سلام خسته نباشید .
متاسفانه من یا بهتر بگم خانواده ما دچار یه مشکل بزرگ شده و تقریبا مستاصل هستیم
پدرم مرد زحمتکشی هست و با توجه به قدرت ریسک بالا و هوش زیادش در مسائل اقتصادی و تلاش موفق شده یک زندگی خوب رو از صفر بدون تکیه به اعضای خانواده اش(پدر و مادر...)بسازه و در کل زندگی خوبی داشتیم البته مادرم هم به ایشون خیلی کمک میکردن و از لحاظ اقتصادی خانواده خیلی مدیون ایشون هم هستند(در تمام زمینه ها مدیون هردو هستیم) زندگی ما هم مثل بقیه فراز و نشیبهای زیادی داشته و داره...
متاسفانه الان مشکل بزرگی که داریم اینه که پدرم چندقتی میشه اصلا به زندگی خانوادگیش اهمیت نمیده و متاسفانه دچار انحراف اخلاقی شده و با یه خانومی دوست شده که شب و روز به هم زنگ میزنن و مدام بیرون میرن .اون خانومو درست نمیشناسم ولی شنیدم زن درست و حسابی نیست(مشکل اخلاقی داره )
تقریبا دوست و آشنا خبر دارن همسایه و غیره
و متاسفانه به گوش مامانم هم رسیده و این باعث شده که دعواهای خیلی مفصلی با هم داشته باشن. ما هم هرچقدر به پدرمون ومادرمون نصیحت میکنیم که دست از مشاجره و دعوا بردارن هیچکدوم اهمیت نمیدن
مادرم که همیشه مریضه و حق هم داره
پدرم اهمیتی به زندگی ما نمیده البته هنوز مارو دوست داره ولی میگه میخام از بقیه زندگیم لذت ببرم !
میگه دیگه از مادرتون خوشم نمیاد به حدی که من داغون شدم با اینکاراش و متاسفانه این روی زندگی من و خواهرو برادرام تاثیر منفی گذاشته
نمیدونم باید با پدرم چه برخوردی بکنم
در ضمن پدرم 55 و مادرم 52 ساله اشه
پدرم کار آزاد و مادرم جدیدا خونه دار شده
مادرم اصلا به حرفهای ما گوش نمیده میگه دلم از این زندگی سیر شده شما عروسی کنید منم میرم گم و گور میشم
پدرم مدام برای اون خانوم ولخرجی میکنه
پولیو که باید خرج خودشون کنه خرج اون میکنه
کمک کنید . مشاوره نمیرن بهیچ عنوان میگن لازم نداریم
اون خانوم پدرمو بخاطر پول میخاد خودشم میدونه ولی براش مهم نیست بخدا پدرم مرد خوبی بود ولی نمیدونم چرا اینجوری شدن ؟
از مشاجرات شبانه روزی اونها خسته شدم مثل دختر و پسرهای 17 و 18 ساله مدام میزنن تو سر همدیگه
متاسفانه جلوی هیچکس رعایت نمیکنن و آبروی ما رو بردن
اگه بذاری تو خیابون هم دعوا میکنن هردو هم کاملا مقصرن
علاقه مندی ها (Bookmarks)