به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آبان 89 [ 01:20]
    تاریخ عضویت
    1389-7-24
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    1,774
    سطح
    24
    Points: 1,774, Level: 24
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    آیا رابطه ای که تخریب شده قابل بازسازی است؟

    چهارسال پیش وقتی وارد دانشگاه شدم از یکی از همکلاسی هایم خوشم آمد.این احساس کاملا دوطرفه بود.باهم دبیر انجمن علمی شدیم ، سال بعد محل زندگیشان را عوض کردند و نزدیک ما خانه گرفتند.در کارهای گروهی به طور اتفاقی هم گروه شدیم.پسر بسیار مسئول،منظم و پاکی بود.سال دوم به دلیل رفت و آمد به یکدیگر علاقه مند شدیم تا این که از من تقاضای ازدواج کرد.من فرزند اول خانواده هستم و تنها یک خواهر کوچکتر دارم.ولی او فرزند ششم و تک پسر خانواده ای 9نفره ست(هفت فرزند).باهم قرار گذاشتیم تا پایان تحصیلات صبر کنیم.من با خانواده ام مشورت کردم پدرم او را دیده بود و از او خوشش آمده بود.بعد از مدت کوتاهی به دلیل ابراز علاقه شدید از طرف او رابطه مان خیلی نزدیک شد تا جایی که تمام مدت روز را با هم بودیم.به دلیل رفتن مدام به رستوران و کافی شاپ هزینه زیادی متحمل شدیم.طی سه ماه سه بار بدون مناسبت برایم طلا خرید.2ساعت نمی تونست ازم بی خبر باشه.خیلی دلتنگ می شد.در این مدت مادرش مسافرت بود.برخلاف میل من به شدت به هم وابسته شدیم.بعد از سه ماه مادرش از سفر برگشت.موضوع را فهمید و به شدت با ازدواج ما مخالفت کرد و حتی حاضر نشد منو ببینه.کم کم بهانه ها شروع شد.و دیگه از اون آدم تندرو و رمانتیک خبری نبود.بعد از یک ماه تصمیم گرفت رابطمون رو بهم بزنه.هرچی بهش التماس کردم فایده نداشت.از صمیم قلبم عاشقش شده بودم .نمی تونستم دوریشو تحمل کنم.غرورم شکست شخصیتم خورد شد.اون هم ناراحت بود ولی نمی تونست با خانوادش مخالفت کنه.همه ناراحتی من این بود که اگر اینقدر خانوادش مهم بود چرا اینهمه ابراز علاقه کرد چرا ازم خواست باهاش ازدواج کنم.ضمنا واقعا عاشقش بودم.وقتی دیگه راهی نداشتم 300تا قرص آرام بخش خوردم و قتی مطمئن شدم دارم میمیرم بهش اس ام اس دادم که قبول.دیگه لازم نیست با هم باشیم.اون هم سریع بهم زنگ زد پشت تلفن از حال رفتم.آمد در خونمون(البته من دیگه یادم نیست چی شد)3روز بیمارستان بودم.مثل مرغ سرکنده بود.آمد ملاقاتم.سه شب نخوابید.بعدش گفت می خواد همیشه باهام باشه و خیلی دوستم داره.ولی من دلشکسته بودم.نه می تونستم ببخشمش نه فراموشش کنم.حالا 2سال از اولین باری که باهم قرار ازدواج گذاشتیم می گذره.مادرش چند ماه پیش منو دید و خیلی از من خوشش آمد و خیلی دوستم داره.قراره 1ماه دیگه ازدواج کنیم ولی نه من دیگه اون دختر عاشق از خود گذشته ام نه اون دیگه مثل قبل باهام رفتار می کنه.میگه حق نداری بری سرکار.حق نداری بری اینترنت و...
    نه حاضره از من بگذره نه حاضره چیزی رو عوض کنه.منم حاضر نیستم از چیزی بگذرم.دوستش دارم ولی دیگه نمی خوام به هرقیمتی بمونه.هروقت سعی می کنم رابطمونو تموم کنم میگه هرچی تو بخوای فقط بمون.تو خونه با خانوادش خیلی عصبی برخورد می کته.ظرف غذا رو پرت می کنه و...
    با من این کارهارو نمیکنه و لی وقتی بهش ابراز علاقه میکنم خیلی سرد برخورد می کنه.هر وقت می خوام جدا شیم قربون صدقم میره.از دستش خسته شدم.نمیدونم چکار کنم.تا حالا دوبار مشاوره رفتیم ولی هیچ فایده ای نداشته.دیشب تا صبح نخوابیدم همش گریه کردم .زمان داره می گذره یک ماه دیگه قراره ازدواج کنیم ولی من خیلی می ترسم.گفتم بیا تاریخشو بندازیم عقب می گه نمیشه.از صبح تا شب می ره سرکار تا زودتر خونه بخره.دلم نمیاد اذیتش کنم ولی از اینکه هردومون بدبخت بشیم خیلی می ترسم.دلم میخواد همه چیز مثل اول شه ولی هرکاری می کنم نمیشه.می دونم رابطه بعد از یک مدتی هیجاناتش کم می شه ولی بعد از اون سه ماه رابطه ما کلا عوض شده.دیگه از عشق خبری نیست فقط کار و درس و قرار آینده....
    از 7 روز هفته 5روز گریه میکنم.مدام با هم بحث و دعوا می کنیم . هردومون اشتباه زیاد کردیم . بهش اعتماد کامل دارم پسر پاک و مسئولیه اهل هیچ چیزی نیست حتی سیگار.ولی متعصب و بی احساس شده.
    می شه با مشاوره و تراپی این مشکلات رو حل کرد؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 مهر 90 [ 09:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-11
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,871
    سطح
    32
    Points: 2,871, Level: 32
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    122

    تشکرشده 122 در 58 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا رابطه ای که تخریب شده قابل بازسازی است؟

    سلام دوست عزیز .
    ورودتون را تبریک می گم ....
    تاپیکتون را خوندم . ... اولش مگه نگفتین خانوادهاتون در جریان بودن ؟ یا فقط خانواده شما می دونستن ؟!
    دلیلشون برای تمام کردن رابطه فقط نارضایتی مادرشون بود ؟
    به نظرم زود قضاوت نکنین و بهترین راه اینه باهاش رک و رو راست حرف بزنین ببینین مشکل چیه ؟!!! به نظرم اگر حرف شما را قبول نمی کنه تاریخ ازدواج را به تاخیر بندازین می تونین از خانوادتون بخواین که اون ها مطرح کنن .. ...
    شاید حساسیت ایشون به خاطر همون قرص خوردنتون بوده شایدم دلیل دیگه ای داره ...
    نمی دونم اما نظر من اینه باهاش حرف بزنین طوری که ناراحت نشه ... و این که اگه نتیجه نداد شما هم اخلاقتون را برای مدتی تغییر بدین ببینین اون متوجهه می شه و اون هم اعتراض می کنه به اخلاقتون ... اما بهتر که باهاش راجب مشکلاتش حرف بزنین بهش بگین که اون براتون مهم و می دونین که الان فشار کار به خاطر شرایط ازدواج روش زیاد با همه وجود این مسائل را درک می کنین و دلتون می خواد که رابطه تون دوباره صمیمیت داشته باشه حتی بیشتر از قبل..
    امیدوارم موفق باشی .. دوست گلم راجب سر کار رفتن و مسائل دیگه هم باهاشون حرف بزن ببین خودت چی می خوای و ایشون چه انتظاری داره زود تصمیم نگیر .....
    و به اینم فکــــــــــــــــــر کنین که بحث یه عمر زندگیه ......

  3. کاربر روبرو از پست مفید نازنــیـــــــــن تشکرکرده است .

    نازنــیـــــــــن (شنبه 24 مهر 89)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آبان 89 [ 01:20]
    تاریخ عضویت
    1389-7-24
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    1,774
    سطح
    24
    Points: 1,774, Level: 24
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا رابطه ای که تخریب شده قابل بازسازی است؟

    ترس من هم به خاطر یه عمر زندگیه.ما هردومون هم رشته ایم قرار بود با هم شرکت بزنیم .ولی حالا می گه تو باید بشینی تو خونه بچه داری کنی.می دونم قرص خوردنم اصلا کار درستی نبوده ولی من اون موقع فکر می کردم بدون اون دنیا معنی نداره.خصوصا اینکه من هرگز با کسی دوست نبودم.البته اون هم همینطور.
    پدر و خواهرش می دونستن ولی مادرش اینجا نبود.مادرش خیلی کنترلش می کنه.ولی خودش زیر بار نمی ره.خودش میگه می خواستم تا پایان درسمون تورو آزاد بذارم ولی اگه اینجوری بود باید قبل از صمیمی شدن این کارو می کرد.من بارها بابت این موضوع باهاش صحبت کردم.من توی درس و رشتم هم خلیلی استعداد دارم هم موفقم . به خاطرش زحمت کشیدم . دلم نمی خواد تو خونه زندونی بشم.دوست دارم اگه قراره به خاطر زندگیم تو خونه باشم این نتیجه رو بادر نظر گرفتن مزایا و معایبش باصحبت کردن بگیریم نه این که مجبورم کنه.مدام به زن ها توهین می کنه می گه به وقتش تورو هم درست می کنم . من می ترسم.وقتی باهاش حرف می زنم اصلا حرفامو نمی شنوه ولی وقتی می خوام رابطه رو به هم بزنم یه آدم دیگه می شه.می دونم دوستم داره ولی حس می کنم این واسه یه عمر زندگی کافی نیست.منم بعد از اون قضیه دیگه مثل قبل باهاش رفتار نمی کنم.یه جورایی رابطمون خراب شده.نمی دونم می شه درستش کرد یا نه؟هردومون لجباز و یکدنده شدیم.نمی تونم به خانوادم بگم تاریخو عوض کنن چون بعد از قضیه پارسال قرار بود به هیچ کدوم از خاتواده ها اجازه دخالت ندیم.البته خانواده من هیچ وقت این کارو نمی کنن ولی خانواده اون کاملا سنتی و حتی قدیمیند. به خاطر همین قرار گذاشتیم همه کارها رو خودمون انجام بدیم.چون همه هزینه ها باخودشه و خانوادش تو هیچ زمینه ای نمی تونن کمک کنن.

  5. کاربر روبرو از پست مفید Architect تشکرکرده است .

    Architect (شنبه 24 مهر 89)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 مهر 90 [ 09:57]
    تاریخ عضویت
    1389-6-11
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,871
    سطح
    32
    Points: 2,871, Level: 32
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    122

    تشکرشده 122 در 58 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا رابطه ای که تخریب شده قابل بازسازی است؟

    عزیز دلم مگه برای شما اجباری توی ازدواجتون هست ؟؟!!! ببینین شما از زندگیه مشترک چی می خواین ؟؟؟ فقط نمی خواین که اسم یکنفر تو شناسنامتون باشه .... می خواین که اون درکتون کنه و همچنین شما ...آرامش داشته باشین هر دوتون ... می خواین باهم زندگی کنین باهم و درکنار هم نــــــــه در مقابــــــــــــــل هم ... اسم اون که دیگه زندگی نیست .... بجنگین با مشکلاتی که جلوتون می آد نه اینکه با هم بجنگین که براتون مشکل درست شه ....
    واقعا می گم من یاد گرفتم که دوست داشتن تنها ملاک نیست . تفاهم داشتن روی مسائلی که شما دوست دارین یا ایشون دوست دارن ... احترام نگه داشتن که واقعا برای من به شخص خیلی مهم یادم اون موقع چون طرفم برام مهم بود بعضی وقتا که حتی به شوخی بهم چیزی می گفت با این که از دستش ناراحت می شدم اما سعی می کردم ندید بگیرم که اینم یک اشتباه بود برام ... یه نگاه به تاپیکای روم بنداز بببین نوشته که فداکاری و نشنیدن بعضی حرفا و از خود گذشته گی برای بعـــــــــــــداز ازدواج و قبــــــــــــــــــــــل ازدواج باید چشماتو باز کنی و نزاری فقط از روی احساست تصمیم بگیری ... دوست خوبم تصمیم گرفتن عین ماهیه زندیه که گرفتنش شاید راحت باشه اما نگه داشتنش سخت ...........
    میفهمم این که گفتین خوب با کسی دوست نبودین ... نمی دونم اما اینو می گم شاید شما هم عین من فکر می کنین ... اول این هم بگم که من نمی گم رابطتون را با ایشون قطع کنین یا بزنین زیر همه چی یا این که برعکس چشماتونو روی علایقتونو اون چیزی که از زندگی می خواین ببندین ... نـــــــــــــــــه ... تصمیم گیرنده شمایین من فقط می خوام اون دیدگاهی که خودم به شخصه قبلأ داشتم و الان حس کردم انگار شما هم دارین را بگم ... این که من فکر می کردم و دیدگاهم این بود به اولین نفری که اجازه دادم و وارد زندگیم شد اون باید تا آخرش باشه و من دیگه حق ندارم حتی اگه بد بود نپذیرمش و این که قلبم جای یک نفر را داره ... البته هنوزم به این فکرم پایبندم به شرطی که از راه درستش میرفتم ... اینو گفتم که نشینی فکر کنی حالا که تا اینجای راه امدی و الان فکر می کنی طرفت همونی نیست که فکر می کردی پس قوی تر باش و از هیچ چیز نترس و بیشتر حواست را جمع کن و نگران این هم نباش که اگر نشد خدایی نکرده مورد بازخواست خانوادت قرار می گیری ... الان مورد بازخواست اونا باشی خیلی بهتر از این که خدایی نکرده چند ماه یا چند سال بعد زندگیت همونی نباشه که فکرشو می کردی ... گلم به نظرم بیشتر دقت کن ... پس الان ایشون را با گذشته مقایسه نکن ... ببین الان تو چی کم داری که ایشون نظرش راجب خانوما اینه که ((((( مدام به زن ها توهین می کنه می گه به وقتش تورو هم درست می کنم )))))))) مگه از اول چه طوری بودی که الان نیستی ؟؟ مگه بهشون بدهکارین که می ترسی ؟ عزیزم از چی نگرانی . مگه بینتون اتفاقی افتاده ؟؟!!!!!!!! پس قوی باش هر چی صلاحته همون بشه ....
    با ملایمت باهاش صحبت کن و بهشون بفهمون که براتون احترام گذاشتن دو طرف مهم .... گفتین تو خونشون ظرفشو پرت می کنه و پرخاشگری .... واقعا می گم حواستو جمع کن با مشاوره هم حرف بزن .... چشماتو نبند

    توکلـــــــــــــــــتون به خدا باشه ........
    ازش بخواه هر چی صلاحتونه همون شه واقعا کمکت می کنه ... بخواه اگر صلاحتون نیست خودش پشیمون شه ... و یا این که اگر به صلاحتون کمکتون کنه رابطتون بهترتر شه گلم ........

  7. کاربر روبرو از پست مفید نازنــیـــــــــن تشکرکرده است .

    نازنــیـــــــــن (یکشنبه 25 مهر 89)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 آبان 89 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1387-12-09
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    4,231
    سطح
    41
    Points: 4,231, Level: 41
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    144

    تشکرشده 147 در 67 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: آیا رابطه ای که تخریب شده قابل بازسازی است؟

    سلام Architect
    پست شما رو خوندم....هر دوي شما با اين حال و وضعي كه داريد اگر وارد زندگي مشترك شويد اوضاع از ايني كه هست بدتر خواهد شد.نمي توانم بگويم كامل قطعش كنيد و نمي توانم بگم همين راهو ادامه بديد.
    رفتارهاي آقا نشون ميده كه ايشون وابسته هست چون شديدا به دنبال كنترل كردن شماست
    بايستي حتما پيش يك مشاور خبره بريد و ازش كمك بخواييد چون هر دو تون با غلياني از اين احساسات و هيجانات نمي تونيد تصميم درستي بگيريد.
    حتي اگر لازم شد(با نظر مشاور) مدتي كاملا از هم دور باشيد(بدون هيچ ارتباطي و يا اگر احتمال دادي كه همديگر رو مي بينيد يه مسافرت) و معيارهاتون،ملاكهاتون،آماد گي براي ازدواجتون و ...... ،رو دوباره با كمك مشاور(مشاوره انفرادي)بررسي كنيد.و ضمنا كتاب عشق هرگز كافي نيست از پروفسور آرون بك به هر دوي شما توصيه ميشه.

  9. کاربر روبرو از پست مفید انديشه تشکرکرده است .

    انديشه (یکشنبه 25 مهر 89)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 خرداد 94 [ 14:42]
    تاریخ عضویت
    1387-6-22
    نوشته ها
    335
    امتیاز
    7,315
    سطح
    56
    Points: 7,315, Level: 56
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    467

    تشکرشده 462 در 208 پست

    Rep Power
    49
    Array

    RE: آیا رابطه ای که تخریب شده قابل بازسازی است؟



    اختلافات مداوم نشون می ده در حال حاضر تفاهم کمی با هم دارید که بعدها تو زندگی بیشتر خودش
    رو نشون می ده!
    اینکه تصمیم به ازدواج دارید الان بر اساس عادت ایجاد شده بینتون هست نه عشق !
    حتماً سعی کن مشاوره بری و مشکلات را قبل از ازدواج حل کنی و اگر نشد جدایی بهتر از زندگی بر اساس
    عادته و وابستگی

  11. 2 کاربر از پست مفید *nadia* تشکرکرده اند .

    *nadia* (یکشنبه 25 مهر 89)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چگونه خودم را بازسازی کنم؟؟؟
    توسط تقدیر در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 21 بهمن 93, 16:51
  2. کمکم کنید تا بتونم خودم و زندگیمو بازسازی کنم و همسر دلزدمو برگردونم...
    توسط سوده 82 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 75
    آخرين نوشته: سه شنبه 08 مهر 93, 16:58
  3. کمک به فراموشی شکست ها و بازسازی زندگی
    توسط omidvaar در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 23 شهریور 93, 21:44
  4. نیاز به بازسازی پس از سانحه جدایی دارم
    توسط فارهه در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 20 تیر 93, 10:25

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.