به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 اردیبهشت 87 [ 12:51]
    تاریخ عضویت
    1387-1-15
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    3,781
    سطح
    38
    Points: 3,781, Level: 38
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    * توقعات بي حد مادر شوهر


    با سلام . من از اين كه با اين سايت آشنا شدم واقعا خوشحالم .راستش مشكلاتم در زندگي باعث شد با جستجو در اينترنت به اينجا راه پيدا كنم .

    نمي دونم مشكلم رو چه طوري بايد بگم . من مادر شوهر خوبي دارم . يعني منظورم اينه كه ادم خوش قلب و مهربونيه ولي نمي دونم چرا باعث ازار من ميشه . شوهر من تك پسره با 3 خواهر . كه پدرشون 3-4 ساله ( تقريبا همزمان با ازدواج ما ) فوت كرده . بنابراين خيلي از مسئوليتهاي اونها رو دوش شوهر من افتاده . البته نه از لحاظ مالي . خدا رو شكر درامدشون خوبه . ولي از جنبه هاي ديگه . من با مادر شوهرم در يك ساختمان 3 طبقه و به طور مستقل زندگي مي كنيم . و خانواده من در يكي از شهرستانهاي اطراف هستند . من و شوهرم كارمنديم و البته كار شوهرم خيلي زياده و من گاهي اوقات مجبور مي شم كار خونه و بيرون خونه و اداره و توقعات مادرشوهر و خواهر شوهر ..... همه رو انجام بدم . اصولا ادم به ظاهر مهربوني نيستم ولي در باطن دلسوزم . باور كنين خيلي از كارهايي كه براي هيچ كس تا به حال انجام ندادم براي خانواده شوهرم انجام دادم . اما مشكل من در واقع اينا نيست چون اونا هم به جاي خودش به من محبت مي كنن .اما از اون محبتهايي كه دردي از ادم دوا نمي كنه و فقط منتش رو سر ادم مي مونه .

    با اين مقدمه طولاني بايد بگم مشكلي كه من رو الان به اينجا كشونده اينه كه من كه اين قدر به خانواده شوهرم توجه مي كنم و سعي مي كنم به ميل اونا رفتار كنم در عوض با خانواده من از طرف اونا رفتار ديگه اي مي شه . من چون با اونا در يك ساختمون زندگي مي كنم انتظار دارن هر وقت خانواده من به خونه ما مي آن اونا هم دعوت بشن . اوائل هم اين كار و مي كردم ولي به اين نتيجه رسيدم كه به علت بعضي رفتاراي خانواده همسرم با خانواده من سازگار نيستن . بنابراين سعي كردم هميشه خانواده شوهرم رو جدا دعوت كنم و خانواده خودم رو هم جدا . البته خانواده شوهرم هميشه هفته اي دو سه شب براي شب نشيني مي آن خونه ما و من چون كارمندم و وقتم هم كمه كلي وقتم رو به اين ترتيب مي گيرن كه با اينكه خيلي از دستشون حرص مي خورم بازم بي خيال .
    خلاصه مادر شوهرم وقتي خانواده من به خونه مون مي آن و يا ما با اونها وقتمون رو مي گذرونيم كاملا ناراحت مي شه و توقع داره تموم تفريحات ما ، تعطيلات ما ، مسافرتهاي ما با اونها باشه . پيش خودش فكر نمي كنه كه خوب من هم دل دارم و دست دارم با خانواده ام باشم . البته اين حق رو در حد 15 روز يك بار به ما مي ده
    خلاصه از دستش ذله شدم . انقدر نوشتم خسته شدم تو رو خدا كمكم كنيد .

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 اردیبهشت 87 [ 12:51]
    تاریخ عضویت
    1387-1-15
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    3,781
    سطح
    38
    Points: 3,781, Level: 38
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: توقعات بي حد مادر شوهر

    اليناي عزيزم ممنون كه به مشكل من توجه كردي . ولي راستش اينقدر مشكلات من زياد و ريشه داره كه نتونستم كاملا همه رو بگم . البته به خوب نكته اي اشاره كردي . مادر شوهر من اوائل انتظار داشت هر جا كه مي رم بهش بگم ( بدون شوهرم ) و من به شدت از اين موضوع بيزار بودم . اخه من اصولا ادم مستقلي هستم و بدون توجه به اين انتظارش بدون اينكه بهش بي احترامي كنم هر جا مي خواستم مي رفتم و خيلي كم گاهي اوقات اگر موقع بيرون رفتن مي ديدمش بهش مي گفتم . اما وقتي با شوهرم مي ريم بيرون اون مي ره مي گه ما داريم ميريم فلان جا و خداحافظي مي كنه . اوائل خيلي از اين كار ناراحت مي شدم و فكر مي كردم اين يه طور اجازه گرفتن بي مورد و در واقع باز كردن راه دخالت ديگران در زندگيمونه . به هر حال اينم از اون چيزا ست كه باش كنار اومدم .

    ارزوي عزيز من هم مثل شما فكر مي كنم كار خوبي كردم اما هم شوهرم و هم مادر شوهرم اين رو قبول ندارن و انتظار دارن هر بار خانواده من مي آن اونا هم باشن . البته بارها اين موضوع رو با شوهرم مطرح كردم و قبول كرده و لي وقتي مي بينه مادرش ناراحت مي شه اونم نظرش عوض مي شه . خلاصه در حال حاضر بين ما يه دلخوري اساسي به خاطر دعوت نكردن اونا پيش اومده . اينم جالبه كه بدونيد مادر شوهرم مستقيم اين ناراحتي رو ابراز نمي كنه . بلكه در برخوردهاش نشون مي ده . منم اينقدر برخورداي نا به جاش رو تحمل كردم ديگه خسته شدم و از كوره در مي رم . طوري كه 13 به در خودم و بقيه رو خراب كردم .

    در مورد اينكه ما خونه اونا بريم چون واقعا وقت ندارم سعي مي كنم كمتر برم تا اونا هم متوجه بشن كه وقت ازاد براي اين كارا اونقدر ندارم . وحتي بعضي وقتا ديگه مجبور مي شم ناراحتيم رو نشون بدم ولي خانواده شوهر همش فكر مي كنن از زندگي پسرشون طلب كارن و حقشونه كه هر چي مي خوان مزاحم زندگيش بشن . خلاصه ببخشيد خيلي كلافم .

    منتظر راهنمايي دوستان خوب هستم .

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 خرداد 87 [ 08:40]
    تاریخ عضویت
    1386-9-10
    نوشته ها
    133
    امتیاز
    5,417
    سطح
    47
    Points: 5,417, Level: 47
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 109 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: توقعات بي حد مادر شوهر

    هیچ کدام از شما نباید ناشکری کنید ، چون وقتی که مشکلات اساسی دیگران را بشنوید ، مشکلات خودتان هیچ جلوه میدهد .
    فقط یادتان باشد مادرشوهر ، خواهر شوهر و بقیه در حاشیه هستند به خاطر اونها خودتان را از چشم شوهر که محور اصلی زندگی شماست، نیندازید .
    من خودم واقعا نمی دونم با مادرشوهرم چی کار کنم ، چون اصلا نرمال نیست . این مثال هایی که شما نوشتید برای من خیلی ناچیز است ، مادرشوهر من کارهایی انجام می دهد که من و شوهرم از هم جدا بشیم . توقعات افراطی او ، حالت پرخاشگری و دعوای او ، بددهنی و بی ایمانی او مرا به ستوه آورده است . ولی چه کنم ؟
    ولی تجربه من نشان می دهد که باید انرژی را روی همسرتان بگذارید و از او در این رابطه کمک بگیرید .

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 اردیبهشت 87 [ 12:51]
    تاریخ عضویت
    1387-1-15
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    3,781
    سطح
    38
    Points: 3,781, Level: 38
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: توقعات بي حد مادر شوهر

    آتناي عزيز منم با شما موافقم . البته اين راه حل فقط درصدي از مشكلات رو حل مي كنه و نه تمام اونا رو . من هم فعلا دارم به اين راه حل فكر مي كنم و امكانش رو هم بدون عواقب بعدي دارم . چون محل كار شوهرم خارج از شهره و در اونجا هم بهش خانه سازماني مي دن ( نزديك يكي از شهرهاي كوچك اطراف كه با شهر خودمون حدود 50 دقيقه فاصله داره ) بنابراين ما مي تونيم فعلا به بهانه مشكلات كاري همسرم به خانه سازماني او نقل مكان كنيم . اما اينجا يه مشكل هست و اونم شاغل بودن خودم و چگونگي رفت و امد به محل كارم . البته خوب امكان سرويس گرفتن هست ولي به هر حال رفت و آمد برام خيلي سخت خواهد بود . حالا به نظر شما اين مشكلات رو قبول كنم و از اونجا به خانه سازماني شوهرم نقل مكان كنيم ؟؟؟؟؟ موندم چه كار كنم . البته اين رو مي دونم اگه اين كار رو كنم راه برگشت دارم و اگه مشكل باشه لااقلش اينه كه برگردم همونجا و شايد راه بهتري به مرور زمان پيدا كنم ولي اسباب كشي اونم تو اين راه دور و دوباره برگردوندن وسائل خيلي سخته و .... شما بگيد چه كار كنم .

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 اسفند 02 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    796
    امتیاز
    23,402
    سطح
    94
    Points: 23,402, Level: 94
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 948
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,229 در 569 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: توقعات بي حد مادر شوهر

    سلام لیدای عزیزم ،

    هر چند سخته اما همیشه حفظ آرامش و صبوری در کنار بررسی کردن مسائل به صورت منطقی می تونه راهگشای مشکلات و گشاینده ی خیلی از تنگناها باشه ...

    دوست خوبم ، پیشنهاد می کنم موضوعات مختلف مطرح شده در همین انجمن یعنی
    "اختلاف و دعوا با خانواده ی همسر "
    که تعدادشون هم کم نیست رو مرور کنی ...
    بهترین راه حل ، کنترل احساسات و با آرامش فکر کردن و تصمیم گرفتنه ...

    موفق باشی

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 اردیبهشت 87 [ 12:51]
    تاریخ عضویت
    1387-1-15
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    3,781
    سطح
    38
    Points: 3,781, Level: 38
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: توقعات بي حد مادر شوهر

    ممنون از دوستانيكه به مشكل من توجه مي كنند .

    طاهره عزيز من سعي كردم تمام موضوع هايي كه در اين تالار مطرح شده رو بخونم و تقريبا تمام راهكارهايي هم كه در مورد تغيير خود ادم و نگرشش نسبت به مشكلات ، صبر و بردباري ، گذشت ، كار كردن روي روابط با شوهر رو قبول دارم ولي مشكل من با به كار بردن اين راهكارها در طي 4 سال زندگي مشترك سپري شده و بروز پيدا نكرده . من ادم تو داري هستم و سعي كردم علاوه بر نديده گرفتن مشكلات براي خودم نگذارم حتي نزديكترين افراد در زندگيم از مشكلم با خبر شوند . حتي شوهرم خيلي از مسائل رو نمي دونه . ولي من ادمم . سنگ نيستم . مشكلات زندگي خودم از يك طرف ( من 2.5 ساله مي خوام بچه دار بشم كه نشده ) ، مشكلات كاري شوهرم و ماموريتهاي زياد او از ابتداي زندگي و اينكه خيلي از بار زندگي رو خودم به دوش مي كشم ، علاقه ام به خانواده ام و اينكه با اين وضع با اينكه اونا به من احتياج دارن نمي تونم بهشون اون طور كه بايد رسيدگي كنم ، مشكلات كاري خودم و...... توقعات مادر شوهر از يه طرف ديگه داره از پا درم مي آره .

    حالا در برابر اين مشكلات آيا راهكارهاي فوق جزء در ايده ال فكركردن ، مي تونه راهگشاي زندگي افرادي مثل من باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  7. #7
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,130
    سطح
    100
    Points: 287,130, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,080 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: توقعات بي حد مادر شوهر

    سلام لیدا
    معمولا از خصوصیات اکثر ما اینست که بخواهیم یک جواب آماده و عملیاتی پیدا کنیم و از فردا انشاء الله مشکلات حل بشه یا کاهش پیدا کنه...
    اما واقعیت اینه که در زندگی ( و اصولا در دنیا به طور کلی)، هر کاری زحمات زیادی می طلبه...
    فراموش نکردید که کلاس اول ابتدایی که بودید ، به مدت یکسال کیف زیر بغل می زدید و صبح از خواب شیرین بر می خواستید و می رفتید سر کلاس و روی نیمکت های سخت کلاس می نشستید، فکر می کنید آخر سال چی شد. دکتر شدید ، مهندس شدید .... نه ! فقط توانستی دست و پا شکسته حروف الفبا را یاد بگیری و چند جمله ای بنویسی و بخوانی....
    و برای دکتر و مهندس شدن سالهای زیادی چه مصیبت ها که نکشیدید....
    خب
    حالا وقتی نوبت به اصل زندگی می رسه.... یکسال هم خیلی زیاد....
    همه انرژی را روی مسائل حاشیه ای گذاشته ایم... حالا که نوبت به اصل زندگی می رسه خیلی فشار حس می کنیم...
    البته حق دارید...
    سخته....
    معمولا ما با انتظارات زیادی وارد یک زندگی و یک ازدواج می شویم....

    اما واقعیت اینه که زندگی یک تغییر دائمی تا لحظه مرگ هست. زندگی یک حل مسئله پی در پی و گذر از مشکلات روز مره و.... هست.

    همه این مقدمه طولانی (به قول خودتان)، لازم بود تا متوجه بشویم آنچه که به حل مشکل شما ختم خواهد شد. چند نظریه ساده نیست.

    باید شما مشکلتون را در دو سطح ارزیابی و حل کنید.
    الف ) از نظر بینشی
    ب ) از نظر عملیاتی

    من می دانم تند تند می خوانید که به بخش عملیاتی برسید. اما باور کنید 99 درصد مشکل در بخش بینشی هست، همان قسمت که شما گفته اید راهکارهایی فکری ایده ال خود.

    در قسمت بنیشی، تا شما سطح خودتون را از یک حدی بالا نکشید، هر حرف و هر برخورد مادرشوهرتان براتون مشکل ایجاد می کند( حالا چه برخورد کنی، یا در خودت بریزی ) ، در هر دو حال آسیب می بینید. اما اگر مشکل را ریز ببیند. ( آن هم با رشد خودتون ممکن است )، در این حالت اصولا چنین مسئله ای را به عنوان مشکل تلقی نخواهی کرد.
    در این زمینه مسائل زیادی وجود دارد که انشاء الله اگر دوست داشتید می توانید در بخش های مختلف همین انجمن مطالعه فرمائید/.
    اما در بخش دوم: یعنی بخش عملیاتی.
    یکی از روشها شفاف بودن ، توام با احترام است.
    یعنی شما باید مرتب همین نظرات خودتون را به طور احترام آمیزی با مادرشوهرتان در جریان قرار دهید. ممکن است کمی دلخور شود یا قهر کند. اما باز هم به او احترام بگذار، و باز هم اگر مورد پیش آمد محترمانه در جریان بگذار.... اینطوری به مرور او بیشتر با نقطه نظرات شما آشنا می شود.
    برای اینکه چگونه می شود به طور شفاف ما نقطه نظرات خود را با کسی در میان بگذاریم که مودبانه هم باشد و ناراحت هم نشود، نیاز است که یکسری مهارتهای ارتباطی را تمرین کنید. به همین منظور می توانید، مقالات بخش مشاوره خانواده را مطالعه کنید. یا از یک مشاور خانواده کمک بگیرید.
    همچین من پیشنهاد می دهم سایر موضوعات مرتبط را نه فقط مطالعه کنید. بلکه لیستی از اقدامات را نیز از آنها استخراج کنید.
    فراموش نکنید که هیچ کدام از این روشها و مهارت ها بنا نیست طی 1 تا چند ماه جواب بدهد.
    اما طی همین ماهها کم کم بهبود پیدا می کند.
    باید مستمر عمل کنید.

  8. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 اردیبهشت 87 [ 12:51]
    تاریخ عضویت
    1387-1-15
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    3,781
    سطح
    38
    Points: 3,781, Level: 38
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: توقعات بي حد مادر شوهر

    آقاي سنگ تراشان از راهنمايي تون ممنونم . راستش خودم هم ديگه به اين نتيجه رسيده بودم كه بايد با احترام حرفامو بهش بزنم به جاي اينكه تو خودم بريزم . فقط شك داشتم كه راه درستي انتخاب كردم يا نه .

    در مورد ريز ديدن مشكل به نظر من الان ديگه ناراحت شدنشون مهم نيست بلكه مهم اينه كه شوهرم وقتي توقعات اونا برآورده نمي شه و اون شكايت مي كنه ، كلافه مي شه و عصبي و بالطبع روي منم تاثير مي ذاره .

    بازم ازتون متشكرم .


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  2. (توهم همه چیز دانی ) استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و توهم دانش
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 10 بهمن 94, 17:26
  3. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 مرداد 92, 19:59
  4. +تاریخچهٔ جنسی‌ همسر آیندتون چقدر براتون مهمه
    توسط kamran2007 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 88
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 مهر 88, 11:08

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.