سلام به همه بچه هاي تالار . من با همسرم به خاطر خانواده اش خيلي مشكل دارم آن همش به فكر مامانش و برادرهايش است و هر كاري مامانش ميگه بايد انجام بده حتي در مورد اينكه ما تو خونمون مهموني ميديم كي بايد دعوت بشه هم به همسرم نظر ميده و ميگه بايد حتما خانومت انجام بده. مثلا كافي مي مهموني بگيرم و آدمهائي كه مدام ميرم خونشون رو دعوت كنم و از خانواده همسرم فقط مادر و پدرش را دعوت كنم جون من اصلا خونه افراد ديگه همسرم دعوت نميشم مامان و بابا همسرم قشقلقي به پا ميكنن كه نگو چرا دعوت نكرده ميخواهد جدائي بندازه و از اين حرفها و همسرم مياد با من دعوا ميكنه كه بايد دعوا كني حالا اگر جا هم نداريم بايد دعوت بشن. يا اگر خانواده من مهموني بدن بايد علاوه بر مادر شوهر و پدر شوهر ، برادر شوهر كوچكم با دوست دخترش هم دعوت بشه وگرنه به همشون بر ميخوره و بندو بساط درست ميشه واقعا نميدانم بايد چه كار كنم خسته شدم از دستشون طوري كه ميترسم توي خونم مهموني بدهم .لبته بگم كه مادر شوهرم خانواده من را خيلي كم دعوت ميكنه و خانواده من به خاطر سربلندي من و به خاطر همسرم آنها را دعوت ميكنن حتي همه خانواده من پا گشا گرفتن ولي مادر شوهرم اصلا فقط عمه شوهرم پا گشامون كرد ولي ما آنها را به عنوين مختلف دعوت ميكنيم ولي بازم حرف دارن و انتظار اضافه و هر چي به همسرم ميگم هر رفتي آمدي داره بازم متوجه نميشه]
علاقه مندی ها (Bookmarks)