به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 89 [ 07:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    3,883
    سطح
    39
    Points: 3,883, Level: 39
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    درد دل يه دختر

    [/font][/color][/size]من دختري هستم در يكي از شهرهاي دور افتاده ايران حدود 28 سال سن دارم در يك خانواده 4 نفري متولد شدم پدرم موقعي كه من 4 سال داشتم از مادرم جدا شد من فرزند وسط هستم يك برادر بزرگتر دارم و يك خواهر كوچكتر از خودم . ما خانواده خيلي فقيري هستيم . برادرم ازدواج كرده و با ما زندگي ميكند و عروسمان هر روز با ما دعوا ميكند برادم همسرشو خيلي دوست داره و با ما اصلا كاري نداره مادرم 65 سال سن داره و براي اينكه ما سه تا رو بزرگ كنه خيلي سختي كشيده الان من و خواهرم ميريم سر كار تا بتونيم مخارج زنگيمونو تامين كنيم الان حدود يك سال است كه هر روز ما با برادرمون دعوا ميكنيم زندگي كردن برام خيلي سخت شده نه تفريحي دارم نه گردشي ميرم نه دوستي دارم هروز صبح ساعت 6 از خونه ميرم سر كار و ساعت 8 ميام خونه زندگي برام خيلي تكراري شده الان 8 سال كه اين وضعيت منه . حدود 4 ساله كه به صورت مخفيانه با مردي ازدواج كردم كه هيچ كس به غير از من واو از اين موضوع خبر ندارد عقد دائم كردم ولي محضري نيست اون متاهله و از اول شرط گذاشتيم كه هيچ كس موضوع ندونه من اونو خيلي دوست دارم اونم ميگه كه منو دوست داره ولي بعضي مواقع شك ميكنم . همش منو با زنش مقايسه ميكنه روزي نيست كه من واون با هم حرف نزنيم و اون حرفي از زنش نزنه يه روز هم به خاطر خواهر زنش به من گفت الاغ البته بعدش كلي از من معذرت خواهي كرد . ارزو دارم يه روز سوار يه ماشين بشم و به رم جاده هراز و يه بارون ملايم بباره و يه آهنگ خيلي ناز به دور از همه اين مشكلات گوش كنم . من از لحاظ زيبايي هيچ مشكلي ندارم هر جا ميرم همه جذبم ميشوند و ميخواهند كه با من رابطه برقرار كنند ولي من از همشون بدم مياد و اصلا دوست ندارم به هيچ عنوان به شوهرم خيانت كنم . ولي الان شرايط روحي خيلي ناجوري دارم خيلي افسرده و عصبي شده ام تا كي بايد اينطور باشه ؟ من اينو براتون نوشتم تا سبك بشم چون ميگن نوشتن آدمو سبك ميكنه چون كه نه من شما رو ميشناسم نه شما منو؟ خيلي حرف براي گفتن دارم دوست دارم با كسي كه اصلا نه ميشناسمش و نه ميبينمش همه حرفامو به هش بگم تا سبك بشم چون ميدونم كه اون نه ميتونه از حرفام سو استفاده كنه و نه بعدا منو تحقير منه

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 خرداد 88 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1387-5-31
    نوشته ها
    134
    امتیاز
    4,198
    سطح
    41
    Points: 4,198, Level: 41
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 21 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: درد دل يه دختر

    به نظر من شما از فرصت ها استفاده کن و با یک مرد مجرد ازدواج کن زندگیتو به پای یک مرد متاهل خراب نکن , از روحیه لطیف شما معلومه که آرامش میخواین پس با یک مرد متاهل آرامشی که شما میخواین حاصل نمیشه , در ضمن شما خیانتی نمیکنید اینجور که معلومه این مرد شما رو فقط برای لذت جنسی میخواد و اون خودش یک زن دیگه داره , اینجور که گفتید زیبا هستید پس اعتماد به نفس داشته باشید و نذازید بهتون ظلم بشه .

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 مهر 87 [ 11:04]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    3,260
    سطح
    35
    Points: 3,260, Level: 35
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: درد دل يه دختر

    سلام اصلا اين ازدواج از نظر شرعي صحيح نيست تا بيشتر از اين غرق نشدي خودتو نجات بده منظورموكه مي فهمي يه روزي ميشه ميبيني كار از كاز گذشته و اون اقا هم ديگه پيداش نيست ميدونم الان شرايط روحي خوبي نداري ولي هرچه سريعتر اين موضوعو حل كن
    بهترين مترجم كسي است كه سكوت را ترجمه كند

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مهر 99 [ 23:11]
    تاریخ عضویت
    1387-6-06
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    11,858
    سطح
    71
    Points: 11,858, Level: 71
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 192
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    150

    تشکرشده 92 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: درد دل يه دختر

    من که گیج شدم.
    شما چطور بدون اطلاع احدی ازدواج کردید و اون آقا رو شوهر خودتون میدونید ؟!!!!!!!!!!!!!

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 88 [ 09:15]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    3,378
    سطح
    36
    Points: 3,378, Level: 36
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Talking RE: درد دل يه دختر

    همیشه تو زندگی آدما، تأثیراتی از گذشته میگیرن. من تو زندگیم به این دیالوگ فیلم شب یلدا اعتقاد دارم: هیچ چیزی یه هو بوجود نمیاد؛ هر چیزی تو زندگی برمیگرده به قبلش،قبلترش و خیلی خیلی قبلترش.اما نکته اینجاست که با تسلیم در برابر گذشته ناخوشایندمون، ناگزیر به ادامه ناخوشایندیها و به دنبالش به بدبختی محکومیم.
    منو ببخشید اصلاً قصد موعظه ندارم اما اینکه شما قبلاً زندگی خوبی نداشتید یا مشکلاتی با برادرتون و همسرش دارید توجیه خوبی برای خوب زندگی نکردن خانم 28 ساله ای مثل شما نمیتونه باشه.فکر میکنم تا زمانی که خودتون اراده به تغییر نکنید این شرایط ادامه داشته باشه.{البته همون طور که می دونید همیشه تغییر واسه انسان هراس انگیزه} بهتون پیشنهاد میکنم اگر امکان ملاقات با روانشناس و مشاور رو ندارید صحبتها و سمینارهای آقای معظمی رو گوش کنید. ایشون تو اکثر شهرای ایران هرزگاهی برنامه دارند.سی دی هاشون اگر سودی نداشته باشه بی تأثیر هم نیست.
    یه خانمی که به لحاظ اقتصادی مستقله و زیباست (امیدوارم به زیبایی های درون هم معتقد و مجهز باشید!) می تونه با تلاش! و توکل به خدا ازدواج موفق و سالمی داشته باشه که از موهبت هاش بهره مندم بشه.نمی دونم ولی خودتون فکر کنید که اگر اعتقاد به درستی ازدواجتون داشتید؛ باز هم مخفیانه این کارو میکردید و بدتر اینکه ادامه می دادید؟ امیدوارم به قول HadiRock همسرتون شما رو فقط برای لذت جنسی نخواد ولی تلنگر بدی برای ایجاد علامت سؤال تو ذهنتون نیست. شک نکنید که شک مثل خوره وجود آدمو از بین میبره؛ اما خودتون، زندگیتون و شریک زندگیتون رو بدون عجله و با کمک خواستن از خدا کاوش و بررسی کنید. انشاءالله که حرفام ناامید ترتون نکرده باشه شما ناامیدید و یادتون نره که ناامیدی گناه کبیره ست. از اینکه بدون نظرخواهی تون حرف زدم متأسفم. از اونجایی که عقل حکم میکنه که بین بد و بدتر، بد رو انتخاب کنیم ناراحت شدن موقت شما رو به فکرکردن لحظه ای حتی لحظه ای به حرفام ترجیح میدم.
    به امید زندگی باکیفیت تر شما .
    اگر تغییراتی حاصل شد؛ ما رو از شنیدن این نوید برای زندگی بهترتون محروم نکنید.

  6. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: درد دل يه دختر

    شما اگه با یه آقای مجرد ازدواج میکردین_یه آقا بالا سر حساب شده داشتین .زیر یه سقف که حتی برادرتون به خودش نمیتونست اجازه بده که با شما دعوا کنه .(یکی از فشارهای عصبی کم میشد ). اونی هم که میگه شما رودوست داره مشخص که دروغ میگه اگه دوستت داره چرا همه ندونن که شما زن قانونی اون آقای .گفته هچکس ندونه چون از اون طرف زندگی متاهلیش به هم میریزه!آخه این کجاش دوست داشتنه .شما خودت رو دسته کم گرفتی .فکر کن اگه با یکی آشکارا ازدواج میکردی به جز مشکلات عادی اجتماعی که همه دارن فشار عصبی داشتی!.واقعا" یه لحظه فکر کن.....داری خودت رو فنا میکنی به خاطر لذت یکی دیگه.خواهر من مشکل اصلی تو همینه به خدا .مخفیانه ازدواج کردی /مخفیانه جدا شو موقعیت سنی خوبی هم داری ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است به خودت اعتماد کن وخودت رو باور کن می تونی زندگی خوبی داشته باشی.[/size][/color]
    افتادن در گل ولای ننگ نیست. ننگ دراین است که آنجا بمانی
    [color=#FF0000
    سکوت سرشار از ناگفته‌هاست
    _____________________________

    مجله علم ورزش

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 شهریور 87 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: درد دل يه دختر

    شما( خیلی ساده لوحی کردید). شیادی به راحتی از شما سوء استفاده جنسی میکند و شما فقط به وفا داری به او فکر میکنید.خیالتان راحت باشد وقتی از شما سیر شد دنبال یه ساده لوح دیگر میرود و شما ناخواسته در دام فساد می افتید. قدری فکر کنید گول این حیوانات را نخورید.حتما به یک مشاوره خانواده مراجعه کنید.[/size]

  8. #8
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 13:23]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,099
    سطح
    100
    Points: 287,099, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,080 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: درد دل يه دختر

    سلام jenifer
    از اینکه اعتماد کردید و حرفای دلتون رو برای ما نوشتید خیلی خرسندم. حرفهایی که بین شما و همسرتون بصورت راز بوده و حالا با ما در میان گذاشته اید.
    همین طور که از اعتماد شما و مطرح کردن صحبتهایتان خوشحال شدم، از بازخوردهای دوستان تا اندازه ای دلم گرفت.
    بله شما اشتباه کردید که یواشکی با یک مرد متاهل ازدواج کردید و آن هم غیر رسمی. اما اکنون که با چنین رنج و فشاری حرفهایتان را می زنید باید روشهای بهتری را بررسی کنیم. دوستان همه دچار یک اشتباه شده اند و آن اینکه به جای اینکه خودشان را جای شما بگذارند ، شما را جای خودشون گذاشته اند.
    شما که تحت فشارها و اشتباهاتی 4 سال قبل در عقد فردی متاهل در آمده اید، اکنون زمان این نیست که بدون توجه به عوارض و مشکلات بعدی قطع این ارتباط ، شما را به آن سو هل بدهیم.

    اول آرام و صبور باش تا بهتر بتوانی تصمیم بگیری.
    دوم: با یک مشاوره حقوقی صحبت کن، تا بتوانی این مسئله را رسمی کنی، چون تا این مسئله رسمی نشود نمی توانی شرایط خود را عوض کنی.
    شما یا باید در ماندن ثابت قدم بشوی یا در جدا شدن. و هر کدام از این دو نیاز دارد که این مسئله رسمی شود. حتی اگر با تهدید ، یا شکایت یا .... باشد باید این مسئله را رسمی کنید. می دانم که کار مشکلی هست، اما اولین قدم و درست ترین قدم است. چون قانون، جامعه شما راکه صاحب حق هستید ،حمایت خواهد کرد.
    البته اینکه بخواهید بعدا جدا شوید یا بمانید بر می گردد به ارزیابی دقیق خودتون و اون آقا در این 4 سال.

    شاید باور نکنید، خیلی خیلی راههای مختلف دارید تا از این خوشبخت تر زندگی کنید، و این بستگی دارد به اینکه جزئیات شرایط شما و خصوصیات شما و اون آقا و شرایطش و خلق و خویش و معیارهایش بررسی دقیق شود. تا بتوان براساس آن بهترین راه را انتخاب کرد.

    توصیه می کنم در محل سکونت خود علاوه بر مشاوره با یک وکیل یا مشاور حقوقی ، حتما با یک مشاور خانواده هم صحبت کنید، بعد متوجه می شوید که غیر از اینکه بنشیند و آرزو کنید، راههای زیادی برای خوشبختی وجود دارد، مطمئن باش.

    همه ما دوست داریم به شما کمک کنیم ، نه اینکه فقط حرفاتو بشنویم تاسبک شوی، بلکه با علم و تجارب خود چراغهایی را پیش رویت روشن کنیم تا بهتر راههای نرفته را ببینی و آزمایش کنی. منتظر بازخورد شما هستیم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.