سلام
خوشحالم که میبینم این سایت هست تا آدم دردشو به یکی بتونه بگه
من یکساله که عقد کردم داستانم خیلی طولانیه ولی خلاصه میگم
من 22 سالم بود که عقد کردم با یک دختر به روش سنتی خودم هم دوست داشتم اینجوری ازدواج کنم
5 ماه عقد بودیم تا 3 روز مونده به عروسی به دلیل فوت داییم عروسی به هم خورد در ثانی به دلیل یک سری کارا خونمون هم حاضر نشد و کلا مراسمامون بهم خورد و ما از اواسط تیرماه اومدیم تو یک خونه و تا الان که 5 ماه میگذره 4 بار کارمون به دعوا و کتک کاری کشیده جوری که خانواده هامون هم خسته شدن و خودمون هم خسته شدیم و میخایم طلاق بگیریم
پیش مشاور هم رفتیم میگه اشکال از زنمه همه هم میدونیم
وقتی خوبه خوبه وقتی هم که عصبانی میشه دیگه هیچی رعایت نمیکنه
آبروریزی راه میندازه خودشو میزنه گریه میکنه منو میزنه فحش میده
وقتی هم آروم میشه میگه ببخشید و غلط کردم و این حرفا
دیگه نمیتونم تحمل کنم
خانوادم میگن اگه ادامه بدی باید مارا فراموش کنی
الان خئنه باباشه
نمی دونم هم دوستش دارم هم کلافم کرده
الان 5 روز که رفته ولی نمی تونم تصمیم بگرم که چه کنم؟طلاق؟ادامه؟
من با بابام اینا تو یه خونه ایم ما طبقه بالاییم که بابام میگه اگه هم میخای ادامه بدی از اینجا برو
آبروم همه جا رفته ولی زنم هم میگه اگه طلاقم بدی خودمو میکشم
نیاز به کمک و یه روانشناس دارم
روانشناس خوب سراغ دارید؟؟؟؟؟که وقت زود بده؟؟؟؟
منتظرم.خسته ام
علاقه مندی ها (Bookmarks)