در راستای ایجاد عدالت بین خانمها و آقایون ،{ وقتی قراره یه سوزن به خودمون بزنیم و یه جوالدوز به بقیه ، چند ماه پیش تاپیک " آقای محترم "
http://www.hamdardi.net/thread-12587.html" رو ایجاد کردم که اینقدرا تحویل گرفته نشد شاید چون گوش آقایون از این حرفا پره (بخونید تعداد آقایون تو سایت کمه!) }
حالا امروز این تاپیک رو ، تا مقالاتی که مخاطبش خانمها هستند رو بذارم امیدوارم این تجربه ها برا همگی مون بدرد بخوره .
نشاط، سرزندگی و خوشرویی شما اگر همراه با حوصله و صبوری باشد، باعث می شود که شوهرتان خوشبخت ترین مرد عالم باشد. مردی كه خسته و كوفته از فشار محیط كار به خانه می آید، در پی مكان امنی است تا تجدید قوا كند.
وقتی زن رنجیده می شود چه می كند؟
- به شوهرش بی احترامی می كند و دانسته یا ندانسته او را نزد دیگران تحقیر می كند.
- هیچ یك از كارهای اشتباه خویش را نمی بیند و منطق و انصافش را نسبت به شوهر از دست می دهد.
- به خواسته های شوهر ترتیب اثر نمی دهد و ناخودآگاه سعی می كند او را عصبانی كند.
- به حسودان و معاندان میدان می دهد تا از شوهرش انتقاد كنند.
- با كوچكترین چیزی جنجال به پا می كند، خانه را به خوبی اداره نمی كند، با مهمان ها بدرفتاری می كند و... و با این شرایط روحی زن، فضای خانه متشنج و زندگی در آن برای همگان سخت می شود.
و اما راه چاره چیست؟
حتی زوج هایی كه عاشق یكدیگر هستند گاهی در برخورد با یكدیگر دچار رنجش می شوند، زیرا به طور طبیعی وقتی كسی را دوست داریم از او توقعاتی داریم و گاهی از او بیش از دیگران توقع داریم، هنگامی كه انتظارات مان برآورده نمی شود می رنجیم.
البته رنجش امری طبیعی است اما باید مراقب باشیم هرگز و تحت هیچ شرایطی رنجش خود را از همسر پوشیده نداریم، زیرا: «رنجش های كوچك همچون طاعون، عشق را نابود می كند.» (لئو.اف. بوسكالیا)
رنجش های كوچك در روحمان انباشته می شود و سرانجام به آستانه انفجار می رسیم. در این مرحله است كه جرقه ای می تواند آتش خشم بی پایان ما را شعله ور كند. داد و فریاد راه می اندازیم، بد و بیراه می گوییم، ناله و شیون سر می دهیم و ارتباط را خراب می كنیم.
در اینجا قصد داریم شما را با دو فن مهم آشنا كنیم:
1 - فن گفتگو: اوایل ازدواج همه كوتاه می آیند، اغماض می كنند، از یاد می برند، می بخشند و زود آشتی می كنند. اما پس از مدتی هیچ یك كوتاه نمی آیند، اغماض نمی كنند، از یاد نمی برند و نمی بخشند. همه چیز از زیر ذره بین رد می شود، زود می رنجند و می رنجانند. بعد هم می گویند چرا من برای آشتی پیشقدم شوم. متأسفانه این روند به مرحله ای می رسد كه زوج نتیجه می گیرند حرف زدن فایده ای ندارد. «او كه اصلاً به حرفم گوش نمی دهد، تا حالا چند بار امتحان كرده ام، او خودخواه است و حرف، حرف خودش است.» ممكن است شما با هم صحبت نكنید اما زندگی مشترك همچنان ادامه دارد.
ناگزیر برای شناخت طرف مقابل و خواسته های او به حدس و گمان متوسل می شوید و مشخص است كه این شناخت نمی تواند درونی و عمیق باشد. همسر رنجیده می كوشد حقانیتش را ثابت كند. معتقد است رفتاری به دور از عدالت با او شده. اگر طرفین قدمی برای رفع رنجش خود برندارند مدام بر میزان آن افزوده می شود و كار به قهر می كشد. در تمامی مراحل فوق هم صحبت شدن می توانست درهای آشتی را بگشاید. گاه خجالت باعث می شود برای رفع دلخوری قدم پیش نگذاریم. گاه از واقعیت فرار می كنیم و مشكل را رها می سازیم، گاهی هم مایلیم دیگران را شبیه خود كنیم. اما باید دست از خودخواهی برداریم. باید بپذیریم یك رابطه مورد پسند بر حس احترام به عقیده و گفتار طرف مقابل استوار است.
«پیش از ازدواج چشم ها را خوب باز كنید و بعد از آن، كمی آنها را روی هم بگذارید.» (فرانكلین) باید همسرمان را همان طور كه هست قبول كنیم. برای این كه به خواسته های منطقی مان توجه كند باید به خواسته اش احترام بگذاریم. باید به شیوه پسندیده ای با او حرف بزنیم. اگر با او حرف نزنیم از كجا بداند كه ما چه خواسته ای داریم. آنها كه معتقدند از گفتگو نتیجه ای نمی گیرند باید بدانند با شیوه حرف زدن، آشنایی كافی ندارند. وقتی با همسر خود درددل كردیم و كدورت ها رفع شد آنگاه به این نكته پی می بریم كه: «آنچه استحقاق نگرانی و تشویش را داشته باشد، هرگز وجود ندارد.» ( پلاتو)
علاقه مندی ها (Bookmarks)