به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 فروردین 90 [ 12:09]
    تاریخ عضویت
    1389-4-10
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    2,247
    سطح
    28
    Points: 2,247, Level: 28
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شوهرم توجهی به من نداره آیا دوستم نداره؟

    سلام به همه دوستان عزیزم

    من با شوهرم 4 ساله که ازدواج کردیم الان من 28سال و اون 39سالشه
    بیشترین مساله هایی که سرش مشکل داریم اینه که
    1- اون هر روز وقتی از کار میاد نهار میخوره میخوابه و بعد سر ساعت 7 میره بیرون(سوپر مارکت برادرش که سر خیابون ماست)
    وقتی بهش اعتراض میکنم میکه آخه حوصله ام تو خونه سر میره بعدشم با ناراحتی میگه میخوای خانوادم رو بزارم کنار(گاهی اوقات هم که خواب میمونه داداشش زنگ میزنه میکه نیومدی امروز؟)
    از اونجا هم هر روز میره خونه پدرش و میگه حوصله مامانم سر میره (یه روزم خونه مامانش نمیره زنگ میزنن میگن چی شد امروز نیومدی) تا ساعت 9.5 میآد بعضی اوقات هم ساعت 10.5 یا11 میآد خونه
    2-اصلا توجهی به حوصله سر رفتن من نداره وقتی از صبح کار میکنم تا بعد از ظهر اصلا نمیگه خسته نباشی مثلا الان میخوای بریم بیرون قدم بزنیم موقع غذا خوردن اصلا نمیگه دستت درد نکنه با اینکه بهش میگم اگه نگی نمی فهمم که از غذا خوشت اومده یا نه و همیشه هم سعی کردم غذای مورد علاقه اون بپزم یه جورایی نمیخواد از بعضی عاداتش صرفنظر کنه ادم مغروریه میگم تو در کنار من داری مجردی زندگی میکنی
    3- به من ماهیانه پول میده و همیشه با منت انتظار نداره دوباره از ش بگیرم اما بخوام میده اصلا ازم نمیپرسه مثلا میخوای بری بیرون یا مهمونی میشه پول لازم نداری بهت بدم
    4-چون 2 سال بیکار بوده و من با تمام کمی و کاستی ساختم حالا وقتی چیزی میخوام احساس میکنه عوض شدم یا زیاد خواهی میکنم
    5 - به من ابراز علاقه نمیکنه یا تو جمع اصلا با من گرم نیست و سمت من نمیآد
    6-همیشه گوشه گیره تو فامیلای من به سختی با کسی گرم میگیره



    خلاصه مشکل خیلی زیاده اما من خیلی هاشو از رفتارهای خودم میدونم که خیلی چیزا براش عادت شده الان عوض شدنش سخته ولی من واقعا دارم عذاب میکشم این کشمکش ها تو زندگی ما عادی شده توقعش از من خیلی بالاست هر وقت دعوامون میشه میگه بر خونه بابات بیام تکلیفتو معلوم کنم من هیچوقت برای قهر خونه بابام نرفتم و اون همیشه با این هرفش من و ازار میده همیشه با کوچکترین موضوع بهم میریزه آدم عصبیه اولا تا دعوامون میشد میاوم از دلم در میآورد اما مشکل حل نمی شد دوباره سر همون چیز دعوامون میشد همیشه به من میکه تو دعوا برو هر جا رفتی منم میام چیزایی که باید بگم میگم (منظورش دادگاه یا چیزی شبیه به اونه )یه بار رفتیم تو دعوا محضر که از هم جدا شیم آخونده گفت باید حکم بیاری از دادگاه وقتی اومدیم خونه خیلی عادی انگار هیج اتفاقی تیوفتاده

    1 ماه اول ازدواجمون همش یه آهنگ میذاشت گریه میکرد روزی 2 بار خونه مادرش میرفت
    من که یه تازه عروس بودم رو با این گریه هاش عذاب میداد تا حالا نشده یه با ر توخونه منو غافلگیرانه بغل کنه بگه از همه کذشت ها ت ممنونم یا یه ذره به من دلگرمی زندگی بده

    احساس بدی دارم احساس میکنم یه پیر زنم که باید همش تنها و یکنواخت زندگی کنه ما اصلا مسافرت نمیریم تفریح نمیکنیم چون اون اصلا با من بودن رو دوست ندار ه با اینکه در مورد چیزایی که دوست دارم باهاش خیلی حرف میزنم اما توجهی نمیکنه
    میخواستم مشاوره حضوری برم اما از نظر مالی نتونستم از پسش بر بیام آدمیه که دلش میخواد مشکلات رو با روانشناس حل کنیم اما ....

    من در مورد مشکلاتم نه به خانواده خودم چیزی میگم نه به خانواده اون

    تورو به خدا کمکم کنین الان یه هفته است ما با هم رابطه ماشینی داریم پشت به هم میخوابیم حرف زدنمون تو -بیا نهار بخور -خلاضه میشه و اصلا تو زندگی اون من نقشی ندارم که بخواد کمرنگ یا پر رنگ بشه به من ابراز احساسات نمیکنه کسی هم که به زنش ابراز احساسات میکنه مسخره میکنه
    انتقاد پذیر نیست همیشه وقتی اعتراضی به چیزی دارم میگه دوباره مشکلت چیه هر چند وقت یه بار دعوا میکنی

    دیگه خسته ام خیلی خسته ام واقعا دیگه بریدم عشق تو زندگی من وجود نداره من هرشب با گریه میخوابم در حالیکه شوهرم نمیفهمه هرچند دیگه گریه کردن هام هم براش بی معناست چون تو این مدت برای اینکه نظرش رو به خودم جلب کنم گریه میکردم

    زندگی من شده گدایی کردن عشق از همسرم و حسرت خوردن.......
    میبخشین که قاطی پاطی نوشتم دیگه حتی تمرکز ندارم هرچی به ذهنم رسید براتون نوشتم
    کمکم کنین

  2. کاربر روبرو از پست مفید سرمای درون تشکرکرده است .

    سرمای درون (سه شنبه 25 آبان 89)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 آبان 89 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1389-8-25
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    1,655
    سطح
    23
    Points: 1,655, Level: 23
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم توجهی به من نداره آیا دوستم نداره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط سرمای درون
    سلام به همه دوستان عزیزم

    من با شوهرم 4 ساله که ازدواج کردیم الان من 28سال و اون 39سالشه
    بیشترین مساله هایی که سرش مشکل داریم اینه که
    1- اون هر روز وقتی از کار میاد نهار میخوره میخوابه و بعد سر ساعت 7 میره بیرون(سوپر مارکت برادرش که سر خیابون ماست)
    وقتی بهش اعتراض میکنم میکه آخه حوصله ام تو خونه سر میره بعدشم با ناراحتی میگه میخوای خانوادم رو بزارم کنار(گاهی اوقات هم که خواب میمونه داداشش زنگ میزنه میکه نیومدی امروز؟)
    از اونجا هم هر روز میره خونه پدرش و میگه حوصله مامانم سر میره (یه روزم خونه مامانش نمیره زنگ میزنن میگن چی شد امروز نیومدی) تا ساعت 9.5 میآد بعضی اوقات هم ساعت 10.5 یا11 میآد خونه
    2-اصلا توجهی به حوصله سر رفتن من نداره وقتی از صبح کار میکنم تا بعد از ظهر اصلا نمیگه خسته نباشی مثلا الان میخوای بریم بیرون قدم بزنیم موقع غذا خوردن اصلا نمیگه دستت درد نکنه با اینکه بهش میگم اگه نگی نمی فهمم که از غذا خوشت اومده یا نه و همیشه هم سعی کردم غذای مورد علاقه اون بپزم یه جورایی نمیخواد از بعضی عاداتش صرفنظر کنه ادم مغروریه میگم تو در کنار من داری مجردی زندگی میکنی
    3- به من ماهیانه پول میده و همیشه با منت انتظار نداره دوباره از ش بگیرم اما بخوام میده اصلا ازم نمیپرسه مثلا میخوای بری بیرون یا مهمونی میشه پول لازم نداری بهت بدم
    4-چون 2 سال بیکار بوده و من با تمام کمی و کاستی ساختم حالا وقتی چیزی میخوام احساس میکنه عوض شدم یا زیاد خواهی میکنم
    5 - به من ابراز علاقه نمیکنه یا تو جمع اصلا با من گرم نیست و سمت من نمیآد
    6-همیشه گوشه گیره تو فامیلای من به سختی با کسی گرم میگیره



    خلاصه مشکل خیلی زیاده اما من خیلی هاشو از رفتارهای خودم میدونم که خیلی چیزا براش عادت شده الان عوض شدنش سخته ولی من واقعا دارم عذاب میکشم این کشمکش ها تو زندگی ما عادی شده توقعش از من خیلی بالاست هر وقت دعوامون میشه میگه بر خونه بابات بیام تکلیفتو معلوم کنم من هیچوقت برای قهر خونه بابام نرفتم و اون همیشه با این هرفش من و ازار میده همیشه با کوچکترین موضوع بهم میریزه آدم عصبیه اولا تا دعوامون میشد میاوم از دلم در میآورد اما مشکل حل نمی شد دوباره سر همون چیز دعوامون میشد همیشه به من میکه تو دعوا برو هر جا رفتی منم میام چیزایی که باید بگم میگم (منظورش دادگاه یا چیزی شبیه به اونه )یه بار رفتیم تو دعوا محضر که از هم جدا شیم آخونده گفت باید حکم بیاری از دادگاه وقتی اومدیم خونه خیلی عادی انگار هیج اتفاقی تیوفتاده

    1 ماه اول ازدواجمون همش یه آهنگ میذاشت گریه میکرد روزی 2 بار خونه مادرش میرفت
    من که یه تازه عروس بودم رو با این گریه هاش عذاب میداد تا حالا نشده یه با ر توخونه منو غافلگیرانه بغل کنه بگه از همه کذشت ها ت ممنونم یا یه ذره به من دلگرمی زندگی بده

    احساس بدی دارم احساس میکنم یه پیر زنم که باید همش تنها و یکنواخت زندگی کنه ما اصلا مسافرت نمیریم تفریح نمیکنیم چون اون اصلا با من بودن رو دوست ندار ه با اینکه در مورد چیزایی که دوست دارم باهاش خیلی حرف میزنم اما توجهی نمیکنه
    میخواستم مشاوره حضوری برم اما از نظر مالی نتونستم از پسش بر بیام آدمیه که دلش میخواد مشکلات رو با روانشناس حل کنیم اما ....

    من در مورد مشکلاتم نه به خانواده خودم چیزی میگم نه به خانواده اون

    تورو به خدا کمکم کنین الان یه هفته است ما با هم رابطه ماشینی داریم پشت به هم میخوابیم حرف زدنمون تو -بیا نهار بخور -خلاضه میشه و اصلا تو زندگی اون من نقشی ندارم که بخواد کمرنگ یا پر رنگ بشه به من ابراز احساسات نمیکنه کسی هم که به زنش ابراز احساسات میکنه مسخره میکنه
    انتقاد پذیر نیست همیشه وقتی اعتراضی به چیزی دارم میگه دوباره مشکلت چیه هر چند وقت یه بار دعوا میکنی

    دیگه خسته ام خیلی خسته ام واقعا دیگه بریدم عشق تو زندگی من وجود نداره من هرشب با گریه میخوابم در حالیکه شوهرم نمیفهمه هرچند دیگه گریه کردن هام هم براش بی معناست چون تو این مدت برای اینکه نظرش رو به خودم جلب کنم گریه میکردم

    زندگی من شده گدایی کردن عشق از همسرم و حسرت خوردن.......
    میبخشین که قاطی پاطی نوشتم دیگه حتی تمرکز ندارم هرچی به ذهنم رسید براتون نوشتم
    کمکم کنین
    سلامو امیدوارم تا الان که دارم براتون مینویسم مشکلتون مرتفع شده باشه یا حداقل بهتر شده باشه، هر چند ما آقایون اکثرمون خیلی بی توجهی میکنیم نسبت به خانومامون و این واقعا بده چون قلب کسی رو که با تمام آرزوهاش و امیدهاش اومده جلو تا بلکه بتونه یه زندگی مستقل از خانوادش رو و از صفر و با آرامش تمام، با فداکاریهاش بسازه رو میشکونیم و اونو دلسرد میکنیو، و عزیز شما کاملا حق داری و توقعت کاملا به جا است، آقایون وقتی بچه ننه بار بیان دیگه هیچ زمانی نمیشه این اخلاق رو ازشون گرفت،هر چند که در ظاهر جدی به نظر بیان، به نظرم بهتره غیر مستقیم سیاستی پیاده کنی که از خانوادش دور تر شه، اینطور بیشتر زمان برای شما میزاره ولی طوری نباشه که شما رو هدف قرار بده و بگه که شما تقصیر کاری که من جدا شدم از اونا، میدونی باید از سیاستهای زنانه ای که داری کمال استفاده رو کنی. جدی نگیر عشقشو یه مدت آخه اگه زیادم عشق بدی عادت میشه و عشق متقابل رو فراموش میکنه، خوب همین فعلا لطفا پیشرفتاتو اطلاع بده ایشالا درست میشه.. :)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آبان 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1389-5-11
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    3,474
    سطح
    36
    Points: 3,474, Level: 36
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    346

    تشکرشده 346 در 157 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم توجهی به من نداره آیا دوستم نداره؟

    سلام عزیزم

    درکت می کنم خیلی سخته .....ولی شما باید تمام سعیتو بکنی واسه بهتر شدن زندگیت وحل مشکلت ....

    عزیزم چرا نمی خواین بچه دار بشین اگه مشکلی نداشتین یه بچه می تونه حال وهوای خونتونو عوض کنه وایشون بیشتر احساس مسئولیت می کنن .....

    راستی از اول ازدواجتون ایشون همین طوری بودن یا به مرور این شکلی شدن ....

    شما باید سعی کنی محیط خونه وهمین طور خودتون رو طوری شاد وسرزنده نگه داری که ایشون خودشون بخوان که اوقات بیشتری تو خونه داشته باشن وبا شما سر کنن....

    با این حال واحوالی که شما از همسرتون میگین به نظرم می رسه مشکل اصلی رو همسرتون دارن طوری که گفتین یه مشاوره بهتر می تونه بهتون کمک کنه اگه امکانشو داشته باشین .......

    در هر صورت تو این مدت سعی کنین یه سری تغییراتی تو سرو وضع خودتون وهمجنین رفتارتون داشته باشین که ایشون بیشتر به سمت شما کشیده بشن ....(به قول دوست عزیز شگردها و سیاست های زنانه )سعی کنین هنگام حضورشون تو خونه از گله وشکایت صحبت نکین سعی کنین کارهایی که بیشتر دوست دارن یا خوشحالشون می کنه انجام بدین خلاصه هر چند سخته ولی از خودتون مایه بزارین.. ببین تاثیرش تا چه حد بوده .......

    موفق باشین

  5. کاربر روبرو از پست مفید ثمین1360 تشکرکرده است .

    ثمین1360 (سه شنبه 25 آبان 89)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آذر 89 [ 11:25]
    تاریخ عضویت
    1389-8-11
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    2,091
    سطح
    27
    Points: 2,091, Level: 27
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    21

    تشکرشده 21 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم توجهی به من نداره آیا دوستم نداره؟

    به نظر من باید یه کن شاد تر وسرحال تر برخورد کنین.ختی شده الکی . گریه نکنین چون مردها از گریه زن فراری هستن.
    غر هم نزنین و درواقع یه جورایی نقش بازی کنین و خودتونو بزنین به اون راه.همون مدت کمی که تو خونست سعی منین شاد و سرحال باشین .
    احتمالا شوهرتون دچار یکنواختی شده و محیط خونه دیگه براش جذابیتی نداره . مخصوصا اگه تو همون چند ساعتی که خونست ازش گلایه کنین و یا خودتونو غمگین نشون بدین تا بفهمه که شما ناراحتین.
    مردا اینطوری نمیفهمن که منظور ما چیه فقط تو دلشون میگن چه زن افسرده و غر غرو یی دارم . بهتره برم بیرون که هوام عوض شه.
    یه ذره بیشتر براش ناز و عشوه بیاین.

    راستی از اول ازدواجتون ایشون همین طوری بودن یا به مرور این شکلی شدن ....

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 91 [ 15:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    614
    امتیاز
    10,182
    سطح
    67
    Points: 10,182, Level: 67
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 268
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,396

    تشکرشده 2,459 در 516 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: شوهرم توجهی به من نداره آیا دوستم نداره؟

    حرفاي zotopmark مورد تاييد من نيست.يه طرفه عمل كردن جواب نميده.
    بهترين كار اينه كه برين پيش مشاور. شما به طور يك طرفه خودتون را بكشين هم مسئله حل نميشه. چون شما مهارت كافي براي اين كار را ندارين. يه مشاور در طي چند جلسه مي تونه اين مشكل را حل كنه. خيلي نگران نيستم آخه حداقل شوهر شما از اون مردايي نيست كه نياد مشاور و همين كه حاضره بياد مشاور خودش نصف مشكل را حل مي كنه. اونم دلش ميخواد اين مشكل حل شده و به خاطر همينه كه با مشاور مشكلي نداره.
    اگه مي خواي راحت بشي، بيخود خودت را حرص نده و برو مشاور
    باز هم ميگم بر مشاوره، از نظر پولي هم كه شده يه جوري جورش كن، حتي اگه شده يه هفته نون خالي بخور عوضش اگه خوب بشه يه عمر محبت ميبيني.

  8. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: شوهرم توجهی به من نداره آیا دوستم نداره؟

    سلام دوستان
    من هم همین مشکلو دارم. من 27 سالمه و یه سال و نیمه نامزد هستم و خیلی شوهرم رو دوست دارم که کاش نداشتم و منم مثل اون راحت بودم. ازدواج من و اون سنتی بود و دو ماه قبل ازدواج با هم رابطه داشتیم که همدیکه رو بشناسیم . من تو این دوماه می دیدم این آدم اصلا یک کلمه و جمله محبت آمیز به زبون نمیاره و حتی یک بار هم به من خیره نمی شه و محبت آمیز نگاهم نمی کنه. فکر می کردم این رفتارهاش به دلیل متانتشه ولی بعدا درست می شه ولی درست نشد که هیچ بدتر هم شد.
    قصدم تعریف از خود نیست ولی من از لحاظ تحصیلی خیلی موفق هستم و از لحاظ قیافه هم زود جلب توجه میکنم و بنابراین خیلی خواستگارها داشتم که الان که فکر می کنم میبینمی بیشترشونو به بهانه های واهی از دست دادم درصورتی که همه اشتیاق زیادی برای ازدواج با من از خودشون نشون می دادن و مطمئنم خیلی بیشتر از نامزدم منو می خواستن چون زیاد اصرار می کردند ولی نامزدم بعد تموم شدن دو ماه فرصتی که واسه شناخت بهمون داده شده بود دوماه دیگه فرصت خواست که من حماقت کردم و گفتم یا تموم کنیم و یا ازدواج،که ازدواج کردیم. البته بماند که انگار مادر شوهرم بیشتر تمایل به این ازدواج داشته تا نامزدم و اینو من اون روزها درک نمی کردم و فکر می کردم نامزدم خجالت می کشه خودشو بروز بده.
    خلاصه ما عقد شدیم و بعد مشکلات ما شروع شد، مثلا نامزدم اوایل از لحاظ جنسی خوب بود ولی بعد دو ماه افت کرد و الان هفته ای یک بار یا بعضا ماهی یک بار ما رابطه داریم که بیشتر وقت ها با ارضا شدن ایشون خاتمه می پذیره و هیچ اصراری برای ارضا شدن من نمیکنه! اوایل اعتراض کردم و کار به جایی رسید که شوهرم به مادرش هم گفت و اونها هم چون خیلی سنتی هستند می گفتن دوره نامزدی رابطه جنسی نمی خواد! در صورتی که ما شب ها رو با هم می خوابیدیم و شوهرم به بهونه های واهی اتاقشو از من جدا می کرد و بعد ها گفت آره من اوایل عادت نداشتم دو نفری بخوابیم ولی الان عادت کردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! در صورتی که می دونید که اوایل بیشتر شور و شوق دارن که با هم بخوابن و این یه بهونه س یعنی چی عادت نداشتم؟> الان بعد گذشت یک و نیم سال و تلاش من باز هم امروز که خونه ماست اتاق بغلی خوابیده و من اتاق خودم و یک ماه بیشتره که من از لحاظ جنسی ارضا نشدم و یه هفته بیشتره که رابطه داشتیم!!
    همونطور که گفتم رفتارهای مادرشوهرم برعکس شوهرمه و در مجالسی که اغلب از من تعریف می کنن برعکس مادرشوهرهای دیگه خیلی خوشحال می شه و میاد به نامزدم می گه و نامزدم تنها یه لبخند خشک و خالی تحویل می ده. من موندم که چطور ممکنه همه به من بگن زیبا غیر از نامزدم که حتی روز عقد که خیلی خوب شده بودم یه نگاه عاشقانه بهم نکرد چه برسه به تعریف و تمجید!!!! کار به جایی رسیده هر کی به من می گه خوشگلی شوهرت وقتی تو رو نیگا می کنه لابد ذوق می کنه من خیلی ناراحت می شم و تو دلم می گم شوهرم به من نگاه هم نمی کنه.
    مشکل من و شوهرم به اینجا ختم نمیشه . شوهرم خیلی تنبل و بی مسئولیته، شش سال خارج درس خونده فوق لیسانس داره و دانشجوی دکتری بود که از بس پی گیر انتقالیش نشد اخراج شد. از مرداد 88 تا مهر 89 هم بیکار بود و با اینکه 35 سالشه هیج عجله ای در کارش نبود و اصلا فکر نمی کرد که مثلا زن گرفته و مسئولیت داره. الان هم یه چند واحد حق التدریس درس می گه که ماهی می شه نود هزار تومن و اونهم به زور من. جالب اینجاس که حتی این دو تا درس رو نمی تونه راس و ریس کنه و اوایل میاورد سراغ من که کمکم کن و درواقع از جزوه گرفته تا مثال هایی که باید سرکلاس می زد من براش پیدا می کردم و اگه یه بار کمک نمی کردم دادش در میومد که تو کمکم نمی کنی. کسی نبود بگه شوهر مردم از صبح تا شب جون می کنن ولی تو دو تا درس دو ساعته رو نمی تونی بگی؟
    البته مادرشوهرم هم این میون بی تقصیر نیست و با محبت و خرید های افراطی برای من می خواد جای خالی شوهرم رو پر کنه، همه خرید های عید، قربان و حتی روز زنم رو اون خریده و شوهرم آورده و حتی خبر نداشته تو پاکت چی هست که داره میاره!!!
    از طرفی رفتار نامزدم طوریه که خیلی با ادب و شخصیت هست و خانواده ش هم همینطور و همه فامیل ما فکر می کنن من خوشبختم در صورتی که هر روز خدا دارم زجر می کشم...
    لطفا تا نرسیدم به مرز خودکشی کمکم کنید تو رو خدا

    یه چیز دیگه هم هست خانواده شوهرم بهش پول تو جیبی می دن که کم هم نیست ولی تاحالا نشده که یه روسری ارزون قیمت یه جوراب یه گیره مو بخره بیاره که مثلا تو نامزد منی. امروز هم قبل از اینکه بره اونیکی اتاق بخوابه می گفت دارن پول حق التدریس ها رو واریز می کنن می خوام واسه اتاقم ماهواره بخرم. اصلا عین خیالش نیست که من یه سال و نیمه بیکاری اونو تحمل کردم یه چیزی واسه من بخره و اصلا پسری که یه سال ونیمه نامزده و بلاخره می ره خونه خودش ماهواره می خواد چیکار؟
    اونروز گفت داشتم تشک طبی ها رو نگاه می کردم تو دلم یه لحظه خوشحال شدم که واسه خونه خودمون می گه ولی گفت می خوام واسه خودم بخرم.
    تا حالا نشده بگه تو خونه خودمون ال می کنیم بل می کنیم و اصولا تا همین چند وقت پیش فراری بود از این بحث.وقتی من می گم از بچه ها خوشم میاد می گه آدم بچه به دنیا بیاره بدبختش کنه من بچه دوست ندارم!!!!

    مادرم می گه از بس بی خود و بی جهت پسرهای مردمو رد کردی حالا گیر کسی افتادی که علاقه ای بهت نداره، بعضی وقتها هم می گه شما که طوریتون نیست زندگی مردمو ببین قدر زندگیتو بدون
    من نمی دونم قدر چی شو بدونم بی مسئولیتی هاشو یا بی توجهی های حنسی و روحی شو؟!
    The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 89 [ 21:45]
    تاریخ عضویت
    1389-8-25
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,758
    سطح
    24
    Points: 1,758, Level: 24
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    83

    تشکرشده 84 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: شوهرم توجهی به من نداره آیا دوستم نداره؟

    سلام

    سعي كن همون چند لحظه كه كنارشي از مسائل چه ميدونم عاطفي و غيره كه اون بهش اعتقادي نداره تعريف

    نكني

    از چيزاي كه دوست داره حرف بزن اينجوري تو بهش نزديك تر ميشي و اون اينو احساس ميكنه

    وعشق و علاقش كم كم بهت بيشتر ميشه


  10. کاربر روبرو از پست مفید جلال تشکرکرده است .

    جلال (شنبه 13 آذر 89)

  11. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: شوهرم توجهی به من نداره آیا دوستم نداره؟

    سلام جلال عزیز
    اونقدر تشنه محبتم که نپرس، البته شوهرم فکر میکنه چون من زیبایی ظاهری دارم مغرور هستم ولی اینطور نیست. از سایر دوستان هم می خوام کمکم کنن
    The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  12. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 مهر 90 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1388-10-03
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    3,717
    سطح
    38
    Points: 3,717, Level: 38
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    890

    تشکرشده 902 در 220 پست

    Rep Power
    41
    Array

    RE: شوهرم توجهی به من نداره آیا دوستم نداره؟

    سلام خانم سابینا

    ضمن عرض تبریک ورودتون به تالار همدردی، باید به اطلاعتون برسونم که اگه می خواید مسئله ای رو مطرح کنید و کمک بخواید باید یه تاپیک جداگانه ایجاد کنید.
    یه تاپیک جدید ایجاد کنید و مشکلتون رو اونجا مطرح کنید تا بقیه نظرشونو بگن.
    [size=medium]فراغ و وصل چه باشد، رضای دوست طلب *** که حیف باشد از او غیر از او تمنایی[/size]

  13. کاربر روبرو از پست مفید green تشکرکرده است .

    green (شنبه 13 آذر 89)

  14. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: شوهرم توجهی به من نداره آیا دوستم نداره؟

    سلام گرین عزیز
    ممنون از راهنماییت
    من تازه عضو شدم و پول هم نریختم تو حساب، با این اوصاف می تونم تاپیک ایجاد کنم؟ اگه آره چجوری؟ من بلد نیستم و بخاطر همین اینجا نوشنم چون خیلی اوضاعم بد بود. اگه یاد بگیرم تاپیک می زنم و اینو حذف می کنم. می شه راهشو بگید؟
    The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts

    [SIGPIC][/SIGPIC]


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو سایت همسر یابی اشنا شدیم به دوستم گفته خیلی دوستم داره نمی دونم دوستم داره یا نه
    توسط arshida در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 16 دی 96, 21:27
  2. شوهر دوستم فوت کرده...خودکشی...چه کمکی میتونم به دوستم بکنم؟
    توسط یک زن در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 خرداد 94, 16:40
  3. پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 اردیبهشت 92, 09:09
  4. كمك كنيد دوستمو از اين منجلابي كه توشه نجات بدم
    توسط parmis08 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: پنجشنبه 22 تیر 91, 22:15
  5. شوهرم توجهی به من نداره آیا دوستم نداره؟
    توسط سرمای درون در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 07 آبان 89, 00:44

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.