سلام

چرا تاوان گل مریم عزیزم ؟
چرا باید اجازه بدیم دیگران برامون تصمیم بگیرن ؟
چرا باید همیشه منتظر انتخاب شدن بمونیم ؟
چرا خودمون انتخاب گر نباشیم ؟
چرا ما پیشنهاد دهنده نباشیم ؟
اگر ما اونقدر خودمون رو قبول داریم و به توانایی های خودمون واقفیم چرا بترسیم از اینکه مورد قضاوت قرار بگیریم ؟
اگر ما قدرت انتخاب و دیدگان دقیق و ذهن جستجو گر داریم چرا نتونیم تفاوتمون رو نشون بدیم ؟
چرا باید اجازه بدیم همیشه تابوها و عرف های بعضا غلط همیشه و همه جا حکمرانی کنند ؟
....

حرفام به نظر شعار می یاد ، نه ؟
درسته. به نظر شعار میاد چون یاد نگرفتیم جسور باشیم ...
چون همیشه ترسیدیم از اینکه خلاف جریان آب شنا کنیم ...
چون گاهی با خودمون فکر نکردیم شاید خیلی از چیزهایی که امروز ما برای ما خیلی عادی هستن روزی تابوهای وحشتناکی بودن که توسط اشخاص جسور و محکمی شکسته شدن ...
چون عادت کردیم همیشه تابع دیگرانی باشیم که راه رو باز کنن و مسیر رو هموار ...


قبول دارم که سخته .. می پذیرم که عرف جامعه آدم رو له می کنه و خفه می کنه ...
اما آیا شرایط موجود بدتر نیست ؟
آیا منتظر بودن و دیده نشدن دیوانه کننده نیست ؟
آیا واقعا وقت اون نرسیده که جور دیگه ای فکر کنیم ؟

واقعیتش اینه که این جمله ی شما : «تاوان چی رو پس میدیم؟» منو بسیار غمگین کرده .
یعنی ما دختر خانمهای جوان این سرزمین اونقدر می تونیم منفعل باشیم که حتی نتونیم از پس اثبات خودمون بربیاییم ؟ ...
واقعا چرا ؟ ...

به نظر من هر شعاری این خاصیت رو داره که به عمل تبدیل بشه ... تا من و تو که باشیم و چه بکنیم ...