شادی کم سابقه بین فرشتگان برای چیست؟ مژده و بشارتی داده اند آیا؟
شکوفا شدنِ گل های لبخند در جایْ جایِ زمین از چه روست؟ بهار آمده است آیا؟
شهر لبریز از نایابیِ این چنین محبتی است و کوچه ها سرشار از حروفِ قشنگِ دوستی است.
سادگی در این وَصلتِ آسمانی، چشم های بی وضو را خیره کرده است. همیشه این گونه بوده که پاره ای با دیدن آیه های قرآن در حسادت خویش می سوخته اند.
درختان خم می شوند به احترام دستانی که به هم رسیده اند.
فصل باران رحمت های الهی در لحظاتِ اردیبهشتیِ زمین است.
چشمانِ آهو صفتِ عشق را این پیوند ملکوتی پُر کرده است.
آفرین بر این نهضتِ جدیدِ عشق!
هر چقدر آذین بندی و آراستگیِ الفاظ در گوشه و کنار مجلس صورت گیرد، هیچ اغراق نشده. روزها تا وقتی ندیده بودند این تلاقیِ زیبایی را، که هیچ؛ از این به بعد اما می بینند و بهانه می گیرند. افسوس می خورند؛
ای کاش ذره ای از رنگ این وصال عشق، برای ما هم ذخیره شود!
موسم وفور ستاره های میمنت در شب های کور است. گوارایی از افقی دیگر سر زده. چقدر این ساعات ما را به یاد خدا می اندازد؛ خدایی که واژه لیاقت را آفرید و از ابتدایِ آفرینش، این دو وجود لطیف را بر سر یک سفره نشاند. چقدر رنگِ این الفت، به بهار می زند!
فصلِ تصاعد شگفتی های مبارک از یکنواختیِ شومِ خاک است.
به راستی کدام لباس برای این محفل باشکوه، به اندامِ خورشید می آید؟
... و کائنات، بر زیبایی دو گوهر کنار هم نشسته، صلوات می فرستند.
محمد کاظم بدرالدین
امروز روز پیوند زهرا و علی است.
عاشقانهترین روز تاریخ .
عاشقانهترین فصل زندگی بشر .
فصل بهار عشق، فصل بهار عاشقان .
فصل ماه و آفتاب .
فصل آینه و آب .
امروز در سرزمین رسالت، بهار میشود .
امروز درخت «عصمت» در خانه وحی شکوفه میکند و به بار مینشیند .
امروز باغ ملکوت سبزترین بهارش را تجربه میکند .
امروز ملایک، خرمن خرمن، گل به دامن میکنند .
امروز، «سخن از نسل گلها در میان است.»
امروز آینه عرش، روشنترین است .
امروز فصل فروردینِ دین است .
امروز باغ ولادت خرمترین است .
خرمتر از اردیبهشت، خرمتر از بهشت .
بهشت امروز آرزو میکند کاش به جای مدینه باشد، تا قدمگاه استوارترین گامهای عشق قرار گیرد .
عشق علی امروز چه منجلی است. امروز زهرا مهمان دل علی است. دل علی، امروز عرشیتر از همیشه است. امروز علی عاشقتر از همیشه است. شیداتر از همیشه است. امروز علی لب به شعر میگشاید. امروز حماسیترین مرد تاریخ زبان به تغزل میگشاید:
«ولی الفخر بفاطم و ابیها ثم فخری برسول الله اذ زوجنیها؛ من به فاطمه و پدرش افتخار میکنم. و مباهات میکنم به رسول خدا، هنگامی که دخترش را به ازدواج من درآورد.»
فرود آمد و منبری از نور و روشنی
و خطبه خوان علی و فاطمه بود جبرئیل امین
و طوبی شاد و با نغمههای وزین
و صدای سلام و صلوات خدای علی
و فاطمه یک دنیا و یک دنیا علی
و چه خوب شد که فاطمه گشت همراه علی
و چند فرشته به پشت سر و پیش رو
نوید در میدهند شاد باش ای رب منجلی
که وصال در دست فاطمه است و علی
و هزاران سلام و هزاران گلواژه نوید
رسید رسید به گوش همه با وصال فاطمه و علی
و مدینه، خانه علی و شور و شوق وصف ناپذیر
رسید ندا که برآیید همه کائنات در جشن فاطمه و علی
با تشكر از دوست عزيزم نيايش از سايت اسك دين!
علاقه مندی ها (Bookmarks)