با سلام به همه دوستان ارجمند و دلسوز
من 25 سالمه و در رشته مهندسی تحصیل کردم اصلا هم ادمی نبودم که تو زندگیم دنبال این جور مسائل زندگی مردم باشم تا تجربه کسب کنم همیشه دوست داشتم زندگیم اروم باشه و با دوستهای هم شان خودمون ارتباط داشته باشیم ولی متاسفانه شوهرم فوق العاده گوشه نشین و تمام ارتباطش غیراز اداره اینه که با خانواده اش در تماس باشه اصلا از اینکه با دوستهای هم سن و سال خودمون ارتباط داشته باشیم استقبال نمی کنه تمام زندگیش اینه که اخر هفته بیاد و بره خونه مامانش من از اول دوست نداشتم تنها بره اونجا رو همین حساب همیشه باهم رفتیم و من هم هیچ وقت تنها خونه مامانم نرفتم آیا باید ولش کنم اونقدر بره که این کمبودش برطرف بشه ؟
می دونم از مامانش خیلی حساب می بره اینم می دونم که ارتباط شوهر با خانوادش خیلی بهتر از دوستای نابابه
اما من قبل از ازدواج خیلی دوست و رفیق داشتم و کلی کلاس های هنری و غیره می رفتم کلی فعالیت متفرقه داشتم ولی بعدش همه رو گذاشتم کنار (تقریبا)
اخه شوهرم بعد از ظهرها خونه اس و کاری نمی کنه
اولش از همین ناراحت بودم و برای اینکه یه جوری هالیش کنم خودم بعد از ظهر هم کارمی کردم بعد یه بار دیدم مامانش می گه اخیه پسرم خسته می شه اگه که بعد از ظهر هم کارکنه منم دیگه الان صبها کار می کنم مامانش جوری برخورد می کنه انگار دختر شوهر داده جای پسر
سایر پسراش اینجوری نیستن حتی برادر شوهرم توی عروسیش همین 4 ماه پیش جلوی اون همه ادم زنش رو بوسید در حالی که شوهر من حتی می ترسه کنارمن توی جمع بشینه
من و شوهرم هر دو خیلی خود دار هستیم من ادمی بودم که از گفتم دوست دارم ،عاشقتم بدم می امد اما برای اینکه بگم اینا تو زندگی لازمه خودم برای گفتنش پیش قدم شدم براش حتی گل می خریدم و قربونش می رفتم اما اون اگه چیزی هم برام بگیره جوره بهم می ده که بهتر از ندادنشه
بعضی وقتها که به خودم نگاه می کنم می بینم چقدر پست شدم که محتاج محبت اونم و از اینکه به من توی جمع خانوادش بی توجهی می کنه رنج می برم من ادم حساسی هستم می دونم و خیلی خودمو اذیت می کنم
یه مدت یوگا کار می کردم الان اونم ارومم نمی کنه نمی دونم شاید زیادی مشکل وبزرگش کردم ولی از بدتر شدن اوضاع می ترسم ... گاهی می گم شاید کمی دور شدن ازش مفید باشه اخه من خیلی وابستش شده بودم
نظرشما چیه
؟آیا انتظار زیادی که همونقدر که مادر و خواهرش رو تو جمع باصدای بلند می بوسه نمی خوام این کارو بکنه فقط کنارم بشینه و منم ببینه
چطور می شه که یه مرد از ابراز عشقش خجالت می کشه و دوری مکنه؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)