سلام به همه . من 26 سال هستم. لیسانس و معلم. از زندگیم تا اینجا با همه مشکلات راضیم. اما ازدواج کمی باعث سر در گمی من شده.مادرم اصرار دارد که با دختر خاله ام ازدواج کنم اما من تا بحال هیچ احساسی به او ندارم.ضمن اینکه ما در دو شهر متفاوت زندگی میکنیم و تا حال موقعیتی برای اشنایی بیشتر با هم نداشتیم. این مسئله را هم در نظر بگیریم که ما از خانوادههای سنتی هستیم که حتی صحبت من با دخترخاله بصورت صمیمی تر هم امکان ندارد.خانواده او هم موافق من هستند اما من نمیدانم او را دوست دارم یا نه؟
یا او چه نظری راجع به من دارد.ضمن اینکه همه اصرار دارند که با هم ازدواج کنیم من میترسم.من واقعا نمیدانم من با او خوشبخت میشم یا نه. یا اینکه فعلا بیخیال شم. در ضمن درامد من ماهیانه حدود 300000 تومان هست. ایا میتونم اجاره خونه بدم و زندگی رو بچرخونم؟خیلی این موضوع آزارم میده.با توجه به اصرار شدید مادرم برای این کار من تا بحال واسه خودم موقعیت دیگه ای رو تصور نکردم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)