یکسال و نیم استکه ازدواج کرده ایم قبل از آن یکسال نامزد بودیم. من 26 سالمه و شوهرم 31 ساله. از نظر تحصیلی و درآمد و موقعیت شغلی و زیبایی و وضعیت خانوادگی ... از شوهرم بالاترم. همسرم و خانواده اش با دروغ وارد زندگی من شدند. برای مثال چون دیدند تمام اعضای خانواده ام تحصیل کرده اند ایشان تحصیلات دو خواهرشان را بیشتر از واقعیت به ما اعلام کردند یا میزان پس اندازشان برای شروع زندگی را بیشتر اعلام کردند که بعد از عقد متوجه دروغ ها شدم. همسرم قبل از من با دختری نامزد بوده و دلیل برهم خوردن نامزدی شان را فاصله دور محل زندگی نامزدش اعلام کرد(دختره شهرستان بوده و همسرم تهران و دختره خواهان زندگی در شهرستان بوده و همسرم در تهران پس نامزدی شان به هم خورده) ولی بعد از عقد متوجه شدم نامزدش بدلیل تلفن های مشکوک دختران به همسرم نامزدیش را به هم زده. من هم چندین بار اس ام اس های مشکوک از خانوم هایی به همسرم دیده بودم که هربار دلایلی می آورد مثلا دوست دختر دوران مجردی استکه اگر به او می گفتم ازدواج کرده ام دست بردار نبود و می خواسته آنقدر جواب ندهد تا خودش دست بردارد یا گوشی را به دوستم دادم و دوستم از گوشی من به این خانوم اس داده. هر از گاهی دور از چشم من سیم کارت دیگری میخرد و آن را پنهان میکند و هربار که اعتراض میکنم اظهار پشیمانی می کند و قسم میخورد ولی باز تکرار میشود. چندین بار خواستم ترکش کنم که او التماس میکردو تهدید میکرد خودش را میکشد حتی یکبار چاقو را روی شاهرگش گذاشت تا من بگویم بخشیدمش دست بردار نبود. تا اینکه یک ماه پیش با سیم کارت ناشناسی به او پیامک دادم و همسرم با بیشرمی خود را راغب به ادامه آشنایی نشان می داد و با خودم بعنوان زنی غریبه ارتباط داشت تا اینکه خسته شدم و ماجرا را به او گفتم و حسابی عصبانی شده بودم و کلی ناسزا نثارش کردم و به منزل پدرم رفتم. حدود یک ماه است که نه خود و نه خانواده اش هیچ سراغی از من نگرفته اند. انگار از خدا میخواسته که من بروم. نمی دانم چرا اینچنین شوهری نصیب من شده من در دوره مجردی اصلا دوست پسر نداشتم و فقط از خدا می خواستم شوهری چشم پاک نصیبم کند که قسمتم این نبود! در ضمن خانومی در اقوام ایشان است که متاهل و دارای دو فرزند 20 ساله که با شوهرش اختلاف داره که او به همسرم پیامک میداد وقتی به همسرم اعتراض کردم که دلیلی نداره به این خانوم اس ام اس رد و بدل کنیدو ... همسرم هم پذیرفت و گفت من آنقدر جواب نمی دهم تا خود بفهمد دیگر خودش بفهمد دیگر پیامک ندهد. بعد از این ماجرا همسرم سیم کارتش رافروخت ولی با کمال تعجب دیدم به شماره جدیدش هم پیامک داده و وقتی پرسیدم این خانوم چطور شماره جدیدت را داره و چرا دوباره شماره ات را به او دادی گفت یکبار با او کار داشتم و زنگ زدم (این خانوم عروس خاله شوهرم هست و از این تیپ خانوم هایی که با صدای بلند ریسه میره و دوست داره همه آقایون رو به خود جذب کنه)
گاهی بطور جدی به طلاق فکر میکنم و گاهی دلم برایش تنگ میشود! لطفا راهنمائیم کنید احتیاج به همفکری و راهنمایی شما دارم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)