46
  3. قبول کردن پیشنهاد خوابیدن پیش هم در دوران نامزدی بدون هیچ محرمیتی !!!
    توسط tanhaei در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: یکشنبه 31 شهریور 92, 06:04
  4. پیامدهای روابط افراطی دختر و پسر پیش از ازدواج؟
    توسط keyvan در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 بهمن 87, 19:02

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.