به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 35
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مرداد 91 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1389-8-16
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,913
    سطح
    26
    Points: 1,913, Level: 26
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چيكار ديگه بايد كنم؟؟؟؟

    سلام به همه دوستان خوب
    من تازه عضو اين سايت خوب شدم.
    خوشحال ميشم موضوع خودمو مطرح کنم و منو راهنمايي کنين.
    حدود يه سال پيش با دختري توي محيط کارم آشنا شدم. من 30 سالمه و اون 29 سال.خيلي‌ دختر خوبي بنظر ميرسيد، که البته واقعا هست.بد از مدتي‌ ازونجايي که دوسش داشتم از طريقه يه آشناي مشترک ازش خواستگاري کردم، کم کم رابطمون بيشتر و نزديک تر شد و بيشتر با هم بيرون مي‌رفتيم. اما تا 5 ماه اول حتي دستش رو هم نميگرفتم كه به نيت پاك من شك نكنه.
    اما هميشه احساس مي‌کردم که يه غم يا مشکل بزرگي‌ داره، که خيلي‌ اذيتش مي‌کنه. هيچي‌ بهم نميگفت و هميشه ميگفت بذار سر وقتش بهت حتما ميگم.
    خلاصه چند ماهي‌ گذشت و حالش خيلي‌ بد ميشد بعضي‌ وقتا،جوري كه به نظر خودش غيرقابل تحمل ميشد.اما ازاونجايي که من خيلي‌ دوسش داشتم و دارم چيزي بهش نميگفتم و هميشه سعي‌ مي‌کردم که دلداريش بدم و مطمئنش کنم که من هميشه باهاش هستم توي هر شرايطي.
    از طريق يک دوست مشترک کليات مشکلش رو ميدونستم چيه، اينکه هنوز درگيره يک رابطه قبلي ، اما اينکه چجوري و در چه مرحله‌اي هست رو نميدونستم و هنوز هم نميدونم.
    خلاصه يه روز که خيلي‌ ناراحت بود به من گفت که رابطمون بايد تموم کنيم چون به جايي نميرسه و ازاين حرفايي که مي‌خواست يه‌جوري منو سر بدوونه، چون از رفتارش توي اين چند ماه ميشد فهميد که اونم منو دوست داره، اما همين به نظر خودش مشكل، نميذاشت که راحت باشه.
    سرتون رو درد نيارم، بالاخره دوستش بهم گفت که ياسي ميگه بهنام چون نميدونه مشکله من چيه گناه داره و با اينکه دوستم داشت و داره حاضر بود رابطمون تموم بشه. من هم بهش رسوندم که اگه حتي اين مشکل به نظر بزرگ ازدواج قبلي‌ هم بودش من مساله اي‌ ندارم باهاش، چون واقعا دوستش دارم.
    ازاون روز به بد خيلي‌ بهتر شد تا اينکه حالت روحيش هم خوب شد و شبهاي‌ بيخوابيش هم تموم شد، فهميدم که مسالش شايدحل شده.
    اما هنوز به قول خودش قدرت گفتنش رو نداره و با اينکه مستقيم جواب خواستگاري منو نداده اما در لفافه همش از زندگي‌ آينده صحبت مي‌کنيم.ضمن اينکه مامان و خواهرش هم از رابطه ما با خبر هستن
    به نظر شما من چيکار کنم. اصلا دلم نميخواد تحت فشارش بذارم واسه گفتن موضوعش. ديگه چطور مي‌تونم مطمئنش کنم که دوسش دارم و هميشه باهاش هستم و خودش و حال و آيندش برام مهمه نه گذشتش؟
    اصلا دختر مگه از يک پسر چي‌ مي‌خواد؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 اردیبهشت 95 [ 16:14]
    تاریخ عضویت
    1389-4-21
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    4,961
    سطح
    45
    Points: 4,961, Level: 45
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    384

    تشکرشده 385 در 102 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چيكار ديگه بايد كنم؟؟؟؟

    سلام آقاي بابك
    به تالار همدردي خوش آمديد
    من كارشناس نيستم اما به نظر من قبل از اين كه شما بخواهيد به ايشون ثابت كنيد كه دوستش داريد و خوشبختش مي كنيد بايد شناختتون را نسبت به ايشون بيشتر كنيد .
    و بهتره كه هردو پيش يه مشاور برويد.
    موفق باشيد.
    ... به سراغ من اگر می آیید،
    نرم و آهسته بیایید
    مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

  3. 3 کاربر از پست مفید parvaz2010 تشکرکرده اند .

    parvaz2010 (پنجشنبه 27 آبان 89)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 فروردین 93 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    نوشته ها
    1,249
    امتیاز
    16,138
    سطح
    81
    Points: 16,138, Level: 81
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 212
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,122

    تشکرشده 8,124 در 1,482 پست

    حالت من
    Vaaaaay
    Rep Power
    141
    Array

    RE: چيكار ديگه بايد كنم؟؟؟؟

    سلام :

    به تالار همدردی خوش آمدید....
    بابک گرامی ...در اینکه می گوییید ایشان را دوست دارید بحثی نیست ..منتها میزان شناخت شما از وی چقدر است و از کجا مطمئنید که مشکل ایشان رابطه قبلیست؟
    خیلی عوامل برای این نگرانی ها و بی خوابی ها هست...
    از اینکه ایشان خدای نکرده بیماری خاصی دارد که نمی گوید تا به قول شما ازدواج قبلی و ...
    اینکه شما بدون دانستن علت موضوع تنها به ایشان اطمینان میدهید که دوستش دارید از نظر من منطقی نیست ...
    برادر خوبم اون خانم هم می دونه شما از روی احساس و دوست داشتن وی این را گفتید چون موضوع را دقیقا نمی دانید و از همین واهمه دارد ولی آنقدر با شخصیت و با صداقت است که حاضر است از علاقه خودش به شما بگذرد تا شما قربانی نشوید...
    دوست محترم تا از واقعه مطمئن نیستی هیچ وقت قول 100 درصد نده چون اگر چیزی بگوید که شما انتظارش را نداری به ایشان هم ضربه می زنی...
    از نظر من شما خیلی با وقار و متین و صلابت از ایشان وقت خواستگاری و اشنایی بیشتر بخواهید و اذعان کنید که می خواهید تکلیف رابطه مشخص شود و جویای راز با مهربلنی و به دور از کنجکاوی شوید ...بعد از شنیدن ان راز خیلی منطقی فکر کنید و بعد با دلیل و برهان برای او بیان کنید که چرا مثلا آن راز برایتان از خود او مهمتر نیست و او را می خواهید ..این طور ایشان احساس می کنه که شما دانسته و با منطق پذیرفته اید نه از روی دوست داشتن و حس...
    البته این نظر منه ...ولی به نظرم بهترین راه اینه زودتر این راز به صورت کامل بیان بشه ..این طور من مطمئنم هم اون خانم محترم در عذابند هم شما پر از دلهره و اضطراب...
    توکل کنید...
    ان شا الله خیر است...

  5. 7 کاربر از پست مفید سارا بانو تشکرکرده اند .

    سارا بانو (جمعه 28 آبان 89)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مرداد 91 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1389-8-16
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,913
    سطح
    26
    Points: 1,913, Level: 26
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چيكار ديگه بايد كنم؟؟؟؟

    سلام دوباره

    ممنونم از جواب سریع شما عزیزان

    اول اینکه نزدیک به یک سال هست که ما هم دیگه رو میشناسیم و توی این مدت به قدر کافی‌ از هم دیگه و خانواده هم شناخت بدست آوردیم.

    بعدش هم گفتم، من از طریق آشنای مشترکمون و حرفهای ضمنی‌ خودش به طور کلی‌ میدونم که مساله مربوط به گذشتش می‌شه و اون هم مربوط به یک رابطه قبلی‌. فقط من از جزئیات این گذشته اطلاعی ندارم.

    ضمن اینکه غیر مستقیم بهش رسوندم، حتی این گذشته به قول خودش حاد اگر ازدواج قبلی‌ هم باشه من باهاش مساله ندارم.

    درسته که به زبون ممکنه نیاره اما متوجه علاقه اون به خودم هستم.

    اونقدر میشناسمش که نباید تحت فشار بذارمش برای گفتن این مساله.

    آخه مگه حاد تر از ازدواج قبلی‌ برای یک دختر مساله دیگه هم میتونه باشه؟

    میدونم ازدواج مهمترین مساله زندگی‌ هر کسی و وقت زیادی لازمه برای فکر کردن، و من هم هرچقدر که لازم باشه صبر می‌کنم، فقط می‌خوام بدونم کار دیگه‌ای هست که باید کنم تا به قول خودش قدرت گفتن حرفهای نگفتش رو به دست بیاره

    با تشكر

  7. کاربر روبرو از پست مفید babak_a تشکرکرده است .

    babak_a (جمعه 28 آبان 89)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مرداد 91 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1389-8-16
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,913
    سطح
    26
    Points: 1,913, Level: 26
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چيكار ديگه بايد كنم؟؟؟؟

    چرا هیشکی هیچی‌ نمیگه؟

    امروز یه تاپیک خوندم در مورد عشق و بی‌ تفاوتی‌!!!

    آیا گناه من اینه که زیاد دوستش دارم؟

    زیاد بهش توجه می‌کنم؟

    میگن به دختر باید توجه کنی‌، محبت کنی‌، خوب منم دارم همین کارا رو می‌کنم، ایرادی داره آیا؟

    یکی‌ یک نظری بده دیگه



  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 دی 91 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1389-5-09
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    2,617
    سطح
    31
    Points: 2,617, Level: 31
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    491

    تشکرشده 492 در 162 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چيكار ديگه بايد كنم؟؟؟؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط babak_a
    آیا گناه من اینه که زیاد دوستش دارم؟
    زیاد بهش توجه می‌کنم؟
    میگن به دختر باید توجه کنی‌، محبت کنی‌، خوب منم دارم همین کارا رو می‌کنم، ایرادی داره آیا؟
    یکی‌ یک نظری بده دیگه
    زیادی ابراز علاقه کردن،طرف مقابلو دلسرد میکنه-درهیچ موضوعی افراط وتفریط جایز نیست.:D

  10. کاربر روبرو از پست مفید flag تشکرکرده است .

    flag (جمعه 28 آبان 89)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مرداد 91 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1389-8-16
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,913
    سطح
    26
    Points: 1,913, Level: 26
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چيكار ديگه بايد كنم؟؟؟؟

    یعنی‌ چیکار کنم پس؟:

    کمتر دوستش داشته باشم؟

    شما دختر‌ها معرکه هستین، اگه کسی‌ ازتون دوری کنه بهش میچسبین...اگه عاشقتون باشه ازش دلسرد میشین

    حالا من بعد این همه دوست داشتن اگه یه دفعه کم کنم ابراز علاقه خودمو، بدتر می‌شه که! نمی‌شه؟

    مدیر و ناظم و معلم این سایت کجا هستن پس :

  12. #8
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,045 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: چيكار ديگه بايد كنم؟؟؟؟

    با سلام
    به تالار همدردي خوش آمديد.
    لطفا يك جستجو داشته باشيد، سئوالات مشابه شما را زياد جواب داديم.

    فعلا مسائل شما غير رسمي هست و با ابهام گفتن و ابهام شنيدن و ذهن بافي مشكلتون حل نميشه.
    يعني تعهدي فعلا وجود ندارد.

    با اين ميزان شناخت ، استارت خواستگاري را بزنيد، و بقيه را مستقيم و رو در رو بررسي كنيد.
    بافت خانواده بسيار مهم هست.
    در ضمن حتما و صريحا از او بخواهيد كه شما به صداقت حساس هستيد و او هر مشكلي كه هست از همين اول با شما در ميان بگذارد تا بعدا مشكلي پيش نيايد.

  13. 4 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (سه شنبه 02 آذر 89)

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 اردیبهشت 91 [ 10:38]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    2,029
    سطح
    27
    Points: 2,029, Level: 27
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    46

    تشکرشده 46 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چيكار ديگه بايد كنم؟؟؟؟


    سلام دوست عزیز
    به نظر من هم شما باید حقیقت را بدانید این حق طبیعی شماست. نباید خودتان را نسبت به واقعیت های زندگی بی تفاوت نشان بدهید. این حرف شما که گفتید اگر این رابطه یک ازدواج قبلی بوده است هم تفاوتی ندارد، به نظر من اشتباه است و فقط از روی احساس. یعنی برای شما فرقی نخواهد داشت که ایشان با یک نفر رابطه داشته است؟ آیا بعد از ازدواج به این فکر نخواهید کرد که این رابطه در چه حدی بوده است و نسبت به همسر و زندگی خود دلسرد نخواهید شد؟
    شما باید از ایشان بخواهید که با صداقت همه چیز را برایتان بگوید. بعد اگر توانستید با مشکلات ایشان کنار بیایید پاپیش بگذارید. مطمئن باشید که هم به نفع شماست و هم ایشان
    زندگی آینده خود را با ابهامات شروع نکنید

  15. 2 کاربر از پست مفید hrahimi تشکرکرده اند .

    hrahimi (شنبه 29 آبان 89)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مرداد 91 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1389-8-16
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    1,913
    سطح
    26
    Points: 1,913, Level: 26
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چيكار ديگه بايد كنم؟؟؟؟

    معلومه که منم باید حقیقت رو بدونم، اما واقعا اگر هم ازدواج قبلی‌ هم داشته باشه برام مهم نیست. یعنی‌ اونقدر دوستش دارم که برای من حال و آینده مهم باشه نه گذشته.

    می‌شه اسمش رو گذاشت احساس، یا روشنفکری ، یا منطق خاص، اما آیا کسانی‌ که ازدواج قبلی‌ داشتن حق زندگی‌ کردن ندارند؟ حتما باید منتظر باشن که یکی‌ مثل خودشون پیدا بشه که باهاش زندگی‌ کنن؟

    خیلی‌ دور از واقعیت صحبت کردیم اگر بگیم که هیچ دختر و پسری قبل از ازدواج با هیچ جنس مخالفی دوست نبودن، منظورم اصلا رابطه س ک س نیست، اما به هر حل دوران نوجوانی و جوانی انسانها به کسانی‌ از جنس مخالف خودشون علاقه پیدا می‌کنن، و دوست میشن، ممکن برای یکی‌ چند بر هم اتفاق بیفته، چه پسر چه دختر، یک واقعیته.

    من هم نمیگم نمی‌خوام واقعیت رو بدونم ، خودش هم دوست داره که بگه، می‌خوام بدونم چطور می‌تونم اطمینان بهش بدم که دونستنش هیچ تأثیری توی عشق و تصمیم من برای ازدواج با اون نمیذاره؟ چیکار کنم که به قول خودش این قدرت رو خدا بهش بده که بتونه بگه.

    باز هم میگم نه می‌خوام تحت فشارش بذارم و نه اینکه کاری کنم که حاضر باشه با نگفتن دردش از عشق من هم بگذره.

    تو رو خدا کمک کنین، نه منو ، بیشتر می‌خوام که به اون کمک کنم.

    از همه ممنون


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شما جاي من بودين چي كار ميكردين
    توسط sepide2 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: شنبه 04 خرداد 92, 15:23
  2. پاسخ ها: 42
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 دی 91, 13:13
  3. با اين زبون چيكار كنم؟ (پشیمانی از مطرح کردن رازهایم با خانواده و آشنایان)
    توسط rojiin در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: جمعه 17 آذر 91, 21:08
  4. چطور يكديگر را ببخشيم و بديها را فراموش كنيم؟
    توسط mostafun در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 اسفند 88, 16:03
  5. چگونه لات بشويم ؟؟؟؟(كاريكاتور)
    توسط حنان در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 مهر 87, 00:42

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.