به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 38
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 مرداد 92 [ 21:33]
    تاریخ عضویت
    1389-9-16
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    2,139
    سطح
    27
    Points: 2,139, Level: 27
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کمکم کنید زنم گذاشته رفته

    سلام به همه به طور خلاصه داستانمو خدمت همه شما عرض میکنم هر کسی هر جوری تونست کمک کنه ممنون میشم
    اول از خودم بگم من مهندسم فوق لیسانسم عاشق خانوادمم زنمو دوست دارم همیشه بهش وفادار بودم همیشه هر چی خواسته براش بهترینو مارکدار و قشنگترین را خریده ام به طوریکه از لحاظ تیپ و لباس تو خانواده ما و خودشون تکه هر جا خواسته و هر کاری خواسته کردم براش خودشم همیشه میگفت تو بهترین شوهر دنیایی پول طلا محبت و همه چیز داشته تا به حال فقط وقتی عصبانی میشم کمی زیادی داغ میکنم و 5 دقیقه بعدش عذرخواهی میکنم
    من خانمم بارداره بهترین زندگی را تا یک ماه پیش داشتیم حدود یکماه پیش پدرزن و مادرزنم برای خرید خونه به 10 تومن پول نیاز پیدا کردند که من ندادم یعنی نمیتونستم که بدم چون پول توی بانک مسکن بود و 4 ماه مانده وامش دربیاد از طرفی شرایط باز پس دادن پول از سوی اونها (ماهی 300 تومن بدون هیچی که 3 سال طول میکشید تموم شه) خانم من به علت ناراحتی از این کار من رفت خونه باباش دیگه هم برنگشت و گفت ازت بدم میاد و مامان و بابا هم از تو پول نمیخواستن و میخواستن امتحانت کنند و گفتن دیگه پاتو این جا نزاری و ما هم خونه تو نمیاییم(نقشه های مادر جادوگرشکه از من کینه قدیمی داره و یکبار با هم حدود 2 سال پیش بدجوری از خجالت هم دراومدیم و) خلاصه هی رفتیم و هی اومدیم و اوضاع به جای بهتر شدن بدتر شد و کلی روها به هم باز شد تا ناسزای دو گروه مقابل پیش رفت و حتی بزرگترا هم نتونستن کاری کنند و هی خانوم اون 5 بار دعوایی که داشتیم تو 5-6 سال آشنایی و 3 سال زندگی را به رخ من میکشد و فقط بدیهای من تو یادشه حتی یه بار که راضی به برگشت شد مامانش گفت نمیزارم بری اگه بری شیرم حرامت و دختر من نیستی و این حرفا
    خانم در طول این 3-4 هفته بیکار نموندن و با شکم حامله در حالی که نبایدراه میرفتن یه روز که من نبودم یواشکی اومدن خونه و هر چیز قیمتی بوده را بردند. از پول نقد و سکه و طلا حدود 10 تومن و حالا میگه طلاق میخوام طی اخرین صحبت ما با هم راضی شد برگرده با کلی شرط و شروط که بیشتر مربوط به خانوادش بود و دو تا شرط مهم ایشان میگویند 1- ماشین را به نام من کن و 2- پول نقد و وام را هم به نام من کن من گفتم شما بیا به عنوان مهریه اینارو بگیر گفتن خیر چون مهریم کمه (حدود 114) اینارم میخوام تا برگردم خونت من باید یه دل خوشی داشته باشم همه تو فامیل ما یه چیزی دارند
    حالا موقعیت را در نظر بگیرید حدود 4 ماهشه و حاملگی سخت و استراحت مطلق و میدونه من بچه را دوست دارم چی کار باید کرد فعلا حدود 5-6 روزه بهش زنگ نزدم اونم نزده مثلا قهره و طلاق میخواد

  2. کاربر روبرو از پست مفید d.emara45 تشکرکرده است .

    d.emara45 (جمعه 03 دی 89)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 آذر 90 [ 09:35]
    تاریخ عضویت
    1389-8-03
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    2,509
    سطح
    30
    Points: 2,509, Level: 30
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 130 در 56 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته

    دوست عزیز توجه داشته باشید که همسرتون توی این شرایط(باردار بودن) خیلی به حمایت شما نیاز داره،به نظر من برید دنبالش و شرط هاش رو قبول کنید تا مطمئن بشه که براتون مهمه و بعد از اینکه بچتون به سلامتی به دنیا اومد برای حل مشکلتون پیش مشاور برید، فعلا فقط سعی کنید بهش آرامش بدید،اون الان روحیه ی شکننده و حساسی داره که از وضعیت جسمیش نشأت میگیره، درکش کنید.

  4. کاربر روبرو از پست مفید همسفر65 تشکرکرده است .

    همسفر65 (سه شنبه 16 آذر 89)

  5. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته

    سلام
    به تالار همدردی خوش اومدید
    مهم ترین کاری که می تونید الان انجام دهید صبر و خویشتن داری هستش
    اینقدر نگران نباشید
    من خودم یک مادرم و اونچیزی که مسلم هست مادرها اگر بیشتر از پدرها نگران فرزندانشون نباشن کمتر نگران نیستند



    اینکه الان اینقدر دستپاچه اید و خودتون رو به اب و اتش بزنید که زنتون برگرده بیاد با این اوصاف
    برگشتنش همان و دوباره این مشجرات همان
    اما اگر صبر را پیشه کنید مسلما هم خودتون می تونید به دور از هیاهو دغدغه به ارامش برسید هم همسرتون می تونه ارامش پیدا کنه و هم اینکه دوباره می تونید در کنار همسر و فرزندتان باشید

  6. 7 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (سه شنبه 16 آذر 89)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته

    سلا[align=justify]م دوست خوبم
    قصه زندگی شما یه کم عجیب بود چون میفرمایید از پول و زندگی و محبت چیزی کم نذاشتین و فقط سر اون ده تومن کارتون به اینجا کشیده شده
    البته می فرمایین قبلا هم با خانواده همسرتون مشکل داشتین و کینه ازتون به دل دارن خوب جریان اون چی بوده سر چی دعوا کردین؟
    اگه واقعا اینطوریه به نظر من خانوم شما سخت در اشتباهه که زندگیشو به خاطر خواسته های خانواده خودش اونهم در حد نامعقول اینجوری خراب می کنه
    ولی یه احتمال بزرگ هم وجود داره و اون هم اینه که ایشون خیلی تحت تاثیر خانواده ش باشه و خانواده ش چون چشمداشت مالی به شما دارن در صدد این هستند که یک چیزهایی رو از دست شما در بیارن
    البته خانوم شما هم به نظر میاد به مادیات توجه زیادی نشون میده و ارزش فراوونی قائله
    درسته یک زن باید پشتوانه داشته باشه ولی اینطور نباشه که شرط بذاره که فلان چیزو به نام من کن تا برگردم خونه
    به نظر من تا این مشکل زنتون حل نشده و تا قانع نشده که این رسم زندگی نیست شما هم مقاومت نشون بدین البته به طلاق فکر نکنید
    به علاوه از بزرگتری که ایشون حرفشو قبول داره بخواین که نصیحتشون کنه و مسائلی که یک زن مطلقه با آن روبرو هست بهشون گوشزد کنه که سر هیچ و پوچ زندگیشو از هم نپاشونه
    The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. 5 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (جمعه 03 دی 89)

  9. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته

    مطمئن باشید که همسرتون هم از این شرایط پیش اومده نگران هست و ناراحت
    اون هم شما رو دوست داره
    و طلاق خواست قلبی اش نیست
    اون هم مثل شما الان درگیری عاطفی داره .... غصه هم می خوره .... به شما ، زندگی مشترکتون و فرزندش هم فکر می کنه
    زنها احساسی ترند و شکننده تر
    این شما هستی که باید با اعتماد به نفس و اطمینان دادن به زندگی همسرتون نوید یه زندگی ارامبخش و توام با خوشبختی رو به همسرتون بدهید
    منتها با عجله کاری از پیش نمیره


    ***

    طبق گفته ی خودتون تا یکماه پیش زندگی خوبی داشتید
    این فقط از نظر خودتون هست یا همسرتون هم این نظر را دارند؟
    و یه نکته خواسته ی پدر زن و مادر زن شما یه خواسته بوده نه الزام .... شما دوتا خانواده مجزا از هم هستید
    1-خانوده خودت_شما و همسرت
    2-خانواده همسرت-پدر زن و مادر زن و احیانا خواهر زن یا برادر زن

    این که شما بهشون پول قرض ندادید نمی تونه دلیل اصلی برای اقدام به طلاق باشه و شروطشون هم زیاد معقول به نظر نمیرسه

    کمی از خودتون و رفتارهاتون و همچنین از زنتون بگید تا ریشه اصلی مشکل پیدا بشه
    شاید مشکلات جزعی در زندگیتون رویهم جمع شده که باعث شده همسرتون با قهر بره
    اولین باری هست که همسرتون به قهر رفته؟
    قبلا که قهر می کردید چگونه بودید ؟ هم شما و هم همسرتون





  10. 8 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (سه شنبه 16 آذر 89)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 مرداد 92 [ 21:33]
    تاریخ عضویت
    1389-9-16
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    2,139
    سطح
    27
    Points: 2,139, Level: 27
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته

    سلام به همه و ممنون از راهنماییهاتون
    خانمم اولین باره که رفته و به قول خودش تمام عقده هاش جمع شده زیر گلوش و من سابقه درگیری با مادرزنم را دارم و بسیار از من کینه داره و از ان دسته ادمهایی است که الان برای شکست دادن من داره از دخترش استفاده میکنه و حاضره حتی به قیمت ناابود شدن زندگی دخترش از من انتقام بگیره البته من و همسرم حدود 2000 روز هستش که با هم زندگی میکنیم و شاید 10 بار با هم دعوا کرده باشیم که 2 بارش شدید بوده و پای اصلی همه دعواها هم مادرزنم بوده و ریشه اصلی همه چیز دست اونه البته پدرزن خوب و محترمی دارم که روزی که رفته بودم خونشون تا خانوممو بیارم پدرزنم به خانمم گفت پاشو برو خونت چیزی نشده ولی مادرزنم حمله کرد بهش و جلوی پدر و مادر من شوهرشو زد و فحش داد که به تو مربوط نیست
    در هر حال الان متوجه شدم که تمام خواسته های همسرم مادیه و ایراد خاصی از من نگرفته مثلا بزرگترین ایرادش اینه که چرا به صورتت کرم میزنی؟؟؟ یا چرا با مادرم اینجوری حرف زدی یا چرا خوش سفر نبودی یا چرا مامانو بابام میان خونه به مادرم بی توجهی میکنی(که اصلا اینطوری هم نیست) یا چرا دو سال پیش به مامانم گفتی فلان(دعوای دو سال پیش) یا چرا روز عقدمون با بابات حرفت شد یا.... و مامانم را تحویل نگرفتی من خودم از این ایرادها وقتی شنیدم خندم گرفت گفتم چشم هر جور تو بخواهی رفتار میکنم بعد ازش پرسیدم تا حالا شده چیزی بخوای و کاری بخوای انجام بدی من برات نکرده باشم هر چی فکر کرد هیچی یادش نیومد گفتش نه نشده گفتم پس شما که از من راضی هستی برگرد به خاطر اینده اون بچه برگرد نزار بیپدر یا مادر بشه اما گفت دو تا شرط دیگه دارم اول ماشین و دوم حساب بانکی باید به نام من باشه تا احساس دلگرمی کنم و میگه چرا هیچی به نام من نیست؟ من گفتم باشه بهت میدم به عنوان مهریه گفت خیر
    گفتم برگرد بیا بچه که به دنیا اومد میدم گفتن نه الان میخوام
    گفتم باشه نوشته میدم که بچه به دنیا اومد تو بیمارستان سوییچ یه 206 را بهت بدم تو فقط برگرد گفت نه من پولای تو بانک و وام را هم میخواهم
    ضمنا لازم به ذکر است دزدکی هر چی طلا هم هست برده خونه مامانش و مهمترین مساله که الان میگم اینه که قبل از اینکه طلاهارو ببره من طلاهارو دیدم و بردم پیش مامانم گفتم شاید اینا همچین کاری بکنند ولی مادرم گفت ببر بزار سر جاش زشته یه وقت میان میفهمندبه زنت اعتماد داشته باش ولی من گذاشتم و 3-4 روز بعد اون نامردا طلاهارو بردن وقتی تهدیدش کردم که ازت شکایت میکنم گفت به جون بچه و دستمو میزارم رو قران که قبلا (یعنی از روز اول) برده بودم این قسم دروغش به جون بچه(چون از روز اول نبرده بود طلاهارو و من خودم سه جهار بار چک کرده بودم) منو داغون کردش یعنی مگه میشه یه مادر به جون بچش که هنوز به دنیا نیومده قسم دروغ بخوره
    اول فکر میکردم ویار حاملگیه یا افسردگیه زایمانه ولی اخه کدوم ادم افسرده و ویارداری میاد یه دفه ویار پول میکنه و دزدی میاد شبونه اونم از خونه خودش و وقتی کسی نیست خیلی عجیبه برام

    خیلی جالبه که بسیار دروغگو شده و وقتی رفته بودم دنبالش خونه مادرش به همراه پدر و مادرم میگفت نمیام تو خونت تو تو خونت به من گشنگی میدی و غذا ندارم بخورم در حالی که مثلا منی که یه کفش واسه خانم میخریدم 300 هزارتومان به نظرتون میشه تو خونم چیزی نباشه تا اون بخوره؟ بسیار دروغگو شده به نحوی که خودم باورم نمیشه و نکته جالب اینه که به دروغاش ایمان داره یعنی واقعا انگار باور داره که تو خونه من گشنگی میکشیده یا مثلا میگفت منو زدی در صورتیکه تو این 6 سال خدا شاهده از گل نازکتر بهش نگفتم و دلیلی نداره بخوام اینجا دروغ بنویسم چون میخوام کارم درست شه ولی جوری میگفت منو زدید و زجر دادید و گشنگی دادید که اصلا من داشت خودم باورم میشد و به همه بزرگترای ما مثل پدر و مادر و مادربزرگ انواع فحشها را میده و فقط تکرار میکنه مالدرمه که خیرخواه منه من اگه بزنمش هم چیزی به من نمیگه و مدام هم به جای استفاده از واژه پسرمون که میخواد به دنیا بیاد و یا عشقمون یا واژه های دیگه از واژه سگ توله راجع به بچه استفاده میکنه و مدام میگه طلاق میخوام و دیگه دوستت ندارم تو و این سگ تولتو و مامانش هم هی به این اتیش نفت و بنزین میریزه میگه دخترمو کشتید یا فلان کردید در حالی که هیچ کاری نکردیم
    خواستم ببرمش مشاور مادرش نزاشت و میگه بچم سالمه تو داری میکشیش خلاصه فقط یه استادی به من گفت دیگه بیخیالش شو و دنبالش نرو بزار اینقدر اونجا بمونه تا بپوسه و سراغشم نگیر تا خودش برگرده ولی من دلم نمیاد میترسم غصه بخوره و بچه یه چیزیش بشه

    از طرفی این عدم تعادل روانی با خواسته هاش کاملا تناقص داره یعنی وقتی خواسته های مادی اونجوری مطرح میکنه دیگه میگم نه بابا این سالمه سالمه شاید همش فیلم باشه ادمی که تعادل نداشته باشه نمیتونه اینقدر مادیات براش مهم باشه

  12. کاربر روبرو از پست مفید d.emara45 تشکرکرده است .

    d.emara45 (جمعه 03 دی 89)

  13. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته

    اگر مشکلش ماشین دار شدنه،شما که یه کفش 300تومنی می خری،ینی انقدر درآمد داری که بتونی براش یه ماشین

    ثبت نام کنی.یا حساب بانکی باز کنی.ببین چی می گه.

  14. 2 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (چهارشنبه 17 آذر 89)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 مرداد 92 [ 21:33]
    تاریخ عضویت
    1389-9-16
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    2,139
    سطح
    27
    Points: 2,139, Level: 27
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته

    از همه دوستان که پاسخ منو دادند تشکر میکنم
    الان چند روزه بعد از یک دعوای تلفنی (به علت بردن طلاها) با هم قهر هستیم و نه من زنگی زدم و اس ام اسی دادم نه اون یه عده از اطرافیان میگویند دیگه اصلا سمتش نرو تا خودش برگرده و عده ای هم میگویند یه اس ام اسی چیزی بزن دارم میمیرم از دوری زن و بچم و نمیدونم این چند روز را چطور طاقت اوردم تا حالا اینقدر مستاصل و درمانده نبودم چی کار کنم دوستان؟

  16. کاربر روبرو از پست مفید d.emara45 تشکرکرده است .

    d.emara45 (جمعه 03 دی 89)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 آذر 89 [ 15:42]
    تاریخ عضویت
    1387-12-29
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    2,882
    سطح
    32
    Points: 2,882, Level: 32
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته

    سلام .....
    سعی کن فقط باج ندی که پرروترشون میکنی با اینکارت .
    خوبی که ازحدبگذردنادان خیال بدکند
    امان ازدست این مادرزنهای بی وجدانو احساساتیو بی عقل

  18. 2 کاربر از پست مفید saeed1360 تشکرکرده اند .

    saeed1360 (چهارشنبه 17 آذر 89)

  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 91 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1389-8-28
    نوشته ها
    725
    امتیاز
    3,175
    سطح
    34
    Points: 3,175, Level: 34
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,056

    تشکرشده 2,054 در 617 پست

    Rep Power
    86
    Array

    RE: کمکم کنید زنم گذاشته رفته

    اولا اینقد هول نباشید و عجول. فکر کنم در مشکلات بین خودتون دو تا هم همین عجول بودنتون باعث عصبانیت سریع و از کوره در رفتن می شه.
    1- آرامش داشته باشید.
    این کارهای خانمتون دو حالت داره. ممکنه ایشون در اثر تغییر هورمونها در دوره ی بارداری به مشکلات روانی دچار شده باشه. من دو مورد این چنینی را از نزدیک دیدم. یکی از دوستان نزدیکم و یکی از آشنایان. دوست من در دوران بارداری بعد از یک مسافرت همراه شوهرش وقتی برګشت دچار فراموشی و مشکلات شدید روحی روانی شد که هیچ کس هم نفهمید واقعا چی شده بود. خودش چیزی یادش نمی اومد ( حتی من که رفته بودم عیادتش من را نشناخت ) و همسرش هم هیچ توضیحی نمی داد و می ګفت یه شب رفتم بیرون از خونه و رعد و برق بود و ... وقتی برګشتم دیدم خانمم حالش بده و ... به هر حال معلوم نشد مشکل چیه. علیرغم اینکه ایشون دارو مصرف می کردند پزشک قانونی اجازه سقط جنین ندادند و بچه به دنیا اومد و الحمدلله سالم بود و بعد از یکسال درمان دوستم هم خوب شد. مورد دوم هم درست بعد از تولد بچه مادر به افسردګی شدید بعد از زایمان دچار شد که درمانش دو سال طول کشید و حتی مدتها بیمارستان بستری بود. ایشون در زمان شدت بیماریش تمام دردهای زندګی خانوادګیش و چیزهایی را که تحمل کرده بود، از مشکلاتی که با والدینش داشت تا اینکه سرعقد من فلانی چرا فلان کار را کرد تا ... همه را مطرح می کرد و البته برعکس همسر شما می خندید و می ګفت اما من همه تون را می بخشم. چون از طرف خدا بهم دستور داده شده. البته ایشون هم ګاهی اوقات حرفهایی می زدند که خیلی عاقلانه بود و منطقی. اینکه همسرتان درخواست مادیات می کند شاید چیزی است که مدتها بهش فکر کرده و الان به قول خودش عقده هاش سر باز کردند. درخواستهای مادیش معنیش این نیست که الان حواسش خیلی جمعه. به هر حال ایشون هم خوب شد.
    2- پس احتمال این را بده که همسرت بیمار شده باشه. مادرش هم ناخواسته و بدون اطلاع از این موضوع داره مسایل خودش را دنبال می کنه. اګر بتونی ببریش دکتر خیلی خوبه. حداقل مطمعن می شی که قضیه بیماری نیست.
    3- به نظر من اصلا به درخواستهای مادیشون تن نده. چون اګر بیمار نباشند و قصد سواستفاده داشته باشند کلاه بزرګی سرت خواهد رفت. به هیچ وجه با این قضیه کنار نیا. اما معنیش این نیست که خانمت را تنها بذاری. یا ترکش کنی و بی خیالش بشی. اګر باردار نبود شاید می شد ګفت که یه مدت بذار به حال خودش باشه، اما الان در شرایط حساسیه و شاید اصلا دست خودش نیست و بیمار است. سعی کن از پدر خانمت برای حل مشکل کمک بګیری. از ایشون کمک بخواه و با ایشون صحبت کن.
    شاید بهتر باشه که به خانمتون بګین باشه. طلاقت می دم. بیا بریم با هم درخواست طلاق بدیم. بعد هم تو خونه با هم زندګی می کنیم تا روز دادګاه و اونجا هم با پرداختن حق و حقوقت طلاقت می دم. اما اګر نیایی خونه، به خاطر عدم تمکین ازت شکایت می کنم و دچار دردسر می شی. پس بهتره برګردی خونه و من هم با شرط طلاقت موافقم.
    خیلی هم خودت را به مساله بچه حساس نشون نده که از این حساسیت سواستفاده کنند. اون مادره و حتما بچه اش را دوست داره. اګر غیر از این باشه، یا مریضه یا داره با این کارش از حساسیت شما سواستفاده می کنه. پس کمتر خودت را حساس نشون بده. اینکه می ګین ایشون استراحت مطلق بوده، شاید حساسیت موضوع بارداری را برایشان بیشتر کرده و تحت فشار این حساسیت ( اینکه مثلا بچه می مونه یا نه، می تونم به دنیا بیارمش یا نه و ...) تعادل روحیشون به هم خورده.
    مهم اینه که با یه ترفندی برش ګردونی خونه و از مادرش دورش کنی. اما قبول کردن شرایطش کار عاقلانه ای نیست.
    وقتی برش ګردونی خونه و با آرامش باهاش برخورد کنی و بتونی ببریش دکتر که مطمعن بشی بیمار نیست، می تونی بقیه مساله را به تدریج حل کنی. اګه کنار مادرش باشه، کارت سخت تره. ګاهی اوقات مادرها ندانسته زندګی دخترهاشون را خراب می کنند.

  20. 4 کاربر از پست مفید بهشت تشکرکرده اند .

    بهشت (جمعه 03 دی 89)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.