با پنهان كاري خانواده همسرم چه كار كنم؟ فوري

[سارا شان]

با سلام
چند وقت ديگه عروسي برادر شوهرم هست و مادر شوهرم با من تماس گرفت وگفت ما تالار را براي فلان تاريخ ok كرديم گفتم كه بدونين تقريبا هفته پيش انجام داديم . يعني من را مثل قريبه ها و مهمانهاي عادي دعوت كردن . البته قبلا به همسرم گفته بودن ولي گفته بودن كه به من چيزي نگه . ولي هرموقع خودشون متوجه ميشن ما كاري را انجام داديم و بهشون نگفتيم از دست ما دلخور ميشن . و هميشه به من ميگن ما دوست داريم جاريها با هم صحبت كنن با هم دردودل كنن با هم دوست باشن ، و از من توقع دارن ولي خودشون انجام نميدن لطفا بگين من چه عكس العملي نشون بدهم و چه كار كنم . در صورتيكه مراسم عروسي مراسم شادي و با خانواده است و همه خانواده بايد درجريان باشن ودر همه چي با هم مشاركت داشته باشن و در موردش صحبت كنن.

[nahid89]

خوب ميتوني به شوهرت بگي باهاشون صحبت كنه وبشون بگه كه از اين كارشون ناراحت شدي

[سارا شان]

آخه اگر اين كار رابكنم آنها هم هر چي توقع غير منطقي دارن به شوهرم ميگن و از من ميخواهن انجام بدهم . البته شوهرم حق را به من داد و گفت تو درست ميگي ولي ولشون كن و خودت را اذيت نكن

[nahid89]

خوب بهترين كار اينه كه بهش فكر نكني واهميت ندي .برات مهم نباشه. به رفتاراشون اهميت ندي ، خودت راحت تري .اينطوري بهتر هم هست هرچي بيشتر قاطي بشي خواستها وانتظارات هم بيشتر ميشه

[فرانک1389]

ساراشان گل
چه تو مراسم شادی چه غیر شادی سعی کن بیخیال بشی .
شاید تو کنجکاو هستی و اونها دوست ندارن واسه همین میخوان ازت پنهان میکنن(منظور بدی ندارم،ناراحت نشی عزیزم)
عزیز دلم اگه تو تو این مسائل ناراحتی خودتو به شوهرت انتقال بدی مطمئن باش اونم ناراحت میشه و بین شما و خونوادش سر دوراهی گیر میکنه و این خیلی بده که مجبور بشه یا طرف شما رو بگیره یا خونوادشو چون در هر صورت یه طرف ناراضیه!
یه جایی دیدم دوستی گفته بود : روزی که با شوهرش صحیتهای اولیه ازدواج رو می کردن با همدیگه قرار گذاشتیم مسائل مربوط به خونواده هامونو هر وقت و هرطور صلاح دیدیم به همدیگه بگیم و گفته بود که الان هردو راضی هستیم گفته بود خونواده ها حق دارن مسائلشون رو اول به بچه شون بگن بعد به عروس یا دامادشون

تو هم سعی کن تمرکز نکنی روی این مسائل وگرنه تا آخر عمر ادامه داره

[سارا شان]

سلام ايني كه ميگين درسته ولي من اصلا آدم فضولي نيستم تازه از دستم ناراحت شدن كه چرا من بيخيال هستم و بهشون نگفتم اگه كاري دارين به من بگين انجام بدهم و انقدر شاكي هستن كه به همسرم گفتن و آن هم پشتيباني من رادكرده لطفا كمكم كنيد از مدير تالار خواهش ميكنم كمكم كنه و راهنمائي كنه من را .

[سارا شان]

پس چرا هيچكس هيچي نميگه

[نازنین غ]

به نظر من هم اصلا مهم نیست. مثلا اگه عروسی خواهر شما بود برای تالار حتما لازم بود نظر شوهر شما را هم بپرسن؟؟؟ الکی اعصاب و روح و روانتو با این چیزای پیش و پا افتاده بهم نریز.
من جای شما بودم به جای غصه خوردن توی فکر تهیه لباس و آرایشگاه و ... اموری که به خودم و خانوادم ربط مستقیم داره فکر می کردم و برای عروسی خودم رو آماده می کردم.

[سارا شان]

مرسي از راهنمائيت اتفاقا منم هم دارم همين كار را ميكنم ولي مادر شوهرم زنگ زده و گفته چرا به ما گمگ نميكنين و اصلا نميپرسين چه كار دارين تا ما براي شما انجام بدين و من ماندم چي بگم و چي جواب بدهم چون اصلا دلم نميخواهد كاري انجام بدهم و دخالت كنم ولي بهشون بر ميخوره هزار تا حرف در ميارن

[آفتاب همدرد]

البته نمیدونم درسته یا نه اما میگم بچه ها بده در این مواقع مثلا زنگ بزنیم احوالپرسی و خسته نباشید بعد با خنده بگیم ما چون دیدیم مثه مهمونا دوروز قبل گفتین بهمون، ما هم باید مثه مهمونا بیایم عروسی و کاری باهامون ندارین. گفتیم اگه کاری میداشتن حتما زودتر از اینا بهمون میگفتن