به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    Lightbulb عدم تمایل به ازدواج

    :)با درود؛بنده با توجه به دلایلی که پیش از این در نوشتارهایم آورده ام، هیچ کششی به زناشویی ندارم و اکنون نیز بسیار احساس راحتی می کنم،از نظر جنسی و رفلکسهای دستگاه تناسلی نیز کامل تندرست و طبیعی هستم، همگان می گویند ازدواج کنم و ولی من نمی خواهم؛می شود آرا و سخنان خود را برای من در باب این مشکل بیان دارید؛با سپاس؛؛؛بدرود.

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    سلام:
    می دونی چیه؟
    کار درست به همین می گن . ازهمه راهها هم اسانتر ه. هم کم دردسرتر .لابد با خودت می گی ،ندارم ،راحتم.نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تا وقتی مامان جون هست که خوب راحته.اگه روزی مامان جون خسته شد ،نیمرو که بلدی؟؟؟خوب این قدر نیمرو می خوری که................
    حرفها و گله ها و....هم که توی تالار میگی دیگه .......خوب مجردی هم عالمی داره دیگه!!!!!!!!!
    اما سوای شوخی .من اینجا دوتا عامل به ذهنم می رسه که برات می گم .
    اولی رااگر می شه حتمانشان مامان بده تا بلکه حمتی کنند و استین بالا کنند.
    1- یک عامل می تونه بی خیالی وخیلی خیلی معذرت می خوام کم کاری اطرافیان باشه . بابا کسی را که ازاب می ترسه دست وپایش رامیگیرند و پر...... تش می کنند وسط اب.تا حسابی خیس بشه.(چه قدر تماشاییه) هرچی بگی ،اب تمیزباشه خوبه؟ گرم باشه خوبه؟ولرم باشه ،خوبه؟ هزارو یه دلیل میاره .....بابا از اب می ترسه، هولش بده ......هان .هان....مرگ یه بار شیون هم یه بار.
    2- دوم اینکه باید فضا ایجاد کنی انچه که باعث می شود که نسبت به ازدواج احساس نیاز نکنی را (همان خانمهایی که گفته بودی در اطرافت هستند و حجاب ندارند و....)حالا هر موردی که سبب پرکردن نصفه و نیمه این نیاز می شود را حذف کن.
    واینکه با ازدواج است که کامل می شوی . نمی خواهی که تا اخر ادم نصفه و نیمه بمانی که؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟پازل وجودت را با همسر و فرزند کامل کن.
    ازدواج اینقدر خوبه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!که بعضی مردها هوس می کنند دویا چندتا (خدا عذاب کنه شیطونو).

    دعا می کنم به یومن این روز فرخنده (تولد بانو فاطمه معصومه(س))هرانچه دردلتان (البته در موردامر مقدس ازدواج )است و ارزودارید نصیبتان شود .«امین»

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 اسفند 02 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    796
    امتیاز
    23,402
    سطح
    94
    Points: 23,402, Level: 94
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 948
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,229 در 569 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج



    سلام .
    ستاره جونم . جوابت برام خیلی جالب بود . بویژه سطر سوم ...
    خوب : مسلما من نگاه لطیف ، مشفقانه و مادرانه شما رو ندارم اما فکر می کنم اتفاقا تجرد بویژه برای آقایون چندان هم نباید راحت و بی دردسر باشه که اگه غیر از این بود گردآفرید اون رو به عنوان یک مشکل مطرح نمی کرد .
    ( البته این نظر منه و ممکنه واقعیت امر اینطوری که من فکر می کنم نباشه)
    ضمن اینکه هیچ فکر کردین اگر کسی رو که از آب می ترسه یهو و دست و پا بسته داخل آب پرت کنند ممکنه از هول سکته کنه یا مغزش از ترس هنگ کنه، قاطی کنه ، نتونه دستو پا بزنه (چون دست و پاش بسته ست) یا اصلا دست و پا زدن یادش بره .... یادش بره که باید روی آب نفس بکشه ، نه توی آب و .... یهو و شایدم کم کم .... خفه بشه ...

    .... اینارو گفتم که شوخی کرده باشم . قصد جسارت نداشتم ;).
    شاید گردآفرید با وجود واژه ی صریح " ترس" در زندگی خودش موافق نباشه مثل خیلی از ماها که ظاهرا اصلا واژه ی ترس رو نمی شناسیم و اون رو نشانه ی ضعف می دونیم ، اما صرف نظر از اینکه وجود ترس خوبه یا نه ؟ من فکر می کنم ترسی که شما ازش حرف زدین یه واقعیته که خودشو پشت لایه های تودرتوی "عادت" پنهان کرده .
    به نظر من این موضوع رو می شه در دومرحله بررسی کرد :
    اول اینکه چرا ما اصولا از تغییر (مثلا ازدواج ) ، استقبال نمی کنیم و از مواجهه با اون پرهیز می کنیم ؟ و در واقع چرا می ترسیم ؟
    و دیگری اینکه با این وضعیت چه باید کرد ؟

    به نظر من اول باید بفهمیم "چرا" ، چرا و چرا از تغییر واهمه داریم ( البته ظاهرا ما از چیزی واهمه نداریم )؟ و ریشه های این ترس ما از کجاست ؟ قطعا پاسخی که به این چرا خواهیم داد در انتخاب روشی که برای مواجهه با اون ترس درپیش می گیریم نقش بسیار تعیین کننده ای داره وگرنه ممکنه دیگران دست به کار شوند و ما دچار سرنوشت کسی بشیم که دست و پا بسته هولش می دن توی آب و ...

    بعضی وقتا دیدن مکرر زندگی ناموفق اطرافیان ، دوستان و ... ما رو دچار سرخوردگی می کنه . گاهی کسی رو دوست داریم که نمی تونیم فراموشش کنیم ، سایه اش همیشه روی زندگی ماست و همین مانع توجه به دیگران می شه . یه مواقعی شرایط بد حاکم بر زندگی خانوادگی ما (مثلا عدم سلامت اخلاقی مردان و زنان خانواده یا اختلافات بیش از حد در زندگی پدر و مادر ، خواهر ، برادر و .... ) این ذهنیت رو باعث
    می شه که ممکنه این اتفاق برای ما هم بیفته . یه وقتایی غم از دست دادن افراد عزیزی در زندگیمون ما رو از ایجاد هر نوع وابستگی جدید دور می کنه ، گاهی کسی رو دوست داشتیم که نسبت به ما بی وفایی کرده و نتیجش بدبینی ماست . بعضی وقتا احساس می کنیم کسی نمی تونه ما رو دوست داشته باشه و ما
    نمی تونیم توجه کسی رو به خودمون جلب کنیم و ...


    و خیلی چیزهای دیگه ... که بدون اینکه بدونیم و حتی گاهی بهش فکر کنیم در لحظه لحظه ی زندگیمون ، مدام و مدام نقش تعیین کننده ای دارن ... چیزاهایی که ظاهرا فراموششون کردیم ، اما چنان با ظرافت با تار و پود وجود ما آمیخته شدن ، بهشون خو گرفتیم و با اونا سبک زندگیمون رو ساختیم که باورکردنی نیست اما در واقع داریم مثل یه سپر دفاعی ازشون استفاده می کنیم ....
    به نظر من اسم این سپر دفاعی "عادته" که پشت کلاه خود آهنی خودش ، یه عالمه چیزای آزار دهنده و سخت قایم کرده . ...

    می دونید چیه ؟ من فکر می کنم گاهی دست کشیدن از شرایطی که داریم که یه جورایی بهش عادت کردیم و بهمون احساس امنیت می ده ....
    و سرک کشیدن به گذشته خودمون ، اونم با نگاه جستجوگر و شکافنده گاهی باعث رو اومدن احساسات رنج آوری می شه : و چون در دراز مدت ما سعی نکردیم با این احساسات ( که الحق والانصاف آزاردهنده اند وتلخ و گزنده ) دوباره روبرو بشیم باعث شده ازشون بترسیم (ترس و رنجی پنهان)و حتی گاهی اونقدر بزرگش کنیم که از" واقعیت " هم " بزرگتر" به نظر برسه ...

    راستی موضع شما در زندگی چیه ؟
    آیا تا حالا سعی کردین با ترسهاتون ، رنجهاتون ، احساساتتون و افکارتون ( که گاهی حتی پنهان هستند ولی زندگی ما براساس اونها داره پیش می ره ) روبرو بشین ؟ بشناسینشون ؟ بفهمینشون ؟ ازشون سر دربیارین ؟ اونارو بازبینی کنید ؟ ... و قسمت های خوبش رو نگهدارین و بخش آزار دهنده اش رو پالایش کنید و حتی دور بریزین ؟ .... راستی هیچوقت امتحان کردین ؟ ....

    من که فکر می کنم به امتحانش می ارزه . آخه روانشناسان می گن بهترین روش برای مقابله با ترس روبرو شدن با اونه .. ( البته این روش با روش دست و پا بسته هل دادن توی آب فرق داره ، چون اینجا دست و پاهات بسته نیست و
    خودت می پری توی آب :P )

    نمی دونم با من موافقین یا نه ؟ اما من هنوز هم فکر می کنم باید مسائل و مشکلات رو از ریشه دید .

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 مرداد 88 [ 16:41]
    تاریخ عضویت
    1386-8-22
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    3,912
    سطح
    39
    Points: 3,912, Level: 39
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    سلام:
    طاهره خوش صحبتم. خدایش خوب تحلیل میکنی . من که خیلی خوشم میاد . عزیز کمی تخفیف بده . دیگه دست و یاشو نبندند و فقط هولش بدهند. اگر بنا بود گردافرید محترم با زبان خوش و به دلخواه خودش بپرد که تا حالا پریده بود اگر اشتباه نکنم این اقا 32 سال دارند و یه 5 یا6 سالی دیرهم شده. اقای گرد افرید فرزانه دیگه باید پروانه شی و گرد شمع قشنگ زندگیت بچرخی . «اش کشک خالته بخوری پاته ،نخوری پاته»خیلی دلم می خواد بدونم غیر از بهانه مهریه و خانه و پول و خانواده دختر و ال وبل چه دلیل قانع کننده ای داری که حاضر نیستی شیرجه بزنی ؟اگر به زودی زود نپری اطرافیانت دست و یاتو باید بگیرند ( اما تورو خدا نبندند) بندازنتون توی اب انوقت معلوم میشه خدایش چه شنا باز خوبی هستید ؟خدایی درست نمیگم؟؟؟؟؟
    طاهره جان سوال کرده بودی راستی موضع شما در زندگی چیه ؟
    آیا تا حالا سعی کردین با ترسهاتون ، رنجهاتون ، احساساتتون و افکارتون ( که گاهی حتی پنهان هستند ولی زندگی ما براساس اونها داره پیش می ره ) روبرو بشین ؟ بشناسینشون ؟ بفهمینشون ؟ ازشون سر دربیارین ؟ اونارو بازبینی کنید ؟ ... و قسمت های خوبش رو نگهدارین و بخش آزار دهنده اش رو پالایش کنید و حتی دور بریزین ؟ .... راستی هیچوقت امتحان کردین ؟
    موضع من در زندگی اینه که دلم می خواد راه میانه رو پیش بگیرم راستش رابخواهی از ریسک کردن می ترسم ....
    با رنجها اره روبرو شدم وبا بیشترشون کنار اومدم .با احساساتم با نیمی کنار اومدم و با نیمی دیگه به خاطر عزیزانم اونها را کنار گذاشتم و صرف نظر کردم با افکارم راستش را بخواهی گاهی از فکرکردن زیاد خسته شدم.دلم می خواد ساعتی را بگذرانم و هیچ فکری از مغزم عبور نکند.اما با ترسهام اقرار می کنم نمی تونم کنار بیام در مقابله با ترسهام گویا ترسوترین ادمها و ضعیف ترین اونها می شم دراین باره فقط می گم خدا من ضعیفم و ناتوان تو به ناتوانیم رحم کن و کمکم کن.همین.
    یا مسبب الاسباب .

  5. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    با درود؛ستاره گرامی، نخست آنکه:سرکار از از کجا اینقدر مطمئنید که بنده با مادرم زندگی می کنم تا جهت غذا به ایشان وابسته باشم!!!!!!!! دوم آنکه:بنده این سبک نگارش شما را نمی پسندم و لحن تمسخر آمیز شما را سبک می شمارم؛سرکار یا احساس می کنید در پاسخ من باید با چنین لحنی و خودمانی پاسخ گویید و یا آنکه خود را با این جانب صمیمی می انگارید که هر دو از دید بنده مردودند!!در هر حال برای سرکار متأسفم و به همین دلیل خود را ملزم به ادامه این گفتگو،دستکم با شما و شمایانی همانند شما نمی بینم(می دانم که باز تهمت نشنیدن گفته های دیگران یا دل نازکی بر من وارد می آید و اگر هم نه،حداقل باور دارم اینچنین می پندارید)؛تنها یک چیز می گویم و آن این است که:مگر من دستم یا پایم اینجوری است که شنا نکنم یا بلد نباشم!!من نه تنها شنا بلدم که در جاها و دریاهای ژرفی از جنس آن که دانید و دانم شنا کرده ام و هم کرال سینه بلدم و هم کرال پشت!!! و این غوطه وری وه که چه بسیار هم لذت بخش بود!!!(هرچند که تا این لحظه بنا به برخی جهات آن را کتمان می کردم) و اما راجع به *همان خانمهایی که در اطرافم هستند و حجاب ندارند*هم بگویم که من به این امر **افتخار**می کنم که آنان( نزدیکانم) چنین هستند و اگر هم روزی همراهی در زندگی برگزینم،صددرصد همینگونه خواهد بود؛و از شما طاهره فرزانه و نازی اندیشمند،بخاطر همدلی نابتان،بسیار سپاسگزارم؛؛؛بدرود.

  6. #6
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    با درود؛رای من آنست که:در این روزگار وانفسا که همه مثل سگ پاسوخته به دنبال نیازها و سیر کردن شکم خود می دوند و با این آلودگی اندیشه ای و دیداری و شنیداری و با این غوغای سرسام آور شهرنشینی و تمدن و با این جهان پر از تنش و بی رحم و با این تنهایی های ناشی از خودخواهی و با این مهریه های هنگفت و با این مخارج کمرشکن مجالس عقد و عروسی و . . . و با این بی درآمدی یا کم درآمدی و با این اخلاقیات منبعث از سننی پوسیده و زیان رساننده و با این بی حوصلگی ها و عدم تحمل همدیگر و با این کنار هم نبودن ها و بجای آن کار و کار و کار و هی پول و پول و پول و با این مکانیکی شدن ما و زندگی هایمان و با این بی اعتمادی ها و مهمتر از همه با این ناآگاهی ها. . . . . . . . . . . . . .. . . براستی چگونه باید تن به ریسکی بنام ازدواج داد؟؟؟؟؟؟؟؟ای لعنت به هرچی تولید مثل و و لعنت مصلحت جویی،راحت طلبی و ثروت خواهی و نفرین بر تحمل هم در سالیانی دراز و در عین *طلاق عاطفی* در 95% موارد و نفرین بر آن ازدواجی به دلیل حرف دیگران و فشار آنان باشد؛؛؛بدرود.

  7. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    سلام :
    گرد افرید محترم :
    همانگونه که مستحضرید بنده در ابتدا به این سوال شما پاسخ نگفتم و نظری ندادم . اگر نظری داده شد بنا به در خواست شما(در ایمیلی که به من زدید )بود . و اگر به خاطر نحوه گفتار و سبک بیانم دلخورید . من خواهرانه با این لحن صحبت کردم اگر شما اینگونه نمی پسندید . چشم! حتما اصلا ح می گردد.همان طور که در مورد انتقاد باید ابتدای امر پذیرا بود در مورد شوخی نیز اینگونه است یعنی از قبل باید امادگی هرگونه بر خورد را داشته باشیم.به هر حال از با بت لحن و سبک گفته هایم حق با شماست.لطفا عذر مرا بپذیرید.ممنون.
    موفق وموید باشید

  8. #8
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    سلام گرد آفرید فرزانه و عزیز، من با شما موافقم وقتی انسان از نظر رشدی، آْرامش و رفع تنش و ....، در موقعیت پایدار و مناسبی هست و نیازی ندارد و مانعی بر سر راه نمی بیند، طبیعی است که لازم نیست دست به اقداماتی بزند که همه می زنند. چون همگان ممکن است برای عملی ضرورت حس کنند و شما چون چنین نیازی ندارید پس نظر شما در مورد اینکه با همین موقعیت سر کنید، بهترین گزینه است.
    سلام ستاره، چند روز کم فعالیت بودی و خوشحالم که در میان دوستان حاضری و زاویه های زیبای زندگی را به ما نشان می دهی.
    سلام طاهره، یادداشتت به نظرم فوق العاده و عالی بود. مخصوصا اشاره ای که به موضوعات تغییر، ترس، عادت و لایه های زیرین رفتارهای آشکار ما.

  9. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 آبان 86 [ 13:50]
    تاریخ عضویت
    1386-8-21
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    3,860
    سطح
    39
    Points: 3,860, Level: 39
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    سلام خدمت همه دوستان جدید و خوبم:
    نمی دونم درست یا غلط من هم دقیقا حس دوست خوبم آقای گردآفرید دارم اصلا دید مثبت نسبت به زندگی مشترک ندارم البته به نظر خودم هنوز دیر نشده ولی اطرافیانم خیلی نگرانند بر عکس خودم که اصلا اینطور فکر نمی کنم ،البته من در اطرافم زندگیها ی ناموفق زیاد دیدم شاید یکی از دلایلشم همین باشه (از نزدیکترین تا دورترین)و دلیل دیگرش هم شاید شکستهای عاطفی ،متاسفانه من خیلی زود اعتماد می کنم و به دلیل نداشتن شناخت به جای تکیه به دیوار به باد تکیه می دم.و دقیقا با گردآفرید گرامی موافق موافقم .اگر راهنماییهایی غیراز راهنماییهای بالا دارید خوشحال می شم کمکم کنید.
    موفق باشید

  10. #10
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    با درود؛ستاره گرامی و هم انجمن ارجمندم،از اینکه موردی را که مسبب گله گذاریم شد،پذیرفتید خرسندم و از لطف شما سپاسگزار؛ و خواهشم ازشما این است که جهت همدلی بیشتر از اینگونه سخن گفتن با بنده جدا اجتناب نمایید،زیرا من نیز لاجرم باید به همان سیاق سخن برانم که با توجه به مرد بودن من و زن بودن سرکارعالی به جاهای باریکی می کشد که دور از ادب خواهد گشت و نیز با عنایت به شأن این تالار به هیچوجه صلاح نمی باشد؛؛؛بدرود.


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.