به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 92 [ 09:21]
    تاریخ عضویت
    1389-9-17
    نوشته ها
    94
    امتیاز
    2,590
    سطح
    30
    Points: 2,590, Level: 30
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 92 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array

    توقعات بيش از حد شوهرم

    دوستان سلام
    از آشنايي با همه شما خوشوقتم چون 24 ساله كه دارم زندگي مي كنم به اختصار اتفاقات پيش اومده رو تعريف مي كنم:
    وقتي 19 سال داشتم با پسري كه دوست بودم عليرغم مخالفت هاي شديد خانواده ام ازدواج كردم. از همون اول يه سري مشكلات پيش اومد مثل تمام عروس و مادرشوهرها. چون مادر شوهرم خيلي اون رو دوست داشت و خوشش نمي اومد كه او به من خيلي توجه مي كنه. بعد از 4 ماه با يه پسري كه تو خيابون مزاحم من شده بود دعوا كرد و به جرم چاقوكشي 2 ماه در زندان بود و اين درست زماني بود كه من تازه باردار بودم. بعد از آزادي از زندان به قول خودش از اينك ازدواج كرده بود پشيمان شده بود و يك سري مشكلات پيش اومد بيكار شد و ... بعد از مدتي در يك فروشگاه مشغول بكار شد كه تو همين اثنا متوجه شدم با خواهر يكي از دوستانش كه به خونه ما رفت و آمد داشت رابطه ايجاد كرده و دختره هم گفته اگه زنت رو طلاق بدي من بچه ات رو هم نگه مي دارم. بعد از اين كه قضيه لو رفت اين مسئله تمام شد ولي كلا" با زنان ديگه اي رابطه داشت. بعد هم نوبت اعتياد رسيد كه مصادف بود با بيكاري بي پولي و دردسرهاي خودش و من هم شاغل شده بودم و سركار مي رفتم. و بچه دوم هم به دنيا اومد.
    در اين مدت به از طرف شركتي كه مشغول بودم صاحب يه زمين شديم و بعد از فروش زمين و تبديل به آپارتمان نصف آپارتمان را با كلاهبرداري از من گرفت و شريك شد. تمام اين سال ها كار كردم و خرج زندگي رو دادم و دريغ از يك ريال پس انداز. هميشه هم خانواده ام بخاطر شرايط مالي من رو پشتيباني مي كردند در اين مدت بارها او رو براي اعتيادش ترك دادم، هزينه كردم اما باز هم ميسر نشد تا 5 سال پيش كه با اين مراكز ترك اعتياد اقدام به ترك كرد و الان هم ترك كرده و معتاد نيست . اما با موتور تصادف كرد و يك سالي هم در خانه ماند. بعدش هم با سرمايه اي كه خانواده من در اختيارش گذاشتند يه دفتر بازكرد و مشغول بكار شده. كه خدا رو شكر
    اما مدتي بود كه احساس مي كردم رابطه اي داره كه گوشيش روي سايلنت بود و همش تو جيب لباسش و فهميدم كه بعله آقا دوباره در 47 سالگي زيرسرش بلند شده باهاش صحبت كردم و با وساطت يكي از دوستان اون هم حل شد . حالا هي ميگه به من توجه كنيد رفتارش ، لباس پوشيدنش، برخورداش اصلا" مناسب يه مرد با 2 فرزند بزرگ نيست.
    با من كلا" سرد و بي احساس برخورد مي كنه و همش منتظره مثل اين 24 سال گذشت من در حق او همه كاري بكنم. از همه چيزم بگذرم و همش به او توجه كنم.
    راستش منم خسته شدم حس مي كنم حالا اونه كه بايد جبران گذشته ها رو بكنه اما برعكسه. خيلي توقعات داره و من هم درگير بچه هام هستم كه مدت ها به خاطر او ازشون اون جور كه بايد مراقبت نكردم و تو سن نوجواني و جواني هستند. از اين طرف هم نمي دونم شوهرم را چيكار كنم . ديگه كم آوردم منو راهنمايي كنيد .
    ممنون

  2. کاربر روبرو از پست مفید bano تشکرکرده است .

    bano (پنجشنبه 18 آذر 89)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: توقعات بيش از حد شوهرم

    سلام به تالار همدردی خوش اومدی
    خدا قوت خانم محترم. چقدر زندگی پر فراز و نشیبی داشتید تا به اینجا رسیدید.
    افرین که با همه سختیها میدون و خالی نکردی و جنگیدی و زندگی کردی واقعا جای تبریک داره.
    اما در مورد مسایل و مشکلاتتون:
    قبل از هر چیزی تاکید می کنم قبل از هر چیزی حتی فرزندانتون رابطتون و با همسرتون پر رنگ کنید.
    تو همین تالار مهارتهای زندگی و یاد بگیرید. نگید شما الان 43 ساله هستید و چندین ساله که دارید زندگی می کنید و از ما گذشته و از این حرفا.
    ظاهرا همسرتون دلشون جوونه و بهتره که مراقب باشید که این جوونی دلشون و صرف شما بکنه. یاد بگیرید که برای همسرتون جذاب باشید. نوک پیکان عشق و عاشقی همسرتون و به طرف خودتون بچرخونید.
    فرزندانتون جایگاه خودشون و دارن اما سعی کنید رفتارهای عاشقانه رو با همسرتون داشته باشید. حتی برنامه کوهنوردی و پیاده روی و تفریح با هم داشته باشید. بگذارید در این جور موراد و با شما سیر بشه نه اینکه کار کنه و بیاد خونه از شما عشقی دریافت نکنه و محیط خونه براش کسل کننده باشه.
    از خود گذشتگی ( بیش از حد) کافیه. از اینجا به بعد به جای از خود گذشتگی و پول فراهم کردن براش و .... فقط براش جذاب باشی. محیط خونه رو از کسل بودن در بیاریدو برنامه تولد و سالگرد ازدواج و ... بگیرید و محیط خونه رو شاد کنید هم به نفع فرزندانتونه و هم شوهرتون.
    خلاصه شوهرتون و شیفته و پایبند خودتون و فرزاندنتون و خونتون بکنید.
    اگر تصمیم به چنین کاری گرفتید با دوستان کمکتون می کنیم که شادی باشی و شادی و انتقال بدید.
    موفق باشید

  4. 6 کاربر از پست مفید sisili تشکرکرده اند .

    sisili (شنبه 20 آذر 89)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  2. (توهم همه چیز دانی ) استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و توهم دانش
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 10 بهمن 94, 17:26
  3. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 مرداد 92, 19:59
  4. +تاریخچهٔ جنسی‌ همسر آیندتون چقدر براتون مهمه
    توسط kamran2007 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 88
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 مهر 88, 11:08

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.