شوهرم خونه نشين شده

[پاييز خزان2]

سلام دوستان يه مشكلي برام پيش اومده خواستم ببينم نظر شما چيه
همينطور كه ميدونيد من كارمند يه شركتم و شوهرم بازاري ما يه بچه كوچولو هم داريم قبلا ما تو شهر خودمون بوديم مادر شوهرم از بچه مواظبت ميكرد و صبحها منو شوهرم دوتايي مي اومديم تو شهري كه محل كار هردوتامون اونجاست و يه ساعت با شهرمون فاصله داشت بعد بخاطر اينكه محل كار هردومون اينجا بود و هر روز بايد رفت و اومد ميكرديم تصميم گرفتيم اسباب كشي كنيم به شهر محل كارمون حالا مشكل ما شده بچه چون كار شركت ما كمه و رئيس ام هم اجازه داده بود قرار بود من با خودم بيارم سر كار اما از شانس بد از موقعي كه اومديم اينجا كاز شركت بالا رفته طوري كه من دو ساعتي هم دير ميرم خونمون البته دير رفتنم حقوق اضافه كاري نداره حالا شوهرم مجبوره صبحها بمونه خونه و از بچه نگهداري كنه وقتي صبحها لباسامو ميپوشم برم سر كار دلم بحال شوهرم ميسوزه انگار من مرد شدم و اون زن از اينكه شخصيتش خورد ميشه ناراحتم مخصوصا اينكه طفلك هيچي بهم نميگه واقعا نمي دونم چيكار كنم لطفا راهنمايي ام كنيد

[pardis81]

سلام
خوب چرا بچتون رو مهد نمیذارین ???!!!!!

[پاييز خزان2]

پرديس عزيز
دلم ميخواد اينكار را بكنم چندين بار هم بهش پيشنهاد دادم اما اصلا قبول نميكنه ميگه ما اين همه دوندگيمون واسه بچه است وقتي بچمون تو دست اين و اون بزرگ شه چه فايده اصلا ديد كلا منفي نسبت به مهد داره
امروز صبح به شركت زنگ زده و گفت لازم نيست بعد اين بري كار بيا بشين از بچه ات نگهداري كن اما پرديس جان من كارم را دوست دارم نمي خوام از دستش بدم

[فرشته مهربان]

سلام

بهتره با هم همه جوانب و راه کار ها را بررسی کنید و اولویتهای زندگیتون را مشخص کنید و مطابق آن با توافق هم در این خصوص تصمیم بگیرید .

.

[رهایش]

با شوهرت در مورد مهد کودک صحبت کن. بچه زیر دو سال را که اصلا صلاح نیست مهد بذارید. اما اګر دو سال به بالاست که زیاد اشکالی نداره. سه سال به بالا هم که اصلا لازمه. بچه اونجا آموزش می بینه. مخصوصا اګه مهد خوبی باشه. مهارتهای مختلف. منظورم زبان و کامبیوتر نیست. منظورم ارتباط با دیګران، صحبت در جمع، دفاع از حق خودش، اظهار نظر، بازیهای جمعی و خیلی چیزهای دیګه که توی خونه ممکنه بچه دیرتر بهشون برسه یا حتی اصلا نرسه. توی سایتها بګرد و مزایا و معایب مهد ګذاشتن بچه را بیدا کن. مرتب کن. یک برینت بګیر و با شوهرت شب بشینید روش کار کنید و فکر کنید. بعد متقاعدش کن که بچه را بذارید مهد.
اګر هم امکانش هست یک سال کار خودت را نیمه وقت کن تا مدت مهد ماندن بچه کمتر بشه. سال بعد که بزرګتر شد با خیال راحت تمام وقت بذارش مهد.
در ضمن مهد ګذاشتن از برستار خصوصی بهتر است. برستار خصوصی خیلی دردسر دارد و دقت و حوصله زیادی باید به خرج بدهید که فرد مناسب را بیدا کنید و ریسک بالایی دارد.

[پاييز خزان2]

رهايش عزيزم
ممنون از نظرات ارزشمندت
بچه ام دو سال تمامه ديروز كلي باهاش بحث كردم اما اصلا قبول نكرد گفت يا بايد كارت را رها كني يا اينكه دوباره اسباب كشي كنيم به شهر خودمون منم بهش گفت تحت هيچ شرايطي كار را رها نميكنم يا برگردد به شهرمون يا بچه ا بزار مهد
ميدوني اگه بريم شهرمون باز بچه ام را ميسپاريم دست مادر شوهرم درسته ازش خوب مواظبت ميكنه اما بيسواده هيچي بهش ياد نميده اگه بچه ام بره مهد روحيه جمع گرايي پيدا ميكنه و يه نوع تفريح واسش ميشه اما كو گوش شنوا

[بالهای صداقت]

سلام پاییز خزان2
یه نکته ای به ذهنم رسید
یه لحظه فکر کن
ببین می تونی خوب و با آرامش باشی وقتی کارت رو داشته باشی شوهرت خونه نشین باشه و فرزندت را بزرگ کنه و عملا نقش های زن و مرد عوض بشه؟

از اینکه شما بری سر کار و شوهرت بچه داری و خانه داری کنه ، همسرت هم راضی و خرسند هست؟

دور اندیش باش و آینده را نگاه کن

شغلت مهم هست
اینکه شوهرت نان اور خانه باشه و مسئولیت خودش را انجام دهد مهم هست
تربیت فرزندت هم مهم هست
داشتن آرامش و دوری از جنگ اعصاب هم مهم هست

یک نگاه به مطالب بالا کن
.
.
.
کدومش برایت ارزشمندتر است ... ده سال دیگه وقتی به گذشته نگاه کنی افسوس کدومشون رو می خوری و از اینکه کدومشون را داری راضی هستی؟

.
.
شاید این هم راهی باشه
بتونی برای مدتی تا فرزندت بزرگتر بشه از محل کارت مرخصی بگیری و یا تقلیل ساعت بگیری

[رهایش]

کسی را توی این شهر ندارید که بچه را بذارید خونه اش؟ البته می دونم سخته و کسی مسولیت بچه دیګری را قبول نمی کنه. ولی مثلا مادر خودتون یا شاید خواهرتون. یه مدت کوتاه. تا بعد بتونید شوهرتون را برای مهد ګذاشتن بچه قانع کنید.
البته الان زمستون تو راهه و بچه ها دایم توی مهد سرما می خورند و شوهرتون حتما خواهد ګفت که شما مقصرید. اګر بتونید این 5 ماه را کمی صبر کنید تا از بهار که هم بزرګتر شده و هم هوا خوب است بګذاریدش مهد. حتی از اسفند هم می شه.
امکانش نیست که مادرشوهرتون بیاد یه چند ماه با شما زندګی کنه؟ تا عید؟ مثلا آخر هفته بره شهرشون؟
تو این مدت هم مثلا به کمک مادرش با همسرت در مورد مهد ګذاشتن بچه صحبت کنید.
اګر هم امکان مرخصی یا نیمه وقت شدن شما باشه که خیلی عالیه.
اما این را هم بدون که وقتی بچه برزګتر شد می تونی برګردی سرکار، اما این روزها برای کودکت دیګه هیچوقت برنمی ګرده.
امیدوارم یه راه خوب بیدا کنی.

[پاييز خزان2]

رهايش عزيز و مهربان اين جمله شما اما این روزها برای کودکت دیګه هیچوقت برنمی ګرده دقيقا جمله شوهرمه
اون ميگه اين همه دوندگي ما واسه بچه است اگه اون تو ارامش نباشه چه فايده
مادر شوهرم اصلا نمياد چون مادر شوهر اون با اونا زندگي ميكنه و اون از اون پيرزن نگهداري ميكنه اون واجبتره
ما تو اين شهر هيچ كسي را نداريم

بالهاي صداقت دوست داشتني
حق با شماست همه اونا برام مهمه ارامش بچه ام ارامش اعصاب هردومون و اينكه شوهرم مسولي همه چيز باشه نه من اما من هرگز نمي تونم كارم را ترك كنم چون وضع مالي ما خوب نيست اگه كارم را رها كنمم بد تر از اينا ميشه چون ما خونه نداريم مغازمونم اجاره اي است ما همين ميتونيم كرايه خونه و مغازه و قسط و... را برسيم اگه من نرم ....


ممنونم از شما دوستان باز اگه راه حلي به ذهنتون رسيد دريغ نكنيد

[behrooz747]

رهايش عزيزم
ممنون از نظرات ارزشمندت
بچه ام دو سال تمامه ديروز كلي باهاش بحث كردم اما اصلا قبول نكرد گفت يا بايد كارت را رها كني يا اينكه دوباره اسباب كشي كنيم به شهر خودمون منم بهش گفت تحت هيچ شرايطي كار را رها نميكنم يا برگردد به شهرمون يا بچه ا بزار مهد
ميدوني اگه بريم شهرمون باز بچه ام را ميسپاريم دست مادر شوهرم درسته ازش خوب مواظبت ميكنه اما بيسواده هيچي بهش ياد نميده اگه بچه ام بره مهد روحيه جمع گرايي پيدا ميكنه و يه نوع تفريح واسش ميشه اما كو گوش شنوا

مثلا حالا که بچتون پیش شوهرتونه باعث میشه روحیه جمع گرایی پیدا کنه؟
حداقل تجربه مادر شوهرتون در بچه داری بهتر از شوهرتونه
ولی تنها راه منطقی برای شما اینه که شوهرتونو راضی کنید بچه رو بفرستین مهد