به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 اسفند 86 [ 00:35]
    تاریخ عضویت
    1386-12-18
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    3,751
    سطح
    38
    Points: 3,751, Level: 38
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکلات من و عروسم

    سلام دوستان
    من یکی از اعضای این تالار هستم که چند ماهی است مطالب آنرا می خوانم و از آنها بهره می برم . امروز تصمیم گرفتم که این تالار را به خاله ام (خاله نرگس) هم معرفی کنم تا او هم بتواند از همفکری شما دوستان بهره ببرد و زندگی بهتری داشته باشد . متن زیر را با توجه به آنچه که خاله نرگس در مورد روابطش با عروسش می گفت نوشتم . او همه اینها را برای من تعریف کرد که راهنماییش کنم و من هم از این سایت برایش تعریف کردم و گفتم که مشکل را در (اینترنت ! ) مطرح می کنم و (اینترنت ! ) هم پاسخ می دهد . اولش قبول نمی کرد و می ترسید که دیگران و همچنین پسر و عروسش از حرفهایی که به من زده با خبر می شوند ولی بعد که خیالش راحت شد پذیرفت که مطالبش را انعکاس بدهم. و حالا هم منتظر جوابها و راهنمایی شماست . او می خواهد بداند که چه رفتاری را باید با عروس و پسر تازه دامادش داشته باشد . یعنی به دنبال رفتار صحیحی است که یک مادر شوهر باید داشته باشد. متن زیر نقل به مضمون همه حرفهای اوست :

    سلام
    من زن خانه دار 45 ساله ای هستم . تا دوم راهنمایی درس خواندم و در 19 سالگی هم ازدواج کردم و الان هم دارای دو فرزند پسر 27 و 25 ساله که هر دو تحصیل کرده هستند . پسر کوچکم حدود 3 سال پیش با دختری که چند سال با هم دوست بودند عقد کرد و چند ماه پیش هم به طور رسمی ازدواج کرد و از ما جدا شد. البته در دوره ای هم که با هم دوست بودند من از دورمواظبش بودم و حمایتش می کردم تا مشکلی برایش پیش نیاید .هر چند که با عقید مذهبی خودم منافات داشت و برایم بسیار سخت بود.
    و حالا من در روابطم با عروسم دچار مشکل شده ام که می خواهم با کمک شما دوستان مشکلاتمم را حل کنم . البته از همان ابتدایی که آنها با هم عقد کردند من و عروسم و به طبع پسرم مشکلاتمان شروع شد که تا امروز به هر ترتیب مشکلا ت را پشت سر گذاشته ایم و از این به بعد می خواهم همراه با این تالار مشکلاتم را حل کنم تا بتوانم با عروسم رابطه خوبی داشته باشم. خارج از همه مشکلاتی که در گذشته داشتیم الان فقط به مشکلی که این اواخر برایم پیش آمده اشاره می کنم :

    این چند وقت اخیر من هر حرفی می زنم عروسم در مقابلم موضع می گیرد که این موجب کدورت من شده است. مثلا چند روز پیش مطلبی را که از رادیو شنیده بودم داشتم برای خانواده تعریف می کردم که عروسم شروع به موضع گیری کرد و با حالت سماجت سعی داشت که حرف خود که را بر خلاف حرف من و رادیو بود اثبات کند .حال کاری ندارم که حرف کداممان درست بود ولی نوع موضع گرفتنش بد بود. یعنی با سماجت و پرخاشگری تمام سعی داشت حرفش را اثبات کند .
    به عنوان یک مثال دیگر ...
    ما و همین پسرم که تازه داماد شده بطور شراکتی یک اتومبیل پراید خریده ایم . و استفاده از آنرا هم محدود کرده ایم به مهمانی رفتن و مسافرت . امروز صبح که من داشتم راجع به حساب و کتاب این اتومبیل با پسرم حرف می زدم عروسم یک دفعه پرید وسط حرف ما و با سر و صدا ی فراوان و موضع تدافعی حساب و کتاب ها را به نفع پسرم رقم می زد. و مثلا سعی داشت که سرشان کلاه نرود. خوب من که نمی خواهم سر پسرم را کلا ه بگذارم که او داشت همچین موضعی می گرفت . اصلا من پسرم را مورد خطاب قرار داده بودم و قطعا بعد از یکی دو دقیقه صحبت سر آن موضوع مالی ماشین به توافق می رسیدیم. آیا او حق داشت یکباره به وسط حرف بپرد و آنچنان تدافعی مواظب باشد که سرش کلاه نرود؟ البته این برخوردش فقط با من نیست و با پسر بزرگم (برادر شوهر خودش)هم تازگی ها همین برخورد را می کند .
    نمی دانم شاید می خواهد حضور خود و برتری خودش را اثبات کند.
    در ضمن یک مشکلی هم که همیشه بین ما بوده و همیشه مساله ساز بوده و شاید هم به مساله فوق بی ربط نباشد این است که من همیشه نسبت به نوع لباس پوشیدن او معترض بوده ام و فکر می کنم که ما از نظر فرهنگی با هم تناسب نداشته ایم و از اول هم همین مشکل را با او داشته ام . یعنی فکر می کنم از نظر فرهنگی و اجتماعی همسطح نیستیم.از وقتی که او وارد خانواده ما شد و ما به اتفاق هم به مهمانی می رفتیم من همیشه سعی می کردم قبل از مهمانی یا برایش لباس بخرم و یا او را متوجه نا مناسب بودن لباسش بکنم تا آنرا در مهمانی نپوشد . چون به نظرم آن لباس مناسب مهمانی نبوده .و این اعتراض من که همیشه یا مستقیم به خودش بوده یا به پسرم و یا غیر مستقیم بصورت برایش لباس خریدن همیشه مشکل ساز بوده و او را می رنجاند و همچنین مدتی موجب تیره شدن روابط من و پسرم هم شد.از طرفی هم من نمی توانم ببینم او در جمع لباس نامناسب بپوشد و مسخره شدن و حرف دیگران را برای خودش می خرد . من واقعا فقط نگرانم شخصیت و وجهه او هستم.
    با تشکر

  2. #2
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,047 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات من و عروسم

    سلام و ضمن خوش آمد گویی به خاله نرگس
    خوشحالم خاله تون را هم به کلبه همدردی آوردید.

    من به طور خلاصه چند مطلب کلیدی را مطرح می کنم ، امیدوارم شما بتوانید آنها را بسط دهید.
    یکم: معمولا رفتار هر کسی با ما تابع رفتار خودش با خودش هست. اگر این عروس خانم احساس می کنه مادرشوهرش( خاله نرگس)، او را تحقیر می کنه یا ....، در واقع چنین دیدی را او نسبت به خودش دارد. پس او همیشه از خودش در عذاب است، من با او همدردی بیشتری می کنم، چون اگر خاله نرگس چند لحظه به خاطر رفتار او ناآرام می شود ولی او به خاطر نگاهی که به خود دارد و به زندگی دارد همیشه نارام است.
    اما چه کار کنیم؟
    میدانم که سخت است ، اما اگر این فرض بالا را بپذیرید و بدانید که او خودش را تحقیر می کنم، و خود را کم اهمیت می داند، راهش اینست که خاله نرگس به جای گوشزد کردن خطاها، یا راهنمایی کردن به او ، ( چون موجب احساس حقارتش می شود)، دقیقا باید عکس این رفتار کند. شاید یکی دو روزه جواب نگیره، اما این راه صحیحی هست که هم موجب آرامش خاله نرگس می شود و هم موجب تغییر عروسش.
    یعنی خاله نرگس باید حواسش جمع باشد و دقت کند، اگر کوچکتری رفتار و روش صحیحی از عروسش دید، شروع به تعریف و تائید بکند ، مخصوصا در جمع.
    باید کمک کند عروسش عزت نفس پیدا کند.
    میدانی ما به جای اینکه با کلام و گفتار خود یکی را تغییر دهیم بهتر است آنقدر خوب عمل کنیم و مورد تائید کسی باشیم، که او از رفتار ما الگو بگیرد.
    در مورد مسئله لباس.. شما گفته اید:
    از طرفی هم من نمی توانم ببینم او در جمع لباس نامناسب بپوشد و مسخره شدن و حرف دیگران را برای خودش می خرد . من واقعا فقط نگرانم شخصیت و وجهه او هستم
    من درک می کنم که خاله نرگس نگران عروسش و حرفهایی که پشت سرش هست باشد. اما خاله نرگس به نظر می رسه آدم مقید و معتقدی هست. پس بهترین راه اینست که به جای تمرکز روی عروسش با دیگران برخورد کند، به آنها بگوید که غیبت و مسخره کردن دیگران یعنی چه ! به آنها بگوید که غیبت یعنی گوشت بدن مرده خوردن!
    اینطوری با یک تیر سه نشون میزنه.
    یکی اینکه جلوی حرف دیگران را به روش مذهبی و صحیح خود می گیرد و آنها را از غیبت باز می دارد.
    دوم اینکه: به هر حال دفاعهای او به گوش عروسش می رسه، و عروسش بیشتر تحت شخصیت خاله نرگس قرار می گیره.
    سوم: لازم نمیشه که مستقیم خودشم بخواهد حرف دیگران را به عروسش بزنه و عروسش تصور کنه که اون می خواد در کارشون دخالت کنه

    دوم: قانون طلایی دیگر در روابط عروس و مادر شوهر اینست که مرزها پر رنگ باشه، و حتی به نام دلسوزی توصیه یا نظرات خود را خیلی کم کنیم.
    خاله نرگس گفته:
    امروز صبح که من داشتم راجع به حساب و کتاب این اتومبیل با پسرم حرف می زدم عروسم یک دفعه پرید وسط حرف ما و با سر و صدا ی فراوان و موضع تدافعی حساب و کتاب ها را به نفع پسرم رقم می زد. و مثلا سعی داشت که سرشان کلاه نرود. خوب من که نمی خواهم سر پسرم را کلا ه بگذارم که او داشت همچین موضعی می گرفت . اصلا من پسرم را مورد خطاب قرار داده بودم و قطعا بعد از یکی دو دقیقه صحبت سر آن موضوع مالی ماشین به توافق می رسیدیم. آیا او حق داشت یکباره به وسط حرف بپرد و آنچنان تدافعی مواظب باشد که سرش کلاه نرود؟ البته این برخوردش فقط با من نیست و با پسر بزرگم (برادر شوهر خودش)هم تازگی ها همین برخورد را می کند .
    چرا عروس این کار را کرد: او می خواهد استقلال خود را حس کند، لذا چنین واکنشی را نشان می دهد.
    در چنین مواقعی باید با گرمی او را بپذیرید....، شاید گفتن این جمله که « مثل اینکه حق با توست» یا « باشه عروس گلم »، بتواند تاثیر مثبتی روی او بگذارد.
    به هر حال عروس شما از نظر تجربه ، سن و بسیاری از خصلت ها نسبت به شما پائین تر است. ولی باید طوری رفتار کنید که او این احساس را نکند.
    من می دانم پسر شما جگر گوشه شماست و رابطه مادر و فرزندی خالصترین رابطه و گرمترین رابطه و بدون هیچ چشمداشتی هست. من شما را درک می کنم، که بخواهید یک ارتباط گرم با پسرتون داشته باشید.
    دقیقا من هم چنین راهنمایی هایی را می کنم که این رابطه گرم شود و از همه مهمتر ، عروستون هم وارد این رابطه بشود. معمولا اینطور هست که در چنین رابطه هایی هر چه مادر شوهر محبت و تائید بیشتری از عروس داشته باشد و کمتر توقع و نظرات خود را ابراز کند، بیشتر نتیجه می گیرد.
    من نمی گویم که تقصیر خاله نرگس است. ابدا ، اصلا اینطور نیست. بلکه می گویم با این روشها بهتر می توانید رابطه خود و عروستون را بهتر کنید.

    خلاصه:
    1 - چشم پوشی از خطاها و نقص های عروس خانم و توجه به نقاط قوت او و تعریف و تائید.
    2 - عدم اظهار نظر در مورد کارهای آنها ، حتی اگر به نفعشون هست. بگذارید مثل بچگی که چندین بار زمین می خوردند و پا میشدند تا راه رفتن را می آموختند. اکنون هم اشتباهاتی بکنند و کم کم خودشون را پیدا کنند.

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 اسفند 02 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    796
    امتیاز
    23,402
    سطح
    94
    Points: 23,402, Level: 94
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 948
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,229 در 569 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات من و عروسم

    سلام ؛

    خاله نرگس عزیز ؛ خوش آمد می گم و تبریک .
    راستش حضور شما در تالار همدردی منو کمی هیجان زده کرده چون اگر اشتباه نکنم شما اولین مادر شوهر در تالار ما هستید که خواستید با در پیش گرفتن یک رفتار صحیح به تقویت ارتباط دوستانه و نزدیک به خودتون ، پسر و عروستون کمک کنید ..

    دوستتون دارم و مطمئن هستم حضور پرمهر و با تدبیر شما پشتوانه و سازنده ی یک زندگی گرم و دوست داشتنی برای خودتون و فرزندانتون خواهد بود ..

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 اردیبهشت 87 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1386-11-17
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    3,689
    سطح
    38
    Points: 3,689, Level: 38
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات من و عروسم

    سلام خاله نرگس عزیز
    می خواستم ضمن تایید صحبتهای جناب سنگ تراشان خدمت شما عرض کنم که بنده مادر شوهری دارم که دقیقا سیاستی را که ایشان فرمودند در رابطه با ما به کار می برند و واقعا موفقند به طوری که من از ته دل دوستش دارم و بعد از گذشت مدتی حتی اگه دیگه چیزی بگه چون توی دلم جا داره ناراحت نمی شم و خلاصه بگم از حضورش احساس امنیت می کنم اصلا نگران نیستم که ممکنه بهم تذکر بده یا عکس العمل نشان بده یا . . . حتی اگه از دستم ناراحت بشه . من حتی گاهی که از دست شوهرم ناراحت هستم با ایشان درد دل می کنم و با کمال محبت گوش می کنه .

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 اسفند 86 [ 20:05]
    تاریخ عضویت
    1386-12-21
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,670
    سطح
    38
    Points: 3,670, Level: 38
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 130
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات من و عروسم

    با سلام و خوش امد گویی خدمت خاله نرگس
    می خواستم بگم مشکلات شما و عروستون بر می گرده به پسر خودتون چوکه فکر میکنم پسرتون اون سیاست رو که باید هر ادمی تو زندگی خودش پیاده کنه رو نداره
    مثلا من خودم عروس یک خانواده ای هستم که باهم تفاوت فرهنگی زیادی داریم یعنی من و همسرم هرکدام در شهر دیگرو به دنبال ان با فرهنگ هایی دیگر بزرگ شده ایم!
    اول اینکه قبل از اینکه با همسرم ازدواج کنم او شیوه زندگی خودشان را برای من گفته بود و من هم چون همسرم را دوست داشتم خود را با انها مطابق کردم
    و دوم اینکه همسرم با سیاستش نه این اجازه را به مادرش و نه به من داده است که با هم بد رفتار کنیم البته چون من همسرم را دوست دارم وبرایم اهمیت دارد و چون میدانم که مادر او برایش عزیز است(مثل مادر خودم که برایم عزیز است)به خودم این اجازه را نمیدهم که جلوی همه خرابش کنم و یا با او مقابله کنم
    پسر شما با تدبیر و با زبانی که همسرش ان را قبول دارد باید این نکات را به او بیاموزد

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 اسفند 86 [ 00:35]
    تاریخ عضویت
    1386-12-18
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    3,751
    سطح
    38
    Points: 3,751, Level: 38
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات من و عروسم

    با سلام و تشکر
    امروز خاله نرگس نشست پای کامپیوتر من وهمه مطالبتان را خواند . از نوشته آقای سنگ تراشان یادداشت برداری کرد و با نوشته طاهره گل از گلش شکفت و با نوشته دیانا دلش گرم شد.البته یادش رفت که بگوید ازتان تشکر کنم و در حالی که داشت با خودش حرف می زد(شاید هم با من حرف می زد) از اتاق من خارج شد. من از جانب او از همه تا ن تشکر می کنم.
    من هم سعی کردم مطالبتان را برایش توضیح دهم که خلاصه اش این شد:
    1- چون عروسش احساس تحقیر می کندو عزت نفس ندارد از گوشزد ها و راهنمایی ها ی خاله نرگس هم احساس حقارت می کند .پس خاله نرگس باید نقاط مثبت او را بیاید(هرچند که کوچک) و از آنها مخصوصا در جمع تعریف کند.
    2- مرز رابطه بین عروس و مادر شوهر باید پررنگ باشد و توصیه و نظراتش را (اگر چه دلسوزانه و به نفع آنان است ) کم کند

    من سعی می کنم برای او رفتاری مادرانه داشته باشم . مثلا مهمان که به خانه آنها برود من به کمکش می روم . وقتی می خواهد به خرید برود من هم با او می روم. البته خودش می گوید بیا برویم خرید و لی نمی گوید چرا من را می خواهد با خودش به خرید ببرد. من هم فکر می کنم که حتما سلیقه مرا قبول دارد که از من می خواهد باهاش بروم. سوال من این است که اگر مرا قبول ندارد چرا مرا به خرید می برد و اگر قبول دارد چرا وقتی لباسی را به پیشنهاد می دهم ناراحت می شود.

    یکی دیگر از مشکلاتم این است که هر وقت از دست من ناراحت است و مشکلی پیش آمده با رفتارش به من بی احترامی میکند. مثلا چند وقته پیش که از من دلخور بود و فردای ان روز قرار داشتیم با هم خانوادگی به پیاده روی برویم شبش پسرم به خانه ما زنگ زد و گفت رویا (نام عروسم) می گوید از بابا معذرت خواهی کن که ما فردا نمی تواینم برویم. حالا کاری ندارم که چرا نیامدند ولی چرا با گفتن اینکه ** از بابا معذرت خواهی کن **به من بی احترامی کرده . اصلا رفتارش متغیر است مدتی خیلی خوب است و مدتی نه.

    در ضمن موضع گیری هایش مرا اذیت می کند . سر چیز های بیخودی. مثلا چند وقته پیش که مطلبی از رادیو برای جمع نقل قول می کردم با من جر و بحث می کرد و سعی داشت حرف خودش را بقبولاند. شاید هم حق با او باشد و اصلا حرف او درست بوده ولی به قول امروزی ها " گیر " می دهد تا حرفش را اثبات کند. یعنی سر نظرش پافشاری میکند.خوب من آدم 40 سال پیشم او نباید اینقدر سماجت کند.

    ضمنا رفتار پسرم هم بعضی وقتها( نه همیشه) تحت تاثیر رفتار او قرار دارد .هر وقت او با من خوب باشد پسرم هم خوب است و هر وقت بد باشد پسرم هم بد است. (البته نه همیشه) ضمنا اصلا نمی گذارد من با پسرم تنها باشم و حرف بزنم .

    ************************************************** *************
    حالا خاله نرگس از من خواسته که بروم با آنها صحبت کنم آیا این کار را بکنم؟
    آیا این درست است که خاله نرگس را تشویق کنم که بنشیند با عروس و پسرش با هم صاف و پوس کنده حرف هایشان و دلخوری هایشان را بگویند؟
    البته آنها با هم قهر نیستند و این چند روزه از هم دلخورند. آیا اصلا درست است که مادر شوهر و عروس با هم صاف و پوست کنده حرف بزنند ؟

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 اسفند 86 [ 00:35]
    تاریخ عضویت
    1386-12-18
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    3,751
    سطح
    38
    Points: 3,751, Level: 38
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات من و عروسم

    سلام نعیمه
    می شود منظورت را عملی تر بیان کنی
    یعنی پسر خاله نرگس چه باید بکند؟
    در مسائلی که بین عروس و مادر شوهر پیش می اید پسرش با ید پا وسط بگذارد و در جهت حل اختلاف بکوشد ؟چطور باید سیاست داشته باشد؟می شود بیشتر توضیح بدهی؟

  8. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 88 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1386-11-05
    نوشته ها
    375
    امتیاز
    8,632
    سطح
    62
    Points: 8,632, Level: 62
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 715 در 251 پست

    Rep Power
    54
    Array

    RE: مشکلات من و عروسم

    نقل قول نوشته اصلی توسط خاله نرگس
    ضمنا رفتار پسرم هم بعضی وقتها( نه همیشه) تحت تاثیر رفتار او قرار دارد .هر وقت او با من خوب باشد پسرم هم خوب است و هر وقت بد باشد پسرم هم بد است. (البته نه همیشه) ضمنا اصلا نمی گذارد من با پسرم تنها باشم و حرف بزنم .
    ببینید نوع رفتار پسر شما باعث میشه که عروستون به خودش اجازه بده که جلوی او این طوری با شما برخورد کنه. او باید در خلوت خودشون هم که شده نارضایتی خودش رو از رفتار همسرش با شما ابراز کنه تا اون بفهمه که پسرتون برای شما ارزش زیادی قائله. وقتی پسرتون در مقابل برخورد او خم هم به ابرو نمیاره او خودش رو در چنین برخوردهایی مجازتر می شمره . بهتره شما در جایی که با پسرتون تنهایین از این ناراحتی تون با او صحبت کنید و بالأخره با شیوه های مادرانه اونو به یاد کودکی هاش بندازین و به یادش بیارین که حالا نباید شما رو فراموش کنه و باید هوای شما رو داشته باشه . البته نه طوری که او هم در مقابل موضع بگیره .. منظورم اینه که سعی نکنید او رو نسبت به همسرش تحریک کنید ..بهتره به او یاد بدین بدون اینکه از جانب شما نقل قول کنه خانمش رو متوجه اشتباهش بکنه.
    یک چیز دیگه اینکه من هم وقتی مادر شوهرم از کارام تعریف می کنه یا نظرم رو محترم می شمره و حق رو بهم میده بیشتر دوستش دارم و خیلی دلم می خواد مثل مادر خودم باهاش رفتار کنم. انشالله که در روابط با عروستون موفق باشید

  9. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 اسفند 86 [ 20:05]
    تاریخ عضویت
    1386-12-21
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    3,670
    سطح
    38
    Points: 3,670, Level: 38
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 130
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات من و عروسم

    سلام به خاله نرگس گل
    اتنا جان جواب مرا در مورد سوالتان گفته است
    پسر شما اون نفوذی را که باید هر مرد با شیوه های خاص خودش (یعنی مطابق با اخلاق همسرش)در همسرش پیدا کنه رو نداره .مثلا بعد از اون اتفاق(مقابله کردن با شما)پسر شما تذکر لازم رو به همسرش میداد که مثلا شما نباید با مادر من همچین رفتاری و بکنی یا مثلا میگفت تو دوست داری من همچین رفتاری و با مادر شما بکنم؟
    و اگه عروس شما با حرفهای همسرش به اشتباهش پی برد که هیچ و اگه هم باز تکرار کرد پس اون وقت بدونید که این دختر نه تنها به شما بی احترامی میکنه بلکه به همسرشم که پسر شما باشه رو دوست نداره چون وقتی ببینه با رفتارش با شما همسرش ناراحت میشه دیگه تکرار نمیکنه
    پس دو احتمال وجود داره یا پسر شما در مقابل رفتار بد همسرش با شما ناراحت نمیشه و اعتراضی به اون نمیکنه ویا اینکه اعتراض میکنه ولی همسرش به حرفاش اهمیت نمیکنه


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حس میکنم هیچکی دوسم نداره
    توسط daryaaram در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 04 دی 90, 22:34
  2. حس میکنم هیشکی دوسم نداره!!
    توسط adamaak در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 اسفند 89, 14:48
  3. لطفا گوسفند نباشید
    توسط ani در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: پنجشنبه 09 اردیبهشت 89, 19:47
  4. عروسـک
    توسط baran.68 در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 اسفند 88, 19:33
  5. بوسه ها
    توسط گرد آفرید در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 05 فروردین 87, 22:47

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.