به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 51
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 90 [ 10:06]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    2,335
    سطح
    29
    Points: 2,335, Level: 29
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 276 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عدم اعتماد به شوهر

    با سلام

    نياز هستم. 27 ساله . 4 ساله ازدواج كردم و يه پسر 5/2 ساله دارم . كارمند هستم
    شوهرم 28 ساله و كارمنده . ما هيچگونه نسبت فاميلي و اشنايي قبلي نداشتيم و كاملا سنتي ازدواج كرديم

    بزاريد خلاصه اي از زندگيم رو بگم تا بيشتر متوجه علت بي اعتمادي من بشيد
    ***************************
    در دوران عقد محل كارم شوهرم شهرستان ديگه اي بود و ما هر دو هفته حالا گاهي كمتر و بيشتر هم رو ميديديم . بعد از عقد مهرمون به دل هم افتاده بود و هر دو همديگه رو دوست داشتيم و وابسته هم شده بوديم . اما من بخاطر اخلاق و شخصيت خودم بيشتر وابسته بهش شده بود طوري كه وقتي ميومد مرخصي و شهر خودمون تمام وقت دلم ميخواست پيش من باشه . بگذريم
    تو همون دوران عقد بود كه متوجه پاكت سيگار تو جيب شوهرم شد وقتي بهش گفتم . منكرش شد و گفت مال دوستش بوده كه جا گذاشته تو ماشين و اين گذاشته تو جيبش كه كسي نفهمه ( من حرفش رو قبول كردم چون كاملا بهش اعتماد داشتم)
    شوهرم منتقل شهر خودمون شد چند ماه بعد و يكماه مونده به مراسم عروسي سر يه موضوع الكي با شوهرم دعوامون شد و اون قهر كرد . شب تو خونه اي كه واسه خودمون اجاره كرده بوديم خوابيده بود . روز بعد من كه كليد داشتم رفتم خونه تو سطل آشغال وسايل استعمال ترياك ديدم . بماند كه چي بر من گذشت . شوهرم اين قضيه رو هم منكر شد و ربظش داد به دوستش و قسم خورد لب نزده !!!!
    منم بخاطر علاقه زيادم بهش بي خيال شدم و گذشت
    بعد از ازدواج گاهي شب دير ميومد خونه و چرت ميزد و چشماش قرمز بود
    خسته تون نكنم متوجه شدم شوهرم معتاده . خودش بهم گفت از دوران مجردي و سر شبكاري بودن و ... شروع كرده به تعارف دوستش به مصرف مواد و الانم تفنني ميكشه
    گريه كردم قسمش دادم و گفتم بزاره كنار خودشم با گريه و قسم و آيه گفت ديگه نميره سمتش .
    بعد از اون قضيه سه بار بهم قول داد و هربار متوجه شدم زير قولش زده . داغون شدم كمرم شكست از چيزي كه ميترسيدم سرم اومد . به خودشم گفتم واسه من مدرك و درآمو و پول و قيلفه مهم نبود مهم سلامت و پاك بودنش بود كه متاسفانه تو زرد از كار دراومد
    دفعه آخر بيكار شده بود و روزا من ميومد سركار اون خونه تنها بود گاهي روزا ظهر ميرفتم خونه ميديدم بو مياد ولي هربار ميزد زيرش
    ................




  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 تیر 90 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1389-6-29
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    2,286
    سطح
    28
    Points: 2,286, Level: 28
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 22 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم اعتماد به شوهر

    عزيزم از همون دوران عقد و از همون پاكت سيگاري كه ديدي بايد محتاط تر عمل ميكردي و ته و توي قضيه رو در مي‌آوردي و اينكه چرا با وجود اين مسائل بچه دار شدي؟؟؟؟؟؟؟!!!!!! بچه بيچاره چه گناهي كرده كه بايد به پاي اين زندگي بسوزه؟ الان هم چاره اي جز اينكه تركش بدي به هر روشي هست رو نداري.

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 90 [ 10:06]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    2,335
    سطح
    29
    Points: 2,335, Level: 29
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 276 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم اعتماد به شوهر

    سلام نازنين جان
    حق با شماست بخاطر علاقه شديد به همسرم روي خيلي قضايا كوتاه اومدم و در خصوص بچه هم ناخواسته بود

    الان شوهرم كار مناسبي پيدا كرده . حدود 5 ماهي ميشد كه از دعواي اخرمون ميگذشت . من اون روز مچشو تو خونه گرفتم و گفتم يا ترك كن يا من و بچه از زندگيت ميريم بيرون بازم قسم و آيه اورد كه كمكم كن ترك ميكنم . منم گفت تو بخواي تا اخرش هستم

    ديگه حس ميكردم اوضاع بهتر شده . فكر ميكردم گذاشته كنار حتي بوي سيگار هم نميداد . همه چيز خوب بود تا 2-3 روز پيش منم دوباره پيله اش شده بودم و ازش پرسيدم بهم بگو ايا هنوز سر قولت هستي . اول كمي شوخي كرد و سربه سرم گذاشت وقتي ديد حرف من جدايه . عصباني شد و گفت منم فقط تو اين مدت 2-3 بار سيگار كشيدم . شروع كردم گريه كردن و قسمش دادم به زمين و زمان كه حقيقت رو بگه اونم گفت اره من هنوز مصرف ميكنم و قصد كنار گذاشتنش رو ندارم . من هم تو رو ميخوام هم مواد رو ( شوهرم به قول خودش ترياك مصرف ميكنه)‌ ميتوني بمون نميتوني تحمل كني مشكل خودته.

    خيلي بهم ريخته ام نميدونم سر عصبانيت و لجبازي با من اين حرفا رو زد يا راست گفته موندم سر دو راهي تو رو خدا كمكم كنيد
    خانواده هامون خبر ندارن . بهش ميگم به داداشت ميگم . ميگه اگه گفت ديگه پاتو خونه نزار . دلم براي بچه ام ميسوزه

    بايد چيكار كنم؟ تحمل كنم؟ به خانواده اش بگم؟ با دوستش صحبت كنم

    راستش ممكنه منم خيلي مقصر باشم . من همش بهش گير ميدم اگه 10 دقيقه دير بياد پيله اش ميشم . گاهي دهنش رو بو ميكنم همش ازش ميپرسم كي مياي خونه ؟ چرا دير اومدي ؟ چرا تلفن رو جواب ندادي
    شوهرم بهم ميگه تو خودت معتادي با اين اخلاقت . تو اگه يه قدم با من راه بياي من 10 قدم ميام سمتت

    نميدونم بريدم ذهنم به هيچ چيز قد نميده كمكم كنيد

    گاهي به طلاق فكر ميكنم

    ميگه من ترك نميكنم. مصرف تفنني هيچ ضرري نداره تازه بيشتر بهم انرژي ميده و شاداب ميشم

  4. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: عدم اعتماد به شوهر

    سلام نیاز عزیز
    چقدر نگرانی خانومی
    یه کم آرومتر ... اتفاقی نیفتاده که اینقدر داری خودت رو به آب و آتیش میزنی
    یه دعوای زن و شوهری بوده .. توی دعوا که حلوا خیرات نمی کنن.... می کنن؟!

    ساعت کاری من تموم شده نمی تونم بیشتر بگم فقط اینکه

    الان تا شنبه مثل زنهای مهربون و دوست داشتنی انگار نه انگار که اتفاقی افتاده خیلی عادی رفتار کن و اصلا هم به روی شوهرت هیچ چیزی رو نیار


    یه راهی بلدم که بهت بگم از کجا بفهمی راست میگه یا دروغ
    بعدش هم اگه راست گفته چی کار باید بکنی اگر دروغ گفته چیکار باید بکنی تا ببینی آیا اعتماد باید داشته باشی یا نه

    فعلا خداحافظ

  5. 4 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (دوشنبه 20 دی 89)

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 تیر 90 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1389-10-16
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,562
    سطح
    22
    Points: 1,562, Level: 22
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم اعتماد به شوهر

    سلام
    من تازه تو این سایت عضو شدم و این اولین نظر من هستش.
    ببین نیاز جون درسته اون یک کار اشتباهی رو انجام داده و به قول خودش بهنوشو میندازه روی شب کاری و....
    ولی مطمئن باش این مشکل حل میشه ،خیلی راحت تر از اینکه فکرشو کنی همانند یک لیوان آب خوردن؛
    ببین در ابتدا باید بگم که بهش اطمینان کن و سعی کن که اون بفهمه تو بهش اطمینان داری و اینکه همین که اون دیر بیاید خونه سریع بهش زنگ بزنی و .... نه اصلا سعی کن طوری رفتار کنی باهاش که اون به اشتباهاتش پی ببره نه اینکه همش تو بهش گیر بدی که اونم مجبور بشه بخاطر ترس از دست دادن تو و بچتون بگه میذارمش کنار ولی تو باید کمکم کنی. یک نته ای رو میگم خیلی مهمه و اینکه تو باید شرایط خونه رو طوری فراهم کنی که بعضی از شب ها که دیر نیاید هیچی ؛بلکه اکثر شب ها زودتر از همیشه بیاد خونه و این کار یعنی آرامش ، عشق،...
    در آخر میگم قبل از هر کاری ابتدا از لحاظ فکری برای ترک اعتیاد روش کار کن و وقتی که دیدی کامل آماده شد و خودشم میخواد اقدام نهایی رو انجام بده و مراجعه کنید به یک مرکز ترک اعتیاد.
    امیدوارم دفعه بعدی که اومدی خبر پیروزیتو بگب برای بچه ها

  7. 2 کاربر از پست مفید sabi تشکرکرده اند .

    sabi (دوشنبه 20 دی 89)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 90 [ 10:06]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    2,335
    سطح
    29
    Points: 2,335, Level: 29
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 276 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم اعتماد به شوهر

    ممنون دوستان گلم كه وقت گذاشتيد و منو راهنمايي كرديد

    راستش حس ميكنم تو شرايطي كه داشتم به آخر خط ميرسيدم و ديگه از همه جا نااميد شده بودم خدا دوباره روزنه اميدي به واسطه اشنايي با اين سايت خوب به روم باز كرد

    طبق سفارش دوستان انگار نه انگار كه اتفاق خاصي افتاده اين دو روز در كمال آرامش سپري شد . شوهرم كلا تو خونه كنارمون بود و من مثل هميشه باهاش رفتار ميكردم و حتي صميمي تر و مهربونتر

    منتظر راهنمايي هاي بعدي بالهاي صداقت عزيز و ساير دوستان هستم

  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 اسفند 89 [ 14:21]
    تاریخ عضویت
    1389-10-17
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,706
    سطح
    24
    Points: 1,706, Level: 24
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 46 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم اعتماد به شوهر

    سلام نياز جون خوبي؟ني نيت خوبه؟
    يه سوال مگه قبل ازدواج آزمايش اعتياد از شوهرت نگرفتن من فكر ميكردم اجباريه؟ به نظر من نبايد اين جور آدمارو هيچ وقت به خاطر اعتيادش تحقير كني چون نتيجه عكس ميده تا ميتوني محبتتو بيشتر كن بزار شرمنده محبت تو و بچه اش بشه ولي با يه مركز ترك اعتادم مشورت كني بد نيست تا ترياكه بهتره انگيزه ترك پيدا كنه اگه بيوفته تو مواد ديگه .يكم سختتر ميشه.عزيزم بخودت برس.براي خودت وسلامتي شوهرت دعا ميكنم

  10. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 90 [ 10:06]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    2,335
    سطح
    29
    Points: 2,335, Level: 29
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 276 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم اعتماد به شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط بيصدا
    سلام نياز جون خوبي؟ني نيت خوبه؟
    يه سوال مگه قبل ازدواج آزمايش اعتياد از شوهرت نگرفتن من فكر ميكردم اجباريه؟
    سلام عزيزم . خوبيم خدا رو شكر

    آزمايش گرفته شد ولي مشكلي نبود . حتي شوهرم براي استخدام هم آزمايش اعتياد داد كه سري اول جواب مشكوك بود ولي سري دوم جواب منفي بود نميدونم قضيه چيه ؟ ازمايشات دقيق نيست يا اين كاري كرده كه نشون نداده

    در خصوص تحقير بايد بگم من در برخورد با شوهرم خيلي اشتباه كردم همش موبايلش رو كنترل ميكردم . لباس هاش رو چك مبكردم و بو ميكشيدم حتي گاهي وقتي كمي ديرتر ميومد موقع سلام و احوالپرسي (‌با عرض معذرت) لباش رو ميبوسيدم كه ببينم دهنش بو ميده يا نه
    اونم كاملا متوجه رفتارم شده بود . توي آخرين دعوا بهم ميگه من يه مردهستم تو با كارات و بو كشيدن دهنم و چك كردنم غرورم رو شكستي
    منم اشتباه كردم تو رفتارم با اون واسه همين ميخوام كمكم كنيد
    دوستان اينجا به من بگن چطور باهاش رفتار كنم تا خودش متوجه اشتباهش در زمينه اعتياد بشه و برگرده از راهي كه داره ميره


  11. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: عدم اعتماد به شوهر

    سلام و خوش اومدی.
    منم مثل شما منتظر راههای بالهای صداقت عزیز هستم.
    اما مفید ترین و کوتاه ترین راه اینه که کارایی که تا حالا می کردی نکن. ترک عادت خیلی سخته اما سعی کن انجام ندی.
    چکش نکن
    بوش نکن
    زیاد سوال پیچش نکن
    باهاش مهربون باش
    مراقبش باش
    شما با سوال پیچات و گیر دادنات بیشتر اونو به سمتی که ازش می ترسی سوق دادی شما مطمئن باش اگه همسرت تو خونه احساس غرور و راحتی کنه هیچ وقت به سمت این چیزا نمی ره.
    فکر نکن اگه بهش گیر بدی می فهمی داره چیکار می کنه ! خود ما خانما اگه کاری و بخوایم بکنیم می کنیم چه برسه به اقایون که بیرون خونه هستن.
    پس محبت کردن حرف اوله. کاری و بکنی که همسرت تو خونه بیشتر احساس راحتی کنه و بهش غرور بده بهش بگو خوشحالی اونو داری کاری کن بفهمه که مرد خونس و شما و فرزندتون به او تکیه کردید و او باید از پس زندگی بر بیاد. همین باعث می شه نره سراغ جایی و یا کاری که اونو از انجام مسوولیتش دور کنه.
    کمکش کن بفهمه با ارزشه پس باید به خاطر ازشش بجنگه.
    اگر دیر کرد بازم با روی باز ازش استقبال کن اینکه ادم از همسرش می پرسه کجا بودی دیر کردی طبیعیه اما وقتی حالت پلیس بازی به خودش می گیره طرف هم طفره می ره از جواب و می پیچونه.
    شاید همین الانم همسرت الوده نباشه از سوالای شما خستس و دوست داره اذیتت کنه.
    پس اولین کارت این باشه که گیر ندی
    محبتت و بیشتر کنی بهش حس مردونگی و غرور و با ارزش بودن بدی.
    تا بعد...
    موفق باشی

  12. 2 کاربر از پست مفید sisili تشکرکرده اند .

    sisili (پنجشنبه 07 مهر 90)

  13. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 90 [ 10:06]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    2,335
    سطح
    29
    Points: 2,335, Level: 29
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    270

    تشکرشده 276 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم اعتماد به شوهر

    ممنون sisili عزيز

    راستش منم به خو خودش به چك كردن و پيله شدن اعتياد پيدا كردم . وقتي دير ميكنه يه چيزي مثل خوره ميفته به جونم و همش تو ذهنم اتفاقات منفي رد ميشه
    مثلا ديروز عصر ساعت 5/3 از خونه رفته بيرون سبزي بخره. ساعتاي 5/4 زنگ زدم ببينم پيدا كرده يا نه ؟ خيلي خودم رو كنترل كردم ازش نپرسم كجايي ولي نتونستم گفت با فلان دوستم هستم خداحافظي كردم ساعتاي 5 گذشته بود سبزي رو آورد گذاشت و گفت ميرم دوستم رو برسونم خونه زمان گذشت و ساعت 5/7 شد خبري نبود ازش زنگ زدم كه اگه كارت تموم شده سرراه برو خونه مامان شير گرفتن واسمون بيار گفت باشه ( پشت تلفن خيلي معمولي صحبت كردم)‌ ديگه ساعت 8 شد و خبري ازش نشد . بازم اون خوره لعنتي افتاد به جونم اعصابم بهم ريخت . طپش قلب گرفتم و همش عقربه هاي ساعت رو نگاه ميكردم يه ربع بعد اومد سعي كردم لبخند بزنم و آروم باشم اما نتونستم يه سلام و خسته نباشيد گفتم و رفتم تو اشپزخونه خودم رو سرگرم كردم. اونم با پسرم كمي حال و احوال كرد و بعدشم وضو گرفت و نماز خوند . چايي ريختم نشست كنارم . سوال مي پرسيد و منم خيلي سرد جواب ميدادم . استرس و حرصم بيشتر ميشد . ديگه طاقت نياوردم و شروع كردم به سوال كردن كجا بودي؟ چرا دير كردي؟ مگه چقدر با دوستات حرف واسه گفتن داري ( راستي يادم رفت بگم موقع نماز خوندن رفتم لباساشم بو كردم بوي سيگار ميداد و اين بيشتر عصبيم كرد)
    گفت يكي از دوستام از شهرستان اومده بود رفتيم دنبالش و 3 نفري تو ماشين دور ميزديم . گفتم عجب 5 ساعت دور زدي و سرت گيج نرفته سيگارم كه كشيدي ! گفت نه اونا كشيدن ولي به جون خودم من نكشيدم
    گفتم خوب تو ميخواستي دور بزني ميومدي بچه رو هم ميبردي بيشتر وقت بزار واسش و خلاصه از اين حرفا
    هر دو آروم بوديم و فقط صحبت ميكرديم
    گفتم دلم ميخواد وقتي ميري بيرون با دوستات به فكر برگشتن تو خونه هم باشي نه اينكه وقتي من زنگ ميزنم يادت بياد زن و بچه داري
    اونم گفت باشه از اين به بعد زودتر ميام

    نميدونم شكست خوردم . بازم بنده احساسم شدم . عصبانيم از دست خودم . اصلا رو رفتار خودم كنترل ندارم و نميتونم در مقابل دير كردناش خونسرد باشم

    كمكم كنيد . بهم بگيد چطوري رو رفتار خودم و شوهرم كار كنم

    بالهاي صداقت عزيز بي صبرانه منتظرت هستم [b]

  14. کاربر روبرو از پست مفید niyaz-62 تشکرکرده است .

    niyaz-62 (سه شنبه 21 دی 89)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی اعتمادی به شوهر
    توسط sayeh_m در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 آبان 91, 11:47
  2. چه طور دوباره اعتماد کنم؟
    توسط a.a در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 آبان 91, 14:43
  3. چگونه به همسرتان اعتماد کنید
    توسط eghlima در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 31 تیر 91, 13:58
  4. بي اعتمادي و بدبيني نسبت به ديگران (شناخت، اعتماد)
    توسط parse در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 مهر 89, 19:16

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.