به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 فروردین 90 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1389-3-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    2,896
    سطح
    32
    Points: 2,896, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 119 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    سلام دوباره، من مشکلمو تو این تاپیک مطرح کرده بودم. اگه لازمه باز یه خلاصه ای ازش می نویسم.
    خوب توصیه همه این بود که اولا صبور باش، رها کن و در ضمن زیاد هم انتظاری نداشته باش، هر کاری که از دستت بر میومده رو کردی و دیگه لازم نیست باهاش تماسی در این رابطه بگیری. من هم سعی کردم به همین توصیه عمل کنم و تا حدی هم موفق بودم، ولی الان چیزی که هست و خودم و یکی از دوستان که باهاش مشورت می کردم هم بهش رسیدیم، اینه که آیا بهتر نیست من برای یه خواستگاری رسمی ازش اقدام کنم؟ این کار شاید بهش کمک کنه که هم بدونه من واقعا جدی هستم و هم این که اگه واقعا منو ترجیح می ده یه راهی جلو پاش باز بشه که بتونه با اون طرف ماجرا راحت تر مسائلش رو حل کنه. آیا بهتر نیست یک بار دیگه باهاش صحبت کنم؟ یا نه باز هم صبر کنم؟ می دونید حسم اینه که شاید همه کاری رو که از دستم بر میومده نکرده باشم هنوز...
    دیگه این که من به واسطه کارم هر هفته یا دو هفته یک بار ایشونو می بینم، از جمله دیروز. خوب البته این دیدار ها احساسی مث تازه شدن داغ دل رو برام ایجاد نکرد و جلوش سعی کردم قوی و راحت باشم و موفق هم بودم، هر چند تابلو بود که ته راحت راحت نیستم. ولی کلا نگرانم اگر کار درست رها کردن ایشونه، شاید این که نبینمش بهتر باشه، از طرفی این که اون منو ببینه حس می کنم می تونه اثر مثبتی روی اون داشته باشه، اقلا منو یادش نمی ره! ببخشید این مسائل رو شاید باید تو همون تاپیک مطرح می کردم ولی دیدم قفله.
    دیگه از حال خودم بگم که خیلی بهترم و عقلانی تر به مسئله نگاه می کنم، با این حال از دید عقلانی هم ایشون رو گزینه خوبی می دونم (با توجه به شناخت طولانی مدتی که ازش دارم)، ولی خوب اگه واقعا نشد هم خیلی دیگه برام سخت نیست. بهتر نیست از یه مشاور خانواده کمک بگیرم و باش مشورت کنم؟
    آیا حس می کنید من الان حرفی زده باشم که نا معقول باشه یا منطقی به نظر نرسه؟ یا حس این که دیگه زیادی دارم به این مسئله می پردازم؟ از لطف شما ممنونم.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آذر 89 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1389-2-18
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    2,270
    سطح
    28
    Points: 2,270, Level: 28
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    137

    تشکرشده 139 در 78 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    سلام
    خوب مسلما خاستگاري رسمي از ايشون البته توسط مادرتون باعث ميشه دختر خانم با اطمينان بيشتري به تصميم شما نگاه كنه و حتما بيشتر شرايط رو بسنجه
    اگر واقعا ايشون رو كيس مناسبي مي دونيد و مصمم هستيد حتما حتما از ايشون توسط مادرتونخاستگاري رسمي انجام بديد

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 فروردین 90 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1389-3-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    2,896
    سطح
    32
    Points: 2,896, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 119 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    یه مسئله برای من اینه که چرا توی تاپیک قبلی هیچ کس این رو مطرح نکرد... از این ها گذشته من یه نگرانی دارم که نکنه اگر بدون در جریان گذاشتن اون، این کار رو بکنیم ممکنه عکس العمل پیش بینی نشده نشون بده، شاید بد نباشه اول با خودش دوباره حرف بزنم. نمی دونم شاید هم یه کم دیگه صبر کنم تا شرایط ببینیم مساعد تر می شه یا نه.
    ببینید، من دیروز ایشون رو دیدم و با هم کار کردیم، چیزی که هست من از رفتارش احساس نمی کنم که کاملا منو گذاشته باشه کنار، من شخصا اگه جای اون بودم و یکی رو کامل کنار گذاشته بودم، سعی می کردم رفتارم حتی از حالت عادی هم رسمی تر و سردتر باشه تا این که کاملا اون طرف متوجه باشه که من کامل گذاشتمش کنار. رفتار ایشون هنوز هم خوبه و حتی در مواقعی مشخصه که نظرش به طرف منه و تو فکره.
    دیروز با 3 نفر دیگه از همکاران ناهار خوردیم و بعد از کار من همه رو از جمله ایشون رو رسوندم منزلشون، به خصوص که منزل ایشون و ما توی یک مسیره. با هم تنها بودیم و من هیچ حرف و یا اشاره ای به مسائل خودمون نکردم، بیشتر حرف آینده کار و برنامه من برای کار و مسائل این شکلی بود. من الان فقط یک دغدغه دارم، اونم این که نکنه ایشون به سمت من متمایل باشه ولی در عین حال ندونه مسئله اش رو با اون شخص چه طور حل کنه، به نظرتون چه طور می شه از این مطمئن شد و اطمینان لازم رو براش ایجاد کرد؟ بحث خواستگاری هم شاید این مشکل رو داشته باشه که ایشون فعلا خودش رو به اون طرف متعهد بدونه و درست ندونه و قتی با کس دیگه در حال شناخت و مذاکره است برای خواستگاری من جواب مثبت بده.
    من دوست دارم بدونم که خواستگاری رسمی آیا کار رو برای من و ایشون سخت تر می کنه یا ساده تر، و این که بهتر نیست قبلش خودش در جریان باشه یا این که حتی دوباره براش مسائل رو تشریح کنم؟

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    ممنون از همدردی شما
    اتفاقا بعد از خوندن تاپیک شما به فکر افتادم که رابطه رو همینجا تموم کنم و نذارم قضیه به جایی برسه که نفر دومی وارد بشه و اوضاع برامون سخت شه... شاید قضیه شما هم یه نشونه ای برای من بوده برای اینکه بفهمم چیکار باید انجام بدم...
    از مدیر محترم همدردی عذر می خوام که جوابهای من در اینجا حالت درددل پیدا کرده...گاهی اوقات تحمل بار غم ها خیلی سخت می شه و آدم سعی می کنه یه جوری خودشو با گفتن این حرفها سبک کنه
    برای همه آرزوی خوشبختی می کنم

    با سپاس

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 فروردین 90 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1389-3-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    2,896
    سطح
    32
    Points: 2,896, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 119 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    به جای سرافراز نوشتم امیدوار
    خوب جواباتون حالت درددل داشته باشه مگه اشکالی داره؟ اینجا تالار همدردیه دیگه! شما که هنوز هر دو طرفتون هستید و کلی احتمالات خوب وجود داره براتون، اگه شما از غم حرف بزنید من دیگه چی باید بگم! من با وجودی که همه می گن طرف دیگه پریده هنوز ته دلم خوش بینم، می ذارمش کنار ولی خوش بینی ذاتیم به این قضیه هم سر جاشه، شما هم یه مدت رابطه رو قطع کن ولی راه بازگشت ررو باز بذار، به شرط این که اون طرف اگه برگشت جدی و با دل قرص برگرده، اصلا شما منو دعا کن من شما رو دعا می کنم...

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 فروردین 90 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1389-3-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    2,896
    سطح
    32
    Points: 2,896, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 119 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    راستی اینم بگم که سعی کنید حتما حتما با یه مشاور با تجربه مشورت کنید. یکی از بزرگترین اشتباهات من این بود که تلاش می کردم خودم به تنهایی مسائلم رو بررسی و حل کنم که خوب باعث می شد خیلی ابعاد مسئله رو ندیده بگیرم و رفتار مناسب نداشته باشم.

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 فروردین 90 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1389-3-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    2,896
    سطح
    32
    Points: 2,896, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 119 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    راستش این روحیه مثبت نگری خود من رو هم متعجب کرده، یعنی با دید منطقی به قضیه نگاه کنیم من هیچ شانسی نباید داشته باشم، نمی دونم چه طوری حتی تو اون موقع هایی که کاملا آرامش دارم و فکر می کنم از فکرش اومدم بیرون، وقتی عمیق ته دلم رو نگاه می بینم می بینم علت واقعی آرامش اینه که هنوز یه چراغ اون ته روشنه...
    روزی که با هم حرف های آخر رو زدیم و به من گفت نمی تونه کاری بکنه، میون حرفام چندین بار بهش گفتم خوش به حال اون پسر، اون به من گفت خوش به حال تو، و شما می گین خوش به حال اون دختر! این وسط واقعا کی خوش به حالشه؟ :)
    رسیدن به اون خانم آرزوم نیست، برگردوندن آب رفته به جوبه، آرزوی اصلیم اینه که کارم درست باشه و انتخابم هم و اگه شد یا نشد در هر حال پشیمونی به دنبالش نباشه...
    شما خیلی بزرگوارید، ان شاء الله که خبرای خوشی هم از طرف شما بشنویم

  8. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 فروردین 90 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1389-3-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    2,896
    سطح
    32
    Points: 2,896, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 119 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    پریماه: سلام، ممنونم. بله همین الان تاپیکتونو خوندم، خوب راستش من کاملا با جوابایی که بهتون دادن بقیه دوستان موافقم و من هم معتقدم خیلی سریع مسئله رو احساسی کردین. جواب rrrog خیلی خوبه، یعنی رهایی. ببینید من این شخص رو حدود 5 ساله دورادور و یک ساله از نزدیک می شناسم، شناختی که من از طرفم دارم با شناختی که شما از طرفتون دارید احتمالا زمین تا آسمون فرق می کنه.
    حالا یه سول برام برام پیش اومده: فرض کن ایشون فردا اومد خواستگاریت، همه چیز از نظر شما حله؟ کاملا به شناختی رسیدی که بله رو بهش بدی؟ اگه جواب مثبته چه طور به این سرعت شناخت لازم رو پیدا کردی؟ ببین این حس که ای وای دارم فلان چیز یا فلان کس رو از دست می دم، خیلی حس قوی ایه، یعنی اصلا دیگه چشمت به روی همه چیز بسته می شه، فقط می خوای هر جوری هست طرف رو از دستش ندی و کاری هم نداری که حالا واقعا اینو می خوام یا نه. من حس می کنم الان شدیدا درگیر احساساتت هستی و دید روشن و واقع بینانه به مسئله نداری.
    من اصرار دارم رو این شخص، نه به خاطر این که مثلا پنجه آفتابه یا مثلا عاشق و شیداش هستم، نه. اصرار دارم چون وقتی می ذارمش رو ترازو می بینم ارزشش رو داره، و دیگه این که هزینه روحی سنگینی برای رسیدن به این شناخت پرداختم، نمی تونم ارزون از دستش بدم.

  9. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 15:38]
    تاریخ عضویت
    1389-3-03
    نوشته ها
    309
    امتیاز
    4,602
    سطح
    43
    Points: 4,602, Level: 43
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    953

    تشکرشده 977 در 191 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    نه ..اصلا قرار نیست اگه اومد زود بگم بله و تموم.....به هیچ عنوان...فقط میخام بیشتروبیشتر بشناسمش .....میخام بهش ثابت کنم همه چیز به ظاهر نیست ...زندگی فراتر از این حرفاست........

  10. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 فروردین 90 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1389-3-10
    نوشته ها
    115
    امتیاز
    2,896
    سطح
    32
    Points: 2,896, Level: 32
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 119 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا هر کاری از دستم بر اومده کردم؟

    خوب برداشت من از این جواب دومتون اینه که الان حداقل 4 تا خواستگار بالقوه دارین، این خیلی خوبه. ولی در عین حال گیر دادی که حتما همون شخص رو می خوای، با 15 روز آشنایی که تازه مداوم هم نبوده و گویا در حد یک بار دیدن بیشتر نبوده، این خیلی بده! کاملا احساسی داری با قضیه برخورد می کنی، یعنی چی اصلا مهم نیست؟ من فقط در یه صورت باهات همراهی میکنم اونم این که مشخصا بگی این ویژگی به وضوح در این آدم نسبت به بقیه بالاتره و من هم این ویژگی خیلی برام مهمه. اما این که نمی دونم چرا به دلم نشست و ازش خوشم اومد، حرفی نیست که به کار یه عمر زندگی بیاد. به کار چند ماه وقت گذرونی میاد ولی یه عمر زندگی...
    توصیه من اولا رفتن سراغ یه مشاوره، مشورت، مشورت و مشورت، اونم با بلد این کار. دیگه این که بی گدار به آب نزن و تصمیم احساسی نگیر، اگه بخوای با خدای نکرده اصرار و رفتارای این جوری جلوش ضعف نشون بدی تمام شانسی که ممکنه داشته باشی رو از دست می دی، و جدا به این فکر کن که آخه برای چی به این سرعت به این آدم دل بسته شدی، حالا چه طورش رو نمی دونم ولی بهش فکر کن!
    ازدواج وقتی خیلی جدی بهش فکر کنی یه کار کاملا عقلانیه نه احساسی، شما وقتی می تونی بگی یه نفر برای ازدواج باهات مناسبه که یه لیست بلند بالا بتونی از عیبا و حسنای عمده طرفت رو بنویسی و بذاری جلوی چشمت و ببینی آیا واقعا از این عیبا می شه گذشت و به این حسنا می شه دل بست...
    شما که تازه 22 سالته، در مقایسه با ما خیییییییییلییی بچه ای (شوخی کردم، ولی خداییش هنوز کلی فرصت داری، عجله نکن، خدا هم که داره هی مدل های مختلف رو بهت معرفی می کنه، یه خورده آتیشتو مهار کن و سرعتت رو هم کم کن تا بتونی درست دور و برت رو ببینی، با این همه دود و گرد و خاکی که راه انداختی که چیزی پیدا نیست :))

    آخه تو که 4 تا خواستگار داری که حتما ظاهرت هم باید خوب باشه دیگه! حالا اون یه چیزی گفته تو رو بپیچونه، اگه واقعا مشکلش با ظاهره و نخواد کوتاه بیاد که نمی تونی زورکی بهش چیزی رو بقبولونی...


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.